ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
چرا ورشکستگان سیاسی حامی تحریمهای غیرقانونی و زورگویانه هستند
تابحال نگارنده از لفظ آپوزیسیون برای آن دسته از خارج کشوریها بکار میبردم. اما براستی در این مدت یکی دوسال اخیر بعد از سیل نوروز پارسال، قیامهای 1398، ترور قاسم سلیمانی و سقوط هواپیما و شیوع ویروس کرونا براستی ماهیتی ضد ایرانی و ضد مردمی از خود نشان داده اند که در مواردی که مانند بسیاری همچون فرقه رجوی، بسیاری از سلطنت طلبان، شورای مدیریت گذار، سایتها و تلویزیونهای دیجیتال و… دست نشانده عربستان و اسرائیل و یا ارباب ایندو نباشند به قطع ورشکستگان به تقصیر سیاسی میباشند که نا جوانمردانه در راحت خارجه نشسته و درد و رنج 82 میلیون تن از هم میهنانشان در ایران را تاس بازی تخته نرد جهت سرگرمی و ارضاء خود سیاسی-مبارز دیدن و وانمود کردن، ساخته اند. هرچند آپوزیسیون به کسی و گروهی گفته میشود که اثری در معادلات سیاسی داشته باشد.
اصل اساسی در دنیای سیاست این است که مردم هیچ کشوری به هیچ فرد، گروه، سازمان، حزب، دولت، ابر دولت،… بدهکار نیستند. بلکه هر فرد، گروه، سازمان…. که خود را سیاسی نامید مردم کشورش طلبکار او هستند. چرا که با سیاسی قلمداد یا جا زدن خود اعلام میکند که قصد دارد سکان سرنوشت آن مردم را بدست بگیرد بنابراین مسئولیت دارد.
بنابراین مردم نه تنها همواره در موضع طلبکار هستند. بلکه کسانیکه بر ضد منافع مردم خود تلاش کنند میتوانند توسط مردمشان به خیانت متهم شوند.
اما چرا ورشکسته،
آیا بکارگیری لفظ ورشکسته، فحاشی و مارک زدن است؟ یا خیر نه نتها فحاشی و مارک زدن نیست بلکه ضمن اینکه پای و مبنای قویی نیز در واقعیت دارد، لطفی نیز به آنهاست که به خیانت متهم نمیشوند. نگاهی کوتاه بیندازیم به این مسئله.
ورشکستگی چیست:
ورشکسته عادی ،تاجری است که از پرداخت وجوهی [مسئولیتی] که برعهده اوست متوقف گردد و ظرف سه روز از تاریخ وقفه، توقف خود را به دفتر دادگاه عمومی محل اقامت خود اظهار نماید. (ماده ۴۱۲ و ۴۱۳ قانون تجارت)
بسیاری از کسانیکه در خارج از کشورند و خود را آپوزیسیون (سیاسی) میخوانند کسانی هستند که برای زندگی راحت اروپا و آمریکا خود را به خارجه رسانده اند، بسیاری هم اتفاقا از مبارزه فرارکرده اند و درغرب از زندگی راحت و بدون زحمت تحت حمایت مالی و … دولتهای میزبان استفاده میکنند. البته این پناهندگی طبق قوانین پناهندگی غرب حق طبیعی آنهاست. تا اینجا هیچ مشکلی نیست. این افراد تا زمانیکه تجارب خود را از ظلم و ستمی که برخودشان رفته و یا شاهد بوده اند، را جهت اطلاع رسانی به افکار عمومی چه در ایران و چه در خارج بیان کنند و یا از حرکتهای مردم داخل کشور ابراز حمایت کنند حق آنهاست و مشکلی نیست.
اما به محض اینکه از خارج کشور هرچند شرمگینانه “دستور مبارزه” برای مردم ایران صادر کنند است که، از کسوت “پناهنده” (با هر ماهیتی) خارج و به کسوت “ورشکسته سیاسی” گذار میکنند. چرا که اولا مبارزه در داخل کشور است که جریان دارد. ثانیا در معامله ای که با مردم ایران میکنند در مقابل آنچه از مردم ایران میخواهد خود هیچ نمیپردازند. اینها که با بخارج آمدن و از مبارزه واقعی فاصله گرفتند عملا اعلام ورشکستگی نموده اند و جیب خود را خالی کرده اند. اما وقتی خواسته ای دارند که بدست آوردنش نیازمند پرداخت بهایی سنگین از طرف مردم است، تا اینها در نتیجه آن در راحت خارجه و با بعد از بازگشت بهره اش را ببرند، در آبرومندانه ترین شق ورشکسته سیاسی هستند اگر کلاهبردار تلقی نشوند. چرا که هر کس برای چیزی که میخواهد باید دست در جیب مبارک نموده و بهایش را خود بپردازد. چون مبارزه در داخل کشور است که جریان دارد. و شاهدیم که بهایش را نیز خود میپردازند. و مردم ایران نیازمند دستورالعملها و رهنمودها و مدیریت آنها نیست، بلکه طلبکار آنهاست. چرا که با فرار به خارج علیرغم اینکه خود را سیاسی معرفی میکنند اما ورشکسته (قادر به پرداخت دین مبارزاتی به بهانه در خارج بودن) نیستند.
ورشکستگی به تقصیر :
ورشکستگی به تقصیر از نظر حقوقی حالت فقدان سوء نیت است. یعنی فرد بدون قصد و نیت مجرمانه، عملی را انجام می دهد که استحقاق کیفر دارد. و مجازات آن از شش ماه تا سه سال حبس تادیبی تعیین شده است. یعنی تاجر در انجام وظایف خود اهمال کرده است. یا امور خود را طبق اصول تجاری انجام نداده یا این که بدون سوء نیت به ضرر طلبکاران اقدام نموده است.
ورشکستگی به تقصیران سیاسی کسانی هستند که نه شرمگینانه بلکه از موضع رهبری کننده و رهنمود دهند و طلبکارانه دستور و دستور العمل صادر میکنند که هیچ بلکه ایراد هم میگیرند که چرا مردم ایران بی عملی میکنند، چرا یک شبه خواسته این مراکز فرصت طلبی ورشکسته سیاسی در خارج کشور را مستجاب نمیکنند. چرا در تظاهرات علیه ترور قاسم سلیمانی شرکت میکنند چرا در شورشها، شهرها را اشغال نمیکنند؟ چرا جریان سیل را به سرنگونی تبدیل نمیکنند؟ اینها از آنجا که خود دست در جیب ندارند و هیچ بهایی نمیپردازند اما منشاء تشت افکار عمومی بوده و به مردم ایران توهین نموده و آنها را تحقیر میکنند. مثلا توهین به آن دسته از مردم ایران که نسبت به اینها دارای افکاری متفاوت بوده و دگر اندیش تلقی شوند. این تحقیر و توهین چه مستقیم و چه ضمنی عملی مجرمانه است. چرا که دشمن را شاد وجری نموده، خودیها را پاسیو میکند.
ورشکستگی به تقلب :
هر تاجر ورشکسته که دفاتر خود را مفقود نموده یا قسمتی از دارایی خود را مخفی کرده و یا به طریق مواضعه و معاملات صوری از میان برده و همچنین هر تاجر ورشکسته که خود را به وسیله اسناد یا به وسیله صورت دارایی و قروض به طور تقلب به میزانی که در حقیقت مدیون نمی باشد مدیون قلمداد نموده است ور شکسته به تقلب اعلام و مطابق قانون جزا مجازات نماید. این گونه اعمال متقلبانه ، که موجب ورود ضرر به اشخاص دیگر است ، عمل تاجر ورشکسته را ماهیتاً شبیه کلاهبرداری می سازد (ماده۵۴۱ قانون تجارت)
این گروه، افراد و مراکزی هستند که آگاهانه خود را مبارز و سیاسی و یا دارای سرمایه سیاسی جا میزنند در صورتیکه هیچ در چنته ندارند و فرصت طلبانه قصد کلاهبرداری از مردم دارند. مانند بسیاری از تلویزیونهای دیجیتال، بسیاری گروههای به اصطلاح آپوزیسیون، فرشگردها، انواع شوراهای گذار و موقت و…بویژه زندانیان سیاسی سابق که زندان خود را سرمایه طلبکاری از مردم ایران نموده، بعضا با دشمنان مردم ایران نیز همسو میشوند. آنجا که نه تنها در قبال حمله احتمالی آمریکا به کشور موضع ندارند بلکه آگاهانه و وقیحانه اعلام میکنند که در صورت حمله آمریکا به مردم و کشورشان بیطرف خواهند بود. ویا از تحریمهای زورگویانه و جنایتکارانه که توسط جهان نیز محکوم شده است به بهانه اینکه تحریمها خطابش رژیم است نیز حمایت میکنند. اینها آشکارا کلاهبرداری سیاسی میکنند و مجرم هستند.
خارج از این طبقه بندی هرچند نمادین جهت معرفی طیف های خارج از کشور، حساب خائنین و جنایتکاران مانند مسعود رجوی که دست در خون هزاران تن از مردم ایران دارند، و همه مراکزی که علیه مردم ایران چه آشکار چه پنهان چه بطور مستقیم توسط دولتهای بیگانه اجیر شده اند و روزانه تبلیغ سیاستهای دشمنان مردم ایران را با حمایت از سیاستهای آنها، با عکس گرفتن با قاتلین مردم ایران و منطقه، با آنها همکاری کرده اند و میکنند جداست.
هرگونه ساز و کار سیاسی و روند دگرگونی بدون حضور و اراده مردم ایران امری غیر دموکراتیک است و این مردم ایران هستند که با هر باور و اندیشه سیاسی در مورد کشورشان و آزادی و دمکراسی تصمیم میگیرند.
علت و ریشه تمامی آویختن به دامن آمریکا و عربستان و اسرائیل خارج کشوریها و حمایت از حمله به کشور و یا تحریمهای ظالمانه و زورگویانه علیه کشور اولا در ورشکستگی سیاسی آنهاست، ثانیا، چون مردم ایران که خود آستنیشان بالاست و در صحنه حضور دارند، کلاهبردار بودن خارجه نشینها و خالی بودن جیب مبارزاتی آنها و همدستیشان با دشمنانشان ایران را میدانند بنابراین در هیچ کنش و واکنش سیاسی با آنها وارد نمیشوند و عملا کلا سرشان نمیرود و به رهنمودهایشان گوش نمیکنند. اینجاست قدرت طلبی خارجه نشینتان مجبورشان میکند که برای رسیدن به قدرت و بدست گرفتن سرنوشت مردم ایران روی به اتحاد با آمریکا و متحدین منطقه ای او آورده تا در خیال خود بعد از نابودی کشور با امید سپردن خاکستر کشور بدستشان شاید مورد بهره برداری آمریکا قرار بگیرند و بقدرت برسند.
داود باقروند ارشد
26فروردین 1399
14آوریل 2020