خانم مژگان پورمحسن از اینکه شما دردهای مجاهدین را منعکس میکنید بسیار مثبت است و از بابت کمک به افشای آنچه مجاهدین طی بیش از سی سال گذشته به قیمت تحمل ناجوانمردانه ترین رفتارها، و زیر سوال بردنها، و شلاق کش شدنهای بسیاری از جانب فرقه رجوی و حتی از جانب دوست نماها، گفته و نوشته اند تشکر میکنیم. البته بنده سابقه آشنایی شما با مجاهدین را نمیدانم.
اما خواهش ما این است که وسط دعوا نرخ تعین نکنید. و به دردهای یک نسل سراپا خون و زخم نمک نپاشید. زخمهای عمیق نشسته بر روح و روان و جسم ما را دیگران فقط میبنید را با نیش و کنایه تحریک نکنید. “جهان هرگز نفهمید که رجوی با ما چه کرد” بگذارید و یا تنها کمک کنید مجاهدین جدا شده هرکدام متناسب با ظرفیت، توان، دانسته های خود و شکنجه و زندان و دردها و رنجهای که کشیده در افشای فرقه مافیایی رجوی دینشان را به مردمشان ادا کنند. تا این درد و رنجی که برما رفته است حداقل در درس گیری نسلهای آینده در نیفتادن در دام سیادان سیاسی کمی به ما حس التیام بدهد. شایسته نیست که چوب قیمت گذاری را برداشته و در بازار مکاره “سایت پرکنی”، بی درد خارج کشور مانند بازار برده داری آنها را رده بندی کنید.
بویژه رده بندی مردسالارانه مجاهدین جدا شده آنهم از شما بعنوان یک زن شایسته نیست. همین یک ماه نیست که خانم فرشته هدایتی بدنبال تعداد زیادی زنان مجاهد جدا شده قبلی انبوه افشاگریهایی که سالیان در مورد آنچه تا بحال توسط شیرزنان مجاهد قبلی با پرواز بر فراز تمامی موانع مرد سالارانه و تابوهای زن ستیز و اتهامات از جانب فرقه رجوی و همخطهای سیای او افشا کرده بودند مهر تائید زد و پرده از خودکشی شدن زهرا نوری از اعضای بسیار قدیمی شورای رهبری مجاهدین، از برداشتن رحم زنان، از شکنجه از مزدوری برای عراق و گرفتن گونی گونی پول، پرده برداشت.
همه ما مجاهدین جدا شده گردن مان در گرو تمامی افشاگریهایی است که میکنیم. تابحال حتی یک فاکت نبوده که جدا شده ای آنرتائید نکرده باشد. فرقه رجوی مطلقا نیاز به غلو کردن ندارد. آنچه تابحال شما میدانید و شنیده اید یک از میلیون هم نیست. هنوز جهان نسبت به جنایات فرقه رجوی بی خبر است. سیامک نادری نیز فقط آنچه را میداند و باگو میکند که در اختناق مطلق فرقه رجوی توانسته بدست آورد. داستان فرقه رجوی داستان لمس فیل در تاریکی است.
از من به شما نصحیت: مدعیان دانستن همه مسائل سازمان بخصوص آنها که مدعی هستند اف بی آی نیز باید از آنها سوال کند پایشان در بازار جذب مخاطب گیر است تا رویکری مسئولانه و مجاهدی در مورد سرنوشت یک خلق و چند نسل برباد رفته
با تقدیم احترام
داود ارشد
جنبش نه به تروریسم وفرقه ها-اروپا
———————
چشممان به جمال مجاهدی روشن!
مژگان پورمحسن
پس از بيش از سی و شش سال چشممان به جمال يک مجاهد خلق ( البته از طريق ويدئوو اينترنت) روشن شد. سی و شش سال آزگار منتظر بودم تا يک ميليشيای مجاهد خلق ببينم و ببرکت نرم افزار اين انسان سرسخت و خوش قلب را بالاخره ديدم و می توانم در نجوايم با ميليشياهای بخون خفته ومجاهدين شهيد بگويم: چون يکی از شما زنده است گويی تمامتان هستيد و باز من مست شادی ام.
آخر ميليشياها صداقت بودند و شجاعت و فدا. عشق بودند و راستی و صفا. برخی شان نشريه در دستشان در سال ۵۹ گلوله شد در سال ۶۰ و همانگونه که تا آخرين نشريه شان را نمی فروختند به مدرسه و دانشکده و کارگاه و مغازه برنمی گشتند، در سال ۶۰ و ۶۱ نيز تا آخرين گلوله شان را نيز بسوی رژيم پليد خمينی ضد بشر شليک نمی کردند از صحنه بيرون نمی رفتند. اين ميليشياها بودند که در زندان و زیر شکنجه های وحشتناک رژيم و نيز در نبرد رودررو هيبت رژيم را شکستند.
يکی از اين گلهای سرخ و کبوتران سپيد، گوهر ادب آواز بود که امام جمعهٔ پليد شیراز، شيطان مجسم، دستغيب را دود کرد. گوهر را بار ديگر در سيمای سيامک نادری ديدم.
سالها ست که بسياری از فعالان و علاقمندان به نسل فدا از خود می پرسيدند کجاست يکی از آن کوهمردان و شيرزنانی که از سال ۱۳۶۰ بخصوص، رژيم به نابودی آنها مشغول شد و در قتل عام سال ۱۳۶۷ خمينی خواست حتی اثری از آنها باقی نگذارد و باور کنيد تا آقای سيامک نادری را چند ماه پيش از طريق نوشته هايش و مصاحبه هايش کشف نکرده بودم، فکر می کردم آن ميليشياهای پر شور و پاک و ساده و عاشق مردم را خمينی واقعأ تمام کرده. آخر از آن جنس جنگجو را که نميشد در عراق و در زير چتر صدام حسين نگهداشت و قفل کرد. آن انسانهای سراپا شجاعت و تحرک و رو به آينده را که نميشد تبديل به زمبی و ماشينهای تعظيم و تکريم به ترسوترين آدمهای ايرانی يعنی مسعود و مريم رجوی نمود.
بواقع ميليشيای آگاه و نترس و شاد کجا و اين جمع گوسفند وارگروه رجوی که خود را مستحق چوپان میداند کجا.
پس ورود آقای سيامک نادری به صحنهٔ واقعی مبارزه در خارج کشور و روشنگريهای فوق العادهٔ ايشان در مورد روابط درونی گروه رجوی را به تمام هم ميهنان مبارز ضد رژيم آخوندی تبريک می گويم. همهٔ کسانی که در دهه های پيشين از خود می پرسيدند « پس اين جماعت رجوی در عراق چه می کند و چرا از آن خراب شده نيروهايش را بيرون نمی کشد؟» پاسخ سؤالاتشان را اکنون از آقای نادری می گيرند. زوج رجوی در هماهنگی عقيدتی با رژيم سر اندر پا جنايت آخوندی مشغول از بين بردن ميليشياهايی بود که بار و رنج و زخم رزم و جنگ و زندان وشکنجه و مقاومت و شور آزادی مردم و رهايی ميهن از ظلم و جور بی پايان ولايت وقيح را بر تن رنجورخويش و روح بلند مرتبه اش داشت. تف بر اين رهبری که بر عاشقانش بد ترين شلاق يعنی دروغ و ريا و شکنجه و تجاوز و قتل و تحويل به رژيم را فرود آورد.
خاک عالم بر سر زوج رجوی! چگونه ميشود شرافت داشت و از اين جانيان پست فطرت حمايت کرد.
اميدوارم در ميان زنان جدا شده از اسارتگاه رجوی و بخصوص از شورای رهبری اين زوج فاسد نيز ميليشيايی همچون گوهر ادب آواز با آن صلابت واستحکام و شجاعت در برابر آخوندها و ايمان به عمليات بی بازگشتش و آمادگی برای فدای مطلق خویش نظير آقای سيامک نادری پيدا شود که با جسارت تمام ظلم مسکوت مانده بر زنان اين گروه طی چندين دهه را توضيح دهد تا بختکی را از مبارزهٔ اين نسل کنده و به آشغال دانی تاريخ بريزد.
سلام بر شهدا و مبارزان ملت ايران
جاويد ايران
مژگان پورمحسن
۵ خرداد ۱۳۹۷
منبع:پژواک ایران