ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
خبر مرگ علی اکبر کلاته در درون فرقه رجوی و نگرانی از علت مرگهای مشکوک
در حادثه ناگوار مرگ مالك كه گفته شد در درياچه غرق شده ، اما در حقيقت هيچگونه پاسخگويى در كار نبود و وقتى ما در اين رابطه از كميساريا و رمسا سوال كرديم كه آيا اين جسد توسط شما رويت شده ؟ آيا گواهى فوت صادر شده؟ آيا كالبد شكافي شده ؟ كه از شرمندگى سرشان پايين بود و بصورت غير رسمى گفتند كه به آنها گفته شده كه دخالت نكنند و الان هم ميبينيم كه هنوز از علت فوت على اكبر كلاته اطلاعى در دست نيست ، نظر پزشك ، علت مرگ چه بوده ؟ آيا افرادى كه از بيرون به اين قضيه نگاه ميكنند حق دارند به اين مسائل شك كنند ،آنهم زمانى كه اين سازمان با انبوهى از اين مسائل در كارنامه سياه خود دارد. به هرحال براى هر بيننده و ناظر بيطرف شكى باقى نمى ماند كه يك جاى كار مي لنگد و يك عدم شفافيت در آن موج ميزند و اينك با وجود تمام اين زد و بند ها ، در ماه آينده كميساريا هم بسته شود ، بى دليل نيست كه رهبر فرقه بسته شدن دفتر كميساريا را دستاوردى گرانبها تر از اخراج سفير رژيم ايران از آلبانى دانسته ، چون تنها ارگانى كه ميتوانست مانع خودكامه گيهاى اين فرقه بشود از ماه آينده ميلادى بسته خواهد شد. و همين امر دال بر اين است كه در آينده اين وضعيت بمراتب وخيم تر از گذشته خواهد شد و فرقه بنا دارد كه جدا شدگان را قربانى كند تا در داخل حصار اشرف بتواند خر خود را براند، بنابر اين از تمام خواننده گان گرامى تقاضا دارم صداى ما باشند تا ما هم بتوانيم بنوبه خود صداى كسانى باشيم كه در اسارت اين فرقه اند.
همانطور كه ميداند خبر درگذشت على اكبر كلاته كه به عنوان مجاهد صديق توسط سايت هاى فرقه منتشر گرديده و خيلى گمانه زنى و اخبار ضد و نقيضى در اين باره از درون فرقه به بيرون درز ميكند و احتمال قريب به يقين خودكشى على اكبر بر سر زبانها افتاده ، البته من از نزديك با او آشنايي نداشتم و چون اطلاع دقيقى از اين اتفاق ندارم و مستقيما در اين رابطه پيامى دريافت نكردم نميتوانم روى اين خبر صحه بگذارم اما از بعد ديگرى ميخواهم به اين موضوع بپردازم كه با اتفاقات بى ارتباط نيست.
در واقع تمامي ما كه زير نظر كميساريا هستيم يعنى كليه نفراتى كه در عراق و در كمپ ليبرتى توسط كميساريا با تشكيل پرونده و تكميل مصاحبه بعنوان پناجويانى كه در يك اقدام انساندوستانه توسط كشورآلبانى پذيرفته شديم ، از عراق به آلبانى منتقل شديم و البته قرار بود كه آلبانى بعنوان يك سر پل امن براى انتقال به كشور ثالث باشد كه با تبانى هاى پشت پرده و زد و بند هاى فرقه اين موضوع سر بريده و با تبديل به يك استاتوى انساندوستانه جمعى بن بستى كه دقيقا همان خواسته فرقه است بوجود آمد، اما هنوز ما تحت نظر كميساريا هستيم و هنوز هيچگونه مصاحبه اى از طرف دولت آلبانى با ما نشده چه با نفرات در مناسبات فرقه ، چه با نفرات جدا شده ، بنابراين كميسارياى عالي پناهندگاه ، سازمان رمسا و سازمان ملل بايد همچنان نظارت خود همچنان داشته باشد اما متاسفانه ميبينيم كه اين فرقه با استفاده از فساد دولتى كه در بروكراسى اين كشور رايج است توانسته سوءاستفاده خود را بنمايد و بدينوسيله اين سازمان خود را در مقابل مسائلى مانند خودكشى و مرگ افراد به مقامات ذيصلاح پاسخگو نميداند كما اين كه در حادثه ناگوار مرگ مالك كه گفته شد در درياچه غرق شده ، اما در حقيقت هيچگونه پاسخگويى در كار نبود و وقتى ما در اين رابطه از كميساريا و رمسا سوال كرديم كه آيا اين جسد توسط شما رويت شده ؟ آيا گواهى فوت صادر شده؟ آيا كالبد شكافي شده ؟
كه از شرمندگى سرشان پايين بود و بصورت غير رسمى گفتند كه به آنها گفته شده كه دخالت نكنند و الان هم ميبينيم كه هنوز از علت فوت على اكبر كلاته اطلاعى در دست نيست ، نظر پزشك ، علت مرگ چه بوده ؟ آيا افرادى كه از بيرون به اين قضيه نگاه ميكنند حق دارند به اين مسائل شك كنند ،آنهم زمانى كه اين سازمان با انبوهى از اين مسائل در كارنامه سياه خود دارد.
بهرحال براى هر بيننده و ناظر بيطرف شكى باقى نمى ماند كه يك جاى كار مي لنگد و يك عدم شفافيت در آن موج ميزند و اينك با وجود تمام اين زد و بند ها ، در ماه آينده كميساريا هم بسته شود ، بى دليل نيست كه رهبر فرقه بسته شدن دفتر كميساريا را دستاوردى گرانبها تر از اخراج سفير رژيم ايران از آلبانى دانسته ، چون تنها ارگانى كه ميتوانست مانع خودكامه گيهاى اين فرقه بشود از ماه آينده ميلادى بسته خواهد شد. و همين امر دال بر اين است كه در آينده اين وضعيت بمراتب وخيم تر از گذشته خواهد شد و فرقه بنا دارد كه جدا شدگان را قربانى كند تا در داخل حصار اشرف بتواند خر خود را براند، بنابر اين از تمام خواننده گان گرامى تقاضا دارم صداى ما باشند تا ما هم بتوانيم بنوبه خود صداى كسانى باشيم كه در اسارت اين فرقه اند.
با تشكر حسن شهباز