ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
تاریخ بدون سانسور 9، اوضاع کشورهاي اسلامی 7 تا 656 هـ ق – (1058 -628)م
دسترسی به قسمتهای قبلی
تاریخ بدون سانسور-1: ساسانیان و فتح ایران توسط اعراب
تاریخ بدون سانسور-2: محمد
تاریخ بدون سانسور-3: محمد در مدینه: 622-630م
تاریخ بدون سانسور-4: قـــرآن
تاریخ بـدون سانسور-5: دیـن و دولـت
تاریخ بدون سانسور، 6 – شمشیر اسلام
تاریخ بدون سانسور-ق 7- خلافت اموي: 661 -750م 40-132 هـ ق
تاریخ بدون سانسور، 8- ظهور و سقوط خلافت عباسی
قسمت نهم
اقتصاد
اقتصاد تمدن از دو عامل اساسی به وجود میآید: زمین و انسان، یا از منابع طبیعی زمین که علاقه و کار و نظم انسانی آن را به چیزهاي سودمند مبدل میکند. پشت سر جلال شاهان و قصرها و معابد و مدرسه ها و ادبیات و وسایل تجمل و هنر، انسان به عنوان یکی از عوامل اساسی تمدن نمودار است: شکارچی از جنگل شکار میآورد؛ هیزم شکن درخت میبرد؛ چوپان گله میچراند و تربیت میکند؛ کشاورز زمین را آماده میکند، خیش میزند، میکارد، درو میکند، باغ و تاکستان را مراقبت میکند، و زنبور و حیوان اهلی و طیور میپرورد؛ زن به صنایع گوناگون دستی و کارهاي خانه میپردازد؛ کارگر به جستجوي فلزات دل زمین را سوراخ میکند؛ بنا منزل میسازد؛ نجار عرابه و کشتی میسازد؛ صنعتگر کالا و ابزار آماده میکند؛ فروشنده و دورهگرد یا دکاندار یا تاجر، میان سازنده و مصرف کننده واسطه میشوند؛ سرمایهگذار با اندوختۀ خود از صناعت پشتیبانی میکند؛ و قوة اجرایی عضلات و مواد اولیه و عقول را براي ایجاد لوازم و تولید کالا به کار میگیرد.اینها کارورزان صبورند که در عین خونسردي آشفتهاند و تمدن لرزان دنیا بر پشتهاي خمیدة آنها سوار است .
همۀ این گروه ها در قلمرو اسلام مشغول کار بودند: مردان، چهارپا، اسب، شتر، بز، فیل، و سگ میپروردند؛ از عسل زنبور و شیر شتر و بز و گاو استفاده میکردند؛ و صدها جور حبوبات، سبزیجات، میوه، جوزهاي مختلف، و گل عمل می آوردند. اندکی پیش از قرن دهم میلادي درخت پرتقال از هند به عربستان برده شد؛ توسط اعراب به شام، آسیاي صغیر، فلسطین، مصر، و اسپانیا معرفی گردید، و سپس از این کشورها به جنوب اروپا راه یافت. همچنین اعراب زراعت نیشکر و صنعت تصفیۀ شکر را از هند گرفتند و در همۀ نواحی خاور نزدیک رواج دادند، و صلیبیون از آنجا گرفتند و به دیار خویش بردند. اعراب نخستین کسانی هستند که در اروپا به کشت پنبه دست زدند. این گونه محصولات را به برکت آبیاري منظم از زمینهاي خشک بیابانی به دست میآوردند. خلفا در این زمینه از رسم معمول که میباید کارهاي اقتصادي را به فعالیتهاي آزاد واگذاشت پیروي نمیکردند، بلکه دولت کانالهاي اصلی آبیاري را مراقبت و پاك می ال کرد و آب فرات را به زمین بین نهرین و آب دجله را به زمینهاي ایران میرسانید. به نزدیک بغداد، میان دجله و فرات کانال بزرگی حفر شد.
خلفاي نخستین عباسی کارهاي مربوط به زهکشی باتلاقها و احیاي دهات ویرانه و مزارع متروك را تشویق میکردند. در قرن دهم میلادي و در عصر سامانیان، قلمرو میان بخارا و سمرقند یکی از چهار بهشت جهان بود، و سه دیگر جنوب ایران و جنوب عراق و اطراف دمشق بود. طلا، نقره، آهن، سرب، جیوه، آنتیموان، گوگرد، پنبۀ کوهی، مرمر، و سنگهاي قیمتی از دل زمین استخراج میشد. غواصان از خلیج فارس مروارید بیرون میآوردند. اعراب نفت و قیر را در بعضی موارد به کار میبردند. ضمن اوراق هارونالرشید ورقهاي به دست آمد که قیمت نفت و نی براي سوزانیدن پیکر جعفر برمکی در آن ثبت شده بود. صناعت مرحلۀ کاردستی را میگذرانید و مردم در خانه ها و دکانها به دسته هاي منظم بدان اشتغال داشتند.
صنعت و معدن
کارخانه هاي معدودي وجود داشت، و در عرصۀ تکنولوژي، به استثناي آسیاهاي بادي، پیشرفت محسوس دیگري دیده نمیشد. مسعودي، مورخ قرن دهم میلادي، در ایران و خاور نزدیک آسیاي بادي دیده است، در صورتی که پیش از قرن دوازدهم در اروپا نشانی از آن نبود؛ شاید این هدیۀ دیگري است که شرق اسلامی به دشمنان صلیبی خود داده است. مسلمین از مهارت مکانیکی بهرة کافی داشتند. شاهد گفتار آن ساعت آبی هدیۀ هارونالرشید به شارلمانی از چرم و برنج منقش ساخته شده بود، و وقت را به وسیلۀ سواران فلزیی نشان میداد که هر ساعت دري را می گشودند و از آنجا تعداد معینی کره به ظرفی میافتاد، آنگاه میرفتند و در را میبستند. تولید کالا بکندي انجام میگرفت، ولی صنعتگر میتوانست مهارت خود را در ابزار و کالایی که میساخت نشان دهد، و صنعت را به مرحلۀ هنر بالا ببرد. منسوجات ایرانی، شامی، و مصري از لحاظ تکامل تکنیک و ساخت شهرت داشتند. پارچۀ ظریف پنبهاي موصل (موصلین)، پارچۀ کتانی دمشق (دمسک)، و پارچۀ پشمی عدن معروف بود. شمشیر دمشقی که از فولاد آبدیده ساخته میشد، آیینۀ صیدا و صور که به پاکی و ظرافت مانند نداشت، شیشه و سفال بغداد، سفال و سوزن و شانۀ ري، روغن زیتون و صابون رقه، عطر و قالی ایران شهرت جهانگیر داشت. بازرگانی و صنعت آسیاي غربی در دولت اسلامی رونقی گرفته بود که اروپاي غربی زودتر از قرن شانزدهم بدان دست نیافت .
حمل و نقل
مهمترین وسایل حمل و نقل خشکی، شتر، اسب، استر، و انسان بود؛ ولی اسب به طور کلی ارجمندتر از آن بود که براي حمل بار به کار رود. یکی از اعراب گفته است «: مگویید اسب من، بگویید پسر من که از باد و چشم زدن سریعتر میرود، و پایش چنان سبک است که تواند بر سینۀ محبوب برقصد و او را آزار نکند » . از این رو، شتر«کشتی صحرا» بود و بیشتر کالاهاي تجارتی مسلمین را حمل میکرد، و قافله هایی که احیاناً 4700 شتر داشتند، دیار اسلام را مینوردیدند. راه هاي عمده از بغداد به ري، نیشابور، مرو، بخارا، سمرقند، تا کاشغر و حدود چنین کشیده شده بود، یا از بصره تا شیراز، یا از کوفه تا مدینه و مکه و عدن، یا از موصل و دمشق تا سواحل شام میرسید. همه جا منزلگاه ها و کاروانسراها و مهماخانه ها ساخته بودند، و آب انبارها بود که مسافر و دواب آب بیاشامند. بازرگانی داخلی توسعه داشت و بر رودها و کانالها حمل میشد. هارونالرشید در اندیشه بود که براي اتصال مدیترانه به دریاي سرخ در محل کانال سوئز ترعهاي حفر کند؛ اما یحیی بن خالد برمکی، به علل نامعلوم که محتملا مشکلات مالی بوده است، او را از این کار باز داشت. در نزدیک بغداد، که عرض دجله 230 متر است، با قایق ها سه پل روي آن ساخته بودند.
تجارت و بازرگانی
در این راه ها تجارت معتبري جریان داشت. آسیاي غربی، که پیش از آن میان چهار دولت تقسیم شده بود، قلمرو یک دولت شد، و این وضع امتیازات مهم اقتصادي داشت که در نتیجۀ آن در داخل این حوزه مقررات گمرکی و موانع تجارتی از میان رفته بود، و وحدت دین و زبان نیز حمل کالا را آسان کرده بود. به علاوه، اعراب چون اشراف اروپا تاجران را تحقیر و تمسخر نمیکردند، و آنها نیز در کار انتقال کالا با سود ناچیز از تولید کننده به مصرف کننده با مسیحیان و یهودیان و ایرانیان همدست شدند، و حمل و نقل و معامله و داد و ستد در شهرها فراوان شد. فروشندگان دورهگرد جلو پنجره ها جار میزدند؛ دکاندارها کالاهاي خود را عرضه میکردند یا به گفتگوي معامله سرگرم بودند. سراها و بازارها پر از کالا و بازرگان و فروشنده و خریدار و شاعر بود.
قافله ها، چین و هند را به ایران و شام و مصر مربوط میکردند. بازرگانان دریانورد از بنادر بغداد و بصره و عدن و قاهره و اسکندریه به دریاها میرفتند. تا دوران جنگهاي صلیبی، بازرگانی اسلام بر مدیترانه تسلط داشت و از یک سوي دریا، یعنی از شام و مصر، به یک سوي دیگر، یعنی تونس و سیسیل و مراکش و اسپانیا، میرسید و در راه از یونان و ایتالیا و سرزمین گل میگذشت. اعراب از اتیوپی دریاي سرخ را تحت سلطۀ خود گرفتند؛ و از دریاي خزر تا مغولستان تجارت خود را گسترش دادند. همچنین فعالیت بازرگانی مسلمین تا رود ولگا و حاجی طرخان و نووگورود بسط یافت و فنلاند، اسکاندیناوي، و آلمان را از زیر سلطۀ خود درآورده بود. از این فعالیت بازرگانی هزاران سکۀ اسلامی برجاي مانده است. وقتی کشتیهاي چینی به بازدید بندر بصره آمدند، اعراب متقابلا کشتیهاي خود را از خلیج فارس تا هند و سیلان فرستادند، که از تنگۀ سیلان گذشتند و در امتداد سواحل چین تا خانفو (کانتون) پیش رفتند. در قرن هشتم میلادي یک مهاجرنشین تجارتی اسلامی و یهودي در این بندر استقرار یافت. این فعالیت بازرگانی، که نیروي زندگی را در همۀ اطراف کشور برانگیخته بود، در قرن دهم، یعنی موقعی که اروپا به نهایت سقوط و فلاکت افتاده بود، به اوج رسید و وقتی رو به انحطاط نهاد، آثار آن بوضوح در بسیاري از زبانهاي اروپا به جا ماند. واژه هایی چون «تعرفه ، » «ترافیک «، » مخزن «، » کاروان»، و «بازار» از طریق مسلمین به فرهنگ اروپایی راه یافتند.
صناعت و بازرگانی آزاد بود و دولت، به وسیلۀ ایجاد پولی که نسبتاً قیمت ثابت داشت، به رواج آن کمک میکرد. خلفا در آغاز پول روم شرقی و ایران را به کار میبردند. تا آنکه عبدالملک بن مروان به خلافت رسید. وي به سال 76 هـ ق (695 ( م دینار طلا و درهم نقرة عربی را سکه زد. ابن حوقل (حدود سال 365 هـ ق، 975 ( م از براتی گزارش میدهد که به مبلغ 42000 دینار عهدة تاجري در مراکش صادر شده بود. کلمۀ انگلیسی Check به معنی حوالۀ مخصوص بانک در حساب جاري از کلمۀ صک عربی به معنی ورقۀ مالی و برات تجارتی گرفته شده است. مالداران سرمایۀ خود را در سفرهاي خشکی و دریا به کار انداخته بودند. با آنکه ربا در اسلام حرام بود، کسانی که به کارهاي مالی اشتغال داشتند، مانند اروپاییان دوران بعد، راه حلی یافتند تا بتوانند، در مقابل استفاده از سرمایه و خطري که متوجه آن میشد، قسمتی از سود را به صاحب اصلی سرمایه بپردازند. قانون، احتکار را حرام کرده بود، ولی احتکار علی رغم قانون رواج داشت. یکصد سال از مرگ عمر بن خطاب نگذشته بود که طبقۀ اشراف عرب ثروتهاي گزاف اندوختند و در املاك وسیعی که صدها برده درآن کار میکرد اقامت گرفتند. گویند یحیی بن خالد برمکی ١٨٩٩ هفت میلیون درهم (000‘560 دلار) براي یک جعبۀ مخصوص جواهر که از سنگهاي گرانقدر ساخته شده بود میپرداخت، ولی صاحب جعبه به این قیمت نفروخت. اگر ارقامی را که مورخان مسلم نقل کردهاند باور کنیم، مکتفی خلیفه وقتی درگذشت معادل 20میلیون دینار (94000000 دلار) جواهر و عطر به جا گذاشت. وقتی هارون مادر بزرگ عروس یک کیسه مروارید بر سر داماد ریخت و پدر 1 الرشید بوران را براي پسر خون مأمون عقد میکرد، وي پاره هاي مشگ بر مدعوین پراکند. در میان هر پاره مشگ ورقهاي بود که به موجب آن، دارندة ورقه مالک برده یا اسب یا مزرعه یا هدیۀ دیگري میشد. وقتی مقتدر16000000 دینار از دارایی ابن جساس را مصادره کرد، این زرگر معروف باز هم ثروت فراوانی داشت. ثروت بعضی از بازرگانان که با نواحی دور و ماوراي دریاها ارتباط داشتند کمتر از4000000دینار نبود. صدها بازرگان خانه هایی داشتند که ارزش آنها بین10000 تا 30000 دینار (000‘142 دلار)بود . مقام بردگان در طبقۀ پایین سازمان اقتصادي بود. شاید شمار بردگان در قلمرو اسلام بیش از قلمرو مسیحیان بود که در آن سرفداري جاي بزرگی را داشت بن. ا بر روایات، در قصر مقتدر خلیفه 11000 بردة خواجه بودند. موسی بن نصیر در افریقا300000 و در اسپانیا30000 دوشیزه اسیر گرفت که همه را در بازار فروخت. قتیبه در سغد صد هزار اسیر گرفت.
البته این ارقام، به عادت مورخان عرب، مبالغهآمیز است و نباید آنها را چنانکه هست بپذیریم. اسلام براي محدود کردن بردگی و اصلاح حال بردگان کوشش داشت؛ بردگی را به افراد غیر مسلمی که در جنگ اسیر میشدند یا فرزندانی که از بردگان بوجود می آمدند منحصر کرد. مسلمان را نمیشد به بردگی گرفت، چنانکه در دین مسیح برده گرفتن مسیحی روا نبود؛ با این وجود، بردهفروشی رواج داشت. معمولا برده را به غارت میگرفتند؛ برده هاي سیاه را از افریقاي خاوري و مرکزي، ترکها را از چین و ترکستان، و سفیدها را از روسیه و ایتالیا و اسپانیا میآوردند. مالک مسلمان حق حیات و مرگ بردة خود را داشت، ولی معمولا با او خوشرفتاري میکرد تا جایی که وضع برده بدتر از کارگر کارخانۀ اروپایی در قرن نوزدهم نبود؛ بلکه محتملا وضع وي از این گونه کارگران بهتر بود، چون در زندگی خویش ایمنی بیشتري داشت.
غالب کارهاي پست مزارع و کارهاي دستی شهرها که محتاج مهارت نبود به عهدة بردگان بود، مثلا در خانه ها به عنوان خدمه کار میکردند؛ مردانشان خواجگان، و زنانشان کنیزان حرمسرا بودند. غالب رقاصگان و آوازهخوانها وبازیگران از کنیزان بودند. اگر کنیزي از مالک خود فرزند میآورد یا زن آزاد از غلام خود بچهدار میشد، فرزندشان از لحظۀ تولد آزاد بود. بردگان حق ازدواج داشتند؛ فرزندانشان اگر هوش کافی داشتند، فرصت تعلیم مییافتند. کثرت غلام و کنیززادگانی که در زندگی معنوي و ان سیاسی جهان اسلام اعتباري یافته، یا چون محمود غزنوي و ممالیک مصر به سلطنت و امارت رسیده د حیرت انگیز است. استثمار کارگران در آسیاي اسلامی از لحاظ قساوت به پایۀ ممالک بت پرست و مسیحی و مصر اسلامی ـ که در آنجا کشاورز تمام روز تلاش میکرد و جز کهنه پارهاي که تنش را بپوشاند و کوخی که در آن بخزد و غذایی که رمقش را حفظ کند به دست نمیآورد ـ نمیرسید. گدایان در کشورهاي اسلامی فراوان بودند و هنوز هم هستند. بسیاري از آنها فریبکار و مدعی فقرند، ولی مهارتی که آسیایی فقیر در شانه خالی کردن از کار جدي داشت او را در مقابل فقر حمایت میکرد. کمتر کسی را میتوان یافت که مانند او بتواند به قبول بطالت تن دهد.
صدقات فراوان و گوناگون بود. شخص فقیر اگر از همه جا نومید میشد، میتوانست در بهترین بناي شهر یعنی مسجد مقیم شود. مع ذلک، جنگ جاودانی طبقات هرگز از میان نرفت و شعلۀ آن گاه و بیگاه در قلمرو اسلام به صورت شورشهاي سخت زبانه میکشید (150 ،180 ،193 ،و 223 هـ ق؛ 778 ،796 ،808 ،و 838م). گاهی این شورشها رنگ دین میگرفت، زیرا ١٩٠٠ در قلمرو اسلام، دین و دولت یکی بود. دسته هایی از شورشیان مانند خرم دینان و مؤیدیه پیرو اصول کمونیستی مزدك بودند، بعضی از آنها عنوان سرخ علمان یا محمره بر خود نهاده بودند. به سال 156 هـ ق (772 م) م ردي به نام هاشم مقنع در خراسان قیام کرد و گفت که خدا در پیکر وي حلول کرده و او را برانگیخته است تا آیین اشتراکی مزدك را تجدید کند. وي پیروان فراوانی یافت، بارها سپاهی را که براي دستگیري وي رفته بود شکست داد، و چهارده سال بر شمال ایران تسلط داشت؛ ولی سرانجام او را گرفتند و اعدام کردند (170 هـ ق، 786م). بابک خرم دین نیز به سال 223 هـ ق (838 ( م قیام کرد و گروهی را به دور خود فراهم آورد که سرخ علمان یا محمره نامیده میشوند. بر آذربایجان استیلا یافت و بیست و دو سال بود و چند سپاه را شکست داد و (به گفتۀ طبري)، تا هنگام دستگیري،255500سپاهی و اسیر بکشت.
معتصم خلیفه به جلاد بابک فرمان داد تا دست و پاي او را ببرد؛ سپس در جلو قصر خلافت پیکرش را بسوختند و سرش را به خراسان بردند و در شهرها بگردانیدند تا همگان ببینند و بدانند که مردم نه آزاد زاده میشوند و نه مساوي. مهمترین جنگ بردگان در تاریخ شرق، جنگی بود که آتش آن را مردي عرب به نام علی دامن زد. وي مدعی بود که از نسل علی بن ابیطالب [ع ] است. تفصیل قضیه اینکه عدة زیادي زنگیان در جمعآوري شوره در نزدیکی بصره کار میکردند، و این شخص رفتار نامناسبی را که با آنها میشد به یادشان میآورد و به شورش تحریکشان میکرد و وعده میداد که از بردگی نجات مییابند و ثروتمند میشوند و خودشان برده خواهند شد. آنها نیز دعوت علی را پذیرفتند، توشه و لوازم به چنگ آوردند، سپاهیانی را که به جنگشان فرستاده شدند شکست دادند، و دهکده هاي مستقلی به وجود آوردند که در آنجا براي سران خود قصرها، براي زندانیان زندانها، و براي نمازگزاران مسجدها ساخته بودند (255 هـ ق، 869م). کارفرمایان به علی پیشنهاد کردند که اگر شورشیان را قانع کند که به کار خود بازگردند، در مقابل هر شورشی بازگشته پنج دینار به او خواهد پرداخت، و او نپذیرفت. شهرهاي اطراف خواستند به وسیلۀ منع آذوقه شورشیان را به اطاعت وادارند، ولی وقتی آذوقۀ آنها تمام شد، به شهر ابله هجوم بردند، همۀ بردگان را آزاد کردند و با خود بردند، و شهر را غارت کردند و آتش زدند (257 هـ ق، 870م).
علی از این پیروزي دل گرفت و بر بسیاري از شهرهاي دیگر حمله برد؛ به چند شهر استیلا یافت جنوب ایران و عراق را زیر تسلط آورد و به دروازه بغداد رسید. تجارت خلل یافت و آذوقه در پایتخت کمیاب شد. به سال 258 هـ ق (871 ( م مهلبی، سردار زنگیان، بصره را گشود و، اگر گفتۀ مورخان را باور کنیم300000 تن از مردم آنجا را بکشت؛ سربازان زنگی هزاران زن را سربریدند و هزاران کودك سفید را، که بعضی از آنها نسب هاشمی داشتند، به اسیري گرفتند. مدت ده سال طغیان ادامه داشت و چندین بار سپاه براي سرکوب کردن شورشیان فرستاده شد. عاقبت وعده دادند کسانی که از شورش کناره بگیرند مال و بخشش نصیبشان میشود؛ بسیار کسان از علی بریدند و به سپاه دولت پیوستند. آنگاه دولتیان بقیه را به محاصره گرفتند و حلقۀ محاصره را تنگ کردند و سرب گداخته و «آتش یونانی»، که مشعلهاي نفت سوزان بود، به سوي آنها ریختند. سرانجام سپاه دولت، به فرماندهی موفق برادر خلیفه، شهر شورشیان را گرفت و مقاومتشان را در هم شکست؛ علی را کشتند و سر او را پیش موفق بردند. موفق و سردارانش از مرحمت خداوند سجدة شکر به جاي آوردند (270 هـ ق، 883م). شورش، پانزده سال دوام داشت، که در اثناي آن اقتصاد و سیاست اسلام شرقی به خطر افتاده بود؛ احمد بن طولون، حاکم مصر، آشفتگی کارها را غنیمت شمرد و ثروتمندترین ولایات خلافت را مستقل اعلام کرد
پایان قسمت نهم