ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
کتاب فرقه شناسی تقدیم به آنانکه معبودشان هیولا از آب در آمد: پیشگفتار
«هیچ چیزی ویرانگرترازاین نیست که دریابیم، فریب همان کسانی را خورده ایم که باورشان داشته ایم …» لئوبوسکالیا
چگونه یک تشکل سیاسی را از یک فرقه مافیایی تمیز دهیم.
——————————————–
مارگارت تالر سینگر کتاب فرقه ها در میان ما- پیشگفتار
Margaret Thaler Singer
مارگارت تالر سینگر
Revised & Updated Edition
CULTS IN OUR MIDST
فرقه ها در میان ما
The Continuing Fight against Their Hidden Menace
نبرد مستمر علیه تهدیدات پنهان آنان
Foreword by Robert Jay Lifton
پیشگفتار توسط روبرت جی لیفتون
————————–
پیش گفتار
اشراف فوق العاده مارگارت تالر سینگر Margaret Thaler Singer بر روانشناسی فرقه ها منحصر به فرد است. او طی ده ها سال جهت رسیدن به چنین اشرافی، ترکیب نادری از مهارت فلسفی و شجاعت فردی را بکار گرفته است.
سینگر بخوبی متوجه پیچیدگی های پدیده فرقه میباشد. او نسبت به طیف گسترده این پدیده – از نسبتا بی ضرر، اگر مجاب سازی یک جانبه باشد، گرفته تا پروسه های بازسازی فکری سیستماتیک – آگاه است. او همچنین میداند که اعمال سلطه روانی، چه همراه و چه بدون استفاده از خشونت فیزیکی، قلب قضیه میباشد. در عین حال او بخوبی واقف است که بحث عمومی در خصوص گروه های خودکامه، فراتر از اعمال انضباط حرفه ای معمولی بوده و در خصوص نیروهای اجتماعی و حتی تاریخی ابعاد گسترده تری پیدا میکند.
من از زمانی که در نیمه دهه 1950 میلادی در خصوص بازسازی فکری چین مطالعه میکردم، درگیر سؤالات مربوط به مبحث خودکامگی بوده ام؛ و سپس در مطالعاتی که نسبت به آموزگاران مکتب نازی در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 بعمل آوردم به همان موضوعات بازگشتم. خودکامگی بیشتر در دوره هایی که تحولات تاریخی یا روانی بوقوع میپیوندند سر بر میآورد، یعنی دوره هایی که نمود ها و ساختارهایی که چرخه زندگی انسان را هدایت مینماید غایب هستند. معاضدت نسبت به این تحولات، انقلاب رسانه های ارتباط جمعی را بوجود آورد؛ که در هر لحظه امکان قابل توجهی برای هر یک از ما، با دسترسی به تصاویر یا ایده های نشات گرفته در هر جای جهان معاصر یا در هر دوران فرهنگی در طول تاریخ گذشته بشریت، فراهم میسازد. البته یک نفوذ قدرتمند وجود دارد که تحولات زندگی ما را بیشتر میکند: که این همان آگاهی از قابلیت فناوری اواخر قرن بیستمی ما برای نابود کردن خودمان بعنوان یک گونه جانوری است، و انجام این کار بدون قصد و غرض و بدون هدفمندی صورت میگیرد. آنچه از این نیروهای تاریخی منتج میشود این احساس فراگیر است که ما داریم لنگرگاه های روانی خود را از دست میدهیم. ما احساس میکنیم که توسط جریانات غیر قابل کنترل و متغیرهای اجتماعی رادیکال خودمان سرکوب میشویم.
یک واکنش عمده به این سردرگمی، اپیدمی گسترده جهانی بنیاد گرایی معاصر است. این حرکت، همانطور که بطور عموم فهم میشود، از ترس از فقدان اصول ناشی میگردد، که بعلاوه ارتقاء خواست دگم مطلق و خویشتن یکپارچه، تماما تحت نام گذشته مقدس همراه با یک هارمونی کامل که البته هرگز وجود نداشته است ارائه میگردد.
آنچه را که ما فرقه می نامیم بیانگر یک وجه مهم از بنیادگرایی است. البته فرقه برای یک نفر، مذهب یا یک سازمان سیاسی یا اقتصادی برای فرد دیگری است. همانطور که سینگر ما را متوجه میسازد، فرد باید در این رابطه تمایزات دقیقی برقرار سازد، تا در خصوص هر گروه با معیارهای معینی قضاوت نماید. اولا، تمامی فرقه ها دارای یک رهبر کاریسماتیک هستند، که خودش بطور فزاینده ای سوژه پرستش میشود، و در بسیاری از موارد، اشاعه دهنده اعمال خلاف عرف و اخلاق است. اعتقادات مذهبی به طور عمومی راه را برای خداگونه کردن رهبری به این شکل باز مینماید. ثانیا، در فرقه ها از یک سری روش ها و پروسه های روانی که میتواند ار ارتباط با آنچه ” مجاب سازی تحمیلی ” یا ” بازسازی فکری ” نامیده میشود، همانطور که با جزئیات در این کتاب تشریح شده است، مورد استفاده قرار گیرند. و ثالثا، یک رابطه متقابل اقدام به سوء استفاده روانی و استثمار ذهنی از بالا (اهرم رهبر و جمع حاکم) و ایده آلیسم از پائین (بستر جذب و عضو گیری) وجود دارد.
ولی نه بنیادگرایی و نه تشکیل فرقه نباید به عنوان حتم کلام انگاشته شوند. یک جایگزین وجود دارد، که عبارت از طرح های بسیار امیدوار کننده ای است که از همان بستر تاریخی سر بر می آورند. آنچه من در ذهن دارم یک خویشتن گشوده تر و منعطف تر است که میتواند منطبق با متغیر های بزرگتری در اطراف ما عمل نماید. من آن را خویشتن پروتئانProtean بعد از پروتئوس Proteus (مترجم: خادم خدای اسطوره ای دریای یونانیان باستان که قادر بود به شکلهای مختلف در آید) نامیده ام.
خویشتن پروتئان، در مقابل خویشتن بینادگرا یا خویشتن فرقه، بسته نبوده و وجوه بسیار دارد. این پدیده در برابر آنچه با تنگ نظری تجویز شده باشد، واکنشی ترکیبی و غیر معمولی بوجود آورده، و عناصر مهمی از مزاح و تمسخر را هم شامل میگردد. خویشتن پروتئان فاقد دشواریهای معمول در جستجوی دائم برای یک محور مرکزی منطبق بر اصول اخلاقی است، اما فضیلت اجتناب از مطلق ها و بن بست ها و امکان دائمی تغییر و تحول را دارد.
در حقیقت، من معتقدم پروتئانیسم به این شکل، باید واکنش اولیه در برابر وضعیت تاریخی فعلی ما باشد. تمایلات موجود به بنیادگرایی و تشکلات فرقه ای به صورت واکنش هایی در برابر پروتئانیسم بهتر فهم میشوند. همانطور که خوب میدانیم این واکنش ها میتوانند شدید باشند. اما این مطلب هم صحیح است که حتی بنیادگراها، همانطور که در کار جدید مرکز خشونت و نجات انسانی the Centre on Violence and Human Survival مشخص گردیده، مستعد تمایلات پروتئانی هستند. یعنی این امر دلیل آنست که چرا افراد میتوانند فرقه ها را ترک کرده و یا از بینادگرایی دست بکشند.
ما اینکه زندگی فردی، حرکتی همیشه رو به جلو میباشد، بازگشت کامل مسیر طی شده میسر نیست. اغلب مشکلات دنیای معاصر ما مربوط به تقابل بین جهت گیریهای پروتئانیسم از یک طرف و بنیادگرایی از طرف دیگر است، همان طور که در حکم شگفت انگیز قتل نویسنده انگلیسی سلمان رشدی از جانب بنیادگرای مسلمان آیت الله خمینی متجلی گشت.
بیشتر آنچه که مارگارت سینگر در کتاب ” فرقه ها در میان ما ” نوشته است بازتاب همین مبارزه است. کار خوبی که باید انجام دهیم این است که تا جایی که میتوانیم از تمامی تجارب او که به سختی به دست آمده اند برای حفظ آزادی ذهن انسان ها استفاده نماییم.
نیویورک، ژانویه 1995
روبرت جی لیفتون Robert Jay Lifton
کالج جان جی John Jay College
دانشگاه سیتی در نیویورک City University of New York
ادامه دارد: