ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
ربط دو فاجعه تاریخ معاصر: 4 خرداد 1351 و پیامدش ظهور مسعودرجوی
بقلم داود باقروند ارشد
در خرداد 1351 شاه تعدادی از بهترین فرزندان ایران، بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران، را در جلو پای اربابش نیکسون یک جنایتکار جنگی و تبهکار رسوای واترگیتی، هنگام سفر به ایران جهت خوش رقصی و برای قدرت نمایی و نشان دادن اجرای تمام و کمال وظیفه ژاندارمی منطقه اعدام نمود. فاجعه خلاء عنصر صداقت و انسانی ناشی از این کشتار از بهترین سرداران از میان فرزندان ایرانیان به همیجا ختم نشد، بلکه باعث بسته شدن نطفه ظهور جرثومه ای با شهوت قدرت و فساد اخلاق و زنبارگی و افکار داعشی شد که خود باعث و بانی هزاران هزار خونریزی از پیکر زنان و مردان این سرزمین شده است هنوز ادامه دارد.
همواره این نگرانی وجود دارد که، آیا امکان دارد بتوانیم روزی ابعاد گسترده و دهشتناک صدمات جبران ناپذیری که عنصری بنام مسعود رجوی و فرقه اش، به ایران و ایرانی و فراینده مدرنیته-پیشرفت، بمعنی؛ “گذار از فقر و تحقیر و عقب ماندگی، جهل و خرافه” در میان توده ها و “فرومایگی و بی مایگی، بی وطنی، پس ماندگی و کوته نظری، لودگی-خیانت پیشگی سیاسی و وطن فروشی، دیکتاتور زدگی و دیکتاتور پرستی” در میان سیاسیون ایران” در مسیر رسیدن به ایرانی آزاد و مستقل وآباد و پیشرفته، زده است، برای مردم ایران روشن کنیم؟
از جمله مشتی از خروار آن:
- فشارهای چپ نمایانه ولی شوروی پرستانه وارده توسط رجوی به رژیم جدید برای اعدام بی چون چرای سران رژیم گذشته و زمینه سازی اعدامهای بعدی در میان سیاسی کاران حامی همان اعدامها.
- جاسوسی برای شوروی بدستور مسعودرجوی آنهم در مورد محرمانه ترین اسرار نظامی-امنیتی کشور توسط محمد رضا سعادتی.
- فشارهای فوق چپ روانه و خائنانه اما بازهم شوروی پرستانه فوق طاقت به رژیم نو پا جهت کشاندن جوانان کشور به اشغال سفارت آمریکا با شعارهای به اصطلاح مبارزه با امپریالیزیم جهانی به رهبری امپریالیزم آمریکا همان که امروز به آن دخیل بسته تا کشور را نابود کرده او را بقدرت برسانند. در نتیجه؛
- تحمیل جنگ خارجی و اشغال غرب کشور توسط عراق با چراغ سبز و پشتیبانی کامل آمریکا، نابودی بسیاری از زیر ساختهای حیاتی کشور از جمله صنعت نفت کشور کشتار صدها هزار ایرانی و نابودی حتی بیشتر خانواده های آن خطه.
- تحمیل جنگ مسلحانه و تروریسم گسترده با چراغ سبزعراق با تصمیم یکشبه مسعود رجوی حتی بدون اطلاع مرکزیت، زمانیکه کشور درگیر جنگی با اشغالگران خارجی بود، وگشودن جبهه جنگ داخلی علیه کشور و تکمیل جنگ تحمیلی خارجی آمریکا و صدام حسین با جنگ داخلی. که به یمن هوشیاری مردم ایران طی یکسال بطور کامل با شکست تروریسم داخلی، پایان یافت.
- اعدام هزاران جوان نا آگاه و اسیر در زندانها که ناخواسته گرفتار در میانه ورود دیوانه وار یک شبه به دوره ترورهای خونین در شهرها توسط این جرثومه قدرت طلبی شدند.
- اما خیانتهای مسعودرجوی با پیوستن او به دشمن اشغالگر “صدام حسین” درعراق، و شرکت مستقیم در کشتن جوانان درحال دفاع از میهن مردم ایران در مرزها همچنان ادامه یافت.
- خیانتهای درون تشکیلاتی (ضرب و شتم، دستگیری، زندانی، شکنجه و کشتن مجاهدین معترض).
- اقدامات غیر اخلاقی “زن بارگی” مسعود رجوی، فرارهایش از صحنه های نبرد و جا گذاشتن پیروانش در ابعادی دیگر به اعتماد ایرانیان و جنبش مردمی و اعتبار آزادیخواهان ایران لطماتی جبران ناپذیری زده است. طوریکه مردم ایران نسبت به هر رهبری سیاسی- مبارزاتی در آینه رجوی با نفرتی عجیب و پایان نا پذیر مینگرند.
- حمله به مرزهای غرب کشور در فروغ جاویدان زمانیکه دجالگرانه منادی و امضاء کننده طرح صلح بین ایران و عراق بود. و به کشتن دادن 1400نفردر میان مجاهدین و 50هزار نفر در میان مدافعان کشور.
- نابود شدن نیروهای چپ تحت برق خیانت مسعودرجوی با دست زدن به تروریسم.
- جلوگیری از سرنگون شدن صدام بدست کردها با کشتار آنها و در نتیجه حمله نظامی آمریکا به عراق و نابودی عراق بعنوان یک کشور مستقل.
- تبدیل شدن عراق به زمین بنیادگرایی داعشی که مورد با عشایر انقلابی خطاب کردن آنها مورد حمایت رجوی است.
- کشیدن پای میلتاریسم آمریکا به افغانستان و عراق از این طریق
- با خودفروشی به اجانب عراق، عربستان، اسرائیل و امروزه به آمریکا، رواج وطن فروشی در میان آپوزیسیون از پا افتاده و ورشکسته خارج کشور.
- و این داستان فاجعه بار همچنان ادامه دارد.
هرچند نگارش خیانیهای رجوی از حوصله این مطلب خارج و نیازمند چندین جلد کتاب و تجمیع افکار و نظرات جداشدگان صادق و وطن پرست و کارشناسان و صاحب نظران امور اجتماعی و سیاسی میباشد، ولی نمیتوان به بزرگترین صدمه و تخریب او که نابودیِ هویتیِ دو نسل از بهترین فرزندانِ ایران زمین است اشاره نکرد.
رجوی در طی چهل سال گذشته در غیبت رهبران اصیل به یمن کشتاری که شاه از مبارزین کرده بود، توانست طی یک کودتای ناجوانمردانه [1]انقلاب ایدئولژیک یا کودتای درون تشکیلاتی. امام زمان یا دجالگری یک خودشیفته بیماربر اریکه رهبری مجاهدین تکیه کند. او تحت شعارهای شهید پرورانه، مبارزه مسلحانه، جنگ روانی امنیتی، و البته تحت حمایت مطلق دیکتاتوری عراق صدام حسین خفقان مطلقی در تشکیلات ایجاد نمود که تحت آن نسلهای قدیمی را از هرگونه تفکر و اندیشه مستقل و راهگشا و مطالعه و بازنگری منع کرد. نسلهای جدید را بطور مطلق و طی یک برنامه ریزی سیستماتیک بی سواد نگهداشت و با مغزشویی نگذاشت تا از میان آنها کسی بتواند خزئبلات او تحت نام تحلیل ها و استراتژیهای مشمئز کننده، وطن فروشی به دشمنان و… جهت ماندن در قدرت را به چالش بکشد.
چنانکه مسعودرجوی توانست قدیمها، که خود همه زندان کشیده و شکنجه شده بودند و عَلََمِ مبارزه ، زندان و شکنجه را بر دوش میکشیدند را به زندانبان و شکنجه گران و قاتل [2]اعتراف مریم رجوی به تبهکاری و جاسوسی بر علیه منتقدان و گزارش قتلها درون مجاهدینمردم و حتی هموندان خود تبدیل کند. زنان آزاده ای که در پرتو انقلاب 22 بهمن در ابعادی گسترده و باور نکردنی پا بمیدان مبارزه برای رهایی گذاشته بوند را به بردگان جنسی تبدیل کند، عده ای از جوانان و نوجوانان ایرانی را علیرغم بی تجربگی، نشان داده بودند، جنگاورانی هستند که حاضرند جانشان را برای آزادی بدهند چنان ذلیل و خار نمود که توان خروج از حصار دیوارهای ذهنی تشکل رجوی را از دست دادند. و همه اینها در یک دگر گشت بغایت واپس گرایانه، زندگی خفیف خائنانه را در اشرف 1و 2 و 3 را تحمل میکنند.
خرداد 1399
داود باقروند ارشد
References
1. | ↑ | انقلاب ایدئولژیک یا کودتای درون تشکیلاتی. امام زمان یا دجالگری یک خودشیفته بیمار |
2. | ↑ | اعتراف مریم رجوی به تبهکاری و جاسوسی بر علیه منتقدان و گزارش قتلها درون مجاهدین |