چرا زینت میرهاشمی از بکارگیری کودک سربازان در مجاهدین حمایت میکند؟

چرا خانم زینت میرهاشمی از اعضای رهبری “سازمان چریکهای فدایی خلق ایران” همسنگر شورایی سابق نگارنده در پس شعار حق شرکت زنان و مادران در مبارزه علیه استبداد در چنبره فریب و دروغ چهل ساله مجاهدین با ترور سیاسی منتقدین آب به آسیاب بکارگیری کودک سربازان توسط مسعود و مریم رجوی میریزد؟ اینجا

داوود باقروند

اسفند 1402

 نمیتوان کتمان کرد که خرده فرمایشات “انقلابی” ایشان در دفاع از مبارزه زنان و مادران علیه اسبتداد و یا استفاده های رژیم از نقدهایی که طی چهار دهه گذشته توسط زنان و مردان و کودکانِ اعضا ویا  فرماندهان و رهبران جدا شده از فرقه رجوی از این تشکیلات از جمله توسط فرزند شخص مسعودرجوی یعنی محمد رجوی مطرح شده، یکسره به بیراهه است.ضمن اینکه حقوق ماهانه فرقه رجوی به زوج  (زینت میرهاشمی-مهدی سامع) تحت تابلو “سازمان چریکهای فدائیان خلق ایران!” که درصورت موضعگیری نکردن علیه منتقدین مجاهدین قطع میگردد نیز بی تاثیر نباید بوده باشد.

طی چهار دهه گذشته ایندو، “رژیم و فرقه مجاهدین” آتش بیار معرکه همدیگر بوده اند. رژیم بدلیل نفرت بیکران مردم ایران از مجاهدین چه بدلیل دست زدن به ماجراجویی بنام مبارزه مسلحانه (تروریسم) و درنتیجه مشروعیت اجتماعی بخشیدن به نابودی فعالین جنبش رادیکال توسط رژیم، چه بدلیل نفرت مردم از خیانت مجاهدین به کشور در همدستی با صدام حسین در قتل و کشتار سربازان ایرانی مدافع کشور در مرزها بعنوان پیاده نظام ارتش صدام، همکاری اطلاعاتی برای نابودی ارتش ایران در جنگ با عراق و بسیاری اقدامات زن باره مسعودرجوی بعنوان رهبر این فرقه، رژیم را قادرنموده است، هر مبارزو مبارزه ای را در داخل کشور با انگ ربط داشتن با منافقین (آنچه رژیم مجاهدین را میخواند) دستگیر، زندان، شکنجه و یا اعدام و سرکوب کند.  مجاهدین نیز عینا در نقطه مقابل هر منتقدی را (اعم از اعضا و هواداران سازمان یا اعضای شورای ملی مقاومت، خبرنگاران، فعالین سیاسی، اعضای پارلمان اروپا و یا کشورها، نشریات ایرانی زبان و خارجی زبان و…) را با انگ مامور وزارت اطلاعات اگر توانسته دستگیر، زندان، (حداقل در دو مورد سالهای 1364 و 1373 در عراق در ابعاد کلان بار اول 1000مجاهد، بار دوم720 مجاهد) شکنجه و حتی بقتل رسانده است و یا اگر نتوانسته حذف فیزیکی کند، با ترور سیاسی و شخصیتی همه امکانات خود را برای حذف سیاسی و اجتماعی آنها بکارگرفته است. خانم هاشمی جدا شده ای منتقد از شورا و مجاهدین سراغ دارید که رجویها بجای پاسخگویی به انتقادات وی، انگ وزارت اطلاعاتی به آنها نزده باشند. بسادگی میتوانید بانوشتن یک نقد علنی علیه مسعود و مریم رجوی این حقیقت را روی خودتان آزمایش کنید و ببینید طی چند ثانیه مجاهدین شما را به استخدام وزارت اطلاعات در میآورند یا خیر؟

