ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
تظاهرات مردم ایران و آنچه آنرا تهدید میکند
کشورمان ایران در چند روز گذشته بار دیگر شاهد تظاهرات مختلفی در اکثر شهرهای کشور بوده است. تظاهرات اخیر که در
روز پنجشنبه 7 دیماه از مشهد با شعارهایی علیه حسن روحانی آغاز شده در ادامه اما جلوه همیشگی اش را بخود گرفت و در شهرهای دیگر شاهد تکرار شعار علیه روحانی نبودیم.
ویژگی های منحصربفرد تظاهرات اخیر:
درگذشته نیز شاهد تحرکاتی علیه حسن روحانی بوده ایم. از جمله در روز جهانی قدس تعدادی از شرکتکنندگان در راهپیمایی روز قدس تهران علیه حسن روحانی، شعار دادند.شعاردهندگان با مقایسه آقای روحانی و ابوالحسن بنیصدر، اولین رئیس ایران شعار دادند: “روحانی بنیصدر پیوندتان مبارک”. خبرگزاری ایلنا معترضان را “برخی نیروهای تندرو” خوانده که با حضور در اطراف آقای روحانی شعار “مرگ بر آخوند آمریکایی، مرگ بر فتنهگر، مرگ بر منافق و مرگ بر بنیصدر” هم دادهاند.
حمایت بعضی عناصر داخلی از تظاهرات مشهد:
در کمال تعجب اما و برخلاف انتظار شاهد حمایت کسانیکه اساسا دل خوشی از حضور مردم در خیابانها ندارند از تظاهرات مردم مشهد بودیم.
««مردم همواره می توانند به طور قانونی مشکلات خود را مطرح و از طریق تجمع، مطالبات به حق خود را بیان و به نتیجه برسانند همچنان که کارگران و دیگر گروههای صنفی بارها با این روش مشکلات خود را بیان و بر طرف کرده اند. در اتفاقات پنجشنبه مشهد، اشکال بر مردمی وارد است که برای بیان مطالبات به حق خود، دعوت مرجعی ناشناس را پذیرفته و به خیابان آمدند.»»
حسین نوری همدانی،
««این اعتقاد وجود دارد که مردم خواسته حقی دارند و پشتیبان آنها هستیم، زیرا از گرانی، سختی معیشت و بیکاری رنج میبرند که با جلسه، سخنرانی، الفاظ و آمار و ارقام درست نمیشود، رفع این گرانی، فقر و بیکاری خواسته به حق مردم است و ما پشتیبانی میکنیم. در مملکت مالباختگانی هستند که برای ما نامه مینویسند که ما به مراکزی پول دادیم و دولت اقدام نمیکند پول را پس بگیریم این در حالی است که دولت به واسطه بانکها دیرکرد دریافت میکند و بارها بیان شده دیرکرد حرام و رباست ولی دریافت میکند.»»
حمید رسایی،
««آقای روحانی و رسانههای اقماریش که تمام هم و غمشون برگزاری کنسرت خصوصا در مشهد بود حالا که تعدادی از مردم مشهد در اعتراض به وضع موجود به خیابان ریختن و دسته جمعی کنسرت مرگ بر روحانی رو اجرا کردن چرا عصبانین و این مردم رو سانسور میکنن؟»»
در همین رابطه اخباری نیز منتشر شده در بعضی رسانههای صبح امروز یکشنبه ۱۰ دی (۳۱ دسامبر) به نقل از کانال تلگرام غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، نوشتند که آقای علمالهدی به دلیل “اقدام پشتپرده او در تجمعات خیابانی مشهد” که جرقه اعتراضات روزهای اخیر را زد، به شورای عالی امنیت ملی احضار شده و علی شمخانی، دبیر این شورا، به تندی به او تذکر داده است. که البته توسط دفتر علم الهدای تکذیب شد.
محتوای تظاهرات
همانگونه که دیدیم هرچند شعارهای تظاهرات بر علیه حسن روحانی از مشهد شروع ولی بلافاصله ابعاد سیاسی بخود گرفت و مردم بجان آمده مسائل معیشتی را به مسائل سیاسی و بین اللملی همچون سوریه و … و یا به مسائل اجتماعی و آزادیها با این
عکس سمبلیک یک زن جوان که روسری سفید خود را بعنوان پرچم سفید در ملا عام در اعتراض به حجاب اجباری برافراشته است گره زدند. که بوضوح حاکی از پتانسیل انفجاری جامعه ناشی از بی پاسخ ماندن تمامی مطالبات خود از گرانی، دزدیهای نجومی اصحاب حکومت، بی عدالتی، بیکاری، نبود آزادی، …است. طوریکه فرد معلوم الحالی چون احمدی نژاد که مردم را “خس و خاشاک” مینامید و با تظاهرات 1388 آن کرد که همه شاهد بودیم، نیز دوره افتاده و فریاد وای عدالتش برهواست. ولی
هیچکدام از این مطالبات برحق مردم تاکنون پاسخی جز سرپوش گذاشتن، جز سرکوب کردن، جز دعوت به وحدت و آرامش که طبق تجربه مردم تنها ادامه وضعیت موجود را دنبال میکند دریافت نمیکند. باید خاطر نشان ساخت که در روزهای ابتدایی شعارهای بسیار مشکوک و بی محتوایی از جمله در مورد “رضا شاه” و یا غلط بودن انقلاب 22 بهمن و یا در حضور نیروی انتظامی شعار شاهنشاه روحت شاد نیز داده میشد. که در ادامه شعارهای ضد حسن روحانی و قابل بهره برداری بمنظور تهیج و توجیه به صحنه آوردن عناصری جهت سرکوب تظاهرات و چه بسا اهداف بزرگتر ارزیابی شدند که به هیچ وجه توسط مردم جدی گرفته نشد و بسرعت محو گردید.
