ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
یکبار مصرفها و دلایل اشاره انگشت اتهام بسوی ایران در حمله به آرامکو
داود باقروند ارشد
آقا و خانم رجوی در سازمان مجاهدین در سالهای 1360 خوش خیالانه روی مردم ایران حساب بازکرده با سلاح به خیابانها ریخته و شروع به ترور کردند که شاید مردم ایران از آنها حمایت کند. که جز با نفی کامل مردم روبرو نشدند. سپس بعد از فرار از ایران برای چندین دهه خود را بعنوان ابزار دست صدام حسین جهت سوء استفاده در اختیار او قرار دادند که شاید آنها را به سرمنزل مقصود برساند. در این واگذاری تمام عیار به عراق، هزاران جوان فریب خورده با شعارهای فریبنده بعد از پیرزی انقلاب بکام مرگ فرستاده شدند. و زمانیکه صدام حسین استفاده خود را از سازمان مجاهدین کرد آنها را دور انداخت. و بعد از آتش بس با رژیم آنها را در اشرف بلحاظ فعالیت منجمد نمود. و سالها حتی به رجوی علیرغم التماس و لابه ملاقات هم نداد. زوج خوش خیال با طرح مجاب کردن صدام به اینکه روزی او را با سر عقل آورن دوباره بجنگ با ایران خواهند کشاند مجاهدین را میفرفتند.
وزارت خارجه آمریکا در همین سالها زوج رجوی و تشکل آنها را در لیست تروریستی خود قرار داد. اگرچه آنها را به انزوای سیاسی کشاند ولی دامنه فعالیتهای آنها را محدود نکرد. در این میان آقای رجوی جهت جبران این ضربه سیاسی در صحنه بین المللی چاره را در به مصرف اسرائیل در آمدن دید. و طرح برملا کردن فعالیتهای هسته ای رژیم را که سلطنت طلبها از پذیرش افشای آن بدلیل ماهیت ضد ملی و ضد میهنی سر باز زده بودند را با دل وجان پذیرفت. و خوشحال از اینکه چاکر منشی خود را به امپریالیستهای سابق و لابد انقلابیون حاضر نشان داده است. با مطرح شدن در رسانه های غربی آنرا به رخ اعضای شورای ملی مقاومت و … میکشید.
صدام حسین متوهم از اینکه رژیم ایران را شکست داده نه تنها بر سرعقل نیامد که بسمت ایران حمله کند برعکس بسمت کویت رفت و فاجعه جنگ خلیج را آفرید. که در نهایت به سرنگونی خودش و عراق نیز انجامید.
آقای و خانم رجوی که درس نگرفته بودند اینبار خود را در اختیار آمریکا که آنها را در لیست تروریستی نیز قرارداده بود، گذاشتند. حتی بعد از تماس با ژنرال آمریکایی اودی ارنو در قرارگاه اشرف هنگام تسلیم رسمی مجاهدین به آمریکا، چنان خلوصی از خود به ارتش امپریالیسیم سابق و لابد ارتش انقلابی حاضر نشاند دادند که به گشتهای مشترک نظامی با ارتش آمریکا نیز در عراق رفتند!!! تا شاید ضمن مصرف شدن توسط ارتش آمریکا “دولت مردان آمریکا به ارزش تشکل رجوی پی ببرد و آنها را به سرمنزل مقصودی که صدام نرسانده بود برسانند”[i].
اما عمر این مورد مصرف نیز به یکماه نکشید که خلع سلاح تشکل زوج عاشق پیشه توسط آمریکا صورت گرفت. آنها را از ارتش آزادیبخش به عده ای که ضمن ابراز غلط کردم گفتن از کار مسلحانه بطور جمعی و فردی تبدیل نمود که کاری جز خوردن و خوابیدن و هر روز به غسل[ii] رفتن نداشتند. و مسعود رجوی تاکید میکرد که آمریکایی ها علیرغم صدام حسین که هیچگاه به ارزش مجاهدین پی نبرد، بزودی پی به ارزش مسعودرجوی و رهبری تاریخساز او برده و تحت رهبری او جنگی را علیه رژیم به اجرا خواهند گذاشت. و مجاهدین را با انواع اخبار دروغ و ساختگی از رویکردهای آمریکایی ها و افسران ارتش آن و اینکه چقدر عاشق خدمات مجاهدین از جمله ارائه انواع پیتزا و فسنجان و … هستند خوش خیالی مینمود.