در مورد دروغ و توجیه اعزام کودکان به خارج عراق جهت حفاظت از جان آنها. باید به اطلاع برسانم که، بطور مطلق این توجیه دروغ است. بعنوان یکی از مسئولین سازمان که انبوه اعضای سازمان تحت مسئولیتش بوده است و از ریز سیاست های اندیشه شده توسط رجوی با خبر است، تنها دلیل جدا کردن کودکان از خانواده هایشان این بود که بعد از طلاق اجباری زنان از همسرانشان، کودکان حلقه وصلی شده بودند بین زن و شوهرهایی که فرزند داشتند، و ماهانه مجبور بودند برای برهم نخوردن تعادل روانی کودکان زن و شوهر برای ساعاتی در کنار کودک مشترکشان حضور یابند. در مواردی این حضور مشترک به هماهنگی برای خروج از سازمان و رد طلاق های اجباری و یا فرار مشترک زوج از اشرف انجامیده بود بنابراین رجوی بطور مطلق نمیخواست آنها همدیگر با ببینند. از این روی این فکر ضد بشری به ذهن تبهکارش رسید که به قیمت نابودی روحی روانی این کودکان و طبعا والدین آنها به بهانه حفظ کودکان در جنگ آنها را به خارج عراق بفرستند.

در ضمن در آن زمان عراق کاملا برای مجاهدین امن بود. حتی بغداد نیز توسط نیروهای ائتلاف با دقت کامل و نقطه ای مورد هدف قرار میگرفت (به شهادت عینی نگارنده در تمام طول جنگهای خلیج). ضما عطف به اینکه مختصات تمامی قرارگاههای مجاهدین از پیش به آمریکا داده شده بود. هیچ قرارگاه مجاهدین نیز مورد حمله قرارنگرفت. مگردهسال بعد در جنگ دوم خلیج آنهم زمانیکه برخلاف تعهد سازمان به آمریکا رجوی تلاش کرد شبانه ستونی از زرهی های بدون فرمانده (زمانیکه خود به اردن و مریم به فرانسه گریخته بود) بدون مهمات و غذا بسمت مرز ایران برای قتلعام شدن در فروغ دوم اعزام کند، نیروی هوایی ائتلاف ستون ما را بمباران نمود و مجبور به بازگشت به قرارگاه اشرف نمود.

متاسفانه در منطق رجوی همچون منطق بیان شده خود شما در فدائیان خلق هیچ گونه احساس مسئولیتی در قبال جان کودکان وجود نداشته است. چنانکه در فاز ترورهای شهری مجاهدین از کودکان برای عادیسازی تردد تیم های عملیاتی و اعضای سازمان در داخل شهرها وبین شهرها استفاده میشد و در بسیاری از این ترددها جان کودکان بخطر افتاد و کشته شدند. گذشته از این نیز در نشریه مجاهد ش 20 ص 12نوشت “دریک جنگ خلقی یک پسر بچه ده ساله هم می تواند با بکارگرفتن رهنمودهای سازمان انقلابی ضربات نظامی به دشمن وارد کند”. بنابراین تنها دجالگرانه خواهد بود که کسی استدلال کند رجوی نگران جان کودکان بوده است. مضافا اینکه اگر نگران جان آنها بود چرا دوباره آنها را برخلاف میل شان به اشرف بازگرداند تا تعدادی از این کودکان در اشرف در حملات مختلف کشته شوند و یا خود کشی کنند؟

خانم زینت میرهاشمی علیرغم اینکه دفاع شما از حق مبارزه زنان علیه استبداد “ستودنی” است، سوالات و ابهاماتی باقی میماند:

