قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری به کشتن دادن حسن جزایری از دانشجویان هوادار رجوی

 

دیگر ملل چگونه تلاش کردند، تلاش و تولید آزادی یا دلالی و مصرف آزادی؟ قسمت سوم

2بقلم داود باقروند ارشد

بعقید این قلم در بررسی شکستهای 500 ساله ایران در تلاشهایش برای پیشرفت و ترقی و سعادت اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و…هرچند بهای سنگینی در همه زمینه های انسانی و مادی پرداخته شده، اما بجز معدود کسان که در تاریخ ما تنها مانده و بدست ایرانیان و اما بکام دشمنانش از میان بداشته شده اند، هیچ تلاش بنیادی و بقائده، متناسب با فرهنگ و تاریخ ایران و مبتی بر علم و قوانین پیشرفت جوامع بشری علیرغم اینکه الگوی تلاش برای پیشرفت بوده، برای حل مشکل صورت نگرفته است. این نوشتار تلاشی است محدود به معرفی دلایل شکست و معرفی دورنمایی از آنچه جوامع پیشرفته با آویختن بدان توانسته اند موفق شوند. و کج فهمی های روشنفکران ایرانی در درک موفقیت جوامع پیشرفته. این نوشتار با همه کم و کاستی هایش در چهار قسمت تنظیم شده که قسمت سوم آن در پیش نظر شماست.  قصد اصلی نیز کشیدن ماشه بحث است تا جامعه روشنفکر مسئول که کم هم نیستند، با پرداختن به آن عمق و گستردگی ضروری و لازمِ بحث حیاتی همچون بن بست 500ساله جامعه ایران و ایرانی را  بدان بدهند. 

 

لینک به قسمتهای اول و دوم و آخر(چهارم)

تلاش و تولید آزادی یا دلالی و مصرف آزادی؟ قسمت اول

تلاش و تولید آزادی یا دلالی و مصرف آزادی؟ قسمت دوم

تلاش و تولید آزادی یا دلالی و مصرف آزادی؟ قسمت آخر

تلاش و تولید آزادی یا دلالی و مصرف آزادی؟

 

قسمت سوم

 

امنیت

در فاصله زمانی حکومت صفویه، اروپا در زمینه های مختلف صنعتی… شگفتی های عظیمی بخود دید که از همه مهمتر ماشین بخار بود. مولد آن و متاثر از آن، ارتشی به اندازه یک قاره اروپایی عقل گرا، ماجراجو، شیفته قدرت و تسلط بر طبیعت و جهان آماده  میشد تا در آینده نزدیک به همه دنیا هجوم آورده و آنرا مسخر خود کنند. بموزات پیشرفت صنعتی، در علوم انسانی نیز پیشرفتهای چشمگیری صورت گرفته بود. زمین از مرکز جهان بکناری گذاشته شده بود. نگرشهای علمی و تجربی تغییرات بنیادی در طرز نگرش به جهان بوجود آورده بود. اما در ایران در بی خبری و بی نیازی مطلق، آرامش مرگباری حاکم بود و جهان را ازهمان دریچه تنگ بسته خود میدید.

در زمینه امنیت که بستر الزامی پیشرفت و ترقی جهت رشد فعالیت و تلاش و خلاقیت انسان است که در سایه آن رشد و توسعه اقدصادی فراهم میگردد. یعنی حاکمیت نظم و قانون و خود قانون که بر خلاق تصور ایرانیان نه خریدنی است و نه وارد کردنی. چرا که از نظر “فنی” قانون نسبت به روابط اجتماعی افراد “پس آیند” است. یعنی ابتدا جامعه می بایستی در تحول روابط متقابل خود به ضوابطی برسد و سپس این ضوابط، شکل قانون در سیستم سیاسی و حقوقی کشور بخود بگیرد.  بنابراین مهم است توجه کنیم که صرف اینکه در جائی قانون خوب عمل کرده است، هیچ تضمینی نیست که در جای دیگر که روابط اجتماعی متفاوتی دارند خوب عمل کند. چون قانون مولود روابط اجتماعی  است تا برعکس. یعنی ضوابطی که جامعه بصورت “خودجوش” خلق میکند، قادراست قدرت حاکمه سیاسی و قانون مکتوب را بشکند. حاکمیت های سیاسی همیشه در تصرف و تسلط به “حقوق خود جوش” شکست خورده اند. مثلا تحت تاثیر فعالیتهای سندیکایی، حقوق ناشی از آن بوجود می آید. تحت تاثیر فعالیت آزادی خواهانه بردگان، قوانین لغو برده داری شکل میگیرد، یا به هئیت حاکمه تحمیل میشود که آنرا بصورت ضوابط یا قانون به مرحله اجرا میگذارند.

در فرهنگ ایرانی همانگونه که در فرهنگ اقتصادی حالت “واژگونه خوانی” دارد در زمینه امنیت اجتماعی نیز واژگونه خوانی میشود. ایرانیان (مردم و حاکمیت) امنیت اجتماعی به معنی وسیع کلمه را با  کلانتری، کمیته، دادگاههای کیفری، زندان، شکنجه و کشتار عوضی میگیرند. از همین رو مردم نیز وقتی میخواهند از ناامنی چه اقتصادی و چه اجتماعی خلاص شوند و یا بر آن بشورند، به این مراکز حمله میکنند، در حالیکه همه اینها معلول عوامل اجتماعی هستند. حاکمیت نیز به سهم خود از آنجا در اشتباه است که میخواهد با این وسایل امنیت برقرار کند. آنچه تاریخ گذشته گواهی میدهد نه آن موفق بوده و نه این.

قانون و قانون گریزی

حقوق آن نیست که حقوق دان از آن صحبت میکند. بلکه مفهوم آن از مفهوم فرهنگ جامعه غیر قابل تفکیک است، و فرهنگ نیز عبارت است از مجموع الگوهای رفتاری و فکری یک جامعه که اعضای آن جامعه موظف به انطباق خود با این الگوها هستند. شکل پذیری رفتار در داخل این الگوهاست که به رفتار آدمی در جامعه خاص معنی میدهد.[1]نقل به معنی از Institutions Politiques Et Droit Constituional, Maurice Dunerger. PUF. Paris 1975, t1. P,8.

بنابراین قانون در رابطه با تعهد معنی می یابد. تعهد افراد جامعه در سر سپردن به آن. و این تعهد قبل از اینکه بتواند به ضرب تیر و تفنگ و دشته بر مردم حاکم شود، توسط فعالیت اجتماعی همان مردم ایجاد شده است و باید بشود.

  • یعنی از درون روابطه متقابل مردم بجوشد و در مردم ایجاد گردد. اینجاست که موثرترین ضامن اجرایی آن خواهند بود.
  • ضامن اجرایی دیگر، خود فرد است، فردی که بصورت خلاق در خلق روابط اجتماعی سهیم بوده است.
  • سومین و آخرین ضامن اجرایی قانون، “اجبار” دولتی، یعنی پلیس، دادگاه، زندان و… است. که این آخری از غیر موثرترین و کم ارزشترین و ناکافی ترین ضامنهای اجرایی قانون است.

در کشور ما که امنیت اجتماعی به معنی وسیع کلمه از متن و بطن روابط اجتاعی شکل نگرفته، حمایت از آن نیز وجود ندارد. و اولین شکننده آن خود مردم هستند. حتی روابط اجتماعی اولین عاملی است که خود برای فرار از قانون وسایلی را فراهم میکند. و مردم در قانون ستیزی نه تنها شرمنده نمیشوند که آنرا نوعی “زرنگی” قلمداد میکنند. حتی عجیب تر اینکه بدلیل انطباق بافت بوروکراسی اداری اینگونه کشورها با فرهنگ اجتماعی آن، خود، فرار از قانون را برای شهروندان  تسهیل میکند و بصورت غیر مستقیم در تخریب قانون شرکت میکند.

از همین رو بسادگی میتوان دریافت که چون روابط  و اعتقادات جامعه قبیلگی با روابط اعتقادات جامعه صنعتی با یکدیگر متفاوتند، در نتیجه قانونی که بر روی کاغذ درج شده است (قانون وارداتی) بدون مبنای اجتماعی فقط جوهر روی کاغذ است. اگر میتوان از جوهر چاپ انتظار تامین عدالت در جامعه داشت، به این گونه قوانین نیز میتوان دلبستگی داشت. همان بلایی که بر سر قانون اساسی مشروطه آوردند. یا کاری که قوانین اساسی جهان سوم علیرغم اینکه مبشرآزادی و عدالت اند، میکنند؟

از طرفی نیز، آنها که سنگ اجرای قانون را به سینه میزنند، نمیدانند از چه دفاع میکنند، آنها هم که آنرا رد میکنند نمیدانند چه چیز را رد میکنند، حتی آنها که میخواهند آنرا اصلاح کنند نمیدانند چه چیز را میخواهند اصلاح کنند. نتیجه اینکه قوانین نوشته شده ما بعد از تصویب بکناری گذشته میشود.

در اروپا که به رشد صنعتی و اقتصادی رسیده اند بدلیل این است که امنیت نهادینه شده در جامعه، به قانون تبدیل شده. در نتیجه این اجازه و ثبات لازم را برای آن رشد فراهم کرده است. درصورتیکه این امنیت با آن کیفیت در کشورما تحقق نیافته است. بلکه در ایران اگر هم امنیتی بوده، همواره امنیت نوع چماقی بوده است.

در اروپا ظلم هم قانونمند بوده. مثلا اگر یک دزد خرده پا را اعدام میکردند، طبق قانون بوده، ولی نمیتوانستند یک بی نوا و دهقان و یا کارگر را بخاطر خوش آمد پادشاه یا … بکشند، یا اگر فئودال بزرگ طبق قانون شب اول عروسی زوجی، میتوانسته  با عروس بگذراند، ولی نمیتوانسته به دلخواه سراغ خانواده دهقان برود.[2]اقتصاد سیاسی ایران، محمد علی کاتوزیان، ترجمه محمدرضا نفیسی، انتشارات پایروس 1366 جلد 1 ص 25  چه برسد به قتل و مثله کردن یکی از اشراف بدست و یا خوش آمد شاه و سلطان… تمامی تاریخ ایران شاهدی است بر تجاوزهای متعدد و مداوم به جان و مال و ناموس مردم. که محدود به رعیت نیز نمیشده است، بلکه شاهان و شاهزادگان و درباریان و دولتمردان و تجار و اندیشمندان و… نیز امنیت نداشته و بدست سلطان و بستگان و … بقتل میرسیدند، کور یا اخته میشدند. بنابراین در ایران نه اشرافیت و نه شهروند امنیت نداشته و هیچ گونه چهارچوب قانونی و اصول سنتی نیز در میان نبوده است.[3]اقتصاد سیاسی ایران، ص 44-43

با این اوصاف دیگر حدس اینکه از این گونه امنیت اجتماعی چه پیشرفت و ترقی و رشد و توسعه و گسترش خلاقیت و انباشت سرمایه و علم و دانش حاصل میشود زیاد مشکل نیست.

اما فراموش نکنیم که این “امنیت مخرب” از همین “فرهنگ جامعه” ایران بیرون آمده است. اگر بد است اگر مقصری دارد، خود جامعه ایرانی است. ضمن اینکه در مقطعی امنیت های موقت و گذرایی از نوع امنیت چماقی خود موجب نا امنی اجتماعی میشده است. چون بر اساس ترس و سرکوب  خشن برقرار میشده و امنیت اجتماعی برگرفته شده از قانون و روابط اجتماعی نبوده.

عواقب نا امنی اجتماعی

از همین رو در ایران بصورت سیستماتیک زمینه هرگونه انباشت سرمایه، علم و دانش، سرمایه گذاری درازمدت، تاسیس و ادامه درازمدت موسسات تولیدی، تجاری، علمی و … ازبین برده شده است.  این نا امنی وحشتناک، هرگونه اخلاق مدنی را نیز تحت الشعاع خود قرار داده و فساد و تجاوز را دامن زده است. نبود اخلاق مدنی حکایت از فساد گسترده و بی حساب دارد. بویژه رشوه بیداد میکند. رشوه البته یک شیوه رفتار اقتصادی، نشانه بی اعتمادی و عدم امنیت اجتماعی-سیاسی  بمعنی بی آیندگی است. همانطور که سرمایه گذاری در تولید مستلزم امید به آینده است، و نا امنی قاتل این امید است.

شاه اسماعیل دوم از تجار روسی 5000 منات رشوه گرفت و امتیاز تجارت به آنها داد، تجار 85 هزار منات در اصفهان پوست خز فروختند و صدها برابر سود کردند. و بصورت طلا و نقره از خزانه کشور(شاه اسماعیل که کشور ملک و طلق او بود) خارج کردند!!

نادرشاه به عوض توسعه صنعت نساجی که در ایران ریشه و مایه داشت، از روسها رشوه میگرفت و پارچه از روسیه وارد میکرد. قتل و کشتارهای نادر ایرانیان را مجبور به مهاجرت به هند، جنوب روسیه، عراق و عثمانی میکرد. وی به زور چماق صنایع نظامی را بطور نسبی سامان داد. نادر در مجموع 5000 توپ داشت. ولی از آنجائیکه هیچ نظامی با زور چماق سامان نمیگیرد و بعد از فرو افتادن چماق نه تنها همه چیز از هم میپاشید، بلکه بافت اجتماعی در مسیر انهدام آن خود به تلاش می افتد. تنها چیزی که در جامعه ماندگار خواهد ماند که از میان فرهنگ مردم و روحیه اجتماعی و روحیه کلی و خلاقیت خود مردم به مرور شروع  به زایش کند (از جمله آزادی و دمکراسی و حقوق بشر و حقوق کارگر و…) و به تبع نیازهای اجتماعی تبدیل به یک نهاد گردد. این قانون در مورد نادر با قوت تمام عمل کرد. شبی که نادر کشته شد، صبح روز بعد تمام تشکیلات او از هم پاشید. چرا که این صنعت هیچ پایه اجتماعی-اقتصادی نداشت.

کریمخان زند از روسها و انگلیسها رشوه میگرفت و امتیازتجاری – سیاسی میداد. پارجه انگلیسی وارد کرده و صنعت نساجی ایران را نابود کرد. وقتی رابطه اش با انگلیسیها بهم خورد، آنها با رشوه اطرافیان و سرسپردگانشان در جنوب را خریده و توسط آنها به  خان زند فشار آورده مجبورش کردند که به قراردادهای ننگین و خطرناکی با انگلیسیها تن بدهد. پادشاهی که کشور ملک و طلق اوست معلوم نیست چرا باید 20500روپیه از انگلیسها رشوه بگیرد.

آخرین شاه ایران، معروف بود به “ژنرال پنج درصدی”، چون از هر قراردادی با شرکتهای خارجی 5% رشوه میگرفت [4]دولتهای ایران از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، انتشارات جاویدان 1366   آنوقت تکلیف وزیر و وکیل و …. امثال مسعودرجوی با ادعای ضد اسبتدای و ضد استعماری و اسلام دمکراتیک!! حتی 500سال بعد که خود و کشور را به عراق میفروشد و ایرانیان را درمرزهایش با همکاری آنها کشتار میکند که دشمن و اشغالگر ایران به پیروزی برسد، روشن است. و یا خود را به آمریکا و عربستان و… میفروشد که بزنند و کشور را نابود کنند شاید او را بقدرت برسانند. و یا مهدی صامع با ادعای مارکسیستی و چریک فدایی که خود را به 3000 یورو در ماه به مسعودرجوی میفروشد،  دیگر تکلیف امثال حسن شریعتمداریها  با آن سابقه اش روشن است.

حالا میتوان گفت که یکی از دلایل این میزان دزدیها نجومی در داخل کشور توسط مدیران و کسانیکه در راس امورند، نا امنی و بی آیندگی سیاسی-اجتماعی ای است که در کشور احساس میکنند. شاهدیم که هرچه دزدی میکنند سهم شیر دزدیهایشان را به خارج منتقل میکنند. و یا اساسا به خارج فرار میکنند. در صورتیکه اگر این نا امنی اجتماعی-سیاسی نبود، همین دزدیها قطعا یا کمتر بود و یا وجود نداشت و یا اگر وجود داشت از کشور خارج نمیشد و در داخل کشور به انباشت سرمایه و توسعه توسط همان دزدان!! کمک میکرد. همانگونه که استثمارکنندگان اروپایی سرمایه هایشان را در همان کشور بکارگرفتند و انباشتند. در صورتیکه خروج دزدیها به اخلاق ضد ملی و بی وطنی که نمونه هایش را در به اصطلاح مبارزترینها!! چه اسلامی چه مارکسیستی فوق الذکر، و دزدان و اختلاص کنندگان داخلی منجر شده و میشود.

مهاجرت یا روحیه مصرف گرایی

صدمات و خسارات نبود امنیت، تنها البته خروج سرمایه های ملی از کشور نیست، سرمایه های انسانی، علمی، هنری، مدیریتی، … نیز از کشور خارج میشود. این همان روحیه ای مهاجرت به خارج است که خود یک روحیه مصرفی را دامن میزند. ایرانیان زندگی آسوده را میخواهند ولی با روحیه مصرفی و نه تولیدی. یعنی نمی ایستند در داخل کشور این رفاه را بوجود آورند. ترجیح میدهند با خروج از کشور مصرفت کننده آن باشند. درصورتیکه این رفاه در اروپا خلع الساعه بوجود نیامده. امثال مادام کوریها دهها سال در طویله تلاش کرده اند. کارگران مرد و زن و کودک تا 17 ساعت در روز در معادن به استثمار کشیده شده اند. معادنی که سالیانه 1000نفر جیره مرگ و میر تحت فشار کار داشتند. در کارخانه هایشان مردان و زنان و کودکان را با زنجیر به پا مجبور به کار کرده اند. در کشف دنیا و دریا نوردی اگر کل کشتی طعمه امواج نمیشد تنها 20 درصد دریانوردانشان از دام بیماریها جسته و به مقصد میرسیدند. ولی از تلاش نایستادند. فرهیختگانشان نیز با تلاش برای کشف علل  بیماریها و یا ارتقا صنعت و ابزار کشتی رانی به یاری آنها می شتافتند.

بله باید مانند سپیده قلیانها، اسماعیل بخشی ها و نسرین ستوده ها… در کشور ماند آزادی و دمکراسی و رفاه را ساخت و تولید کرد. نه اینکه وقتی هم که پایشان به خارج میرسد خواهان تحریم اقتصادی کشورشان شوند، خواهان حمله نظامی به کشورشان شوند. چرا چون خودشان و امنیتشان در خارجه تضمین است. بنابراین بلایی که با تحریم و حمله نظامی بر سر ایرانیان میاید بر سر دیگران است! سنگ مفت گنجشک مفت، اگر موفق شد، جای پای رفاه خود در خارجه تضمین است شاید در ایران هم بقدرت برسد!!! این افراد بطور قطع و یقین بدنبال تولید آزادی و دمکراسی و عدالت در ایران نبوده و نیستند. اینها فقط مصرف کنندگان آن هستند. اینها همانها هستند که رشوه خود (آسایش در خارجه) را از خارجی گرفته اند بعد براحتی دستور تحریم و حمله نظامی را تائید و ترویج میکنند. 500 سال است که این زالوصفتی،  ایران را به خاک سیاه نشانده است. اینها مصرف کنندگان تازه نفسی هستند که منتظرند مصرف کنندگان از نفس افتاده را به اصطلاح سرنگون و بجای آنها خود به چپاول بپردازند. اینکه اینها چقدر در مورد آزادی، دمکراسی و مبارزه با استبداد داد سخن میدهند مطلقا ملاک و معیاری برای اینکه خود چیزی که نفی میکنند نباشند نیست، و نمیتواند باشد. 

همانطور که گفته شد، سپیده قلیانها و اسماعیل بخشی ها، نسرین ستوده ها و… همچون خارجه کشوریها با شعارهای توخالی “سرنگونی” بدنیال آزادی و.. نیستند، بلکه در حال تلاش برای تولید و ساخت و پی ریزی زیرساختهای  آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، حقوق کارگر… برای جامعه ای هستند که در فقدان این زیرساختها، صدها سال است استبداد پروری و استعمارگرایی در آن ریشه های فرهنگی-اجتماعی دوانده است. 

مردم ما مانند همه ملتهای زنده دنیا نخواسته است باور کند که این تلاش و پیکار است که اسمش زندگی است. و دنیا در کادر زندگی مادی جز کارخانه ای نیست و هرکس تولید نکند خودش تبدیل به مواد خام اولیه برای کارخانه های دیگر تبدیل میشود. جامعه ای که کار را مال “خر” بداند و آنرا به ضرب المثل “کار مال خر” است تبدیل کند نشان میدهد که چگونه جایگاهی برای کار و تلاش قائل است و رشد و ارتقاء را در آسودگی و بیکاری و بهره بردن از دستاوردها و محصولات دیگران از طریق واردات  با فروش منابعش (کشور-معادن-جواهرات-نفت…) میداند.  این روحیه و فرهنگِ  اقتصادی خودش دلالی و رشوه گیری و پورسانت خواری و رانت خواری، اختلاص و… را تولید میکند.

دیگر ملتها چگونه تلاش کردند

توماس مور[5]توماس مور نویسنده کتاب آرمانشهر، زمانی نخست وزیر انگلس بود به علت ثبات در اعتقادات خودش کشته شد و سپس از طرف کلیسا لقب قدیس به او داده شد  نویسنده کتاب آرمانشهر، زمانی نخست وزیر انگلیس بود در 1516م در مورد مردم پر تلاش کشورش که صنعت را در جهان پایه گذاری کردند نوشت:[6]آرمانشهر توماس مور ص 101

تنشان چالاک و شاداب و نیرومندتر از آنند که قامت نحیفشان می نماید، اگر چه خاکشان چندان بارور نیست و هوایشان پاکترین هوا نیست، خو را با زندگی معتدل از آسیب های هوا در امان میدارند و خاکشان را باکار و کوشش بهبود می بخشند. چنانچه هیچ جا بازده غله و گاو و گوسفند ایشان را ندارد و هیچ جا مردمی قویتر از ایشان یا مانند ایشان در امان از بیماریها وجود ندارد. میتوان ایشان را دید که با چه کوشش و مهارت و کار به بهکرد خاکهای کم توان میپردازند و چه بسا جنگلی را از جایی بر می کنند و در جای دیگری میکارند… این کار را برای باروری نمیکنند بلکه برای کاستن ترابری میکنند و برای اینکه هیزمشان به دریا و رودخانه و یا شهرهایشان نزدیکتر باشد توماس مور در وصف تلاش مردم انگلستان

او اضافه میکند:[7]آرمانشهر توماس مور ص102

در پیگیری امور عقلی خستگی ناپذیرند… اینکار معجزه آسا بنظر میرسد. در کمتر از سه سال میتوانستند آثار بهترین نویسندگان یونانی را به آسانی بخوانند. از مطالعه رازهای طبیعت نه تنها لذتی شگفت میبرند، بلکه او [خدا] نیز همچون دیگرسازندگان، این چرخ کیهان را تنها در برابر نظر انسان گسترده است، زیرا انسان است که میتواند در آن به تامل بنگرد… ذهن آنها هنگامی که با دانش برانگیخته شود، در کار اختراع هایی که بر آسایش زندگی می افزاید تیزی شگفتی دارد،… ورود هرکه را که مهارتی ویژه با دانشی در باب راه و روش های ملتهای بسیار داشته باشد به کشور خویش خوشآمد میگویند، زیرا مشتاق آنند که بدانند درهرکجای جهان چه میگذرد. در باب صادرات بهتر آن میدانند که اینکار را خود انجام دهند، تا اینکه به دیگران واگذارند. بدینسان میتوانند ملتهای همسایه خود را بشناسند و بر مهارت خود در دریانوردی بیفزایند… توماس مور در وصف تلاش مردم انگلستان

در پانصد سال گذشته از سر ارتباط  تجاری ایران با غرب شاهد پدیده رشوه گیری سلاطین و پادشاهان ایرانی جهت واگذار کردن تجارت داخلی و خارجی کشور بوده ایم، همه اینها به قیمت نابودی اقتصاد ملی و بعضا حتی قتل تجار بدست پادشاهانی که رشوه گرفته بودند بوده ایم.

پایان قسمت سوم

داود باقروند ارشد

References   [ + ]

1. نقل به معنی از Institutions Politiques Et Droit Constituional, Maurice Dunerger. PUF. Paris 1975, t1. P,8.
2. اقتصاد سیاسی ایران، محمد علی کاتوزیان، ترجمه محمدرضا نفیسی، انتشارات پایروس 1366 جلد 1 ص 25
3. اقتصاد سیاسی ایران، ص 44-43
4. دولتهای ایران از سید ضیاء تا بختیار، مسعود بهنود، انتشارات جاویدان 1366
5. توماس مور نویسنده کتاب آرمانشهر، زمانی نخست وزیر انگلس بود به علت ثبات در اعتقادات خودش کشته شد و سپس از طرف کلیسا لقب قدیس به او داده شد
6. آرمانشهر توماس مور ص 101
7. آرمانشهر توماس مور ص102

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes