قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری به کشتن دادن حسن جزایری از دانشجویان هوادار رجوی

 

ظهور و سقوط نئونازیسم

 حزب موسوم به «برنامه عملیات» که در سال ۱۹۴۹ تاسیس شد ضمن تقبیح آن «نسخه مبارزه طبقات سرمایه‌داری»، برای چیزهای دیگر نیز تبلیغ می‌کرد: «کارگران باید در اداره و راه‌اندازی کارخانه‌ها سهیم بوده و مشارکت داشته باشند». این حزب خواهان «کمک‌های اجتماعی برای مادران بی‌شوهر و فرزندان بدون پدر» بود. افزون بر آن «یک نفوذ موثر و برنامه‌ریزی‌شده و نظارت همگانی در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی» از جمله خواسته‌های حزب برنامه عملیات به شمار می‌آمد. اما در پشت این برنامه که در واقع یک «جامعه سوسیالیستی آلمانی» را تبلیغ می‌کرد اثر و خبری از جوانان سوسیالیست چپ‌گرا نبود و در واقع نازی‌های باسابقه این حزب و برنامه را اداره می‌کردند.

«حزب سوسیالیستی رایش» (SRP) آشکارا وفاداری به رایش را تحسین و تبلیغ می‌کرد و خواهان جمع شدن و وحدت میان زنان و مردان اصیل و واقعی آلمانی بود. زندگی‌نامه مؤسس این حزب نیز در نوع خود جالب بود. فریتز دورلس از سال ۱۹۲۹ عضویت در حزب نازی آلمان را در کارنامه خود داشت و به عنوان سرپرست ناحیه‌ای و مدرس در یکی از مدارس موسوم به جبهه کار آلمانی به رژیم نازی خدمت کرده بود.

دورلس در سال ۱۹۴۹ همراه با یکی از هم‌قطارانش که خود را فرانتس ریشتر می‌نامید در چارچوب ائتلاف انتخاباتی راست‌های محافظه‌کار به بوندس‌‌تاگ راه یافت. اما برای این نفر دوم نه تنها قرار گرفتن در میان راست‌های محافظه‌کار یک پوشش و استتار بود، بلکه نام وی نیز جعلی بود. فرانتس ریشتر در واقع فریتز روسلر نام داشت و تا سال ۱۹۴۵ در بخش تبلیغات حزب نازی آلمان فعالیت داشت.

ریشتر یا‌‌ همان روسلر در سال ۱۹۵۰ به حزب سوسیالیستی رایش پیوست. این حزب دبیرکل دوم خود را هم انتخاب کرده بود، مردی که رأی‌دهندگان از طریق برنامه موسوم به نمایش هفتگی آلمان با او آشنا شده بودند. این مرد که اوتو ارنست رمر نام داشت در ۲۰ جولای ۱۹۴۴ جزو کودتاگران علیه هیتلر بود، کودتایی که البته شکست خورد و رهبر آن یعنی ژنرال پل فون‌هازه بازداشت و کمی بعد به دستور هیتلر اعدام شد.

آگوست فینکه دبیرکل شعبه حزب در ایالت نیدرزاکسن نیز که تا سال ۱۹۴۵ با درجه افسری در اس‌اس و سرویس‌های اطلاعاتی رایش خدمت کرده بود از جمله هسته سخت حزب سوسیالیستی رایش محسوب می‌شد. او در سال ۱۹۴۵ دبیری شورای کارگران کارخانه فولکس‌واگن در ولفسبورگ را نیز بر عهده داشت.

در‌‌ همان زمان سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا طی یک تحلیل و گزارش داخلی به این نتیجه رسیدند که نزدیک به هفتاد درصد از حلقه رهبری این حزب قدرتمند و بیش از ده هزار تن از اعضای آن سابقه عضویت در حزب نازی آلمان را دارند و بیش از نیمی از آنان از قبل از ماه مه ۱۹۳۳ به عضویت حزب متبوع هیتلر پذیرفته شده بودند.

کارگزاران و سران حزب سوسیالیستی رایش در مکاتبات خود چنان لحنی را به کار می‌گرفتند که گویی حزب نازی آلمان هنوز فعالیت دارد و هرگز منحل نشده است. یک بار یکی از دبیرکل‌های ایالتی که سابقه حضور در حلقه رهبری SA را داشت در مورد مردان اصیل نژاد آلمانی می‌نوشت و بار دیگر یک از کارگزاران حزب که او نیز از جمله رهبران اس‌‌آ بود از سازمان جوانان هیتلری به نیکی یاد می‌‌کرد. این فرد طی نطقی خطاب به جوانان حزب در هامبورگ گفت: «من یک ناسیونال‌سوسیالیست بوده و هستم و خواهم بود.»

این افراد در سخنرانی‌های علنی خود نیز به هیچ عنوان جانب احتیاط را نمی‌گرفتند و نه تنها در سال‌های آخر دهه ۱۹۴۰ سیستم دولت بن را مسخره می‌کردند بلکه با تحقیر از دولت آلمان به عنوان ساکنان خانه سالمندان بن یاد می‌کردند و پا را از این نیز فرا‌تر گذاشته و بدون هرگونه پرده‌پوشی علیه آنچه که از آن به عنوان یهودیت جهانی یاد می‌کردند داد سخن می‌دادند.

اجرای موسیقی و کنسرت در گردهمایی‌های حزب سوسیالیست رایش بر عهده استاد موسیقی و سرپرست سابق بخش موسیقی حزب نازی بود. همکار او نیز سازنده مارش‌های رایش سوم بود که در کنگره‌های حزب در نورنبرگ مشهور شد. حزب سوسیالیست رایش نیز به تقلید از حزب نازی آلمان اقدام به تاسیس سازمان‌های جوانان با لباس متحدالشکل کرد و افزون بر آن اتحادیه زنان و دختران حزب نیز تاسیس شد.

حزب سوسیالیست رایش با سبک و سیاق سیاسی خود و از آنجایی که دو سوم مؤسسان آن را چهره‌های فرهیخته و دانشگاهی تشکیل داده بودند به هیچ عنوان یک حزب منزوی و حاشیه‌ای به شمار نمی‌رفت. نظرسنجی‌های صورت گرفته توسط نیروهای متفقین در سال ۱۹۵۲ نشان می‌داد که ۴۴ درصد از مردم آلمان غربی همچنان بر این باورند که دستاوردهای مثبت ناسیونال‌سوسیالیسم به مراتب بیشتر از دستاوردهای منفی آن بوده است. رأی‌دهندگان حزب سوسیالیست رایش افزون بر بسیاری از رانده‌شدگان مناطق شرقی، بسیاری از کارمندان سابق دولت نازی بودند. به عنوان مثال رئیس سابق شورای عالی وزارت کشور رایش که در سال ۱۹۵۱ طی نامه‌ای به اشپیگل نوشت که در حال حاضر به شغل بنایی مشغول است و قصد دارد برای اعاده حقوق از دست رفته خود به نفع حزب سوسیالیست رایش رأی دهد و مبارزه کند.

اگرچه تنها یک بخش از مردمی که هنوز در حال و هوای گذشته بودند به حزب نئونازی رأی می‌دادند اما این حزب یعنی‌‌ همان حزب سوسیالیست رایش در انتخابات محلی ایالت نیدرزاکسن در ماه مه ۱۹۵۱ یازده درصد از آرا را به دست آورد که در نوع خود یک پیروزی قابل توجه محسوب می‌شد.

این حزب در حوزه انتخابات اوزنابروک نیز ۹.۳۲ درصد از آرا به دست آورد و به عنوان قوی‌ترین حزب وارد مجلس ایالتی شد. تا این مقطع البته هیچ نگرانی از بابت برآمدن نازی‌ها وجود نداشت زیرا دولت آلمان فدرال به اندازه کافی قدرتمند بود که در برابر این احزاب و چهره‌ها سر خم نکند. اما خطر واقعی در این بود که نیروهای متفقین به دلیل برآمدن این گروه و اندیشه، خروج از آلمان را به تاخیر اندازند و امورات این کشور را به دست گیرند. یکی از بزرگترین موضوع‌هایی که نگرانی مردم را به دنبال داشت مساله خلع سلاح آلمان بود که کنراد آدنائر به آن تن داد. با این حال صدراعظم آلمان از این بابت با فشار‌ها و مقاومت‌های زیادی به ویژه از سوی نیروهای حاشیه‌ای راست روبرو شد. حزب سوسیالیست رایش نیز ضمن محکوم و رد کردن این خلع سلاح اعلام کرد که هرگز نباید خون آلمانی را به خاطر دیگران فدا کرد.

از سوی دیگر نیروهای اشغالگر غربی از آمادگی این حزب برای همنوایی با شوروی و آلمان شرقی علیه نیروهای غربی نگران بودند. به همین خاطر دولت‌های بریتانیا و آمریکا برای انحلال حزب سوسیالیست رایش دولت بن را تحت فشار گذاشتند و از این دولت خواستند که تقاضای انحلال این حزب را به دادگاه قانون اساسی ارائه کند. بدین ترتیب بود که این دادگاه در اکتبر سال ۱۹۵۲ به کار این حزب پایان داد و علت انحلال را بیش از هر چیز دیگر، پیروی حزب از ناسیونال‌سوسیالیسم اعلام کرد. در این میان اما هم‌قطاران ایتالیایی به مراتب انعطاف‌پذیرتر از دوستان آلمانی خود در حزب سوسیالیست رایش رفتار کردند.

جیورجیو آلمیرانته رهبر نئوفاشیست‌های ایتالیا در یک گردهمایی حزبی در رم، ژوئن ۱۹۷۱

در ایتالیا نیز در سال ۱۹۴۶ حزبی به نام حرکت سوسیالیستی تاسیس شد. این حزب از بسیاری جهات یادآور و شبیه به حزب جمهوری سوسیالیستی موسولینی بود و مؤسس آن جیورجیو آلمیرانته نام داشت که در آن زمان دبیرکلی این حزب نیز بر عهده وی بود.

این حزب که با سلطنت‌طلبان ائتلاف کرده و با پیوستن ایتالیا به پیمان ناتو کاملا موافق بود، در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۵۳ نزدیک به شش درصد آرا و ۲۹ کرسی پارلمان را از آن خود کرد. بهترین نتیجه‌ای که البته بعد از جنگ نصیب این حزب شد در سال ۱۹۷۲ به دست آمد و کمتر از ۹ درصد بود. اما زمانی نگاه جهانی به این حزب جلب شد که نوه دوچه یعنی خانم الساندرا موسولینی که خواهر‌زاده سوفیا لورن بازیگر معروف نیز بود، در سال ۱۹۹۲ به تبلیغ برای حزب حرکت سوسیالیستی پرداخت. خانم الساندرا پیش از این نیز یک بار به چهره جنجالی اروپا بدل شده بود و این مساله به سال ۱۹۸۳ برمی‌گشت،‌‌ همان زمانی که وی در یک حرکت غیرمتعارف و غیراخلاقی تصاویر ناهنجاری از خود در مجله پلی‌بوی چاپ کرد.

با این حال حزب حرکت سوسیالیستی ایتالیا در سال ۱۹۹۵ نه تنها به آلنزا ناتسیوناله تغییر نام داد بلکه خط مشی خود را به راست محافظه‌کار تغییر داده و در سال ۲۰۰۹ با الحاق به حزب فورتزا ایتالیای میلیاردر معروف و نخست‌وزیر جنجالی سابق ایتالیا یعنی سیلویو برلوسکونی به حیات خود ادامه داد.

در آلمان غربی اما پس از ممنوعیت فعالیت حزب سوسیالیست رایش، بار دیگر اعضای سابق حزب نازی دست به کار شده و در سال ۱۹۶۴ برای مدتی کوتاه موفقیت‌هایی نیز به دست آوردند. در اولین انتخابات شورای اجرایی آلمان غربی حزب ناسیونال‌دموکرات ۱۸ عضو خود را راهی این شورا کرد که ۱۲ تن از آنان فعال ناسیونال سوسیالیستی محسوب می‌شدند. یکی از آن‌ها ناشر روزنامه حزبی دویچه ناخریشتن بود که در زمان هیتلر با درجه افسری در اس‌اس کار می‌کرد.

لحن گزارش‌ها و مقاله‌های ارگان حزب ناسیونال‌دموکرات نیز با لحن نازی‌ها شباهت داشت. در این روزنامه حزبی به شدت علیه به اصطلاح آلودگی‌ها و کارهای غیراخلاقی در تلویزیون آلمان موضع گرفته می‌شد و دانشجویان بی‌بندوبار و کثیف را مستحق مجازات می‌دانست و نفرت از کمونیست‌ها نیز که البته جای خود را داشت. روزنامه دویچه ناخریشتن در عوض با شور و شوق از دیکتاتور اسپانیا یعنی فرانسیسکو فرانکو حمایت می‌کرد و باور داشت که او با آرامش و خویشتن‌داری کشورش را اداره می‌کند. اگرچه ارگان این حزب در مقالات خود از دوران حکومت نازی‌ها به عنوان دورانی همزمان سخت اما بزرگ یاد می‌کرد، اما از به‌کارگیری لحن انقلابی حزب سابق سوسیالیست رایش پرهیز داشت. حزب ناسیونال‌دموکرات خود را پیرو اصول محافظه‌کاری می‌دانست و جنگ طبقاتی طبقات نیمه مرفه علیه اتوریته بورژوازی را تقبیح می‌کرد. در کانون این حزب نیز‌‌ همان کهنه سربازانی قرار داشتند که پیش از این در حزب سوسیالیست رایش بودند و سپس در سال ۱۹۶۵ به حزب ناسیونال‌دموکرات پیوسته بودند.

این حزب در سال ۱۹۶۸ نزدیک به چهل هزار عضو داشت و نیمی از این افراد بالای ۴۵ سال سن داشتند. افزون بر آن حزب ناسیونال‌دموکرات بر خلاف حزب سوسیالیست رایش غالبا از مردانی از طبقه متوسط تشکیل شده بود. به خاطر همین امتیاز‌ها و ویژگی‌ها بود که حزب ناسیونال‌دموکرات در سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ در بادن‌ورتمبورگ نزدیک به ۱۰ درصد از آرا را به خود اختصاص داد. بهترین نتیجه انتخاباتی این حزب به آوریل ۱۹۶۹ بازمی‌گردد که توانست بیش از چهار درصد از آرای یک میلیون و چهارصد هزار نفره رأی‌دهندگان را به خود اختصاص داده و به عنوان حزب پنجم راهی مجلس ایالتی شود.

اگرچه حزب دموکرات با پلاکاردهای حاوی شعار برقراری امنیت از طریق نظم و قانون نگاه‌ها و آرای زیادی را به خود جلب کرد اما آرای این طرفداران محافظه‌کار چندان کارساز نبود. نمایندگان این حزب در انتخابات پارلمانی ۱۹۶۹ در جریان درگیری در یک سالن سرپوشیده در فرانکفورت به شدت مخالفان چپ‌گرای خود را مضروب کردند. شدت جراحات قربانیان به حدی بود که با آمبولانس به بیمارستان منتقل شدند. البته طرفداران این حزب تا قبل از این رویداد ادعاهای دیگری داشتند. به عنوان مثال «اُتو هس» برادرزاده رودلف هس معاون مشهور هیتلر سه سال قبل از آن درگیری طی مصاحبه‌ای با اشپیگل ادعا کرده بود که در حزب ناسیونال‌دموکرات از تندروهای حزب نازی اثر و خبری نیست.

رفتاری که اعضا و طرفداران حزب ناسیونال‌دموکرات در فرانکفورت در برابر مخالفان خود نشان دادند در تضاد کامل با ادعا‌ها و شعارهای این حزب بود. این حزب شعار احیای دنیای پاک و مقدس را می‌داد اما در سال ۱۹۷۲ آرایش به کمتر از یک درصد کاهش یافت.

اما چند سال بعد و پس از اتحاد دوباره آلمان بود که حزب ناسیونال‌دموکرات بار دیگر و با اعضایی جوان و تازه‌نفس و با برخورداری از حمایت‌های شمار بالایی از شهروندان آلمان شرقی سابق توانست خود را بالا بکشد. این حزب در سال ۲۰۰۴ نیز بیش از ۹ درصد از آرای رأی‌دهندگان زاکسن را به خود اختصاص داد و دو سال بعد با بیش از هفت درصد از آرا به مجلس ایالتی راه یافت. اما نه زاکسن و نه مجلس مکلنبورگ برای ناسیونال‌دموکرات‌ها ابدی نبود و این حزب در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ شکست سختی خورد زیرا بخش بزرگی از رأی‌دهندگان این حزب آرای خود را به نفع رقیب چپ و پوپولیست آن‌ها یعنی حزب «آلترناتیو برای آلمان» به صندوق‌ها ریختند.

منبع: اشپیگل

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes