ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
چرا مسعود رجوی برسر مهمترین بزنگاه تاریخی به دادن سه اطلاعیه بسنده کرد
بقلم داود ارشد
بخش ناچیزی از القابی که رجوی به خودش داده بود. عبارتند از:
امام زمان
در رابطه با خدا
رهبر عقیدتی-ولی فقیه
رهبری خاص الخاص
رهبر کبیر انقلاب نوین مردم ایران
فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران
شیر همیشه بیدار
رئیس شورای ملی مقاومت ایران
رهبری عاری از استثمار
رهبری تاریخساز
رهبری طراز نوین جهت انداختن طرحی نو در عالم!!
……
مسعود رجوی با ردیف کردن القابی که مشتی از خروارش در فوق آمد یک خودشیفته تمام عیار بود که حاضر بود برای رسیدن به اهدافش دست به هر کاری بزند. وی کسی است که در اوج شیفتگی خودش را تنها به خدا پاسخگو میدانست و با امام حسین مستقیم حرف میزد (حرم امام حسین بدو ورود به عراق)، و در سامرا آرم سازمان و لیست شهدایش را به امام دوازدهم شیعیان هدیه میکرد. که البته مریم رجوی بعد از اعلام مرحومیتش توسط ترکی الفیصل آنرا را از امام زمان پس گرفته و به جان مک کین سپرد. تا اگر از آن امام فرجی حاصل نشد از این یکی شاید بشود!!!
مسعود رجوی چنان فاصله ای با واقعیات داشت که به جرات میتوان او را یک سایکوز یا روان پریش جدی نامید. در تعریف سایکوز یا روان پریش در سایتهای علمی و دانشگاهی چنین آمده است:
««سایکوز یا روان پریشی چیست؟
روان پریشی یا سایکوز به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است واصطلاحی است که در روانپزشکی برای حالتی روانی بکار می رود که اغلب بصورت << از دست دادن تماس با واقعیت>> توصیف می شود. …جنون یا سایکوز نوعی قطع ارتباط با واقعیت است که به طور مشخص شامل هذیان (عقایدنادرست درباره وقایع یا اشخاص)وتوهم (دیدن یا شنیدن چیزهای که وجود خارجی ندارند)می شود.»»
روانپریشی و از دست دادن تماس با واقعیت مسعودرجوی آنقدر عمیق بود که بسیار جلوتر از احمدی نژاد که تا مرحله دیدن هاله نور بالای سرش در بیماریش پیش رفت وی ضمن امام زمان نامیدن رسمی خودش عملا نیز آنرا در مراحلی مانند تصاحب جان و مال و ناموس دیگران (از ویژهگیهای امام زمان و ولی فقیه عطف به اعتقادات شیعه) با استفاده از شرایط خاص عراق و حمایت صدام پیاده کرد. از جمله اقدامات عملی میتوان به کشتن دادن 1400تن در فروغ که از خدا خواست این قربانی (به کشتن دادن همه مجاهدین) را از او بپذیرد، به کشتن دادن 52تن در اشرف، تکه تکه شدن قربانیانش در لیبرتی و…در زمینه صاحب جان بودن.
و در زمینه در تصاحب داشتن ناموس نوع بشر نیز جدا کردن خانواده ها و تصاحب زنان و همخوابگی با آنها با مدیریت مریم رجوی را میتوان نام برد.
مهمتر اینکه فرار از عراق و جان بدر بردن از سرنوشت همه کسانیکه دهه ها بدنبال خود کشانده بود، عمل غیبت صغرا (فراراز عراق 2003تا 2013) و غیبت کبرا (بعد از آخرین پیامش بعنوان وصیت در عاشورا 2013 و دستور به قتل همه مخالفینش الی 2016) که نهایتا کوس رسواییش توسط رئیس جدید این تشکیلات یعنی ترکی الفیصل در “شو” سالیانه 2016 در پاریس با اعلام مرحوم بودن و شدنش عالمگیر شد، را نیز به اجرا گذاشت.
سوال اساسی اما اینجاست که:
خوب با دستگاهی که مسعود رجوی با کمک مریم رجوی بقمیت جان هزاران نفر در میان مجاهدین و البته مردم ایران و نابودی متشکل ترین آپوزیسیون تاریخ ایران، برای خود دست و پا کرده بود تا از این طریق با تکیه زدن به بعضی اعتقادات مذهب شیعه در تاریخ مردم ایران و البته مهمتر از آن تاریخ اسلام شیعه باقی بماند. چرا بعد از چهل سال امروز و فردا کردن و گستردن هزاران اشرف و گردانها در داخل ایران انگونه که مسعود و مریم رجوی هزاران بار در پیامشان گفته و تکرار کرده اند:
و یا بیان اینکه:
چرا زمانیکه جهان بویژه ترامپ، و همه سناتورهای کرایه ای، عربستان، اسرائیل و … نظاره گر ورود این امام زمان، این رهبر کبیر انقلاب نوین مردم ایران……و شق القمر کردن او توسط موسسان چهارم و پنجم و… و گردانهای گسترده در خاک میهن هستند بعد از سه اطلاعیه دوباره سکوت پیشه میکند و مانند سال 2003 که قرار بود در نبود حاکمیت دولت عراق برویم و ایران را اگر در فروغ اول نتوانستیم تسخیر کنیم در فروغ دو زمانیکه تمامی تانکها و نفربرها و توپخانه بستون بسمت ایران جهت تسخیر آن بودند جاخالی داده و فرار میکند؟
رسالتی که صدها هزار نفر خونشان بپای آن رفته، هزاران نفر چهل سال به نابودی کشانده شده اند. در اثر ترورها و اعدامها و … صدها هزار خانواده از هم پاشیده اند. هزاران نفر زیر شکنجه تکه تکه شده اند…چرا مسعود رجوی این رسالت عظیم جهانی را در بزنگاه مهم تاریخی دوباره رها میکند؟
و میبینیم که یکباره مریم رجوی بمیدان آمده و پیامهای آبکی خودش را میدهد. مریم رجوی که حتی بقول خودش ریاست جمهوری را نیز به اعتبار مسعود رجوی پذیرفته چه برسد به مسئولیتهای مسعود رجوی که تنها القابش ناو هواپیمابر برای حمل آنها نیاز است.
علت اما بسیار ساده و حقیقت بسیار بسیط است:
بعداز آتش بس و بعد از عملیات فروغ رجوی زودتر از همه در عالم، فهمیده بود که کارش تمام است و در عراق در دام افتاده است. بنابراین سناریو امام زمان را بلافاصله به از فروغ به اجرا گذاشت و خود را امام زمان نامید (هرچند هیچ کس از مجاهدین تحویل نگرفت) تا در صورت سختر شدن شرایط مانند تحویل شدن به رژیم، دستگیری توسط انترپل و… بتواند فرار کرده و مخفی شود و از پاسخگویی به مردم ایران و جهان بگریزد.
یادم هست زمانیکه در ۱۵ فوریه سال ۱۹۹۹ میلادی اوجالان رهبر پ کا کا دستگیر شده بود، ولوله ای در تشکیلات از سوی زنان شورای رهبری براه افتاد و همه میگریستند که معلوم بود حال و فضای خود مسعود و مریم بوده است طوریکه در جلسات روزانه برای سلسله مراتب تشکلاتی همین سناریو را برای مسعودرجوی برشمردند و از مجاهدین میخواستند که برای دفاع از مسعود رجوی بشکل عملیات انتحاری آماده شوند.
با اینکار مسعود رجوی یک تیر دو نشان میزد اولا امام غایب میشد، و طبق درک سایکوزی (روانپریشانه)اش ابدی میشد و از طرفی نیز مجبور نبود مانند اوجالان محاکمه و پاسخگو باشد.
یک نتیجه گیری بسیار ساده نیز میتوان کرد چه بدلیل متوقف شدن پیامهای رجوی بعد از سه پیام (اگر زنده است) و چه از طرح امام زمان و غیبت و… و آن اینکه مسعودرجوی از زمان شروع طرح امام زمان بازیش هیچ آینده ای برای خودش و تشکلش در افق ایران نمیدید. فلسفه امام زمان در شیعه یعنی امید به آینده ای در قیامت و نه هیچ آینده نزدیک.
سوال آخرو کلیدی نیز این است:
فرقه رجوی اگر همه جنایاتش را نیز نادیده بگیریم، و آن باشد که خودش در تبلیغاتش گفته و میگوید، با امام زمان بازی مسعود رجوی و ظاهر رئیس جمهورش که بگفته یک سایت (مانند زن اول حاجی بازاری که به جشن عروسی زن دوم حاجی میرود لباس میپوشد) برای مردم ایران برای زنان ایران برای جوانان ایران که جهان این روزها شاهد حضور آنها در خیابانهای میهن هستند چه چیزی برای ارائه دارد. مردم ایران هرآنچه سازمان مجاهدین میخواهد در خشنترین شکل آن ارائه کند را در حال حاضر در اختیار دارند.
نارسیزم (فاصله از واقعیت) تنها گریبان مسعودرجوی را نگرفته بود مریم رجوی و شورایی که نانش را میخورد نیز طبق منطق “کمال همنشین” از آن بی بهره نبوده اند.
داود ارشد
عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت آن
16 دیماه 1396