رویکرد لباس شخصیها و گارد ضد شورش
طبق تجربه سال 1388 که چندین روز تظاهرات را از نزدیک و به چشم دیده ایم و در مقایسه با آن، در تمامی ویدئوهای منتشر شده از تظاهرات اخیر نه تنها شاهد سرکوب تظاهرات نبوده ایم بلکه عمدتا نیروهای انتظامی در حاشیه و یا بطور نسبی سمبولیک به اینطرف و آنطرف رفته و در مواردی از تظاهرات حمایت کرده، در مواردی هم با بلندگو بر حق مشروع ولی طبق قانون مردم به تظاهرات را برسمیت شناخته اند !! و در ابعاد کمی و کیفی با رویکرد سال 1388 با تظاهرات تفاوت وجود دارد. البته این امر به معنی این نیست که هیچ درگیری و یا ضرب و شتم توسط نیروهای ضد شورش صورت نگرفته و نمیگیرد همانگونه که اخبار کشته شدن دو تن از هموطنان در شهردرود اصفهان و حداقل دو تن در ایذه مورد تائید قرارگرفته است. طبعا وقتی تظاهرات در این ابعاد کشوری وجود دارد نه میتوان آنرا چه در ابعاد درگیری فیزیکی و چه در ابعاد شعارهایی که داده میشود کنترل نمود.
هدایت و سازماندهی تظاهرات
آنچه در سال 1388 شاهد بودیم تظاهرات یک تم و محتوای واحدی داشت و از طریق شبکه های اجتماعی و شبکه دفاترانتخاباتی و اشخاص فعال در انتخابات جاری سازماندهی و تا حدودی زیادی رهبری میشد. از جمله اینکه شعارها محتوای انتخاباتی و ضد تقلب مانند رای من کجاست… داشت و یا تظاهرات میلیونی سکوت… که با سرکوب تظاهرات در روزهای بعد و عاشورا از کنترل خارج شد. ولی تظاهرات در این دوره هرچند در مشهد با تم ضد روحانی و هدایت شدگی واضحی استارت خورد ولی تظاهرات مردمی در اثر این جرقه بصورتی هدایت نشده ولی سازماندهی شده توسط شبکه های اجتماعی ادامه یافته است. ویژگی شبکه های اجتماعی به خودی خود این است که تنها میتواند نقش ارتباطی و اطلاع رسانی را بازی کند ولی در نبود سیستم هدایت و رهبری نقش هدایت کنندگی ندارد.
گستردگی و بزرگی
تظاهرات اخیر همانگونه که دیده میشود دارای ابعاد کوچک و پراکنده است که حکایت از خود جوش بودن آن و نبود یک شبکه هدایت مشترک میباشد.
تهدیداتی که تظاهرات مردمی با آن مواجهه است
بزرگترین تهدید تظاهرات همانگونه که شواهدی نیز از آن در شروع مشاهده شد از جانب راهزنان “دشمنان همین مردم و میهن” است تا با میلیتریزه کردن فضای کشور راه را برای پیش بردن اهدافشان باز کنند. تا حرکتهای برحق اقتصادی و معیشتی و …مردم را بهانه ای و وسیله ای برای تبدیل و چرخاندن آن علیه خودشان قرار دهند. توجه داریم که نفس سرکوب محدود لزوما تهدید اصلی نیست چون ممکن است شعله های تظاهرات را کوتاه یا حتی موقتا خاموش کند ولی هر کشته و هر زخمی و … را در خاطرهای سیاسی مردم بجان آمده ثبت میکند که بانک پتانسیل اجتماعی مردم را پر تر میکند.
اما عطف به ورود عنصر شبکه های اجتماعی در سازماندهی تظاهرات میتواند دست سیستمها و قدرتهای بزرگ مانند بعضی جناحهای هار رژیم تا اسرائیل و عربستان و آمریکا و مزدوران آنها همچون فرقه مافیایی رجوی را نیز در دخالت در امور جهت اثر گذاری بر تظاهرات در جهت منافع خودشان باز کند. مانند آنچه در سیستم انتخابات آمریکا شاهد بودیم.
