ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
دستگیری دو دانشجو در تهران – خوراک تبلیغی مریم رجوی و مارهای ضحاک
بقلم داود باقروند ارشد
اخیرا گزارشی مبنی بر دستگیری دو دانشجوی جوان بنامهای امیر حسین مرادی و علی یونسی منتشر که قوه قضائیه رژیم نیز آنرا تائید کرده است که ظاهرا در ارتباط با فرقه رجوی قرار داشتند.
البته همانطور که در گزارش آمده است ظاهرا والدین یکی از آنها از هواداران فرقه رجوی بوده اند. که قطعا بدون اطلاع از ماهیت فعلی این فرقه ننگین در حال و هوای سالهای 58-61 همچون بسیاری از جدا شدگان حتی تاسالهای 1370 که کشتی قدرت طلبی خدای خود خوانده مسعودرجوی با قبول آتش بس به گل نشست و کارآیی او برای صدام و حامیان بین المللی از سکه افتاد. و از آن پس مسعود رجوی از رو بست و علنا در جمع چهار هزار نفره مجاهدین در اشرف گفت ازاین به بعد سرکوب و کشتار و سربه نیست کردن مخفیانه نخواهد بود. بلکه با همه تان که آمده بودید کمک من بکنید ولی به دشمنی با من برخاسته اید با مشت آهنین برخورد خواهد شد، رو نشده بود.
فریب خوردگی این جوانان بی تجربه در ترکیب ناستالژی احتمالی کاذب والدین آنها بسیار بسیار قابل پیش بینی است. وقتی که حتی اعضای مرکزیت مجاهدین و مسئولین بلند پایه در دورن این فرقه مافیایی فریب میخوردند و رجوی در سایه دیوارهای آهنین اختناق درون تشکیلاتی خودِ ضحاکش را مهربانتراز مسیح جا میزد فریب افراد ساده دل و بی خبر از همه جا، برای فرقه ای که در مغز شویی و فریب و دروغ و گندم نمایی و جو فروشی تحسین بزرگترین متخصصین فرقه ها را برانگیخته است ، کار بسیار ساده ای است.
شقاوت این تشکیلات در بی ارزش دانستن جان انسانها برای رسیدن به اهداف قدرتپرستانه شان است. در همین رابطه مریم رجوی که میداند در صورت وصل کردن این دستگیرشدگان به فرقه ننگین خودش که مورد نفرت تمامی مردم ایران است چه سرنوشتی را بدستان رژیم با پشتیبانی و حمایت مردمی ناشی از نفرت نسبت به فرقه رجوی و هر کس که با او مرتبط گردد بجای اینکه هرگونه ارتباطی را با دستگیر شدگان رد کند و جانشان را بخرد و یا احکامشان را کاهش دهد، بلافاصله همانگونه که دکتر کریم قصیم توصیف کرده است با خوشحالی و شعف بسیار اسامی 18 تن دیگر را با عکس آنها اعلام کرده است که دستگیر شده اند. و تابلو تبلیغاتی خود را بقیمت نابودی این افراد برافراشته است. و برای خالی نبودن عریضه در اوج دجالگری از جوامع بین المللی خواهان رسیدگی به این دسگیریها شده است. همانگونه که در مورد خروج اعضایشاز لیبرتی تلاش میکرد!!! صحت و سقم و کم و کیف اینکه این افراد به چه میزان به فرقه رجوی مربوط هستند برای نگارنده روشن نیست ولی جنایت مریم رجوی در این کار بسیار بسیار آشکار است.
نگارنده در سالهای 1362-135 در ستاد عملیات فرقه رجوی در فرانسه منطقه پقسان مستقر بودم و زمانی بود که رجوی تصمیم گرفته بود ایران را از فاصله 6000کیلومتر از طریق تلفن تسخیر کند.
یکی از هسته های مقاومت که امروزه نام کانونهای شورشی بدان داده اند. برادر درگذشته این قلم بود. چون هرکس باید یک نفر از خانواده خود را معرفی میکرد والا مزدور رژیم تلقی میشد. یکبار یکی از زنان فرقه رجوی از مسئولین ارتباطی در راه اندازی این هسته!!! با مشکل مواجهه شده بود. محمود عطایی جانشین علی زرکش و فرمانده ستاد عملیات به نگارنده گفت فلانی برو ببین داستان چیست.
نگارنده را سر تماس بردند. بعد از چند بار تماس که مرتب قطع میکرد نهایتا با تغییر شماره و شنیده صدای من قطع نکرد. وقتی جویای موضوع شدم، برادرم ابتدا (هرچه از دهانش از فحشهای خاص خودش در آمد نصار فرقه کرد) بعد گفت بابا این فلان فلان شده ها ذره ای فهم ندارند، از وقتی شماره مرا داده ای هر وقت اینها به من زنگ میزنند بلافاصله بعدش سپاه زنگ میزند و هشدار میدهد. ولی باز هم به تماس ادامه میدهند. و خواست که دیگر تماسی با وی گرفته نشود و در همان زمان همه ارتباطش را هم با فرقه و هم با من که مقصر اصلی میدانست قطع کرد. برادرم که با هوشیاری تن به ارتباط و تله مرگی که بکمک این قلم برایش تدارک دیده بودم نداد و جزء معدود کسانی بود که دستگیر و اعدام نشد.
مسعود رجوی در آن زمان برای ادامه حیات ننگین خودش در غرب و خود فروشی و بالا بردن قیمت خودش علیرغم اینکه از طریق اطلاعات دست اولی همچون برادر درگذشته این قلم و بسیاری از به اصطلاح هسته های مقاومت از تسلط بی چون و چرای رژیم به ارتباطات خبر داشت ولی سفره و ویترین تبلیغاتیش به خون مردم ایران نیاز داشت. از همین رو همه هسته ها دستگیر و زندانی و اعدام شدند. ولی چه باک نشریه مجاهد از خون آنها صدها عملیات دروغین میساخت و بخورد شورایی ها میداد و برای غرب گران فروشی میکرد.
رجوی این ضحاک فرقه در اشرف و لیبرتی نیز همین بلا را بر سر مجاهدین میآورد و نگارنده و بسیاری از کسانیکه ازنزدیک با این مسئله ارتباط داشته اند اقدامات مسعود رجوی را همچون آقای دکتر کریم قصیم عضو سابق شورا در مصاحبه ویدئویی گفت:
کریم قصیم: عملکرد مسعودرجوی در قبال لیبرتی شانه به فاشیسم می ساید
آقای دکتر کریم قصیم در قسمتی از خاطرات خود از بعضی لحظه های مشاهده خیانتها، رفتار مافیایی، کشتار مجاهدین در لیبرتی جهت گرفتن انعکاسات مطبوعاتی این چنین میگوید
در قسمتی دیگر عنوان کردند:
در همین رابطه روحانی لبنانی علامه محمد علی حسین که برای دهسال مشاور عالی سیاست عربی مریم رجوی در درون شورا بود. و مریم رجوی او را
توصیف میکرد، به نگارنده گفت:
از زمان فرار مسعودرجوی از ایران در سال 60، بویژه بعد از ضربه تمام کننده و آخرین میخ بر تابوت تشکل رجوی در ایران در 19 بهمن 60 و 11اردیبهشت 61. مسعودرجوی در ایران فقط و فقط خونریزی میخواست تا بتواند ضمن وطن فروشی دهان رقبای سیاسی خود در شورا و بیرون شورا را بسته و به اصطلاح هژمونی خودش را حفظ کند. اینکه این خونخواهی مسعودرجوی به چه بهایی و از کجا تامین میشد تفاوتی نمیکرد از مردم بی خبر داخل بود باید ضحاک مارهای قدرت پرستیش سیراب میشدند، اگر در داخل کسی نبود باید در اشرف و لیبرتی و در پاریس با خود سوزی آنها را سیر میکرد.
امروزه نیز که از این تشکلی که جز جنازه ای نیمه جان که بخش عمده آنها در بیمارستان های آلبانی و … بسر میبرند و هفته ای نیست که خبر کفن و دفن یک یا دو نفرشان را منتشر نکنند. بشدت به این خونریزی احتیاج داشت.
میدانیم که از این هسته ها و یا به اصطلاح کانونهای شورشی هیچ اثری در ایران نبوده و نیست. داشتن مواد منفجره و… نیز نمیدانم چقدر میتواند صحت داشته باشد و با تجربه نگارنده مطلقا صحت ندارد. بهتر از همه رجوی اینرا میداند به همین اعتبار دستگیری و اعلام ارتباط آنها توسط رژیم برای مسعودرجوی به قطع و یقین یکی از بالاترین نیازهای حیاتی قبل از مرگ مسعودرجوی است که حتی به قیمت لو دادن آنها چه مستقیم و چه غیر مستقیم و چه به عنوان قربانی کردنشان برای رهبر عقیدتی که منجر به دستگیری و اعلام آنها توسط رژیم گردد میتواند چند روزی جنازه رجوی را در آنتها نگاه دارد.
فراموش نکنید که رجوی خودش به زبان خودش میگفت
یعنی کشتار هر هزار نفر مجاهد با سوابق چندین دهه ای کار سیاسی برای مسعود رجوی نعشه گی فتح تهران با به ارمغان میآورده است. این است ضحاک مدرن این است که بدون شک باید دستگیری این جوانان بدام فرقه رجوی گرفتار شده بسیار بسیار مشکوک مینماید. به عقیده نگارنده احکام سنگین برای آنها نیز بنفع ضحاک و با اهداف مریم رجوی و بهره برداری کثیف تبلیغی او همراستاخواهد بود.
داود باقروند ارشد
17 اردیبهست 1399
6 ماه می 2020