ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
قسمت سوم: نقد گفتار “در گذر تاریخ سعید شاهسوندی” و سازمان مجاهدین
https://www.tribunezamaneh.com/archives/400558
پیشگفتاری شاید غیر ضروری که شاهسوندی آنرا ضروری کرد
درقسمت دوم این مجموعه گفتار نوشتم که: “قصد نداشتم که به نقد کار سعید شاهسوندی بنشینم، اما اصرار شاهسوندی در جلسه ۲۲آوریل همراه با خواهش و تمنا خواستار نقد شدن و طرح سوالات جدی شد، بر آن شدم علیرغم اینکه امثال شاهسوندی و کلا هرکسی که تنش به تن مسعودرجوی خورده باشد و راهش به مجاهدین افتاده باشد را خوب می شناسم و نسبت به واکنش هایشان آشنا هستم، پیه آنرا به تن مالیده و تصمیم گرفتم به این نقد بنشینم.”
مایلم فقط در جواب به بعضی واکنش ها و رجوی صفتی دوباره تاکید کنم که:
۱. قصدم از این مجموعه گفتار شناخت مجاهدین در تمامیت آن است و قصد نقد شخص شاهسوندی درمیان نیست.
۲. از او بعنوان یک جسد سیاسی، برای کالبد شکافی مجاهدین استفاده کردم.
۳. از شاهسوندی شخصا، چیزی و ارزشی و جایی باقی نمانده که نقد شود. همانگونه که مجاهدین به تفاله تبدیل شده اند.
۴. او سالهاست توسط سه راس مثلث، یعنی “رجوی، خودش ودر نهایت رژیم” با شرکت درفروغ به جسدی که تقی شهرام برنامه ریزی کرده بود تبدیل شده است.
البته من قبل از انتشار این نقد به شاهسوندی اطلاع دادم که مایلم این نقد را قبل از انتشار برایش بفرستم تا اگر نظری دارد بدهد. چون قصدم کمک به او جهت شناخت مجاهدین است. جوابی نداد.
توصیه من به شخص شاهسوندی برای رستگار شدن نیز پند گرفتن از نظر “فهیمه اروانی در مورد خودش است”. که شاهسوندی آنرا گزارش کرد. ومن از قبل اطلاع نداشتم. اما عین همین نظر را ۴۰ سال است من نیز دارم. از وقتی که برای اولین بار در پاریس در سال ۱۳۶۴یا ۱۳۶۵ با شاهسوندی و محمد علی جابرزاده مسئول ستاد تبلیغات مجاهدین به اتفاق برای دیدن پایگاه گونس رفتیم، در اعمال و کردارت همان نظر اروانی به همرزمت منتقل میشد. هرگز نیز با کسی در میان نگذاشتم. ولی از تو چیزی جز همان که فهیمه اروانی گفت تراوش نمیشد و الان نیز نمیشود. بگذریم برویم سر بحث شناخت مجاهدین.
حنیف نژآد، رجوی، تقی شهرام، مجاهدین و جدا شدگان یک تمامیت واحداند
شاهسوندی بدلیل باورهایش نمی خواهد یا نمیتواند تحلیل درستی از کلیت مجاهدین ارائه کند، علیرغم تلاشش برای بیطرف ماندن چه بدلیل نداشتن الگوی تحلیلی از آنها که منجر به ریزش حجم زیادی از تناقضات در رویکرد شاهسوندی به حقایقی که خود بیان میکند و چه بدلیل ناقص و مقطعی دیدن آنها در بیان آنها، شنوندگان او را به طرفداری و حمایت از سازمان متهم میکنند؟
جهت مطالعه ادامه مطلب اینجا کلیک کنید