1. اینکه سازمان فدائیان خلق ایران در جریان مبارزه مسلحانه آن سازمان با استبداد شاه از کودکان عضو گیری میکردند دلیلی بر حقانیت نقض آشکار حقوق کودکان در بکارگیری سازمان مجاهدین از آنها بعنوان کودک سربازان نمیتواند باشد. بویژه وقتی بکارگیری آنها بر خلاف میل شان با شیوه های مافیایی و فریب و مغزشویی باشد، که جرم و جنایتی شنیع است. عدم بلوغ فکری که قطعا نه تنها به کودکان اجازه نمی دهد درکی اصولی و عمیق و قابل دفاع از مبانی مبارزه و … داشته باشند بلکه در مواردی هم در قرارگاه اشرف به خودکشی این کودکان زیر فشار مناسبات استبدادی منجر شد، عملی ضد انسانی، ضد بشری و با هیچ استانداردی قابل دفاع نیست. ضمنا بشریت متمدن نیز در قانون خود، هنوز کودکان را در قبال اعمالشان بطور کامل مسئول نمیشناسد، بنابراین دفاع شما از کودک سربازی صد در صد غیر اخلاقی و غیر انقلابی بلکه ضد انسانی است. همانگونه که بکارگیری داعش از کودکان در به اصطلاح مبارزه اش علیه استکبار، ضد انسانی و ضد بشری بوده و هست.
2. آیا وقتی شما حضور کودکان را در مبارزه مسلحانه مشروع جلوه میدهید، بطور اتوماتیک این قانون را ساری و جاری نمیکنید که دستگیری و محاکمه و اعدام این کودکان توسط دشمن نیز امری مشروع است؟ آیا اینگونه شما نیز همچون مجاهدین در کنار رژیم در محاکمه و اعدام مبارزین زیر سن قانونی قرار نمیگیرید. چون اگر محاکمه و مجازات کودکان را بدلیل اینکه هنوز در قبال اعمالشان مسئول نیستند، نمیتوان محاکمه کرد به همین اعتبار آنها را قبل از سن قانونی  نمیتوان وارد مبارزه بکنید حتی اگر ظاهرا خود این کودکان نیز راضی باشند.
3. آیا التزام شما به حمله و ترور سیاسی منتقدین مجاهدین، باید شمارا از وجدان انسانی دورکند؟ خانم زینت میرهاشمی بعنوان عضوی از رهبران “سازمان فدائیان خلق ایران” مگر نه این است که، مبارزه بویژه مبارزه آرمانی و انقلابی وقتی مبارزه است که کاملا آگاهانه، با اختیار کامل و با درکی درست با تکیه بر فهم مبانی مبارزه و صحت استراتژی بکارگرفته شده صورت پذیرد و الا ماجراجویی خرده بوژوازیی ضد انقلابی است که حتی در صورت پیروزی، و تحمل زندان و شکنجه و استقامت و پایداری و…سالیان در همان مبارزه کذایی، فقط قادر است امثال لاجوردیها را تحویل جامعه میدهد. همانگونه که شهادت میدهم بسیاری از اعضای قدیمی مجاهدین زندان و مقاومت کرده در زندانهای شاه، در شکنجه اعضای منتقد در قرارگاه اشرف در عراق دست داشتند. نگارنده اساسا بدلیل همین اعمال ضد انسانی مجاهدین از آنها جدا شد.
4. خانم میرهاشمی مدافع مبارزه زنان، آیا درمبارز نباید کمی شرف انقلابی هم داشت؟ تا بحال با چه تعداد از زنان و مردان و فرزندان جدا شده از مجاهدین که منتقد آنها هستند جرات کرده اید بدون ترس از مورد ترور سیاسی مجاهدین قرارگرفتن شخصا صحبت کنید و صحت و سقم ادعاهای مطرح شده توسط آنها علیه مجاهدین را برای پاسخ به وجدان انقلابی خود بسنجید؟ تفاوت شما با حزب اللهی های رژیم که همه اطلاعات منتشره توسط رژیم علیه مجاهدین را چشم بسته میپذیرند در چیست؟ حداقل وجدان حزب اللهی ها آسوده است که مجاهدین را در دسترس ندارند که از آنها صحت و سقم اطلاعات را بسنجند، ولی شما چطور؟ البته هرچند با دفاع شمااز کودک سربازی امیدی به وجود چنین وجدانی در شما که با ماهیانه های چند دهه اخیر و مبارزه نمایی در فرانسه مستهلک شده است، نیست.
5. خانم میرهاشمی، شما کتاب “خانواده ها یا مزدوران ارتجاع” نوشته شخص مسعودرجوی را که در سایت رسمی مجاهدین نیزدر دسترس است را خوانده اید؟ مسعودرجوی در آن کتاب بکرات از جمله در ص 20 براساس تراوشات ذهن بیمار و اسلام من در آوردیش برای اعضای اسیر خود در اشرف استدلال میکند که “خانواده هایتان که با من مخالفند را اگر بکشید بر ایمان شما به مبارزه افزوده میشود.”
6. میدانید که فکر کردن در مجاهدین ممنوع است؟ رجوی میگفت هیچ مجاهدی بعد از مرگ توسط خدا در قبال اعمالش مورد سوال قرار نمیگیرد. تنها سوالی که بعد از مرگ از او میکنند این است که رهبرشما چه کسی بود؟ شما اسم مرا بدهید و مستقیم به بهشت بروید. و اینگونه اعضا را ضمن تحمیق و مغزشویی با تعطیلی فکر و اندیشه همچون یک رباط داعشی، برای اجرای هر فرمانی که صادر میکند آماده میکرد. بگذریم که حق انتخاب این کودکان برای شرکت در مبارزه نیاز به مطالعه و فکر و اندیشیدن دارد، رجوی حتی برای اعضای قدیمی یعنی والدین این کودکان نیز حق فکر کردن قائل نبوده و نیست.
7. خانم زینت میرهاشمی، دفاع سرسخت از حقوق زنان و حق مبارزه آنها صحیح است و میدانم که چپ تر از گفتمان زنان مطرح شده در مجاهدین در جهان وجود ندارد و حتی در جریانم که سالها طول کشید تا مجاهدین روی شما کار کنند تا شما نیز بتدریج فریب این شعارهای آرمانی را بخورید تا ضمن تحقیر نشدن بعنوان غیر مبارز بسمت طلاق بروید. اما در همین راستا چقدر تلاش کرده اید گزارشات تکان دهنده زنان جدا شده از مجاهدین در زمینه همبستری مسعود رجوی با زنان نگون بخت مجاهد، که در پیگیری حق مبارزه خود به  مجاهدین پیوستند را راستی آزمایی کنید. با چند تن از اینها صحبت کردید تا برای خود بطور مستقل اتهامات مزدوری آنها برای رژیم برای خود شما نیز اثبات شود؟ بلایی که بر سر مرضیه زنی که به شعارهای فریبنده مجاهدین پیوسته بود آوردند را فراموش کرده اید؟
8. چرا نسبت به اخبار منتشر شده توسط ارشدترین اعضای جدا شده و البته تمامی جدا شدگان در مورد ادعای امام زمان بودن مسعودرجوی بی اعتنا هستید؟ درصورتیکه یک درصد هم این ادعا ها صحت داشته باشد چرا برایتان مهم نیست بسنجید که آیا خود را در منجلابی عظیم گرفتار کرده اید یا خیر؟ مشکل در ماهیانه هاست یا همان استهلاک شرف انقلابی بدلیل حضور در فرانسه است؟ اگر صادق باشید اینگونه اقدامات هیچ تناقضی با ادامه مبارزه شما بارژیم ندارد و نمیتواند داشته باشد.
9. خانم زینت هاشمی، براستی تابحال از خود سوال کرده اید که چرا این مبارزه سترگ زنان مجاهد به رهبری مسعودرجوی بطور مطلق هیچ زن نسل نو و حتی نسل دهه 60 ایرانی را نه تنها جذب نکرده است که همه انها را از فرقه اش متنفر کرده است؟ از این رو نیز بود که رجوی بجان فرزندان فراری از مجاهدین از جمله فرزند خودش افتاد و آنها را به اجبار به اشرف بازگرداند.
10. پاسخ شما به خواست زنان ایران بویژه زنان آینده ساز ایران که خواهان آزادی پوشش و لغو حجاب اجباری هستند و رویکرد مریم رجوی به ادامه حجاب اجباری در درون تشکیلاتش و ترویج “جمهوری اسلامی با حجاب اجباری برای زنان ایران” چیست؟ قطعا نباید آنقدر عقل باخته و کودن بود و استدلال فرقه رجوی را پذیرفت که حجاب اجباری فقط برای تشکیلات مجاهدین است. مجاهدین با شعار “ایران رجوی رجوی ایران” تلاش خواهند کرد خود و ایدئولژیشان را گسترش دهند.همانطور که امروز در مقابل هر نقدی به خودشان منتقد را نابود میکنند، نسل زنان مقاوم را نیز در برابر ایدئولژی خود و از جمله حجاب اجباریشان را نابود نخواهند کرد؟
11. آیا مریم رجوی در جنبش زن زندگی آزادی آنجا که در پاسخ و  به درخواست نگارنده به لغو حجاب اجباری در اسلام مجاهدین، و انتخاب جبهه زنان ایران در این جنبش سراسری بی سابقه و تاریخی، در پیروی از مسعودرجوی، برخلاف خواست اکثریت زنان تحت ستم ایران بطور دسته جمعی نماز جماعت با حجاب اجباری آنهم به امامت یک مرد مجاهد بنام آقا (مجید معینی) آخوند حوزه دیده از اعضای مجاهدین برگذار کرد بطور مطلق در کنار رژیم قرار نگرفت؟ تا نه تنها بر اسلام مجاهدین با حجاب اجباری برای زنان بلکه حتی بر حقانیتِ امامت آخوندها در نماز جماعت در اسلام مجاهدین نیز مهر تائید بزند مبادا مورد غضب امام زمان مسعود رجوی قرار گیرد و به بهشت نرود. رجوی با اسلام جمهوری اسلامی تضادی ندارد، بلکه او رهبری جمهوری اسلامی  را که حق خودش میداند غصب شده توسط خمینی و سپس رهبر کنونی جمهوری اسلامی میداند.
12. از هزاران فساد اخلاقی در میان زنان و مردان و جرم و جنایت و ارتکاب نقض حقوق بشر در زندان فیزیکی و فکری سازمان مجاهدین در میگذرم اگر شرافتی انقلابی در شما باقی است میتوانید حداقل در یک صحبت رو در رو با جداشدگان از جمله نگارنده، در حضور “صدها تن از طرفدارانتان” یا در یک برنامه تلویزیونی زنده، ریز به ریز شما را در جریان دقیق کارنامه سراسر ننگین رجوی قرار دهند تا شما با تکیه بر وجدان انقلابی برای خود تصمیم بگیرد. البته هر سوال و ابهام و نظر و اتهامی هم علیه نگارنده و مجاهدین جدا شده دارید را با صراحت کامل مطرح کنید و برایش جواب بخواهید.

البته کاملا قابل درک است که شما و دیگر پس مانده شورایی ها که هیچ آینده ای برای سرنگونی رژیم در چشم انداز نمی بینند، چرا که بجای تکیه به مردم ایران به جنایتکارترین جناحهای آمریکا دخیل بسته اند، ترجیح میدهید که ماهیانه را بگیرید و مهرتائیدی بر جعلیات رجوی بزنید. این عاقلانه ترین منطق شورایی است. از زنان “انقلابی” مجاهد که شبانه روز در تلاش خستگی ناپذیرند، بپرسید سرنوشت خواهران موسی خیابانی در پرتو انقلاب مریم مهرتابان در مجاهدین به کجا انجامید؟

داود باقروند ارشد

27اسفند 1402

18982

SHARES

Share on Facebook

Tweet

Follow us

Share

Share

Share

Share

Share