قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری به کشتن دادن حسن جزایری از دانشجویان هوادار رجوی

 

درگذشت احسان یارشاطر؛ مردی که زبان فارسی وطنش بود

ادبیاتاحسان یارشاطر، بنیان‌گذار مرکز ایران‌شناسی در آمریکا و مدیر تدوین دانشنامه ایرانیکا در سن ۹۸ سالگی در کالیفرنیا در گذشت. او استاد دانشگاه کلمبیا در نیویورک بود و دانشنامه انگلیسی‌زبان ایرانیکا به عنوان شناخته‌شده‌ترین کار او و یکی از “بزرگترین و جامع‌ترین پروژه‌های ایرانشناسی” در همین دانشگاه در حال تدوین بود.

یارشاطر، به نوشته خود، در شب سیزدهم نوروز ۱۲۹۹ در همدان چشم به جهان گشود تا قریب یکصد سال، زندگی خود را وقف زبان فارسی و فرهنگ و تاریخ ایران کند.

برخی از انسان‌ها به تنهایی بار عصری را به دوش می‌کشند. احسان یارشاطر یکی از این افراد است که زبان فارسی و فرهنگ ایران را وطن خود می‌داند. او با سخت‌کوشی بی‌نظیر به معرفی تاریخ ایران همت گمارد.

به گفته این ایران‌شناس پدرش نام خانوادگی یارشاطر را از “مراد” خود گرفته بود که در نامه‌ای او را یارشاطر خطاب کرده بود.

احسان یارشاطر: وطن من آنجاست که بتوانم برای ایران کار کنم
دانشنامه ایرانیکا در نیمه راه، تحرک تازه برای تامین هزینه ها
چمدان: احسان یارشاطر ‘هرگز’ به ایران باز نمی‌گردد
شاطر در قدیم افرادی بودند که پیشاپیش “اسب بزرگان یا ارباب عمائم برای راهنمایی می‌دویدند” و نیز نانوایی که با چالاکی نان را درون تنور می‌گذاشت.

گفتنی است واژه شاطر به معنای چابک و چالاک است.

بنا به گفته یارشاطر زندگی او در کودکی همراه با “قناعت” و سختی سپری شد. خانواده‌اش در سال ۱۳۰۵ به کرمانشاه و سپس به تهران نقل مکان می‌کنند. پدر و مادر یارشاطر بهائی بودند و پدرش غالب اوقات خود را برای مذهب صرف می‌کرد.

در سنین کودکی ابتداء مادرش فوت کرد و یکسال بعد، پدرش نیز درگذشت. به این ترتیب، یارشاطر، برادران و خواهرش هر کدام به یکی از خویشان سپرده شدند.

یارشاطر به یاد می‌آورد که به خاطر شدت علاقه به مادر، مرگش آن چنان بر او تاثیر گذاشته بود که “هیچ به زندگی دلگرم نبودم. دوبار هم سعی کردم با خوردن تریاک به زندگی‌ام خاتمه دهم، که اطرافیانم متوجه شدند و نجاتم دادند.”

عطش به تحصیل از هم پاشیدن خانواده موجب وقفه در تحصل یارشاطر شد.
در آن مقطع زمانی یارشاطر در خانه دایی خود زندگی می‌کرد اما پس از مدتی آنجا را ترک کرد و چند ماهی را با برادر بزرگ خود سر کرد. چون تحصیلاتش نیمه تمام مانده بود، احساس عذاب وجدان گرفت.

“در ضمیر ناخودآگاهم خود را ملامت می‌کردم که آنچه را میل مادرم بوده است، یعنی درس خواندن را متروک گذاشته‌ام.” این بود که در صدد چاره برآمد.

یارشاطر تعریف می‌کند که سیزده ساله بود که یک روز به وزارت معارف می‌رود و جلوی میز رئیس بازرسی می‌ایستد و خواهان ادامه تحصیل می‌شود.

“گفتم می‌خواهم تحصیل کنم، ولی وسیله ندارم. گفت تو کی هستی. اسم خود را گفتم. گفت کی از شما نگهداری می‌کند. گفتم هیچکس. پدر و مادرم هر دو فوت کرده‌اند. پرسید از خویشان تو کسی نیست که به تو برسد. گفتم نه.”

رئیس بازرسی با ذکر اینکه کاری از دستش برنمی‌آید اما از روی شفقت نامه‌ای می‌نویسد و او را به “موسسه تربیت عشایر” می‌فرستد. اما این موسسه متعلق به نگهداری و تحصیل فرزندان عشایری بود که رضاخان آنها را سرکوب کرده بود.

در این موسسه هم جایی برای یارشاطر نبود اما مدیر موسسه به خاطر آن نامه، یک شب رختخواب در اختیار یارشاطر گذاشت.

از آنجا که “قانون تأسیس دانشسراهای مقدماتی” همان سال تصویب شده بود و اولین کلاس در همان محل موسسه بود، یارشاطر به دانشسرا معرفی شد. چون تصدیق کلاس نهم نداشت دانشسرا هم از ثبت نام او سر باز زد اما به درخواست یارشاطر به او شش ماه مهلت دادند و او توانست تصدیق کلاس نهم را بگیرد.
به این ترتیب، عذاب وجدان یارشاطر از برآورده نشدن میل مادر، او را به دانشسرا کشاند. به او بورس تحصیل تعلق گرفت و بعدها توانست دکترای ادبیات فارسی خود را دریافت کند و سپس با بورسی به لندن می‌رود تا زیر نظر والتر برونو هنینک ایران‌شناس شهیر آلمانی در رشته ایران‌شناسی در مقطع دکترا عطش دانش‌جویی خود را سیراب کند.

 

تاسیس بنگاه ترجمه و نشر کتاب
یارشاطر پس از آنکه مدتی را در سال ۱۳۳۷ در دانشگاه کلمبیا به عنوان استاد مدعو در رشته زبان فارسی تدریس کرد، به ایران بازگشت.

 

بنا به خاطراتش روزی آگاه می‌شود که در ترکیه ۶۰۰ اثر برگزیده ادبیات غربی ترجمه و چاپ شده است.

 

“این به من سخت گران آمد که چرا ما هیچ برنامه‌ای برای ترجمه آثار برجسته زبان‌های خارجی نداشته باشیم.” او در صدد چاره برآمد تا موسسه‌ای برای ترجمه و نشر ادبیات غربی و جهان راه‌اندازی کند.

 

چون با اسدلله اعلم، رئیس وقت اداره املاک پهلوی، مراوده داشت از او درخواست سرمایه کرد. به این شکل، بنگاه ترجمه و نشر کتاب را بنیانگذاری کرد.

 

او از همان ابتداء شرط عدم دخالت دربار در این بنگاه را با اعلم در میان گذاشت.

این بنگاه مترجمان و ویراستارانی را گرد آورد و از مهمترین آثار ادبی را به ایرانیان شناساند.

 

تاسیس بنیاد ایرانیکا
یارشاطر در کنار تحقیق و ترجمه برخی آثار در زمینه فرهنگ و تاریخ ایران، از مهمترین کارهایی که انجام داد، تاسیس بنیادی بود که هدفش شناساندن فرهنگ، زبان و تاریخ ایران به جهان بود.

این بنیاد که امروزه در دانشگاه کلمبیا مستقر است، ابتداء در سال ۱۳۵۳ با کمک برنامه و بودجه به کار خود آغار کرد.

یارشاطر تاسیس این بنیاد را چنین شرح داده است که در اواخر دهه سی شمسی، دانشگاه کلمبیا دوباره از او برای تدریس دعوت می‌کند اما این بار به عنوان استاد تمام وقت.

یارشاطر با آنکه به تدریس در دانشگاه تهران علاقه داشت و به کار بنگاه دلبسته بود، در پذیرفتن شغل دانشگاه کلمبیا تردید داشت، اما با اختلافی که با رئیس وقت دانشگاه تهران پیدا کرد «آخر خود را راضی کردم که در آمریکا فرصت پژوهش بیشتر خواهم داشت و اینقدر گرفتار کارهای اداری نخواهم بود.»

او به کرسی ایران‌شناسی دانشگاه کلمبیا کوچ کرد تا مابقی عمر خود را در این دانشگاه سپری کند.

فکر ایجاد دائره‌المعارفی درباره ایران، یارشاطر را رها نمی‌کرد تا اینکه با استقرار در دانشگاه کلمبیا به فکر افتاد که به این رویای خود جامه عمل بپوشاند.

بنابراین طرحی را آماده می‌کند که طبق آن از بهترین استادان و نویسندگان که هر کدام در بخشی از فرهنگ و تمدن ایران تخصص داشتند، دعوت به همکاری کند.

“پس از مشورت با عده‌ای از همکاران ایرانشناس مقدمات کار را فراهم کردم. تابستان که به ایران بازگشتم و به مناسبتی که به دیدن امیر عباس هویدا، نخست وزیر وقت، رفتم قصد خود را به اختصار به اطلاع او رساندم.”

هویدا وقتی متوجه شد که یارشاطر می‌خواهد بودجه این طرح را از آمریکا تهیه کند، در صدد برآمد که ایران عهده‌دار آن شود.

 

در نهایت هزینه مالی این طرح در برنامه بودجه تامین شد که تا وقوع انقلاب ادامه داشت.

از پس تشکیل جمهوری اسلامی چون بودجه لازم برای تدام کار ایرانیکا قطع شد، یارشاطر مجبور شد به بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا متوسل شود.