باز دیدیم که وقتی آمریکا آقای وخانم رجوی را در جهت منافع خود مصرف نمود آنها را به زباله دان انداخت و حتی بدتر از آن تحویل مالکی داد. که آقا و خانم رجوی وی را سالها عامل مستقیم رژیم معرفی میکردند. و انتظار نداشتند که علیرغم همه خوش رقصی هایی که به آمریکا نموده بودند و آنهمه بستنی، پیتزا، فسنجان[iii]، …خوردن اگر به ارزش مسعودرجوی پی نمیبرد حداقل بدست رژیم (بطور غیر مستقیم از منظر رجوی) ندهد.
نتیجه چنین بی وفایی آمریکا دیدیم که اجبار به ترک اشرف با ابعاد 36کیلومتر مربع و حبس شدندر لیبرتی با ابعادی 0.75کیلومتر مربع یعنی 99.08درصد کوچکتر و حتی سه بار کوچکتر از سلول های انفرادی اوین در مقیاس معمول، بعنوان زندان بی آب و علف و باقی گذاشتن جنایتکارانه 100نفر مطلقا بدون دفاع در اشرف توسط زوج مسعود و مریم، و قتلعام شدن آنها بدست عوامل مالکی بود.
مسعود و مریم رجوی تحت شرایطی جدید دست بدامن سناتورهای آمریکایی از جمله سناتور رابرت توریسلی شدند که با پرداخت صدها هزار دلار به این زوج قول دادند که بغداد(لیبرتی) پلی است بسوی تهران. مسعود رجوی که از این اظهارات سناتور امپریالیستی سابق و لابد ضد امپریالیست!! حاضر ذوق زده شده بود از قول سناتور گفت: « روند رو به افزایشی در حمایت از سازمان برای بناکردن یک ایران آزاد وجود دارد و امروز مسیر رسیدن به ایران آزاد از بغداد میگذرد»!!!!سپس بلافاصله شعار گونه فریاد میزند: «بغداد پلی بسوی تهران» …و حالا که در پوست خود نمیگنجید فریاد زد: «بچه ها اگر بند سین (به معنی اکنون مرحله سرنگونی رژیم ) واقعی است، اگر ]لیبرتی[پلی بسوی تهران است. بچه ها اگر آنگونه که سناتور رابرت توریسلی گفت، بغداد]لیبرتی[ پلی بسوی تهران واقعی است؟ پس کارزار سرنگونی برای شما مبارک باد» !!!
رجوی خوب میدانست که تحت تاثیر سریال دروغگویی ها و فرارهایش از صحنه کسی فریب خودش و سناتورهای حالا ضد امپریالیست!! او را نمیخورد بنابرای به رودی جولیانی شهردار خوش! نام سابق نیویورک و وکیل ترامپ بسیار خوشنامتر از خودش نیز متوسل شد و گفت: جولیانی نیز تاکید کرده که: «مجاهدین باید در عراق بمانند و این تنها راه تغییر ژئوپلتیک منطقه است».
اما مالکی نیز بر اثر توطئه هایی سرنگونی که مسعودرجوی علیه او و دولتش (تحت نام سین 40) به اجرا گذاشته بود، و جعل اطلاعیه های افشا شده در رسانه های عراق، مجاهدین گرفتار شده و سرگردان در گردابهایی که مسعودرجوی با فرار خودش آنها را بدام آنها انداخته بود را بعنوان “مال بد بیخ ریش صاحبش” به آمریکایی باز پس دادند و آقای کری وزیر خارجه وقت نیز از نفوذ خود در کشور فقیر آلبانی استفاده کرده آنها را به ریش آلبانیایی ها بست. درغیر اینصورت نمیتوانست آنها را از لیبرتی خارج کند.
مریم رجوی که در این زمان خبر مرحوم شدن رهبرتاریخسازش مسعودرجوی را از ترکی الفیصل نیز افشاء شده میدید، اخراج از عراق “تنها راه تغییر ژئوپلتیک منطقه و پلی بسوی تهران” را پیروزی بزرگ خواند!!! که البته این قلم آنرا براساس تمامی گزارشات درونی و استدلالهای خطی شکست بزرگ نامید.
اما از آنجا که تشکیلات مجاهدین فقط و فقط میتواند در یک بستر وابستگی به قدرتهای منطقه ای و خارجی دشمن ایران سوار شده و حیات خود را با ارتزاق و انتصاب به دشمنان ایران تداوم بخشند. دست بدامن جان بولتن مشاور امنیت ملی ترامپ شدند. و دیگر هیچ خدایی را بنده نبودند. بلافاصله جهت بازاریابی در نزد او هزاران کانون شورشی آفریدند، و جان بولتن نیز قول داد که قبل از 22 بهمن 1397 دست در دست مریم رجوی زیر تابوت مسعودرجوی را گرفته به تهران بروند. که نه تنها آقای جان بولتن نتوانست چنین قولی را اجرا کند که خودش نیز از صحنه سیاسی حذف شد.
تغییر معادلات منطقه خلیج فارس
متاسفانه چوب زیر بغلهای این زوج تنها صدام نبوده است که یکی یکی حذف میشوند. جان بولتن مورد دیگر است، امروز نیز نتانیاهو که آفتاب نخست وزیریش بر لبه بام قرار گرفته است و شاید مهمتر عربستان باشد که محمد بن سلمان که با هزینه های گزاف مریم رجوی را با لباسهای فاخر و سالنهای بزرگ و …به صحنه میفرستد و کسی که اعلام کرده بود جنگ را به داخل ایران خواهد کشید نیز این روزها بشدت مورد بی مهری آمریکا قرار گرفته و او را در درگیری با حوثی های یمن که بزرگترین ضربه تاریخ عربستان را به آنها زده است، چنان مات ومبهوت کرده است که زبانشان به لکنت افتاده است.
تمامی حوادث فوق نشان میدهد که تشکل مجاهدین بطور مطلق یک ورشکسته سیاسی به تقصیری هستند که ریشه آن در دشمنی آنها نه با رژیم که با مردم ایران و قدرت پرستی است. از طرفی نیز حوادث اخیر خلیج فارس و ضربه کاری حوثی ها به عربستانی که نزدیک پنج سال با احساس قدر قدرتی به اتکاء زرادخانه میلیارد دلاری سلاحهایش و با حمایت کامل آمریکا و دیگر شرکای غربی دیگر به قتلعام و نابودی کشور یمن با بیشترین کشته ها در میان کودکان و با ضد انسانی ترین شیوه ها به گرسنگی و قحطی دادن آن پرداخته است، آمریکا و عربستان و همدستان او را مجبور کرده که ایران را عامل ضربه کمر شکن به قدر قدرتی عربستان معرفی کنند.
چرا که در صورت قبول اینکه حوثی ها چنین ضربه کاری ای را به عربستان زده اند، به معنی شکست کامل نه تنها سیاسی که نظامی عربستان و ائتلاف در جنگ یمن آنهم بعد از پنج سال بمباران بی وقفه مردم غیر نظامی است. و شاهدی بر اینکه با وجود نبود هیچ دلیل و مدرک مستند جز ادعا بر هدف قرارگرفتن تاسیسات آرامکو و… در عربستان از سوی رژیم، مجبورند نپذیرند که حوثی ها اینکار را کرده اند.
مهمتر اینکه آنچه حمله حوثی ها نمایان نمود و بعنوان حقیقت در معرض قضاوت و دید جهان قرار داد، عدم کارآیی تمامی سلاحهای فروخته شده توسط آمریکا به قیمت های صدها میلیارد دلار به عربستان و دیگر کشورها (عربستان در سال ۲۰۱۸ با صرف ۶۷.۶ میلیارد دلار، پس از آمریکا و چین سومین کشور به لحاظ هزینه های نظامی بوده است “بالاتر از روسیه و فرانسه و بریتانیا” است) بود. بعلاوه اینکه علیرغم این هزینه عظیم تا چه حد آن کشورها در برابر تجهیزات نه چندان پیشرفته نظامی بعلاوه اراده مردمی برای مقاومت در قبال تجاوز آشکار آسیبپذیر است. که برای بازار اسلحه مقوله مثبتی نخواهد بود.
بنابراین آمریکا و عربستان هیچ چاره ای ندارند الا اینکه اولا حملات پهبادی را به گردن ایران بیندازند که شکست نظامی از حوثی ها را نپذیرند در ثانی با اینکار ضمن شیطان سازی ایران که بنفع منافع آمریکا و عربستان و اسرائیل است، عملا با اینکار به رژیم ایران التماس کنند (التماس، چون خود نمیتوانند حملات حوثی ها را متوقف کنند) که ایران جلوی حوثی را بگیرد. و در واقع از اهرم مقصر دانستن رژیم ایران بطور غیر مستقیم جهت گرفتن جلوی حملا حوثی ها استفاده میکنند.
تمامی حوادث اخیر (همانگونه که در نوشته قبلی این قلم آمد) نشان میدهد که یک چیز در معادلات منطقه در حال تغییر است. از جمله اینکه، دیگر آمریکا و متحدینش نمیتوانند به دیگران براحتی خواسته های تجاوزکارانه و استعماری خود را دیکته کنند.
اول مهر ماه 1398
23 سپتامبر 2019
داود باقروند ارشد
نه به تروریسم و فرقه ها
عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت
پانوشتها
[i] تحلیل مسعودرجوی بعد از سرنگونی صدام حسین و اشغال عراق این بودکه آمریکایی ها بزودی به ارزش مجاهدین پی برده و بعد از قبول حرف ما و اشغال ایران آنرا به ما تحویل خواهند داد. فریبی جهت نگهداشتن مجاهدین در اشرف.
[ii] عطف به بیکاری چندین هزار نفرمجاهد در بیابانهای عراق که دیگر تانکهای مخروبه صدام هم نبود که با آنها سرگرم شوند. مسعودرجوی مجبورشان کرد که هرشب هرآنچه از مسائل جنسی از ذهنشان میگذرد را نوشته و بطور جمعی برای هم بخوانند و نام آنرا گذاشت “عملیات جاری” در غیبت عملیات نظامی!!!
[iii] فسنجان از آنجا اهمیت یافت که یکی از بچه های بخش دیپلماسی تشکل رجوی هنگام تردد در فرودگاه فرانکفورت آلمان اتفاقی با یکی از سربازان آمریکایی که در اشرف خدمت میکرد هنگام بازگشت به آمریکا، برمیخورد و ضمن صحبت، سرباز مربوطه عنوان میکند که سران ارتش مامور کنترل مجاهدین دراشرف عاشق فسنجان هستند و در هر تغییر و تحول مسئولیت فسنجان مجاهدین را بهم تحویل میدهند. و همین را زنان شورای رهبری و مسئول اول آن زمان با شور و شوق فراوان برای جمع مجاهدین از اینکه ارتش آمریکا چقدر به مجاهدین علاقه دارند تعریف میکردند!!!
Mr. Davood Baghervand Arshad
آقای داود باقروند ارشد منتقد آقای رجوی کیست؟
عضوعالیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران برای 30 سال، فعال سیاسی و حقوق بشر و رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها
:تحصیلات:
دوره ابتدای و متوسطه و دیپلم در تهران ایران
دیپلم سطع آ در انستیتو تکنولوژی بولتن انگستان 1974 الی 1976
مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه متروپولیتن لیدز انگلستان 1396-1380
جوانی:
آقای داود باقروند ارشد بعد از اخذ دییلم در ایران جهت ادامه تحصیلات در سال 1353 به انگلستان اعزام میشود.
فعالیت سیاسی:
آقای داود باقروند ارشد قبل از انقلاب بعنوان یک دانشجو در اتحادیه دانشجویان انگلستان با عشق به آزادی و دمکراسی و حقوق بشر برای مردم و کشورش بعنوان مسئول انجمن ایرانیان شهر محل تحصیل خود با افشای دیکتاتوری، اختناق و سرکوب آزادیها و نبود دمکراسی در ایران تحت سلطه سلسله پهلوی- حکومت محمدرضا شاه فعالیت سیاسی مینمود. آقای ارشد در سال 1977 توسط یکی از اعضای سازمان مجاهدین در دانشگاه محل تحصیل با معرفی سازمان بعنوان تشکیلاتی مدافع آرمانهای آزادیخواهانه و بشر دوستانه به عضویت گرفته میشود.
بعضی مسئولیت های سازمانی
از بنیانگذاران انجمن دانشجویان مسلمان خارج کشور-هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و مسئول تشکیلات دانشجویی خارج کشور سازمان مجاهدین
مستقر در لندن 1977-1982
مسئول شاخه ترکیه سازمان مجاهدین خلق 1983-1982
مسئول شاخه پاکستان سازمان مجاهدین خلق 1985-1983
مسئول دفتر بخش نظامی سازمان مجاهدین درعراق 1986-1985
حاضر در ملاقات با یاسر عرفات در بغداد بهمراه عباس داوری و ارتباط با مقامات وزارت اطلاعات عراق
عضو حفاظت شخصی رهبری سازمان مجاهدین در بغداد 1987-1986
مسئول بخش پرسنلی ستاد مرکزی سازمان مجاهدین در بغداد 1988-1987
در موضع معاون مرکزیت عطف به مجموعه انتقاد به سازمان که تحول آقای مسعود رجوی میشود، ایشان علیرغم پذیرش انتقادات با مارک عنصر ضد تشکیلات و با لغو عضویت آقای داود ب ارشد را به کار اجباری محکوم شدم. 1991-1988
معاون فرماندهی ستاد سازمان مجاهدین در لندن 1996-1992
عضو ستاد و مسئول روابط خارجی بنیاد ایران اید (خیریه جمع آوری پول برای سازمان تحت نام کودکان بی سرپرست) و یکی از دو تن دارندگان امضا در خیریه و رابط با دولت انگستان در لندن
رابط با مقامات امنیتی انگلستان و حفاظت شخصی مریم رجوی در هنگام حضور وی در لندن جهت شو الزکورت لندن
حاضر در ملاقات مریم رجوی با یاسر عرفات در لندن
حاضر در ملاقات مریم رجوی با مقامات وزارت اطلاعات-خارجه انگلستان در مقر مریم رجوی در لندن.
عضو ستاد برگزار کننده کمپین دورت موند آلمان که در آخرین لحظه دولت آلمان آنرا کنسل نمود
مسئول دیجیتالیزه کردن ستاد بصره سازمان مجاهدین در عراق
عضو ستاد برگزاری کمپین بازیهای جام جهانی 1998 لیون فرانسه
رئیس دانشکده راه و ساختمان ارتش آزادیبخش در عراق-قرارگاه اشرف
حمایت سازمان از جنایت 11 سپتامبر و محکومیت به ده سال زندان
بعد از حمایت علنی مسعود و مریم رجوی از عملیات تروریستی 11 سپتامبر و جشن گرفتن آن در حضور 4000رزمنده، با اعتراض به این سیاست تروریستی درخواست خروج از سازمان را دادم که به ده سال زندان (دوسال در اشرف و هشت سال زندان معروف ابوغریب) محکوم شدم.
بعد از اشغال عراق توسط آمریکا و تحت کنترل در آمدن اشرف فرار کرده و نزد نیروهای چند مللیتی پناه گرفتم نزدیک به یکسال نزد آنها بسر برده.
توسط سازمان ملل و نیروهای چند ملیتی در ابتدای 2005 بهمراه 150 مجاهد جدا شده دیگر تحویل مقامات جمهوری اسلامی شدم.
در ایران فعالیت جاری و اقتصادی و زندگی شخصی داشتم، در سال 2013 بعد از خروج سازمان مجاهدین از لیست تروریستی مجبور به ترک ایران شدم.
فعالیت کنونی
رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها-اروپا، دفتر مرکزی آلمان-کلن.
www.nototerrorism-cults.com info@nototerrorism-cults.com