ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
نامهی شریرانهی نمایندهی مریم رجوی به «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن
ایرج مصداقی
بیائید تصور کنیم دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم با صحنهسازی چتهایی را تحت نام اعضا و هواداران «فرقه رجوی» تولید کرده است و آنها نقشی در این ماجرا نداشتهاند. سؤال اینجاست دستگاه امنیتی رژیم برکدام بستر و بر اساس کدام فرهنگ میتواند چنین نقشی بازی کند؟
اگر «فرقه رجوی» یک سازمان سیاسی مسئول و با فرهنگی امروزی و مدرن بود آیا دستگاه امنیتی موفق به انجام این کار میشد؟
اگر «فرقه رجوی» از چنین اعمال و شیوههایی استفاده نمیکرد، به ذهن دستگاه امنیتی خطور میکرد که از فرهنگ آنان وام بگیرد و به تهدید و تطمیع این و آن بپردازد؟ لابد زمینهای هست که دستگاه امنیتی روی آن سوار میشود. چرا بسیاری از مخاطبان آن را میپذیرند؟ آیا کسی میپذیرد که مثلاً مهندس بازرگان با انشعابیون از نهضت آزادی چنین برخوردی کند و یا از چنین ادبیاتی استفاده کند؟
اگر «فرقه رجوی» از یک فرهنگ و ادبیات سیاسی معقول برخوردار بود، چنین کاری امکانپذیر بود؟ آیا کسی محصول کار را باور میکرد؟
توجه خوانندگان را به نامهی یکی از وابستگان «فرقه رجوی» که از قضا سخنران مراسمهای این فرقه هست، جلب میکنم و آنان را به داوری میخوانم.
تأکید میکنم انتشار این اسناد به منظور فهم و درک فرهنگ «فرقه رجوی» و آثار وخیم آن در صحنهی سیاسی اپوزیسیون است.
***
در تاریخ دوشنبه ۲۰ ماه جولای ۲۰۱۵ در «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن دی سی، سخنرانیای تحت عنوان «مجاهدین، حال و آینده» داشتم.
در آدرس زیر ویدئوی سخنرانی من در این کانون را میتوانید ببینید
https://kanooneiranian.org/category/%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%AC-%D9%85%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%82%DB%8C/
شیرین نریمان یکی از نمایندگان مریم رجوی در واشنگتن همان موقع، نامه زیر را در ارتباط با من خطاب به اعضای این «کانون» نوشت. این نامه از طریق مسئولان «کانون دوستداران فرهنگ ایران» در واشنگتن که نهادی شناخته شده با ۳۵ سال سابقه است در اختیار من قرار داده شد. بسیاری از اعضای این «کانون» نامهی فوق را از طریق اعضای هیئت مدیره کانون دریافت کرده و از محتوای آن باخبرند. اینجا دیگر پای شخصیتهای حقیقی و حقوقی در میان است و مو لای درز آن نمیرود و دیگر نمیتوان پای وزارت اطلاعات و … را به میان آورد و فرهنگ ناب فرقه را نشان میدهد.
محتوای آنچه وی در این نامه خطاب به عناصر با تجربهی سیاسی که غالباً بالای ۶۰ سال سن دارند، مطرح میکند کاملاً هماهنگ و همسو با چتهایی است که با «رها» تحت نام فیسبوکی او صورت گرفته است. حتی اگر تصور کنیم وزارت اطلاعات با هک فیس بوک شیرین نریمان و یا با حقه و نیرنگ به جای او با «رها» تماس گرفته، اما باز میبینیم که شناخت دقیقی از شخصیت این فرد و نحوهی عملکرد او داشته و ادعاهای وی را تکرار میکند.
شیرین نریمان در متن کامل نامهاش که در زیر عیناً میآید، دروغهای عجیبی را مطرح کند. اگر کسی تنها کمی شرافت و وجدان داشته باشد از مطرح کردن چنین اتهاماتی پروا میکند. اگر هواداران «فرقه رجوی» شک و تردیدی دربارهی این نامه دارند، میتوانند با اعضای هیئت مدیره این کانون تماس بگیرند و صحت و سقم آن را جویا شوند. لازم به ذکر است که نوشتهی بی سر و ته با انشای بچهگانه همراه با غلطهای املایی شیرین نریمان، سطح سواد و دانش یکی از سخنرانان خیمهشببازیهای مریم رجوی را هم میرساند.
نامه شیرین نریمان به «کانون دوستداران فرهنگ ایران»
«با خبر شدم که شما ایرج مصداقی را به کانون دوستداران فرهنگ ایران دعوت کردید. وقتی این را دیدم پیش خودم فکر کردم که واقعا شما در چه دستگاهی کار میکنید؟ آیا واقعا کار شما فرهنگی ایران هست؟ آیا شما دانسته دارید به نفع رژیم سرکوبگر ایران کار میکنید؟ و یا بدون فکر و تعمق فقط تصمیم گرفتید که این قاتل را دعوت به سخنرانی کنید؟ اولا که به عنوان یک زندانی سیاسی دهه شصت که کاملا به مسایل داخل زندان واقف هستم میدانم که وقتی خود این تیر خلاص بزن در کتابهای خودش اعتراف میکند که در گشتهای شناسایی کمیته در بعد از دستگیری اش شرکت میکرده و در بازجوییها حاضر بوده طبق رسم آنموقع شکنجه گران کمیته در زندان اوین بایستی که حتما تیر خلاصی میزد تا ثابت کند که تواب هست. فقط خدا میداند و خود مصداقی که به چند جوان و نوجوان زن و مرد شریف آزاده در ان شبهای تیره وتار تاریخ ایران: تیر خلاصی زده است. حالا از بحث اینکه در زندان در بازجوییها شرکت میکرده و دوباره به خاطر رسم انزمان کابل هم به دستگیر شدگان میزدند در شکنجه های انزمان شرکت فعال داشتند: هم میگذرم.
سوال من این هست که چطور شما حاضرید که یک قاتل و شریک قتل های هزاران نفر در زندان اوین را به کانون دوستدارن فرهنگ ایرانی در آمریکا دعوت کنید و در کنارش هم بنشینید و به او بلندگوی یاوه گویی هم بدهید؟ واقعا شما چگونه اسم خودتان را روشنفکر و علاقمندان ؛ایران؛ میگذارید؟ این برای من سوال است.
دوما: در این دنیای وانفسا که همگی برای این رژیم دم تکان میدهند تنها یک گروه سیاسی وجود دارد که با تمام وجود از روز اول بر علیه جنایتهای بنیادگرا و داعشی ایران ایستاد و با تمام وجود و تمام هم وغم خود بر علیه این وحوش جنگیده و میجنگد وان هم مجاهدین هستند و بس. این را همه ایرانیان میدانند. آنوقت شما مصداقی را برای حمله به مجاهدین می آورید؟ آیا میخواهید بگوید که با داعشان ایرانی هم کاسه نیستید؟ چه کسی بیشتر از همه از این بحث سود میبرد؟ مردم ایران و یا ملایان حاکم بر ایران و لابیهایشان چون نایاک؟ شما در کجا ایستاده اید در کنار کدام هستید؟
اگر حتی یکذره خود را جدا از هر دو این دوشق میدانید: آیا باز هم مصداقی را دعوت میکنید که در مورد مجاهدین صحبت کند؟ این اقا بقول خود شما فعال حقوق بشر هست چطور حالا متخصصی است که میتواند در مورد مجاهدین صحبت کند؟ از کی تا بحال متخصص شده است؟ در خوش خدمتی به رژیم ملاها مصداقی که همیشه در خدمت آنها بود چهره واقعی خود را نشان داد و شروع به نوشته های بی سرو ته و مسخره و تکرار حرفهای خود رژیم در این چند سال اخیر شد. از نظر ما یک برگ سوخته رژیم هست که حالا حتی تن به حضور در کانونی که شاید ۳۰ نفر شنونده داشته باشد داده است. اما تکلیف شما چیست؟ حرفهایی که در کانون هم یزند بیشتر از ان چیزی که نوشته نخواهد بود. شما مثلا چی را ثابت میکنید و چه از ان یاد میگیرید و یا میخواهید یاد بدهید؟
مثل این میماند که از کسانی که با اس اس ها در فرانسه همکاری میکردند دعوت کنید که در مورد مبارزین فرانسوی صحبت کنند؟ واقعا اصلا شما به عمق کاری که کردید فکر هم کردید؟ هر کسی که مصداقی را پیشنهاد کرده یا خودش دستش با ملاهای ایران یکی است و اگر نیست یک تنفر و غیض عمیقی نصبت [نسبت] به مجاهدین دارد. اما شما چی؟ شما کجا ایستاده اید؟ ایا فکر میکنید بعد از اینکارتان دیگر هیچ جایی برای هوادارن مجاهدین میگذارید که به کانون ایرانیان نظر خوشی داشته باشد؟ از این لحظه به بعد مطمین باشید که دیگر نظر خوشی نسبت به شما نخواهد بود و من بعنوان سخنرانی که دو بار آمدم میتونم به شما قول بدهم که بعد از این من و شما در دو نقطه کاملا متضاد هم ایستاده ایم.
این بی احترامی نه تنها به مجاهدین و هوادارنشان که شما برخی از آنها را بخوبی میشناسید بلکه به تمام شهیدان ما هست که خود مصداقی باعث دستگیری چندین تن از آنها شده و خدا میداند که چند نفر گلوله اخرین لحظه زندگیشان یعنی تیر خلاص را از او دریافت کردند. نوشته های هیستریک مصداقی در چند سال اخیر باعث حمله اخر مصلحان[مسلحانه] عراقی به کمپ اشرف در سپتامبر ۲۰۱۳ شد چرا که در تمام نوشته هایش ادعا کرد که مسعود رجوی در اشرف میباشد و گرا او را داد. نیروهای مصلح [مسلح] عراقی که توسط سپاه پاسداران تعلیم دیده و هدایت میشدند با بیرحمی هر چه تمامتر ۵۲ نفر از صدیقترین انسانهای شریف و ازاده و مبارز تاریخ ایران را با شنیعترین وضع به شهادت رساندند. برخی آنها در بیمارستان کمپ اشرف در حالی که زخمی بودند دو باره مورد حمله قرار گرفتند و کشته شدند. مصداقی چه بخواهد چه نخواهد در این قتل عام آخر نیز دست داشت. اما شما با دعوت از او در کجا نشسته اید؟ من تنها نصیحتی که میتوانم به شما بکنم که این سخنرانی مصخره [مسخره] را هر چه زودتر کنسل کنید به نفعتان نیست. شیرین نریمان»
تاکید میکنم مادامی که «فرقه صاحب مردهی رجوی»، با این فرهنگ زشت و پلید، خاک در چشم حقیقت میپاشد و حقایق را وارونه جلوه میدهد، همهی آنچه که بر اساس این فرهنگ حتی توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم علیه منتقدان این فرقه ساخته و پرداخته میشود نیز به پای آنها نوشته میشود. این فرقهی تاریکاندیش مسئول همهی این آلودگیهاست.
ایرج مصداقی ۲۸ مهرماه ۱۳۹۵
Pingback: ایرج مصداقی و دستبرد به زرادخانه مسعودرجوی جهت ترور سیاسی و شخصیتی، پاسخی به یاوه ایIran Interlink MEK Rajavi Cult