تقاضای او مصادف بود با بحران گروگانگیری. به قول خودش آن روزها نمی‌شد نام ایران را در واشنگتن آورد.

«اما چون فکر می کردم در دنیا حتما کسان دیگری هم هستند که مانند من معتقدند سیاست نباید در کار علم دخالت کند، جرات کردم و رفتم.»

مدیر بنیاد پس از توضیحات یارشاطر، مبلغ ۱۷۵۰۰ دلار به ایرانیکا اختصاص داد تا ایرنیکا در آن ایام خود را سرپا نگه دارد.

یارشاطر تاکید می‌کند در تمام سال‌های اشتغال در ایرانیکا چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب هیچ حقوقی برای خود در نظر نگرفت و حتی برای تامین بودجه در سال‌های بعد مجموعه‌ شخصی هنری و تاریخی خود را فروخت تا ایرانیکا تعطیل نشود.

به گفته این استاد ممتاز ایران‌شناس قرار است ایرانیکا تا سال ۲۰۲۰ تکمیل شود.

 

=================================

احسان یارشاطر؛ نهادساز فرهنگی
علی بنوعزیزی
رئیس بخش مطالعات اسلامی در دانشگاه بوستون کالچ
3 سپتامبر 2018 – 12 شهریور 1397
علی بنوعزیزی در مراسم نود و پنجمین سالگرد تولد احسان یارشاطر سخنرانی کرد
علی بنوعزیزی، رئیس بخش مطالعات اسلامی در دانشگاه “بوستون کالج” است. او یکی از پایه‌گذاران بنیاد ایران‌شناسی در آمریکاست که حالا به نام انجمن ایران‌پِژوهی کار می‌کند. احسان یارشاطر نخستین رئیس این انجمن بوده و آقای بنوعزیزی دومین رئیسش. در مراسمی که به مناسبت نود و پنجمین سالگرد تولد احسان یارشاطر برگزار شد، آقای بنوعزیزی سخنرانی مفصلی درباره او انجام داد که اینجا نسخه کوتاه‌ شده آن را می‌خوانید.

غالبا اعتقاد بر این است که کار محققان و روشنفکران با عقاید آغاز و پایان می‌یابند و نه با افراد به‌تنهایی. اما پژوهشگرانی هستند که دانش و روشن‌بینی‌شان به‌تنهایی فراتراز حلقه‌هایی همتایان و دانشگاهیان می‎رود. این نوع پژوهشگران نهادسازی می‌کنند با برپایی موسسات و مراکز فرهنگی طریق بخش‌های وسیعی از جامعه را می‌پرورانند و تحت تاثیر خود قرار می‌دهند. لازمه موفقیت در چنین فعالیت‌هایی، کار تمام وقت، صبوری، پیگیری و بیش از هر چیز همکاری فعال و مداوم با دیگران است.

کار و موقعیت حرفه‌ای پرفسور احسان یارشاطر علاوه بر تحقیقات و کتاب‌هایش در زمینه‌های متعدد ایران، گویای این است که در راستای خیر عمومی جامعه است. او طی عمر خود، نهادیی ساخت یا موسساتی را مدیریت کرد که الهام‌بخش محققان، دانشجویان و بخش‌های وسیعی از جامعه هم در ایران هم در جاهای دیگر در رابطه فرهنگ و تمدن ایران بود.

احسان یارشاطر، بنیان‌گذار مرکز ایران‌شناسی در آمریکا و مدیر تدوین دانشنامه ایرانیکا (۱۱ شهریور ۱۳۹۷) در سن ۹۸ سالگی در کالیفرنیا در گذشت.

او که در سال ۱۳۳۱ پس از ۵ سال تحصیل در دانشگاه “سواز” لندن در مقطع فوق‌لیسانس به ایران بازگشته بود، زندگی حرفه‌ای خود را آغاز کرد. پیش از این، او مدرک دکتری در ادبیات در سال ۱۳۲۶ از دانشگاه تهران گرفته بود. استاد راهنمایش علی اصغر حکمت بود.

در همان سال ۳۱ به عنوان مدرس زبان فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به کار شد.
موقعیت و کار حرفه‌ای احسان یارشاطر الهام‌بخش بود.
درگذشت احسان یارشاطر؛ مردی که زبان فارسی وطنش بود
احسان یارشاطر- وطن من آنجاست که بتوانم برای ایران کار کنم
دوازدهمین کنفرانس ایران‌پژوهی؛ مشکلاتی که کلمه ایران درست می‌کند غم کوچه، غم نان؛ نگاهی به نامه-های شاملو به ع. پاشایی دکتر یارشاطر ورای دیوارهای دانشگاهی، نخستین طرح خود را با تاسیس بنگاه نشر وترجمه تحقق بخشید. هدف این موسسه ترجمه و نشر آثار کلاسیک خارجی به فارسی بود. برای این کار، معیارهای حرفه‌ای برای ویرایش، منابع مالی ویژه و چاپ به کار گرفت که تا آن زمان در ایران بی‌سابقه بود. یکسال پس از تاسیس این موسسه، ۵ کتاب کلاسیک ترجمه و چاپ شد: ویلهم تل اثر شیلر (ترجمه محمدعلی جمالزاده)؛ تریستان و ایزوت به‌روایت ژوزف بدیه (ترجمه پرویز ناتل خانلری)؛ پنج رساله افلاطون (محمود صناعی)؛ پدران و پسران ایوان تورگینف (مهری آهی) وتعالیم کنفوسیوس (ح‍س‍ی‍ن‌ کاظم‌زاده ایرانشهر).

داشنامه ایرانیکا، کار سترگ احسان یارشاطر
وزن ادبی این آثار، بکارگیری مترجمان برجسته، مقابله دقیق ترجمه‌ها با اصل آنها و چااپ خوب کتاب‌ها توجه خوانندگان بی‌غرض را جلب کرد و معیارهای ویرایشی و تولید کتاب را در صنعت نوپای نشر ایران ارتقاء داد. در “مجمموعه ادیبات خارجی” بنگاه نشر وترجمه، ۷۱ کتاب از آثار مهم ادبیات جهان چاپ شد.

این بنگاه همچنین سه مجموعه دیگر را راه اندازی کرد: مجموعه کودکان رده سنی ۴ تا ۷ سال؛ مجموعه نوجوانان رده سنی ۸ تا۱۱ سال؛ و مجموعه جوانان رده سنی ۱۲تا ۱۵ سال. ۹۸ عنوان کتاب در این مجموعه‌ها چاپ شدند.

دکتر یارشاطر در سال ۱۳۳۶ با کمک ایرج افشار، عبدالحسین زرین‌کوب و برخی محققان دیگر نخستین مجله فارسی زبان مرور کتاب بنام “راهنمای کتاب” را پایه‌گذاری کرد. ایرج افشار و مصطفی مقربی سردبیران همکار بودند. “راهنمای کتاب” تا ۱۳۵۷ دو دهه منتشر شد و به مرور کتاب‌های تازه چاپ شده در موضوعات ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران و همچنین خبرهای مربوط به مطالعات ایرانی در ایران و جهان پرداخت.

دکتر یارشاطر در سال ۱۳۳۷ به‌عنوان استاد مدعو در بخش مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا ایران را ترک گفت و دو سال در آن سمت باقی ماند. سپس به ایران بازگشت و یکسال در دانشگاه تهران مشغول شد اما در سال ۱۹۶۱ به کلمبیا برگشت و این بار کرسی تازه تاسیس شده به نام “هاگوپ کورکیان” در مطالعات ایرانی را به‌عهده گرفت. او در این کرسی به مدت ۳ دهه تا زمان بازنشستگی در سال ۱۹۹۰ ماند.

اشتغال دکتر یارشاطر در دانشگاه کلمبیا به مدت بیش از چهار و نیم دهه نمونه فوق‌العاده‌ای از دستاورد محققانه و نهادسازی فرهنگی موفق و ابداعات حرفه‌ای دگرگون‌بخش بوده است.

در سال ۱۳۴۶، او “مرکز مطالعات ایرانی” را تاسیس کرد و خود مدیر آن شد. این مرکز پروژه‌های متعدد انتشارآثاری در زمینه ایران را محقق کرد. مانند شاهنامه فرودسی ۸ جلدی باخوانشی انتقادی و یادداشت‌های مجید خالقی مطلق؛ ترجمه معتبر تاریخ طبری که مهترین اثر در تاریخ‌نگاری اسلامی است در ۴۰ جلد؛ ترجمه دوجلدی از تاریخ باقری و تاریخ ادبیات ایران بیست جلدی.

اما شاهکار دکتر یارشاطر “دانشنامه ایرانیکا” به‌عنوان یک نهادا است که ویرایش، مدیریت و حفظ و نگهداری آن ماموریت تمام عمرش شده بود.

اولین دفتر این اثر سترگ سال ۱۳۶۱ به منصه ظهور رسید و بعد از چاپ شانزدهمین دفتر به حرف ک رسیده است. با انقلابی در صنعت نشر، این دانشنامه به‌تدریج به‌صورت اینترنتی منتشر شده است. مقالات بدون توجه به ترتیب الفبایی قابل دسترس هستند.

امروزه “دانشنامه ایرنیکا” به‌عنوان جامع‌ترین، معتبرترین و ماندگارترین اثر تحقیقی در وجوه مختلف تمدن ایرانی در نظر گرفته می‌شود.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes