قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

روایت نرگس حسینی از زندان قرچک، حوادث روز بازداشت و دادگاه

۸ اسفند ۱۳۹۶ بدون نقد و نظر حجاب اجباری, حجاب اختیاری, دختران خیابان انقلاب, زندان قرچک, نرگس حسینی
کانون زنان ایرانی:«من نه آشوب کردم نه اغتشاش و نه شورش. من فقط نشان دادم که اعتراض به حجاب اجباری حق من است و من حقم را می‌خواهم. اعتراض هم حق شهروند است. من از حق شهروندی‌ام استفاده می‌کنم.» این‌ها را نرگس حسینی ۳۲ ساله، دومین دختر خیابان انقلاب به کانون زنان ایرانی می‌گوید و انتظار دارد حکمی را که دادگاه برای او صادر می‌کند در رابطه با دو اتهام «تظاهر به عمل حرام» و «عدم رعایت حجاب شرعی» باشد و به ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مربوط شود و سنگین نباشد. چرا که پیش‌ترها زمزمه تفهیم اتهامی همچون «تشویق به فساد» نیز علیه او مطرح بود که نرگس می‌گوید این حکم در دادگاهی که روز شنبه پنجم اسفند ماه برگزار شد؛ مورد بحث قرار نگرفت.

نرگس پس از ویدا موحد دومین دختری بود که در حرکت نمادین اعتراض به حجاب اجباری از کاشان به تهران آمد، مچ بند سبز بست و در خیابان انقلاب از جعبه تقسیم برق شهری بالا رفت و روسری‌اش را به نشانه اعتراض بالا برد. او همان جا توسط پلیس دستگیر شد و بیست روز را در زندان قرچک ورامین در حبس بود. سرانجام ۲۹ بهمن‌ماه با قرار وثیقه ۶۰ میلیون تومانی آزاد شد.

نرگس در این گفت‌وگو بیش از آن‌که درباره خودش بگوید درباره زندان زنان در قرچک ورامین می‌گوید. بیست روز حبس در زندان قرچک ورامین ذهن او درباره شرایط ناگوار زندان زنان ورامین چنان مشغول کرده که مدام می‌گوید دوست دارد کاری برای این زنان زندانی بکند.

چه شد که از کاشان به تهران آمدی و بدون اطلاع به خانواده‌ات این حرکت را انجام دادی؟

نمی‌توانستم کسی را مطلع کنم چون اگر موضوع را مطرح می‌کردم اولین کسی که مخالفت می‌کرد پدرم بود. کاشان که بودم خیلی به این موضوع فکر می‌کردم. دیدن حرکت ویدا موحد برایم خیلی خاص بود. با خودم می‌گفتم حیف است که این حرکت خاموش بشود. اگر نتیجهٔ همهٔ تلاش‌های فعالان حقوق زنان و بشر حرکت ویدا موحد باشد حیف است که خاموش بشود. پنج شنبه هفته قبلش نوبت دکتر داشتم و در خانه کسی شک نکرد چرا به تهران می‌روم. هرچند قبل از حرکت به سمت خیابان انقلاب، محض احتیاط به خواهرم گفته بودم. پنج شنبه تا دوشنبه که خانه خواهرم بودم ذهنم به شدت درگیر این بود که آیا انجام این حرکت ارزش هزینه دادن را دارد یا نه؟ و تا کجا می‌توانم تبعاتش را تحمل کنم. پدر و مادرم چه می‌شوند؟ من در دانشگاهی بودم که پدرم آشپزش بود، تمام همکارانش من را می‌شناختند و اگر یکی از همکارانش عکس من را به او نشان بدهد پدرم آن لحظه چه حسی خواهد داشت؟ حس بابام برایم خیلی مهم بود. پس همه را حساب و کتاب کردم و در نهایت به این نتیجه رسیدم که حیف است این حرکت ادامه پیدا نکند. حتی اگر به نتیجه هم نرسد نشان می‌دهد ویدا موحد تنها نیست. پشتش یکی دیگر هم هست و اگر کسی کاری نمی‌کند فقط به خاطر هزینه‌هایش است.

برخی گفتند که شجاعت دومین دختر انقلاب از خود ویدا موحد بیشتر است. خودت قبول داری؟

من اسمش را شجاعت نمی‌گذارم. چون در این سال‌ها خیلی‌ها هزینه داده‌اند تا من بتوانم بالا بروم و اعتراض کنم. امثال بهاره هدایت، ژیلا بنی‌یعقوب و نسرین ستوده که اگر هر کدام مقابل بی‌قانونی‌ها نمی‌ایستادند من نمی‌توانستم این حرکت را الان انجام بدهم.

خودت تا قبل از این حرکت اعتراض به حجاب اجباری، فعالیت دیگری نداشتی؟

من زمان دانشگاه جزو انجمن (اسلامی) بودم اما بعد از آن، نه فعالیتی نداشتم. چون آدمی نیستم که بتوانم به راحتی با آدم‌ها ارتباط بگیرم. در این چند سال فقط اخبار را دنبال می‌کردم.

دوشنبه ساعت یازده. ده دقیقه تا یک ربع ایستادم. که این زمان برایم خیلی طولانی به نظر می‌رسید. شاید به خاطر هیجانم بود و الان که فکر می‌کنم چنان اخمی کرده بودم بدون خنده.

اتفاقاً حرکت دختران خیابان انقلاب به همین شهره شد که دختران خیلی ساده و بدون تغییر میمیک صورتشان و بدون آنکه وجه زنانگی را بروز بدهند فقط شال را به چوب بستند و خاموش با تکان دادن چوب و روسری اعتراض‌شان را نشان دادند. بدون هیچ عمل دیگری.

درست است. من هم می‌خواستم با این حرکت بگویم که من حقی دارم و آن حق را به من ندادید. من نه آشوب می‌کنم نه اغتشاش و نه شورش. من فقط نشان می‌دهم که این حق من است و من حقم را می‌خواهم. اعتراض هم حق شهروند است و من از حق شهروندی خودم دارم استفاده می‌کنم.

واکنش مردم در زمانی که بالای سکوی برق ایستاده بودی چه بود؟

ایستاده بودند و فیلم می‌گرفتند و یک پسری هم گفت دمت گرم شیرزنی. بقیه همگی رد می‌شدند از کنار من. احساس می‌کردم همان عابری که از کنار من رد می‌شود از اینکه مبادا با ماندن در آن صحنه متحمل هزینه شود بی اعتنا از کنارم رد می‌شد. همهٔ این ترس‌ها نتیجهٔ این است که این ترس را از سال ۸۸ به ما تزریق کرده‌اند و فکر می‌کنیم حتی بودن در این نوع حرکت‌ها هم هزینه‌بر است. سال ۸۸ حتی عابری که فیلم می‌گرفت دستگیر می‌شد؛ به خاطر همین مردم سعی می‌کردند برای فرار از متحمل شدن هزینه احتمالی از جمله دستگیری از مقابل این صحنه عبور کنند. مرا دستگیر کردند و به کلانتری ۱۴۸ بردند.

موقع دستگیری‌ات آیا برخورد بدی با تو داشتند؟

به من گفتند از سکو بیا پایین. کارتشان را دیدم که از کلانتری بودند و آمدم پایین. اما برخوردشان با دختران بعدی خیابان انقلاب خیلی بد بوده و با زور پایین کشاندشان. اما کلانتری با من هیچ برخورد تندی نداشتند و توهینی نکردند. حتی موقع بردن به کلانتری هم روسری سرم نبود. توی کلانتری هم روسری سرم نبود اما وقتی می‌خواستند مرا به پلیس امنیت ببرند روسری‌ام را سر کردم.

پلیس نمی‌گفت روسری‌ات را سرت کن؟

چرا چندین بار گفتند و من می‌گفتم سرم نمی‌کنم. وقتی به کلانتری رسیدیم باز گفتند روسری را سرم کنم اینجا محیط نظامی است باز سرم نکردم. بالا رفتیم و نیم‌ساعتی دیگر نیز بی روسری بودم. یکی از نیروها به من گفت فهمیدیم معترضی و حالا روسریت را سرت کن. گفتم من با نداشتن روسری‌ام مشکلی ندارم و اگر شما مشکلی دارید می‌توانید از اتاق بیرون بروید. خنده‌اش گرفت و گفت خیلی خب سر نکن. اما وقتی از پلیس امنیت آمدند روسری‌ام را سر کردم. اما اعظم را که دیدم شوکه شدم. خب چرا پلیس زن نیاورده بودند برای پایین آوردنش. به همین خاطر اگر کسی این اعتراض را می‌کند بهتر است وقتی پلیس می‌گوید پایین بیاید. مهم این است که اعتراض خود را نشان داده و نباید باعث ایجاد خشونت شود.

شنبه اولین دادگاهت برگزار شد. چه اتهام‌هایی علیه‌ت تفهیم شد؟

روز شنبه در دادگاه نماینده دادستان کیفرخواست مرا خواند و در آن سه اتهام مطرح شد: تظاهر به عمل حرام و تشویق مردم به فساد (کشف حجاب) از طریق کشف حجاب در مرئی و منظر عام و ظاهر شدن در اماکن. که در توضیح اتهام تشویق مردم به فساد، کلمه فساد رو توضیح داده بودند که لزوماً منظور فحشا به عنوان امر جنسی نیست و می‌تواند فساد را در فساد اخلاقی و اجتماعی که شامل حال متهم می‌شود، تعریف کرد. از سه اتهام من بیشترین توضیحات و دفاعیات روی اتهام حضور در اماکن و تظاهر به عمل حرام بود. یکی از سؤالات این بود که به اصل حجاب اعتقادی دارم یا نه؟ که گفتم معتقد به حجاب هستم اما حجاب شرعی لزوماً روسری نیست هستم. چیزی که من دیدم و به نظر می‌اومدم این بود که فضا خیلی آرام و دوستانه بود و طبق دیده‌ها و شنیده‌های خودم، خارج از بحث حقوقی و قانونی که من شناختی از آن ندارم، می‌توانم بگویم که حکمی که به من ابلاغ شود در روال مشخص شده در قانون خواهد بود. حکم هنوز صادر نشده است.

نرگس حسینی با تودیع وثیقه آزاد شد. (عکاس: عالیه مطلب‌زاده)

نرگس حسینی با تودیع وثیقه آزاد شد. (عکاس: عالیه مطلب‌زاده)
نرگس حسینی، روزآزادی از زندان قرچک ورامین
چند روز قبل از برگزاری دادگاهت مطرح شده بود که قرار است اتهام تشویق به فساد در پرونده‌ات باشد. احساست درباره چنین این اتهام چه بود؟

همان روز اول بازداشت بود که به قاضی گفتم عمل من به هیچ عنوان یک عمل مفسدانه نبوده چرا که آگه چنین باشد یک حرکت اعتراضی با خانه‌های فساد و فحشا در یک طبقه قرار می‌گیرد و این اتهام بیشتر جنبه طنزگونه برای من داشت تا شوک.

در انتظار حکمت هستی. چه موقع حکمت صادر می‌شود و چه انتظاری داری؟

اینکه چه زمانی قراره حکم صادر بشه هیچ تصوری ندارم ولی خودم امیدوار به یک نتیجه قانونی و حقوقی هستم.

بیست روز را در زندان زنان قرچک گذرانده‌ای. از تجربهٔ همین بیست روز بگو؟

سه روز اول قرنطینه بودم و بعدش مرا به سالن چهار فرستادند. سالن چهار سالنی بود که مسئولین و وکیل بندهایش بسیار خشن بودند. سالن چهار، سالن بچه‌های بلاتکیف و کسانی است که حکم‌شان نیامده است. اوایل زورگویی زندانی‌ها برایم خیلی سنگین بود، هرچند اعتراضی نکردم اما با خودم می‌گفتم که من آن بیرون مقابل پلیس ایستادم حالا این داخل نمی‌توانم حرفی بزنم و این برایم سخت بود.

مثلاً چه زورگویی‌هایی می‌کردند؟

مثلاً توی کابین حرف نزن. جواب فلان زندانی را نده. انتظاماتش خانمی بود که روی دست‌هایش اثر خودزنی‌ها معلوم بود و باید از کنارشان رد شوی. اما در نهایت می‌گفتم که این زنان حق دارند. من جای آنها نیستم. دو روز به زندان آمدم و نمی‌توانم از همه طلبکار باشم. اما شرایطم را درک کردم و تمام سعی‌ام را کردم که با مسالمت از کنار مسائل رد شوم. چون من اهل کتک زدن نیستم و باید کتک بخورم. شرایط را پذیرفتم. بعدش مرا به سالن سه منتقل کردند. سالنی که کیفرخواست زندانی‌ها صادر شده و حکم‌شان آمده است.

در سه روز قرنطیه چه شرایطی داشتی؟

پرسیدند که سیگاری هستم یا نه تا بر همان اساس به بند مرتبط به سیگاری‌ها و یا غیرسیگاری‌ها بفرستند. گفتم نه سیگار نمی‌کشم. فرستادن مرا سالن چهار. درحالی که این سالن سیگاری‌ها بود. چون پنج شنبه شب وارد زندان شدم و از شانس خانمی برای شوهرش داشت سیگار خیرات می‌کرد به دست من سیگار داد. سیگار را که دست من دیدند شد بلای جانم. قانون آن سالن این بود که بعد از خاموشی هر یک ساعت به یک ساعت همگی در سرویس بهداشتی جمع می‌شدند و سیگار می‌کشیدند. فکر کنید هفتاد نفر با هم سیگار بکشند چه می‌شود؟ واقعاً اذیت می‌شدم. حتی مرا به مشاوره بردند و آنجا گفتم من از بوی سیگار اذیت می‌شوم اما باز هم به همان سالن فرستادند. ده روز سالن چهار بودم و آنجا به مرز خفه‌گی رسیدم. چند روز بعد به بند سه فرستاده شدم. بندی که قتلی‌ها بیشتر هستند و در بدو ورود واقعاً می‌ترسیدم اما به مرور فهمیدم که این زنان آدم‌های بی‌نوایی هستند که دیگر نباید قضاوت‌شان کنیم. اینجا دیگر حداقل کاری که می‌توانستم بکنم این بود که بشینم پای حرف‌هایشان. آنجا جای قضاوت نبود.

بیشترین مشکلی که در زندان داشتی چه بود؟

بی‌پولی. آنجا برای هر زندانی یک کارت اعتباری صادر می‌شود و تمام نیازها با آن کارت بانکی انجام می‌شود. خیلی از زندانی‌ها کسی را بیرون نداشتند که کارت‌شان را شارژ کند و برای گرفتن حتی یک کارت تلفن مجبور بودند به هر کاری تن بدهند. مثلاً ظرف‌ها و لباس‌های دیگر زندانیان را می‌شستند. عملاً فقر هم در زندان گریبانگیر بعضی‌هاست و نابرابری طبقاتی را در زندان هم می‌توانی ببینی. در زندان این نابرابری خیلی سخت است چون حق اعتراض نداری چون مثلاً اگر به یک حبسی سنگین اعتراض کنی بقیه حبس‌سنگین ها سرت می‌ریزند. به همین خاطر باید آرام از کنارشان رد می‌شدی و می‌گفتی حق با توست.

موقع ورود به زندان یک بلوز، یک شامپوی کوچک و مسواک و حوله و یک بسته نوار بهداشتی می‌دادند و بقیه وسایل را باید با کارتت می‌خریدی که من چند روز اول کارت برایم صادر نشد و بعدش هم که صادر شد خواهرم برای واریز پول مشکل داشت. برای همین من بی‌پول بودم و عملاً نمی‌توانستم چیزی بخرم. شامپو و صابون نداشتم و با آب خالی خودم را می‌شستم.

اعتراض نکردی که این وسایل بهداشتی را بهت بدهند؟

اعتراض می‌کردی سرت داد می‌زدند. من در این مدت حتی لباس کافی هم نداشتم. جز لباس تنم که آن را وقتی می‌شستم دورم شال می‌بستم و برای خشک شدنش کنار لباس می‌ایستادم که مبادا لباسم را ندزدند. روز بیستم بابام آمد گریه نکردم، مامانم حالش بد شد گریه نکردم، سه روز بی‌خبر بودم گریه نکردم، اما برای دویست تومن پول برای خریدن یک شامپو اشکم را درآوردند. حالا بماند که با دیدند خوراکی‌ها دلم آب می‌شد.

گفته می‌شود زنان در این زندان در شرایط مناسب بهداشتی از نظر آب آشامیدنی و وضعیت مناسب بهداشتی قرار ندارند. کمی از این شرایط بگو؟

آبش شور و تلخ ورامین بود. آب لوله‌کشی که اصلاً قابل نوشیدن نبود. ظاهراً قبلاً شور و تلخ بود اما الان فقط شور است. زندانی‌ها آب معدنی می‌خریدند.

حمام رفتن هم داستان داشت. بعضی اوقات آب آن‌قدر جوش است که بدنت لبو می‌شود و یا خیلی سرد. آب نرمال و ولرم ندارد.

غذای زندان چطور بود؟

سه روزی که قرنطینه بودم هر سه روز عدس پلو استانبولی و دوباره عدس‌پلو دادن. شام هم عدسی و لوبیا و آش.. یک بار مرغ و خورشت سبزی دادند. اصلاً گوشت در غذا وجود ندارد و مرغ در غذا می‌ریزند، البته آن هم چه مرغی. اگر شانس بیاوری در غذایت یک ریشه مرغ پیدا می‌کنی. ممکن است در غذایت مرغ پیدا نشود. خیلی‌ها از فروشگاه تن‌ماهی می‌خرند تا با برنج بخورند. منتهی وسیله‌ای برای گرم کردن تُن و یا خورشت‌های آماده نیست. این‌ها را نجوشیده و سرد می‌خورند.

می‌گویی استفاده از کارت بانکی و اعتباری داخل زندان آنقدر ضروری است که بدون آ«عملاً زندگی در زندان هم فلج می‌شود. با این حساب که حتی آب شرب را هم زندانی‌ها مجبورند بخرند. اقتصاد زندان باید خیلی شکوفا باشد؟

بله. به نظرم حتی مافیایی وجود دارد که در حال استثمار زندانی‌ها هستند. مثلاً فروشگاه زندان خودش موچین می‌فروشد بعد خودشان در بازرسی‌ها موچین‌ها را از بندها جمع می‌کنند و دوباره این چرخه ادامه دارد. دوباره زندانی‌ها موچین می‌خرند و دوباره زندانبان‌ها جمع‌شان می‌کنند. فروشگاه واقعاً سود می‌کند. سقف خرید از فروشگاه و بوتیک صد و بیست هزار تومان است و تا ساعت دو ظهر بیشتر کار نمی‌کند. فروش سیگار محدودیت دارد و فقط روزی دو بسته هر کسی سهم دارد. طوری شده بود که پول رایج زندان شده بود سیگار.

زندانی‌ها در کارگاه خیاطی از ساعت هشت و نیم صبح تا پنج بعدازظهر کار می‌کنند و در نهایت به هر خیاط ماهی سی هزار تومان تا صد هزار تومان می‌دادند. خیلی‌ها بودند که به خاطر نیاز و نداشتن واریزی مجبور بودند برای همین سی هزار تومان کار کنند تا کارت تلفن‌شان را شارژ کنند و بتوانند با بیرون هم در تماس باشند.

کارگاه خیاطی برای کجا لباس تهیه می‌کند؟

نمی‌دانم. یک بار در کارگاه خیاطی دیدم که جانماز جیبی می‌دوزند. دستمزد هر جانماز دویست تومان بود. خیلی دوست دارم بدانم سود این جانمازها کجا می‌رود؟ هر فرد روزی هزار جانماز درست می‌کند. سه تا چرخکار روزی سه هزار جانماز می‌زدند و در نهایت این جانماز حداقل سه هزار تومان فروخته می‌شود و این سود کجا می‌رود؟ یا اینکه در دوره اشتغال زیورآلات درست می‌کردند روز ولنتاین همه زیورآلات و گل‌سازی و چرم‌سازی تمام شده بود. منتهی نمی‌دانم کی سفارش می‌دهد و پول آن کجا استفاده می‌شود.

گفتی ولنتاین؟ ایا در زندان چطور هم ولنتاین را جشن می‌گیرند؟

قسمت اشتغال خیلی شلوغ بود. هر کسی برای عشقش و یا بچه‌اش کادو می‌خرید. خیلی فروش بالا بود. می‌توانم بگویم اجناس داخل زندان حدود ده میلیون تومان به فروش رفت. این نوعی از تولید ملی است.

اما نکتهٔ مهمی که در زندان قرچک به چششم آمد: به بیشتر زندانی‌ها آنقدر قرص‌های آرام‌بخش و خواب‌آور می‌دهند که شبیه مرده‌های متحرک بودند و آنقدر تحت تأثیر دارو بودند که رفتارشان در کنترل خودشان نبود. خیلی‌هایشان اعتیاد به مواد مخدر را آنجا ترک کردند اما به دارو معتاد شدند. دختری به خاطر سرقت گوشی در زندان بود که از وقتی به زندان آمده سیگاری شده و معتاد به دارو. یکی را که سابقه‌دار نیست قاطی سابقه‌دارها می‌کنن. بیشترشان قرص کلونازپام یک می‌خورند.

در مصاحبه‌ای گفتی که دوست داری برای زنان در زندان قرچک کاری بکنی. چه کاری می‌خواهی بکنی؟

راستش نمی‌دانم. اما از وقتی شرایط زنان زندانی و مظلومیت‌شان را دیده‌ام دوست دارم برای دفاع از حقوق زنان زندانی کاری بکنم. این روزها به تنها چیزی که فکر می‌کنم همین است.

نقل از کانون زنان ایرانی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes