ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
. دادگاه آنتورپ، پرده ایکه ازجنایات رجوی بااعزام نفوذی ها به میان هواداران کنارزد ، حقایقی در مورد نفوذها در فرقه رجوی و شورا
گفتار: داود باقروند ارشد
- دادگاه آنتورپ بلژیک، چرا مسعودرجوی چشم به اعزام نفوذی ها ازمیان اعضای باسابقه فرقه اش به میان هواداران بسته است؟
-
گزارشی از نفوذهای انجام شده در سازمان و شورا طی این سالها
- چرا رجوی سالهاست چشم به نفوذها در درون تشکیلات و شورای به اصطلاح ملی خود بسته. این سکوت سی ساله برای چیست؟
- چرا با راه انداختن “سمفونی بترسید بترسید، سیتی زنی و پناهندگی در خطر است” میخواهد نفوذیهای لیست کتاب سبز را هوشیار کند؟
- سمفونی مرگ با همراهی ارکستری از مزدبگیران شورایی و غیر شورایی و قطعا تعدادی از نفوذیهایی که با تاختن به مخالفین فرقه خود را بیشتر در این فرقه جا می اندازند، و به رهبری گورنشین شیرنشان و روح سرگردان این فرقه “مسعودرجوی” در صدور بحران افشای نفوذیهای در میان اعضای فعال با سابقه های طولانی که به نمایندگی از رجوی در میان هواداران، بر روی میز جدا شدگان منتقد.
سمفونی مردگان به رهبری روح کبیر کثیف فرقه رجوی و دادگاه آنتورپ
تشکلی که چند دهه است که رهبریش رو هم خودش و هم اربابانی که مخالفین خودشون را قطعه قطعه میکنند در گور کرده و هربار برای استعمال این رهبری نبش قبرش میکنند، اینبار برای کاهش هزینه به احضار روح پرداخته و رهبر گور نشین شیرنشان همیشه غایب را به اجرای یک کر-سمفونی علیه مخالفین خود بکار بردند. ولی اینبار صدای این کر و سمفونی مردگان و روح سرگردان آنها با اسلام داعشی، با آمال و آرزوهای برباد رفته، بسا لرزان و دلخراش و بی معنا بود.
ارکستر مردگانی که در چهل سال گذشته بالاترین سرمایه خود را تولید و گسترش گورستان قرارداده و امروزه عمده وقت و انرژیش صرف رفت آمد بین بیمارستان وگورستان آلبانی و دادن اطلاعیه های مربوطه میگذرد.
اوورتو سمفونی مردگان توسط گورکنان تحت استخدام این فرقه که طی دهها مقاله و عو عو کردن با کپی متن سمفونی شخص روح کبیر و چسباندن اسم خود در انتهای آن به عو عو کردن و فحاشی و بترسید و بترسید راه انداختن پرداختند. عجیب اینکه همه عوعو کنندگان به هوشیار کردن صاحبان اسامی در لیست سبز افشاء شده در دادگاه آنتورپ پرداختند، که تا فرصت هست پا به فرار بگذارید.
تا اینگونه التماس و درخواست اصلی خود را در پس یک پارس کردن ناشی از ترس پنهان کنند، که اگر کوتاه نیائید وافشاگری علیه گندهایی که روح کبیر و مرده پرستان مزدبیگر و بی مزدش روزانه زده و میزنند متوقف نکنید، ممکن است پناهندگی یا شهروندی شما لغو شود!!!
رهبرکبیر گور به گور شده ای که بوی تعفن فاسد گورش تا چندصد کیلومتری به مشام میرسد، چنین مهربان نسبت به مخالفین “هرگز ندیده ملتی”!!!
اما گورستان نشینان و روح کبیر این گورستان چه مرگشون است که اینگونه به هزیان گویی پرداخته اند.
واقعیت اینکه با دادگاه آنتورپ باردیگر پرده ها رفت کنار حتی برای بی تجربه ترین در کار سیاسی و مبارزاتی و کسانیکه خود را به کوری میزدند. وهمگان دیدند که، اتفاقا این اعضای با سابقه 12 تا 15 ساله گورستانی هاست که نفوذی بوده اند. همانها که برعکس منتقدین جدا شده بسا همچون کسانیکه شاهد سینه زدن های آنها با دهها مقاله در پشت رهبر سمفونی مرگ رجوی به تاختن به منتقدین پرداخته و میپردازند.
از طرفی اتفاقا همین نفوذیها بودند و هستند که بعنوان نماینده این گورستان نشینان مستمرا به تماس با ایرانیان و نفوذ به خانه ها و … کسانیکه در ظاهر تلاش برای پیشبرد مقاومت و در باطن … مشغولند.
درست زمانیکه گور خواب کبیر چهل سال است شیپور را از ته گشادش میزنه و جدا شدگان و منتقدین را نفوذی معرفی میکنه!!! و اینگونه تمامی ملاء هواداری فرقه را آگاهانه نسبت به نفوذیهای واقعی که در درون فرقه و بطور رسمی و به نمایندگی از فرقه بجان ایرانیان خارج نشین انداخته است غیر حساس کرده است.
کیست که ندادن که نفوذی هیچ گاه منتقد سازمان نیست، اتفاقا تمام تلاش خود را با هرچه شدیدتر با سنگ فرقه را به سینه زدن و به منتقدین تازیدن خود را وفادار نشان دهد و تا در نظر گورستان نشینان مقرب تر جلوه کند و حتی شعر هم برایشان میگوید. و با اینکار اتفاقا حقوق ماهیانه اش را هم بیشتر میکنند.
این دادگاه پرده ای دیگر از جنایات مافیایی مسعودرجوی را کنار زد. چرا که مومیایی شیرنشان، بخوبی میداند که تمام سیستم های که بنوعی با این گورنشین و فرقه اش مربوط میشوند از رژیم گرفته تا عراق و عربستان و اردن و حتی سوریه و اسرائیل و کشورهای اروپایی و آمریکا مورد نفوذ قرار گرفته است. دهها بار گزارشات نفوذهای این سیستمها را روی میزش و یا در گزارشات شفاهی شنیده و خوانده و شنیده و تجربه کرده.
اوایل خروج از کشور گورنشین روی نفوذ این سیستمها در تشکیلاتش حساس بود و زمانیکه حتی ابراهیم ذاکری هنوز سقط نشده بود دنبال میکرد.
تعدادی از افراد بالای سازمان توسط گارد ریاست جمهوری صدام حسین آموزش ضد جاسوسی و ضد نفوذ گرفتند. از جمله محافظین مسعودرجوی و علی زرکش و عباس داوری که برای عراق شناخته شده بودند.
در سال 1362 عراق روی محمد حیاتی که اولین نماینده و مسئول معرفی شده علنی سازمان در عراق بود (علی زرکش در بغداد از دولت عراق مخفی بود محمود عطایی نیز در سلیمانیه مستقر بود) اقدام به نفوذ و عضو گیری با فرستادن یک پرستو نمودند.
یک مورد که با عباس داوری به وزارت اطلاعات عراق برای دادن گزارشات هفتگی رفته بودیم من برای آرودن مدرکی در خود رو از جلسه بیرون آمدم که دیدم افسران اطلاعاتی عراق که غافلگیر شده بودند در حال کار روی ماشین ما در قسمت داشبرد و بیسیم 45واتی آن هستند.
در پاریس یکی از این موارد فیروز محوی بود، از نفرات بخش سیاسی بود که در جلسه ای در پاریس در مورد رفتار مشکوکش در حال سرخ شدن بود، در اینگونه موارد که نفوذ مطرح بود در جلسه سرخ شدن ابراهیم ذاکری مسئول ضد اطلاعات هم شرکت میکرد، من کنار ابراهیم ذاکری (کاک صالح) نشسته بودم. با مجموع اعترافاتی که در جلسه زیرتیغ بردن محوی ازش میگرفتند به ذاکری گفتم این کارهایی که کرده، متعلق به یک نفوذی است. که صالح گفت مطرح کن، برای همین هم هست که داریم سرخش میکنیم. که قرار شد در حالت بازداشت (بنگالی شدن) برود و گزارشات خودش را بنویسد. من که آنزمان در لندن فعال بودم و برای این نشست آمده بودم، در جلسات بعدی سرخ کردن او نتوانستم شرکت کنم.
در اروپا تمام دستگاه و نفرات مالیکاری که در صبح تا شام در خیابانها پول جمع آوری میکردند، سوژه نفوذ و عضو گیری برای کشور میزبان یا کشورهای دیگر مانند عربستان و اسرائیل بودند. و گور نشین شیرنشان بخوبی بدان آگاه بود. عمده تلاش هم روی جذب متناسب با مقوله ترک خانه و خانواده ها بود که پرستو بکار گرفته میشد تا فرد را بدام بیندازند.
عناصر سیاسی سازمان در راس آنها علیرضا جعفر زاده و علی صفوی از سوژه های نفوذ آمریکا و اسرائیل بودند. یکبار در جریان عملیات چلچراغ که شبکه های آمریکایی را هم برای تبلیغات به اشرف برده بودیم مدیر گروه سی ان ان در فرصتی در دستشویی رو به علی صفوی کرد و گفت که شما فرد توانمندی هستی حیف کارت به اینجا محدود بشه بیا برای ما هم کارکن. علی صفوی چون این پیشنهاد را در حضور من شنیده بود به سازمان گزارش کرد. و صدها مورد بود که گزارش نمیشد و استخدامها صورت میگرفت. علی صفوی مدتهاست که از صدر افراد سیاسی آمریکا کنار گذاشته شده است. ولی خود علیرضا نیزکمتر از او مشکوک نیست. طوریکه وقتی خانواده اش از آمریکا آمده بودند آلمان و میخواست برود آنها را ببیند سرخش کردند که از کجا معلومه خانواده ات هستند؟ که با حضور خود مریم رجوی بود.
یکی از کانالهای بسیار ساده و موثر نفوذ سیستمهای اطلاعاتی غرب شورای ملی مقاومت است. مطمئن باشید هیچ سیستمی اطلاعاتی غرب نیست که در شورا نماینده نداشته باشد. بویژه کسانی از شورا که فعالترند و خدماتی فرای شرکت در جلسات شورا دارند.
رسم بود که نفرات شورا که برای جلسات شورا میآمدند یکی از مسئولین سازمان را همراه آنها میکردند که هرکجا میروند همراهشان باشند. بویژه اعضایی از شورا که خدماتی علاوه بر عضویت در شورا متناسب با تخصصی که داشتند و آنرا به سازمان میفروختند داشتند. اگر عضو شوا میتوانست مشاوره حقوقی بدهد، یا مشاوره انفورماتیک و یا در زمینه حقوق بین الملل و پزشکی و… استخدام میشد و جدای از حضور در جلسات شورا وارد اشرف میشد. یکی از این افراد را به من سپرده بودند که یک ماهی باهم بودیم. اتاق خواب من هم از آسایشگاههای عمومی جدا میشد و در یک واحد با عضو شورا مشترک میشد که شبانه روز با او باشم. طی گزارشی که در خاتمه برای مسعودرجوی ارسال کردم آشکارا با مسائلی که دیده و شنیده بودم نظر دادم که این فرد نفوذی آمریکا و سیاست در شورا. که گفتند شیش و ساکت باشم.
دولت فرانسه از مشتریان با نفوذِ نفوذ در سازمان بود. طوریکه علنا و با اعمال زور اینکار را میکرد. سیستم اطلاعات عراق خانم هشترودی را طی نامه ای به اداره اطلاعات دعوت کرده او را به زیر زمینی مخوف میبرند و حسابی او را میترسانند و میخواهند که برای فرانسه در شورا و سازمان جاسوسی کند. خانم هشترودی که شخصیتی خودساخته است و مشهور در فرانسه ضمن برخورد با آنها هرچند حسابی ترسیده بود، مسئله را در جلسه شورا در حضور مسعودرجوی مطرح کرد. ولی میدانستیم که بسیاری هستند که نه گزارش میکنند بلکه به استخدام در آمده اند، حتی استخدام رژیم.
وقتی مریم رجوی برای رفتن به عربستان و دیدار با وزیر خارجه عربستان از طریق لابیهای عربی که برایش کار میکردند درخواست نوشته بود. وزیرخارجه عربستان این درخواست را به وزیر اطلاعات عربستان داده بود که داستان چیست. وزیر اطلاعات عربستان طی نامه ای به این شاه زاده عربستان (وزیرخارجه) نوشته بود که سالهاست که این تشکل در ایران هیچ وزنی ندارد مهمتر اینکه سیستم اطلاعات ایران در آنها نفوذ کرده است. از همین رو وزیر خارجه ترسید که با مریم رجوی ملاقات کند
از سوژه های نفوذ در شورا و حلقه هواداری فرقه رجوی افراد فاسد میباشند که با توجه به ترک خانواده در فرقه وقتی متوجه میشوند که طرف مرتب دم به خمره میزند از این مسیر خمره ای برایش تدارک میبینند و او را بدام میاندازند. دو تن از این افراد یکی حمید رضا طاهر زاده و دیگری حسن حبیبی است که ید طولانی در فساد و زن بارگی دارند. شاخصی که سازمان برای شناخت و ارزیابی اینگونه افراد دارد این است که فردی همچون طاهرزاده و حبیبی علیرغم زن بارگی در رابطه را جدا شدگان خیلی بیش از خود اعضای سازمان که بشدت با محدودیت های خانوادگی مخالفت دارند برای سازمان سینه چاک میکنند. و خلاصه کاسه داغتر از آش هستند. این خود برای سازمان نشانه این است که این داغی آش خود یک پوش مخفی کردن نفوذی بودن خود فرد است. این رفتار بعنوان الگوی رفتار نفوذی در سازمان برای کسانیکه خارج تشکل هستند بعنوان یکی از علائم شناخت افراد است.
مسعودرجوی بطور کامل در جریان نفوذ تمام عیار در تشکیلاتش قرار دارد. ولی سکوت مرگباری در قبال آن کرده است و برایش دیگر مهم نیست. الان رجوی فقط و فقط به تملق و حمایت برای بقا نیاز دارد برای همین چشمش را به روی همه نفوذهای انجام شده چه در تشکیلات و چه در شورا بسته است. کافیست که نفوذی تملق رجوی را بگوید و به مخالفین سیاسی او در میان جدا شدگان بتازد. این برای گور نشین شیرنشان همه چیز است تازه پول و حقوق هم میدهد.
رجوی با سرکوبی که در داخل میکند بخوبی آگاه است که افراد همه مستعد نفوذی شدن هستند. از میران نفرتی که در میان اعضای سازمان نسبت به خودش وجود دارد و ترجیح آشکار رژیم به رجوی علیرغم اینکه سابقه 30 ساله عضو در مبارزه گواه آشکاری است بر این امرکه چندین دهه است که سراسر این تشکیلات منفور را فراگرفته است. و امری نیست که گورنشین عاجز از تحلیل و درک آن باشد. به فساد اخلاقی و سیاسی اعضای شورا همچون اعضا بخوبی آگاه است چون خود بزرگترین مرجع همین فساد اخلاقی و سیاسی است. وقتی که خودش را به نئوکانها فروخته به عربستان واسرائیل فروخته آیا میتواند به عضو تشکیلات یا عضو شورای که توسط این کشورها استخدام شده اند ایراد بگیرد. چون معنی ندارد تمام دستگاه رجوی در خدمت این سیستمهاست، حالا آن سیستمها نماینده مستقیم و گزارش مستقل هم از عملکرد رجوی میخواهند که از نفوذی خود میگیرند و به قول معروف اطلاعاتشان را کراس چک میکنند.
خیانت رجوی در این است که همه هواداران خود را با فرستادن این نفوذیها به درون خانه ها و مناسبات آنها، جان و آینده و منافع آنها را بخطر میاندازد. اسامی همه آنها در لیست فعالین این فرقه به سیستم های اطلاعاتی همه با مدرک و سند منتقل میشود. اگر نفوذی در استخدام رژیم باشد همه فامیل و اقوام این هوادار در داخل بخطر میافتند چرا که با کسانیکه مردم ایران آنها را خائن به کشور و خود میدانند و قاتل فرزندانشان هستند میشناسند.
کثافت کاری رجوی حد و مرزی ندارد، این این حربه حتی برای تخریب اعضای خود در درون تشکیلات استفاده میکند. سعید جمالی که در درون تشکیلات مشکلاتی میآفرید و هرروز مینوشت که بریده و میخواهد برود دنبال کارش، ناجوانمردانه در بین بقیه شایع میکردند که او نفوذی سیستمهای غربی است و در دوره ایکه مالی اجتماعی میکرده به استنخدام در آمده تا اینگونه چهره او را خراب کنند. که چنین عضو با سابقه از زمان شاه خواهان خروج از تشکیلات است. چون شما در تشکیلات میتوانستی بگویی من آنقدر بدم و خائن هستم و فاسدم و حتی به نزدیکان خودم هم تجاوز کرده ام و…هیچ اشکالی نداشت مسعود رجوی شما را تشویق میکرد و ارتقاء هم میداد ولی اگر مینوشتی میخواهم بروم پی کارم آنوقت بود که باید ترا نابود میکردند. همچون سعید جمالی که رجوی او را تخریب میکرد. یعنی رجوی بخوبی از روی نفوذیهایی که در اطرافش بودند با خبر بود. و آنرا به سعید جمالی که اساسا به گروه خونش نمیخورد اینکاره باشد اتهام ناجوانمردانه میزد، چون نمیتوانست بگوید که نفوذی رژیم است.
کسی جرات نداشت سوال کند که مردک گور نشین اگر این فرد نفوذی است چرا دستگیر نمیکنی، چرا اخراج نمیکنی که هیچ بلکه اجازه خروج هم نمیدهی.
یک مورد دیگر از تلاش برای نفوذ در سازمان، در جریان خوردن یک موشک رژیم به 20متری ساختمان استقرار رجوی در بغداد، در زمانی بود که شورا در بغداد جلسه داشت. در لحظه اثابت موشک، تیم حفاظت مسعودرجوی را به یک خانه یک طبقه که قبلا علی زرکش در آن زندانی بود جهت مذاکراتی با آقای هدایت الله متین دفتری برده بود. سیستم عراق که متوجه شد که هدف زدن محل جلسه شوراکه چسبیده به ساختمان استقرار مسعودرجوی بود، برای حفاظت ازاو ما را هدایت کردند به یک ویلایی در کنار رود دجله که ویلای وسیعی بود دو طبقه، گورکن و مریم درطبقه بالا مستقر بودند و ما در طبقه همکف. طی چند روزی که آنجا بودیم، افسران عراقی با وارد کردن چند پرستو تلاش کردند به از اعضای حفاظت رجوی نفوذی جذب کنند. این در حالی بود که مسعود و مریم در طبقه بالا حضور داشتند.
عراق روی طلاقها و فسادی که دامن گیر تشکیلات بود حساب باز کرده بود و از پرستوها برای همین منظور استفاده میکرد. عراق تمامی ارتباطات سازمان را شنود میکرد، و میدانست که چه گندابی در جریان است حتی چه کسی چه کار کرده است.
از همین رو ما پیشنهاد کردیم که برای دور ماندن از شنود عراق تلفنهای ماهواره ای خریداری کنیم که انجام شد.
زنان عضو شورای رهبری از سوژه های جدی نفوذ بویژه برای اسرائیل و عربستان بودند. چندین مورد ازاینها با رفیقانی که در میان مردان هوادار یافته بودند از سازمان فرار کردند. یکی از زنان از سوئد فرار کرد یکی از بریستول انگلستان فرار کرد. سیستمهای اطلاعاتی اروپای با شنود همه ارتباطات سازمان به همه مسائل درونی اشراف داشتند و بر همین اساس طرح نفوذ را اجرا میکردند.
جالب اینجاست، زمانیکه نفوذیها سراسر سازمان را فرا گرفته اند، از رژیم و عراق و عربستان و اسرائیل در شرق تا آمریکا آنوقت وقتی فرزند یکی از اعضا برای دیدار مادرش به اشرف 3 میرود بدروغ قیل و قال راه میاندازند که آمده ما را شناسایی کند. درصورتیکه نفوذیها در درون هستند و چیزی نیست که مثلا رژیم نداد.
اما سمفونی مرگ و گورکن های حقوق بگیر که همگی سازشان را یکسان ساز کرده اند چه میگوید:
- بترسید بترسید که لیستی هست ازاسامی نفوذیهای رژیم در در دفتر سبز.
- ممکن است سیتی زنی یا پناهندگی شما را بگیرند
- به هوش باشید، وتا فرصت هست فرار کنید
- اگر فرار نمیکنید حداقل خدایی جنایات فرقه مرگ و روح خبیصش مسعود رجوی را افشاء نکنید. بس کنید.
سوال اینجاست مگر آنها که اسمامیشان در لیست هست خود نمیدانند که لیستی بدست آمده است، همه خبرش را شنیده اند. چه نیاز هست که رجوی آنرا در بوق بکند. آیا رجوی میخواهد به آنها لطف کند و هوشیارشان کند که تا وقت هست اقدامی بکنند؟ فرار کنند.
بهتر نبود و به نفع رجوی نبود که خفه خون میگرفت و صاحبان اسامی در لیست را هوشیار نمیکرد؟
بعد چرا به این اسامی التماس میکند که ترا خدا بس کنید و جنایات ما را افشاء نکنید؟
بهتر نیست بگذارد همه دستگیر و سیتی زنشان لغو بشود؟ هم از دست دشمنانش راحتی میشود و هم حرف رجوی اثبات میشود که منتقدین همه نفوذی بودند و هستند. حتی پسرش مصطفی رجوی و پس عباس داوری و دیگر دختران و پسران سران گورستان فرقه رجوی که جدا شده اند و منتقد هستند را چه خواهد کرد؟
بله هدف سمفونی مرگ مطلقا صاحبان اسامی در لیست سبز مجهول نیستند، بلکه مخاطب از گور برخاسته و روح کثیف کبیر نفوذیهایی هستند که در درون تشکیلات هستند از اعضای فعال خودش هستند. دارد به آنها پیام میدهد که بابا بزن بیرون. چون میداند که هنوز بسیاریشان هستند.
میداند که این کشف نفوذیهای رژیم در درون اعضای با سابقه جدا نشده که بعنوان نماینده گورنشین کبیر به همه هواداران وصل میشدند برایش یک آبرو ریزی بزرگ است و فضای هواداری را بی اعتماد میکند.
بنابراین باید رجوی این بحران را به بیرون خودش صادر کند. بنابراین ابلهانه و بی ربط به جداشدگان گیر میدهد و های و هوی راه میاندازد. مطمئن باشید در میان کسانیکه علیه جدا شدگان مقالات شداد و غلاظ مینویسند پرند از نفوذیها.
داود باقروند ارشد
22 اسفند 1399