ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
چرا مسعود رجوی شهادت دادن مجاهدین در دادگاه سوئد علیه حمید نوری را ممنوع کرده است؟
بقلم داود باقروند ارشد
براستی چرا مسعود و مریم رجوی اینگونه با آنچه خودشان چهار دهه جنایتکاران قتلعام 1367 در زندانهای اوین مینامیدندهم داستان وهمدست شده اند؟
از قرار اطلاع بعد از دستگیری فردی در سوئد که بنابر شهادت بعضی نجات یافتگان از اعدامهای 1367 مانند آقای ایرج مصداقی و کاوه موسوی… جزء کسانی بوده استکه دست در قتل زندانیان داشته است، فرقه مجاهدین بعد از بیش از یک هفته سکوت معنی دار، با منتشر کردن اطلاعاتی با محتوای تماس تلفنی با یکی از ارگانهای قضایی رژیم تلاش کردند که گفته های رژیم را در مقابل ادعاهای نجات یافتگان قرار داده و مهمتر از آن در لابلای مقاله منتشره بطرز بیشرمانه ای که عادت همیشگی آنهاست تلاش کردند که ایرج مصداقی را همکار رژیم نشاندهند !!
اما علیرغم همه جانماز آبکشیدنهای چهل ساله رهبری مجاهدین نتوانستند رویکرد جنایتکارانه خود را نسبت به مجاهدین و جداشدگان پنهان کنند و دم خروس که خیر دم داناسوری آن با ممنوع کردن شهادت دادن تمامی اعضا و هوادارانشان که از اعدامهای 1367 نجات یافته اند در دادگاه علیه فرد دستگیر شده بنام حمید نوری در سوئد، برملا کردند.
براستی ما در رهبری این تشکل مافیایی با چه موجوداتی روبرو هستیم؟ چهل سال است مسعود و مریم رجوی و همه بندگان فکری و تسلیم طلبهای ایدئولژیک در این تشکل، خون همه را در شیشه کرده اند. با این ادعا که چون ما مجاهدین شهید داده ایم ( و همواره تعداد را در 1000 نیز ضرب کرده و به خورد جهان داده اند)، حق حیات و کار سیاسی برای هیچ کس از جمله، چه ما که چهار دهه در همین تشکیلات بودیم و چه کسانیکه جدا شده بودند چه شواریی چه مجاهد، و یا نیروهای سیاسی دیگر ، قائل نبودنده اند.
با این هوچیگرییکه بجد باید گفت اوج استبداد قرون وسطایی وتمامیت خواهی استالینی را بنمایش میگذاشتند، با تکیه به این خونخواهی، به خود اجازه داده اند، مجاهدینی که از کشتارهای رژیم نجات یافته به به عراق رفته بودند که به مبارزه ادامه دهند اینبار با فتوای ولی فقیه مجاهدین آقای مسعودرجوی دستگیر، زندانی، شکنجه، و یا بکشند. اگر هم نتوانستند بکشند تحویل زندانهای عراق، و شکنجه گاههای صدام دادند، آنها را به عملیات نظامی با هدف نابودشدن فرستادند. ویا با بردن به مرز و رها کردن آنها زیر دید پاسگاههای رژیم، یا با نگهداشتن در اشرف و یا لیبرتی زیر خمپاره باران نیروهای عراقی طرافدار رژیم قطعه قطعه و حذف کردند. اعترافات مسعودرجوی به شکار مجاهدین فراری از جهنم اشرف در ویدئوهایی که در یوتویب از ملاقاتش با سران اطلاعاتی عراق منتشر شده تماما موجود است.
مسعود و مریم رجوی بیشرمانه هر مخالف چه در درون تشکیلات و چه جدا شده، چه اعضای شورای ملی مقاومت درون شورا یا جداشده از شورا، چه حتی تمامی گروههای سیاسی دیگر یا هر منتقد غربی وپارلمانتر … را با گیوتین اینکه هر انتقادِ منتقدین به مجاهدین (که دجالگرانه مدعی بودند تنها مبارزین در صحنه جهان هستند) عملا در جبهه رژیم قرار دارد و حکم پاسدار رژیم را به او میدادند، ترور سیاسی و حتی در اشرف زندانی، شکنجه و اعدام میکردند. در این مسیر نیز از هیچ رذالتی فروگذار نکردند. مخالفین را با مارکهایی همپون، شاگرد جلاد، تشنه بخون، تیر خلاص زن، شکنجه گر در اوین، مزدور بی جیره و مواجب، … متهم کردند تا از ا ین طریق با مخفی کردن خود پشت جنازه های مجاهدین و مبارز نمایی، با ترور سیاسی منتقدین، خود را از پاسخگویی به جنایاتشان چه در درون کشور و چه در دورن تشکیلات مصون بدارند. فراموش نشود که در این روش رذیلانه به دادن شعار و زدن برچسب هم بسنده نکردند و همچون استالین، به دستخطهای جعلی و یا جعل هزاران سند جهت اثبات ترورهای سیاسیشان دست زدند. رجوی وصیت کرد همه مجاهدین جدا شده حتی در اروپا باید تک تک اعدام انقلابی شوند.
خوب سوال این است که چرا حالا که فردی درست و غلط به شهادت بعضی از جان بدربردگان اعدامها میتواند فردی بنام حمید نوری باشد احتمالات در اعدامهای زندانیان مجاهد که خونشان در انحصار مسعود و مریم بوده است، و حالا دستگیر و زندانی شده است و قاضی ای نیز محاکمه آنرا دنبال میکند، چرا مسعود و مریم رجوی دستور داده اند که هیچ مجاهدی حق ندارد در دادگاه حاضر شده و علیه این عنصر رژیم شهادت دهد؟ مسعود و مریمی که برای یک منتقد خودش حکم اعدام حتی در اروپا هم شده را صادر کرده است چرا تلاش میکند از محکومیت یک چنین عنصری جلوگیری کند؟
آیا هیچ منطقی میتواند توجیه گر این همدستی و این دست در دست داشتن با همان کسانیکه جلادان رژیم در سال 1367 میخواند باشد؟
ولی از نظر نگارنده که سه دهه است میگوید و مینویسد که مسعود رجوی از روزی که مطمئن شد کارش بعد از ترورهای سالهای 1360-1363 در ایران، همکاری با صدام حسین در کشتار ایرانیان در مرز، ازدواجهای سریالی اش، همخوابگی با زنان مجاهد مطلقه از همسران مجاهدین… تمام شده است واز نظر مردم ایران به زباله دان تاریخ فرستاده شده است. صدها بار اعلام کرد که مجاهدینی که جان بکف درخدمت او برای مبارزه با رژیم بوده اند، ضد انقلاب هستند و باید نابود شوند. چون دیگر بدردش نمیخورند مگر با مرگشان که بتواند از خون آنها خونخواهی بیشتری از دیگران بکند. شوهای تبلیغی براه بیندازد. لیست تهیه کند و خود را در بازار مکاره سیاسی بین اللملی با قیمت بالاتری به عربستان ونئوکانهای آمریکایی بفروش برساند. بسیار روشن است چرا رجوی شهادت دادن اعضایش علیه حمید نوری را ممنوع کرده است.
امـــــــا چـــــــــــــرا؟
سالیان به همه منتقدین در داخل تشکیلات گفته است مثلا نگارنده و یا امثال ایرج مصداقیها، حتی شورایی هایی همچون آقای هدایت الله متین دفتری، خانم مریم متین دفتری، محمد رضا روحانی، دکتر کریم قصیم، محمد علی اصفهانی، اسماعیل وفا یغمایی ها، علی حسین نژادها، سعید جمالیها و صدها پدران و مادرانی که بدنبال فرزندانشان سالیان مورد ضرب و شتم اوباش رجوی در جلو درب اشرف، لیبرتی، و حالا در آلبانی قرار میگرفتند و یا با گرفتن اعترافات اجباری از فرزندان آنها در اشرف به لجن پراکنی علیه آنها پرداخت و جدا شده های دیگر، بعد از انتقاد به رجوی و خروج از تشکیلات و یا شورای ملی مقاومت به مزدوری وزرات اطلاعات در آمده و حتی در زندان اوین به تیر خلاص زدن مشغول بوده اند!!! برای اثبات این اتهام شنیع و برای تحمیق اعضای فریب خورده خود، هزاران سند نیزجعل کرده و منتشر کرده است.
حالا او در تله ای گیر کرده است که تنها با کمک رفتن سراغ ماهیت جنایتکارانه اش میتوانست از آن خارج شود. تله دستگیری یکی از مهرهای احتمالی رژیم آنهم با نقش ظاهرا محوری یک جدا شده از مجاهدین و منتقد او بنام ایرج مصداقی که مسعود و مریم رجوی مطالب زیر را به او نسبت داده و به خورد هواداران و جامعه سیاسی میدهد و داده است.
همچنین او را به تیر خلاص زدن در زندان اوین متهم کرده است. خوب حالا چگونه باید به دنباله روهای مغزشویی شده خود توضیح دهد که یکی از همان کسانیکه امام مسعودرجوی گفته و فریاد زده است که زندانهای رژیم تیر خلاص میزده یا در اعدامها همکاری داشته است باید بیایند و در دادگاه شاهدت بدهد که مصداقی و دیگر جداشدگان که عوامل دستگیری بوده اند درست میگویند؟ که با این شهادت مستقل از اینکه ثابت شود اتهامات فرد دستگیر شده درست یا غلط است ، محکوم شود یا تبرئه گردد، برنده اصلی و نهایی آن جداشدگان امثال ایرج مصداقی هستند که برای اعضای سازمان ثابت میشود که این مسعود رجوی بوده است که باید بجرم اتهامات جنایی باید دستگیر و محاکمه شود، و تمامی اتهامات وارده به مخالفین در چشم بهم زدنی دود شده و بهوا میرود. و این گیوتین ترور سیاسی مسعود رجوی را از دستش درآورد و از کار میافتد. نه تنها علیه جداشدگان که علیه همان اسیرانی که هنوز نتوانسته اند خود را رها کنند.
اینجاست که میبنیم این گویتین برای ترور سیاسی چقدر برای مسعود رجوی و تشکیلات او حیاتی است. که میرود و با کسانیکه کار مجاهدین را برای مسعود رجوی تمام میکرده اند و عملا به او در زندانها، در لیبرتی و اشرف با کشتن مجاهدین خدمت میکرده اند، همسو شده و از شهادت دادن مجاهدینی که درون سازمان یا هوادار هستند در دادگاه جلوگیری میکند. تا هیچگونه تائیدی بر اقدامات ضد رژیمی جداشدگان نباشد. حتی به قیمت جلوگیری از به عدالت سپردن عنصر احتمالی رژیم!!!
تا مبادا امام زمان بودن مسعود رجوی که چهل سال است دروغ گفته و سند جعل کرده است دود شده بهوا برود. و زمینه شکایت و محاکمه خودش و تشکیلاتش و مریم رجوی و کتابهایی که علیه این جدا شدگان و آن منتقدین نوشته که تماما مدارک محکومیت اوست خنثی شود.
بله رجوی هیچ مشکلی با اعدامهای 1367 ندارد که هیچ صدها بار خدا را شکر میکند که رژیم اینکار را برایش کرده است. هزاران بار به زندانیان نجات یافته میگفت چرا شما زنده از زندان بیرون آمده اید. شما خائن هستید.
آیا اثبات نمیشود که برای مسعود رجوی همه مجاهدین و آنچه شهدایش میخواند سر سوزنی ارزش ندارند مگر ارزش تبلیغاتی.
آیا به اثبات نمیرسد که مسعودرجوی چهل سال است مشغول ترور سیاسی مخالفین خود بوده است؟
آیا به اثبات نیمرسد که برای مسعود رجوی نه مردم نه مجاهدین که فقط و فقط خودش و قدرت گرفتن برایش مهم است؟
آیا با همین منطق نبوده که خود را به صدام، بعد به آمریکا و به عربستان فروخت و خواستار بمباران و اشغال کشور توسط آمریکاست؟
و هزاران آیای دیگر؟
داود باقروند ارشد
22 آذر ماه 1398
13 دسامبر 2019