طبق اسناد غیر قابل انکار و تجربه و اطلاعات بنده در سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت، چه در سال 1388 که تلاش میکرد با بکارگیری عناصری شعارها را بنفع خود بچرخاند که با شکست کامل مواجهه شد و چه در زمان جنگ تشکیلات ما در فرقه رجوی شعار صلح میدادیم و تحلیل میکردیم که جنگ ریسمان حیات رژیم است و به محض توقف جنگ در یک لحظه فروپاشی رژیم را خواهیم داشت. که همه مردم دیدند که رژیم چگونه بعد از جام زهر فروپاشید!!!!
بعد از آتش بس سال 1367 حباب توخالی صلح طلبی مسعود رجوی ترکید طوری که تمامی تلاش ما در سازمان و شورا شروع مجدد جنگ بود. و تلاش میکردیم که عراق را متقاعد کنیم که جنگ را دوباره آغاز کند. هرچند عراق با عملیات فروغ جاویدان موافقت کرد و لی بعد از شکست کامل آن دیگر به خواستهای رجوی وقعی نگذاشت طوریکه هفت سال رجوی توسط صدام بایکوت شد.
در دوره خاتمی نیز با قدمهایی که خاتمی برای نزدیکی به جهان و غرب برداشت سیاست جنگ طلبانه رجوی بویژه کم شدن فشارهای سرکوب داخلی ناشی از افشای قتلهای زنجیره ای… مسعود رجوی را با مرگ سیاسی و روحی روانی مواجهه نمود.
طوریکه در قبال تحلیلی که بنده در همان زمان از شرایط ایران و ذهنیت مردم ایران و خواست و تمایل آنها و اینکه چقدر ما در سازمان بدور از واقعیات سیاسی اجتماعی بسر میبریم نوشته و به رجوی دادم، برای هفت سال مرا با مارک خاتمی چی به بصره تبعید نمود. از طرفی نیز تمامی تلاشهایش را نمود که آشوب و سرکوب مطلق و بسته شدن تمامی فضای سیاسی را به ایران بازگرداند.
در همین رابطه نیز تمامی نشریات سازمان را پر میکردیم از دروغهای نجومی جهت کشاندن سپاه به میدان تا سرکوب و اختناق را در اثر حضور خاتمی شل شده بود بازگرداند. در همین ایام نیز عملیات خمپاره زنی به شهرها نیز آغاز شد تا فضای باز سیاسی را که برای رجوی حکم زهر داشت را ببندیم
پیام از قول یک مومیایی به مردم
در همین دوره جدید تظاهرات مردم ایران سیستم دروغ و دجالگری این تشکیلات مافیایی و خود فروخته به عربستان و اسرائیل دوباره براه افتاده است. طوری که جسد متعفن و پوسیده مسعود رجوی از قبری که سنگش را ترکی الفیصل برآن نهاده بود بیرون آورده و بنام او اطلاعیه صادر کرده اند:
وی از قهرمانانی یاد کرده که فرمانداریها، مراکز سپاه، قضائیه، دفاتر امام جمعه ها در شهرهای مختلف را تسخیر و منهدم کردند تشکر نموده است. و از مردم و جوانان خواسته که در همکاری با ارتش آزادیبخش ملی!!! البته در تیرانا آنهم درون حصار بتونی همه مراکز دولتی را اشغال کنند!!!!
آقای رجوی ای که خواستش از ترامپ بمباران همین مردم است. همین مردمی که سالیان است آنها را خائن مینامند چون به امام زمانی او لبیک نگفته اند. و تمامی اینها را در درون فرقه بی خبر از جهان بعنوان بازوان ارتش آزادیبخش خود یاد میکند. در صورتیکه همه جهان شاهد کم و کیف تظاهرات در ایران است. که همان سیاست در راستای خواست عربستان، اسرائیل و آمریکای ترامپ و البته منطبق با خواست جناحهای حار رژیم که با وسیله قرار دادن چنین اکاذیبی بمیدان آمده و تظاهرات صلح آمیز مردم را که خواستهای برحق خود را مطالبه میکنند را به خاک خون کشیده کنترل کل کشور را بدست بگیرند.
خواست تمامی دشمنان ایران و ایرانی نه رسیدن مردم ایران به خواسته هایشان بلکه رسیدن خودشان به حکومت و تامین منافع خودشان از عربستان و اسرائیل و آمریکای ترامپ گرفته تا مزدور آنها مانند رجوی تا جناحهای حار رژیم میباشد. نشانه هایی نیز دیده شد در همکاری و همدستی دشمنان ایران و ایرانی که تظاهرات را به سلطنت طلبان و یا فرقه رجوی نسبت دادند. تا مقدمه چینی باشد جهت سرکوب تظاهرات و رسیدن به اهدافشان.
البته همه اینها از تنفر مردم ایران از خودشان آگاه هستند. طوریکه نتانیاهو به همه وزیران خود دستور داده است که علنا از تظاهرات مردم حمایت نکنند.
مردم ایران هوشیارانه باید بر خواست برحق خود و تا رسیدن به اهدافشان بدون اینکه بازی دشمنان ایران و ایرانی را بخورند ادامه دهند.
داود باقروند ارشد
عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت