ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
علی جوانمردی کارمند وزات خارجه آمریکا در جلد افشاگر آپوزیسیون ایران! اتهام زنی-ترور سیاسی را پایان دهید
بقلم داود باقروند ارشد
آمریکا و وزارت خارجه آن بخوبی میداند که اهرم ترور-خشونت چه سیاسی و چه فیزیکی در میان ایرانیان خارج کشور در اوج خود مورد استفاده و استقبال قرارمیگیرد. از همین رو براحتی چه در مورد آپوزیسیون چه در مورد رژیم بدان دست میزند. تا وقتی ترور-خشونتِ سیاسی-فیزیکی در میان ما خردیدار دارد علیه مان استفاده خواهد شد. واکنش ایرانیان داخل کشور نسبت به ترور قاسم سلیمانی توسط آمریکا متفاوت با رویکرد ما در خارج کشور بود. فکر نمیکنم که میلیونها نفری که در سراسر کشور در نفی ترور قاسم سلیمانی به خیابانها ریختند همه عاشقان سینه چاک قاسم سلیمانی بودند. آنها قبل ازهمه تروریسم را نفی میکردند در مورد هر کس که باشد. ولی ایرانیان خارج کشور متاسفانه از آن استقبال کردند. و امروز نیز خودشان قربانی آن هستند.
اتهام زنی و ترور سیاسی و شخصیتی رایج در میان ایرانیان، شاخص اصلی خشونت سیاسی و اجتماعی جامعه خارج کشور است که در داخل کشور، خودش را امروزه در اعدامهای یک شبه نشان میدهد . ایران و ایرانی بزرگترین خادمینش مانند قائم مقامها، امیرکبیرها، مصدقها(اتهامات حزب توده را فراموش نکنید)، مدرسها، و صدها مورد از این بزرگان به شیوه همین اتهام زنی ها و کلیشه ها بدست دژخیمان دنباله رو و دهان بینِ خریدار این اتهامات رگ زده شدند. این شیوه در میان ایرانیان با قوت تمام در حال جاری و ساری شدن است.
ترور سیاسی وشخصیتی (اتهام زنی) یکی از جنایات و تبهکاری سیاسی و فرهنگی است که از ویژه گیهای جوامع عقب افتاده، خرده پا و بی پرنسیپ ضد دمکراتیک است که تجربه جامعه مدنی و فعالیت در قالب جامعه مدنی را ودر نتیجه کسب فرهنگ آن را نداشته است. سرآمد این اتهام زنان مسعود رجوی است. گذشته از وزات خارجه آمریکا که معلوم است مشخصا توطئه میچیند، وقتی جامعه و جمعی و گروهی به مرگ سیاسی اجتماعی و تاریخی دچار میشود، توان دفاع مبتنی و متکی به استدلال و منطق آرمانی و ارزشهای انسانی و شناخته شده را از دست داده، مجبور میشود برای نجات خود از سقوط آزاد در مقابل هر نقد و سوالی دست به ترور سوال و نقد کننده بپردازد. از طرفی نیز بالاترین شاخص استبداد رای اینگونه افراد و گروههاست.
فراموش نشود هرکس هم که این مسعودرجوی را بحق نقد کرد مانند این قلم نیز باز نشان نمیدهد که خودش بدتر و یا همسان او نیست. تنها محک و معیار زمانی بدست میآید که فرد خودش، اعمالش و افکارش توسط یک دگر اندیش مورد نقد و نفی قرار بگیرد حتی اگر به اشتباه نقد شده باشد. اگر بجای پاسخ منطقی و دفاع از مواضعش و رد انتقاد (و شاید قبول بعضی انتقادات) با تکیه به جهانبنی خودش و ارزشهایی که بدان اعتقاد دارد، به اتهام زنی پرداخت یعنی که اولا همه ادعاهایش پوشالی است و شعار است و اگر این فرد یک تشکل باشد یعنی تاریخا نیز مرده است.
اما در میان کسانیکه بدنبال قدرت نیستند، این ترور سیاسی جهت تعامل با مخالف علف هرزه یا به زبان روز “کرونای” فعالیت سیاسی است. جون اگر کسی برای خودش و فعالیت خودش، برای حثیت خودش و افکار و عقایدش و بیانش سر سوزنی ارزش قائل باشد، نمیتواند دهان بازکند و اتهام به دیگری بزند. بدون اینکه هیچ دلیل و مدرکی داشته باشد. کسی که برای حرف خودش و البته به مخاطبش احترام قائل است نمیتواند براساس یک کلیشه (هرکس ایران رفت مزدوراست) اتهام بزند که شاخص دوران افکار انسان-رعیت (انسان مادون شهروند) است تا یک شهروند دنیای متمدن که انسان و انسانیت برایش ارزشمند است اگر حتی دشمن و مخالفش باشد. ترور چه فیزیکی و چه سیاسی و شخصیتی، فرهنگ و سنت جامعه وحشی است که برای انسان وانسانیت هیچ ارزشی قائل نیست.
“نه” به اتهام زنی-خشونت سیاسی، “آری” به انسان است. آری به انسانیت و احترام به آن. “نه” به اتهام زنی-خشونت، دفاع از “من” است، دفاع از آن “دیگر” است. نفی اتهام زنی یک شیوه مبارزه نیست، شیوه زندگی متمدنانه است. نهادینه کردن ارزشهای حقوق شهروندیست. و اینکه “من نخواهم کشت”، “من کینه ندارم”، “من خشونت اعمال نخواهم کرد”. برای نفی شدن خشونت ابتدا باید در سر و در فکر و اندیشه نفی شود.
رژیم ایران از صدقه سر آپوزیسیون قدرتمند!!!! اتهام زن خارج کشور آنقدر قرص و محکم سرجایش نشسته که هیچ نیازی به دستگیری خانم جوانی (ژاله توکلی) که فعالیت او در رده بندی فعالین داخل کشور هیچ است ندارد. قدرت رژیم و استحکام او را از زبان مسعودرجوی بشنوید. که بدلیل امام زمان شدن از نظر پیروانش هر حرفی بزند عین آیه قرآن است!!!!، رجوی میگوید:
“رژیم اسماعیل وفا یغمایی را در خارج کشور اجیر کرده که زیرآب اسلام را بزند تا در اثر تخریب اسلام!! در اذهان مردم، “مجاهدین بده شوند” . مسعودرجوی
به این میگویندهوش فوق العاده!!!! یا اوج استیصال؟ یا میگوید:
” مصداقی را در خارج اجیر کرده که حمید نوری را که گفته میشود در زندان اوین فعال بوده را بدام بیندازد تا مصداقی که مزدور خارجه نشینش است را سفیدکاری کند!!!!!” مسعودرجوی
وقتی رژیم به گفته رهبر کبیر انقلاب اسلامی دمکراتیک و توحیدی اینقدر قدرت دارد که آپوزیسیون صادر میکند. تازه با افتخار و قدرت اسامیشان را نیز در روزنامه هایش مینویسد و علیرغم آن این مزدوران هزاران فالوور هم دارند، یک خانم جوان چه میتواند بکند که بخواهد وقتش را صرف آن بکند. چون خودش از سر کمبود آپوزیسیون در خارج در حال صدور آپوزیسیون به خارج است تا علیه خودش فعال شوند. تازه لیست اسامی همه مزدورانش را نیز در سایت رهیافتگان هم اعلام میکند.
قدر قدرتی رژیم را میبینید؟!!! این مسعود رجوی رهبر کبیر همه انقلابها است که اینگونه از رژیم قدر قدرت میسازد. به این میگویند ذلت و فلاکت آپوزیسیون و استدلالهایش که در اوج وارفتگی و پوچی و مبارز نمایی است. ذلت و خاری که حیات خود را در اتهام زنی به همدیگر یافته است.
فکر نکنید مصداقی و یغمایی از این کرونای جامعه سیاسی ایران بری هستند. متاسفانه متاسفانه اینها نیز اینکاره هستند. اگر شما نیز مانند بنده فکر نمیکنید که ایندو فعال سیاسی جزء عالم غیب و پاکان و معصومان هستند میتوانید استدلال این قلم را در اینجا بخوانید.
مرگ تاریخی نسلی زمانی فرا میرسد که بجای کسب ظرفیت استدلال و قضاوت روی عملکرد ها و مواضع و جواب دادن با منطق و رد و تائید مواضع، از سر فقر استدلال و متاسفانه کثرت خریداران اتهام زنی در فضای مجازی خارج کشور، با یک اتهام مسئله را برای خودش و مخاطبش فیصله میدهد. آنوقت آن میشود که با همین میزان از خرد، رژیم پهلوی را سرنگون میکنند بعد به شکر خوردن میافتند که چرا؟
ثابت قدم در کیفیت! اپوزیسیون خارج کشور از 122 سال به اینطرف
در دوران مشروطه 112سال قبل یحیی دولت آبادی از مبارزین صدر مشروطه که بعد از به توپ بستن مجلس مشروطه به استانبول تبعید میشود. در آنجا در مورد آپوزیسیون خارجه نشین آن زمان اینگونه توضیح میدهد که نگارنده آنرا ازکتاب (تاریخ معاصر-حیات یحیی، یحیی دولت آبادی جلد سوم، شرکت کتاب، 2006 صفحه36 و 37) برایتان نقل میکنم.
بعد از به توپ بستن مجلس مشروطه توسط محمدعلی شاه، یحیی دولت آبادی به استانبول تبعید میشود. در آنجا انجمن سعادت[1]انجمن سعادت یکی از نهادهای مشروطهخواه بود که پس از رویداد بهتوپبستن مجلس، به دست گروهی از بازرگانان مشروطهخواه تبریزی در استانبول تاسیس شد. این انجمن، اخبار آذربایجان را به گوش روحانیان نجف و سایر نقاط دنیا میرساند و در جمعآوری کمکهای مالی برای پشتیبانی مالی از مشروطهخواهان نقش مؤثری ایفا میکرد. بعضی از علمای نجف ضمن برقراری ارتباط با انجمن سعادت، به بازرگانان اجازه داده بودند که برای کمک به مجاهدان در محاصره تبریز، تحت عنوان اعانه، کمک مالی جمع کنند. را میبابد که در حمایت از مشروطه بسیار فعال است. ولی بسیاری از ایرانیان بویژه فرهیختگان ساکن استانبول در آن فعال نیستند. بعد از پیروزیهای ستارخان در تبریز، قشون روسیه تزاری وارد مرزهای ایران شده، تا ستارخان و حامیانش را ترسانده به شکست بکشاند. دولت آبادی تلاش میکند از برانگیخته شدن ایرانیان در اثر این تجاوز جهتدار تزار استفاده کند و جمع ایرانیان غایب را به انجمن سعادت بکشاند و یک اتحادی بزرگتر شکل بدهد. وقتی جمع میشوند معلوم میشود هرکسی ساز خود را میزند طوریکه کار در انجمن سعادت به معارضه میکشد!!! و حتی زدو خورد میکشد. وی سپس میگوید:
من تصور میکردم در این شهر[استانبول] با این اشخاص میشود کارکرد، تغییر حاصل شود، میفهمم ایرانیان خارج هم از جنس ایرانیان داخل هستند، بلکه در غربت لاف زنی و خود پسندی آنها زیادتراست. (دولت آبادی یحیی، حیات یحیی، چاپ نشرکتاب، جلد سوم از دوره چهار جلدی ص38) این سطور را مبارزین مشروطه امثال یحیی دولت آبادی در سال 1287 شمسی یعنی 112سال قبل نوشته است. درد آور نیست که هنوز پاشنه خارجه کشوریها و ما ایرانیان به همان پاشنه میچرخد؟
مشکل ما نه در سمت رژیم هایی است که بر ما حاکم بوده اند،. چه از کورش تا امروز همه بر ما ملت ایران استبداد اعمال کرده اند، مشکل در استبداد پذیری، استبداد پروری و استبداد درون خودمان که خودش را در اتهام زنی-خشونت سیاسی به همدیگر نشان میدهد است.
در مسیر نفی اتهام زنی-خشونت سیاسی باید از تاریخ خویش و تاریخ بشریت، میراث عدم خشونت را استخراج کرده بستر مناسب برای ادامه و جاری گردانیدن آن در جامعه بیابیم. باید همه درهای ناپیدا و بسته تاریخ و فرهنگ خویش را در این عرصه نیز کشف کنیم، شهامت در نقد آن داشته باشیم.
عدم خشونت سیاسی- اتهام زنی تنها یک پرسش سیاسی نیست، کوششی است فلسفی که باید اخلاق آن را در تمامی هستی جست وجو کرد وپایدار نمود. ما مردمی هستیم که عدالتش توام با خشونت است، تربیت کردن (فرزندان) ش توام با خشونت است. خشونت برای ما هنوز نماد قانون جنگل یا نماد قدرت است .
اما ریشه اتهام “داخل کشور رفتن” را این قلم در پاسخ به همین اتهام زنی آقای ایرح مصداقی به این قلم اینگونه در اینجا مفصل آورده ام که در زیر قسمتی را میخوانید:
اما در مورد داخل کشور رفتن تا به خارج کشور آمدن
آقای مصداقی بشنو از زبان کسی که بقول خودت “حساسترین مسئولیتها” را در فرقه رجوی داشته، (نه بعنوان تحلیل بلکه حقایق درونی فرقه ننگین رجوی است گفته میشود) رجوی داخل رفتن را شیطان سازی کرد و میکند، چون:
الف : حضور ابدیش در خارج کشور ناشی از شکست کامل نظامی، سیاسی، ایدئولژیک و تشکیلاتی خودش در خارج را توجیه کند، یادت هست که وقتی میرفت عراق حضور در خارجه را حرام کرد؟ فکرنمیکرد کار خودش هم به قبرستان خارجه کشیده میشود.
ب : داخل رفتن را حرام کرد تا با نفی مبارزه مردم در داخل کشور، مبارزه را تنها در کادر تشکیلات خودش درقبرستان خارجه جلوه بدهد و توجیه کند.
ج : نفی و خاک پاشیدن به چشم ایرانیان، نسبت به واقعیت حمایت آشکار بخشی از مردم ایران از رژیم در مقابله با آمریکا و مزورانش همچون رجوی است، که در حمایت گسترده در ترور سردارد سلیمانی توسط آمریکا بخشی از آن را شاهدش بودی.
د : تلاشی در راستای نفی مشروعیت توده ای از رژیم وتامین منافع و خواسته های مراکز میلیتاریستی (که میدانی 40سال است تنها محور کار سیاسی فرقه رجویست و تنها کانال امید او برای رفتن به ایران و بقدرت رسیدن) تا از این طریق همراهی با دشمن خارجی یعنی عراق و کشتار ایرانیان با تروریسم شهری و مرزی توجیه کند.
ح : برای موجهه جلوه دادن هراقدام نظامی خارجی اعم ازاقدام آمریکا یا اسرائیل علیه کشور. (تنها و تنها مسیر و امید بقدرت رسیدن امثال رجوی)
و : به همان دلیلی که مسعودرجوی هم شاملو و هم شجریان و بسیاری دیگر را مزدور رژیم خواند و ضد انقلابی ودشمن، چون با پناهنده شدن و به خارج آمدن و تائید سیاست رجوی مخالفت کردند.
ظ : نفی مبارزه متکی به خود مردم، و رهبری فرد و تشکلی دیگر جز فرقه رجوی و القاء کردن این امر که راه نجات از پس مانده غذای آمریکایی خوردن است. و حفاظت از استراتژی صدبار شکست خورده اش که تنها ره رهایی با ارتش آزادیبخش است. رجوی چهار دهه است میگوید انقلابی توده ای دیگر اتفاق افتادنی نیست. مگر با ارتش آزادیبخش. بنابراین رفتن داخل و هر مبارزه ای در داخل باید نفی شود. و شما بدان دامن میزنید.
بنظر نگارنده هر عنصری دم از حمایت خارجی بزند، بزرگترین خیانت را در حق مردم ایران میکنند. چون به مردم ایران این را القاء کنند که نمیتوانند روی پای خود بایستند. و باید برای آزادی و دمکراسی و … پس مانده خوار آمریکایی باشند. (آنگونه که بهبهانی میگفت و شما ضمنی تائید میکردید). جواب این فرومایگان را ستارخان ها و مصداق ها و دکترفاطمی ها و… سالها قبل داده اند.
داود باقروند ارشد
دیماه 1399
31 دسامبر 2020
نقد ایرج مصداقی و هم کاسه گی او با مسعودرجوی در ترور سیاسی منتقد، پاسخی به یاوه گویی او
واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان
References
1. | ↑ | انجمن سعادت یکی از نهادهای مشروطهخواه بود که پس از رویداد بهتوپبستن مجلس، به دست گروهی از بازرگانان مشروطهخواه تبریزی در استانبول تاسیس شد. این انجمن، اخبار آذربایجان را به گوش روحانیان نجف و سایر نقاط دنیا میرساند و در جمعآوری کمکهای مالی برای پشتیبانی مالی از مشروطهخواهان نقش مؤثری ایفا میکرد. بعضی از علمای نجف ضمن برقراری ارتباط با انجمن سعادت، به بازرگانان اجازه داده بودند که برای کمک به مجاهدان در محاصره تبریز، تحت عنوان اعانه، کمک مالی جمع کنند. |