ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
اردشیر زاهدی و آتشی که بر خرمن ها زد. نقدی بر مواضع آقای عبدالستار دوشکی
بقلم داود باقروند ارشد
اردشیر زاهدی بعنوان یک دیپلمات شناخته شده در سطح بین المللی، طی سالها وزیر خارجه ایران، و از دیپلماتهای ارشد دوران پهلوی با تجربه ای که میتوان گفت هیچکدام از سیاستمداران ایرانی همچون او در تماس و کار و تجربه سیاست بین المللی و بویژه با تکیه به دانشن او از معادلات و قوانین راهروهای قدرت در واشنگتن، لندن و اسرائیل، نداشته اند است. ایشان تعریفی از وطن پرستی و میهن دوستی و استقلال رای متکی به حق و حقوق طبیعی ایران و ایرانی در سطح منطقه و جهان علیرغم همه مشکلات درونی کشور ارائه میکند. این تعریف فی الواقع جز برای کسانیکه درد وطن دارند وهر آنچه برای وطنشان میخواهند را فقط و فقط با تکیه به ایران و ایرانی میخواهند نه به قیمت ویرانی ایران آنهم بدست دشمنان ایران قابل درک نیست. مواضع وطن پرستانه ای که زاهدی در مصاحبه با بی بی سی اتخاذ نمود آتشی بر خرمن بی وطنان حامیان تحریم و جنگ علیه ایران زده است. ناگفته نماند که متاسفانه این آتش دامن بسیاری کوته بینان و کم خردان و سطحی نگرانی که توان درک و فهم مسائل در سطح ملی و بین المللیِ، محصول بی دانشی تاریخی، سیاسی و معادلات بین المللیِ عملی بویژه سیاست زدگی آنهاست نیز افتاده و هرکدام از منظر دید بسیار تنگ و ضعیف خود به لجن پراکنی علیه این مواضع پرداخته اند.
اردشیر زاهدی که خود را به شخص محمدرضا شاه وفادار میداند، بچشم دیده است که همین غرب بویژه آمریکا که وطن فروشان تازه بدوران رسیده سنگ تحریمهایش را علیه میهن نداشته خود به سینه میزنند، علیرغم اینکه از محمدرضا شاه بعنوان ژندارم منطقه جهت تامین منافع آمریکا به بهای جان پرسنل ارتش ایران و به هزینه مردم ایران حتی علیه ویتکنگها در آنسوی جهان استفاده میکردند، امروز که به رژیم برای حضور در سوریه و… ایراد گرفته و فغانشان به هواست و دم از حقوق مردم ایران و هزینه کردن پولها برای مردم دم میزنند تا کجا دجاگرانه است.
زاهدی خود دیده است که وقتی گلاده آمریکا برگردنت باشد، چگونه دستت و دست ساواکت را نه تنها در سرکوب مردم ایران کاملا باز میگذارند، بلکه با کمک اسرائیل تمامی دستگاه سرکوبش را نیز تامین و پشتیبانی و مستقیم کمک نیز میکنند. زاهدی شاهد بوده است که آمریکا و انگلیس حتی با تهدید به سرنگون کردن شاه او را از رابطه با همسایه شمالی برحضر میداشتند.[1]مصاحبه مهندس عبدالحمید شیبانی بنیانگذار ذوب آهن ایران https://youtu.be/ETNGAw0dipo?t=483 او میداند که آمریکا هیچگاه اجازه نمیداد که ایران بسمت پیشرفت و ترقی برود، از آمدن ذوب آهن به ایران جلو گیری کردند، اولین نخست وزیر ایرانی که ساخت ذوب آهن را در ایران در برنامه اش گذاشت توسط انگیس و آمریکا ترور شد.[2]مصاحبه مهندس عبدالحمید شیبانی بنیانگذار ذوب آهن ایران https://youtu.be/ETNGAw0dipo?t=371. آمریکا و انگلیسی که کارخانه ذوب آهن را در کشوری که تحت استعمار خودشان بود تحمل نمیکردند قطعا پرتاب ماهواره و پیشرفتهای دیگر نظامی و تکنولوژیک را تحمل نمیکنند. زاهدی بخوبی میدانست که آنگونه که شیبانی مطرح میکند، “امپریالیزم برای 200سال رجال ایران را با تهدید و تطمیع اراده کرده اند” [3]مهندس عبدالحمید شیبانی بنیانگذار ذوب آهن ایران: همانجا. وقتی هم که نفت گران شد، تهدید به حمله نظامی به ایران کردند. او خوب با پوست و گوشت و استخوانش درک میکند که آمریکا از ایران چه آنروز و امروز چیزی جز همچون عربستان گاوه شیر ده بودن نمیخواهد. اگر ما امروز آمریکا را در ماجرای قاشقچی تجربه کرده ایم او از نیم قرن قبل این تجارب را در ابعادی نه در سطح اخبار بلکه با همه پشت پرده هایش و عمقی که برای ما قابل درک نیست تجربه کرده است. او معنی استقلال ایران امروز را علیرغم همه مشکلات داخلی کشور را میداند. میداند که اتفاقا مشکل در همین استقلال است که همه آنها را آزار میدهد. مشکلات داخلی را نیز موضوعی که به خود ایرانیان و جوانان ایران مربوط است میداند. که نشان از درک استقلال طلبانه از امور داخلی ایران نشات میگیرد.
این روزها برای هر ایرانی دردمند و وطن پرست دمکرات که خردمندانه از عقب ماندگی تاریخی ایران از انقلاب صنعتی، شکست انقلاب مشروطه، کودتای 1299 رضا خان، کودتای 28 مرداد درس گرفته باشد و تا عمق وجودش همراه همه ایرانیان گذشته و حال شعله ور و سوخته باشد و بخواهد از خاکسترش برخاسته و در مسیری جدید که به شکستهای سریالی گذشته ختم نشود قدم بگذارد، فضای سیاسی خارج کشور ایران در قالب به اصطلاح آلترناتیوها، شوراها، تشکلها، سایتها، تلویزیونهای دیجیتال، رسانه های اجتماعی در دنباله روی از سیاستهای استعماری ضد ایران و ایرانی چنان خنجری بر قلب و روان اوست که بسا دردناکتر از تجارب تلخ استعماری گذشته است.
این قلم معتقد است انداختن تقصیر شکستهای تاریخی ایران یکسره به گردن عوامل خارجی، با وجود این که همواره حداقل طی 150سال اخیر عامل تعیین کننده ای در سوء استفاده از ضعفهای درونی ما و تبدیل آن به شکستهای سریالی بوده است، از همین رو نیز باید همواره نسبت عوامل خارجی کاملا هوشیار بود. ما را از عامل بنیادین “ضعفهای درونی” غافل میکند.
کشور بزرگ ایران طی هزاران سال حوادث بزرگی را تجربه کرده و علیرغم همه فراز و نشیبها و اشتباهات و تجربه گیریها در نهایت بر همه اهریمنان درونی و بیرونی با تکیه به ایرانیانِ دردمندِ وطن پرستی چون فردوسیها و ابومسلم خراسانیها، کلنل پسیانها، میرزا کوچک خان ها و ستارخان ها و باقرخان ها، مصدق ها و فاطمی ها، جزنی ها و قاسم سلیمانی ها توفق یافته است. هیچکدام از این سرداران نیز بدون اشتباه نبوده اند. هرکدام به اندازه توان و ظرفیت خود تاریخ ایران را بردوش خود حمل کرده اند. آنچه در این مسیر بسیار مشهود است، تاریخ ایران و ایرانی علیرغم همه اشتباهات احتمالی و عدم دست یابی به پیروزی نهایی، بدلیل صداقت و پاکی و وطن پرستی آنها، چشم بر اشتباهات بسته و قدردان خدماتشان بوده اند.
درسی که هزاران نسل ایرانی از گذر رویکردش نسبت به استوره هایش بما می آموزد در یک کلام بکارگیری سلاح عشق به هموطنان و خادمین و هوشیاری نسبت به دشمنان است، تا قافله سالار ایران، این کهنه سرباز جهان بتواند بر ضعفهای و زخمهای کهنه درونی فائق آمده به سلامت و سربلندی به سرمنزل مقصود برسد. اصل بر کینه و کینه ورزی نیست. عمر خیام میگوید:
در همین رابطه زاهدی ارتش و فرماندهان ارتش شاه (دست ساز آمریکا) که کاربردی جز سرکوب جنبشهای منطقه در موضع ژاندارم نداشت و هم فرماندهانی چون سردار قاسم سلیمانی را میشناسد و بخوبی درک کرده ارزش کارشان را میفهمد.
تلاشهایی برای ربط دادن ناجوانمردانه اردشیرزاهدی به پدرش که در کودتای 28 مرداد توسط آمریکا علیه میهنش بکار گرفته شده بود جهت تخریب او بکار میگیرند، البته از موضع کسانیکه سنگ آمریکا را علیه میهنشان به سینه میزنند قابل درک است. اما از کسانی همجون آقای دوشوکی که برای خود القاب دکتر و رئیس مرکز مطالعاتی … یدک میکشند باعث تاسف عمیق است که وقتی زاهدی را نمیتوانند با مارک مزدوری و … ترور کنند مجبور میشوند از یاوه های مسعودرجوی قرض بگیرند که زاهدی از ترس جانش است که مجبور به اتخاذ چنین مواضعی شده. و عدم در خود از مسائل را اینگونه به نمایش بگذارند. استدلالهای سخیفی از این قبیل مایع تاسف است وقتی در خیابانهای تهران و شهرهای ایران شعارهایی داده میشود که همه مرز سرخهای رژیم را رد میکنند آنوقت زاهدی 91ساله آنهم در سوئیس از ترس جانش مجبور است چنین مواضعی را بگیرد؟؟؟!
بنطر مشکل این افراد نه دانش و اطلاع بلکه سوختگی از فاصله خودشان با واقعیت ایران و میهن پرستی و درک ایران و ایرانی است. مضحکتر اینکه وقتی موضوع ترس از جان که خودش را نیز نمیتواند قانع کند به بد دهنی آنهم با بکارگیری واژه “اگر شرف دارید” توسط زاهدی ایراد گرفته او را ترور شخصیتی میکند. جناب رئیس مرکز مطالعات اگر در قبال خیانت خائنین به کشور، شما درخواست با شرف ماندن و دست کشیدن از خیانت را نمیتوانید بکنید مشکل در بی دردی و بی وطنی است نه در بی ادبی زاهدی. اگر او در زمینه موضعی فردی خطاب به خودشاین حرف را میزد شاید میشد به او انتقاد کرد. نه در قبال خائنین به 82 میلیون ایرانی آنهم از موضع آمریکا.
کوته بینی تا کجا؟ سوئیسی که یکی از استانهای(حیات خلوت) آمریکا و غرب و خاک بانکهای امپریالیستی را که قدرت نظامی قویی ندارد!! را با ایران مقایسه میکند. و میگوید سوئیس اتمی ندارد ولی خیلی پیشرفته است!! واقعا این کشف را به ثبت برسانید. جناب رئیس مرکز مطالعات، بمب اتمی سوئیس در نزد آمریکاست در ناتوست. قرار نیست که در جزایر قناری که برای تفریح میروند هم بمب اتمی باشد. همانطور که ممکن است در 30 ایالت آمریکا بمب اتمی نباشد. بمب اتمی پاکستان راهم به این دلیل به پاکستان داده اند که در مقابل هند بایستد و غیر قابل تجاوز باشد. و چیزی جز بازی جهانخواران در منطقه نیست. پاکستان با پول عربستان و آمریکا میچرخد. ارتش آن برای پیشبرد اهداف همان حامیان است. و برای عربستان بمب اتمی ساخته است. [4]گری سیمور که تا مارس ۲۰۱۳ (اسفند ۱۳۹۱) مشاور باراک اوباما در زمینه مبارزه با گسترش سلاحهای هستهای بود، به برنامه نیوزنایت گفت: “من فکر میکنم سعودیها معتقدند نوعی تفاهم میان آنها و پاکستان وجود دارد، و در بدترین حالت خواهند توانست از پاکستان سلاحهای اتمی دریافت کنند.”سابقه پروژههای عربستان سعودی، از جمله برنامه تهیه موشکهای دوربرد قادر به حمل کلاهکهای هستهای – به چند دهه پیش بازمیگردد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، عربستان مخفیانه دهها موشک بالیستیک CSS-۲ از چین خرید. بسیاری از کارشناسان اعتقاد داشتند که دقت این موشکها برای استفاده در سلاحهای متعارفی ناکافیست. این موشکها ۲۰ سال پیش در ارتش عربستان بکار گرفته شد. تابستان امسال، موسسه انتشاراتی جینز، که در زمینه امور دفاعی تخصص دارد، گزارش داد که عربستان پایگاه جدیدی را با موشکهای CSS-۲ و سکوهای پرتاب مجهز کرده، و این موشکها را بهسمت اسرائیل و ایران مستقر کرده است. علاوه بر این، سالهاست که روشن شده عربستان سعودی کمکهای مالی سخاوتمندانهای در اختیار صنایع دفاعی پاکستان قرار داده، و به گفته کارشناسان غربی، از جمله به آزمایشگاههای ساخت تجهیزات موشکی و هستهای این کشور کمک کرده است.بازدید سلطان بن عبدالعزیز آل سعود، وزیر دفاع وقت عربستان سعودی، در سالهای۱۹۹۹ و ۲۰۰۲ از مرکز تحقیقات هستهای پاکستان مهر تأییدی بر نزدیکی روابط نظامی دو کشور بود.
اگر زاهدی میگوید که افتخار است که مردم ایران اگر نان ندارند بخورند ولی قوی هستند تا اجازه ندهند به بردگی برده شوند چه درک نازلی از این حرف پخته که هزار نکته در آن هست دارید؟ منظور زاهدی نادیده گرفتن کمبودهای کشور نیست. آنچه شما فهمش برایتان مشکل است اولویت بندی در استراتژی راهبردی یک کشوری مانند ایران در منطقه با تمامی تاریخ 150سال گذشته است. براستی مشکل آمریکا با کره شمالی چیست؟ نگرانی نسبت به مردم آنکشور؟ یا چرا آنقدر قوی هستی که نمیتوانیم به تو زور بگوئیم و تبدیلت به سگ زنجیره ای خودمان بکنیمت؟؟ و یا مترسکی که جناحهای اسلحه سازی بتوانند پول مالیات دهنده های آمریکایی را بالا بکشند؟ در غیر اینصورت کره شمالی به کدام کشور تجاوز کرده، کدام ویتنام و افغانستان و عراق و سوریه را به نابودی کشانده. مگر غیر از این است که آمریکا میخواهد همانگونه که کره جنوبی را بلعید است، کره شمالی را نیز ببلعد. فراموش نکنیم که آمریکا در جنگ ویتنام 320 هزار سرباز کره جنوبی را برای سرکوب ویتکنگها بکار گرفت. کره جنوبی ویترین جنایات آمریکاست در مقابل چین و شوروی وجهان، باید آنرا بسیار لوکس بچیند.
بر اساس آمار[5]https://af.shafaqna.com/FA/259945 ایالات متحده در خلال سال های ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۸، ۶۰ میلیارد دلار در قالب کمک و وام به کره جنوبی اهدا کرد که با کل هزینه ای که آمریکا در قاره آفریقا در دوره مشابه انجام داد برابری می کند. با این حساب خوب میتوان فهمید که صنایع کره در دستان چه کسانی است. باز فراموش نکنید ایران کره جنوبی نیست، ایران دارای منابع عظیم نفتی و معدنی و انسانی و اهمیت ژئوپلوتیک بی مانند است. رفتار آمریکا را با خود شاه را فراموش نکنید و هیچگاه ایران را با کره جنوبی مقایسه نکنید. آمریکایی که حتی وزیری که میخواست ذوب آهن راه بیندازد را ترور کرد. مصدقش را نابود کرد. فاطمیش را اعدام کرد….
مصاحبه مهندس عبدالحمید شیبانی بنیانگذار ذوب آهن در زمان شاه در مورد سیاست رسمی اعلام شده آمریکا برای عقب نگهداشتن ایران حتی در زمان شاه را که در پانوشت آمده بخوانید تا عمق حرفهای زاهدی را درک کنید. [6]سوال بی بی سی: آقای شیبانی، شما در کتابی زیر عنوان “ذوب آهن آریامهر یک حماسه” درواقع تاسیس ذوب آهن ایران را به یک حماسه تشبیه کرده اید. چرا تشکیل یک کارخانه در یک کشوری باید حماسه باشد؟ جواب شیبانی: خیلی مطالب بود. دول غربی کمک نمی کردند، آمریکا صریح می نوشت ایجاد ذوب آهن برخلاف منافع شماست و این کار را نکنید. این مسئله را تکرار می کردند، دول غربی دیگر این کار را نمی کردند. کار بزرگ بود و مخالف داخلی هم داشتیم. یک سری [ازجمله] گروه هایی که با حمایت فرض بفرمایید آمریکا روی کار آمده بودند مخالفت می کردند و نمی خواستند. ما هم تجربه چنین کار بزرگی را نداشتیم و کار عملا با یک سری جوان شروع شد و به انجام رسید. از این نظر برای ما [یک حماسه بود]…سوال بی بی سی: خوب حالا چرا کشورهای غربی که ظاهرا متحد ایران بودند نمی خواستند که ایران صاحب کارخانه ذوب آهن بشود؟جواب شیبانی: همیشه در صنعت رقابت هست. من وقتی به “اصل چهار” رفتم و شروع به کار کردم با معاون اقتصادی “اصل چهار” کار می کردم، او گفت حالا که اینجا آمده ای با این کتاب دستورالعمل ما آشنا بشو که ما بر چه اساسی کار می کنیم. سوال بی بی سی:“اصل چهار” ترومن که کمک می کرد به کشورهای دیگر برای ارتقاء سطح اقتصادی شاه؟ جواب شیبانی: “اصل چهار” ارائه کمک های اقتصادی آمریکا به ایران بود. آنها را که خواندم ماتم برد، این که هدف ما کمک اقتصادی و پیشرفت سریع ایران نیست بلکه باید یک طوری آنها را دلگرم کنیم که روز به روز وضعشان بهتر می شود، فرض بفرمایید یک درصد افزایش درآمد ملی قانع کننده است. آن وقت ها من اقتصاد نمی دانستم، ولی بعد که به دانشگاه های اقتصاد رفتم و به من درس دادند دیدم که مسئله مسئله رقابت است. ممالک صنعتی همه با هم رقابت دارند، رقیب را نمی توانند تحمل کنند. این بود که عملا موافقت نمی کردند یعنی کمک نمی کردند سوال بی بی سی: هنوز هم خیلی برای من روشن نیست، آقای شیبانی، آمریکایی که متحد ایران است و کشورهای غربی که متحد ایران هستند، البته در گذشته هم تلاش هایی شده بود تقریبا صدسال بود که برای آوردن کارخانه ذوب آهن تلاش می شد و به آلمانی ها و فرانسوی ها و آمریکایی ها مراجعه شد و هیچ کس قبول نکرد که ذوب آهن به ایران بدهد. ولی با همه این حرف ها، مثلا شوروی این را داد. ولی با این حال با تمام صحبت هایی که شما می کنید چرا باز نظام پادشاهی ایران این همه وابسته به آمریکا و غرب بود، یعنی با این که واضح می دید که آنها کمکش نمی کنند، از دید شما که می گویید کمک نمی کردند؟جواب شیبانی: وقتی دول انگلیس و شوروی با هم آمدند و ایران را اشغال کردند، خودشان برای این کار دلایلی دارند ولی از دید ما بهانه بود. ولی دولت ایران امید داشت که آمریکا کمک بکند. من می دیدم که وزیر دربار ایران در کنفرانس هایی که در دستگاه های آمریکایی می داد از رئیس “اصل چهار” التماس می کرد که خواهش می کنیم که ایران را به صورت ایالت چهل و نهم آمریکا تلقی کند، آن روز یادم نیست ایالت چهل و چندم می بود، یکی ایالت های آمریکا تلقی کنید و به ما کمک کنید. ولی در عمل من می دیدم که مشاورین اقتصادی آمریکا در پیشنهاداتی که می کردند صداقت نشان نمی داند و این کار را نمی کردند. ما آرزو داشتیم که آنها کمک کنند. برای ۵۰ سال مدرسه درست کردند، کالج درست کردند، عده زیادی علاقمند شدند، آمریکایی بود که می گفت به همه نمی شود همیشه دروغ گفت.
مقایسه کنید با 60 میلیارد دلار کمکی که به کره جنوبی کرده است. ایران حتی زمان شاه چه برسد به حال کره جنوبی نیست. !!! با توجه به حضور اسرائیل و عربستان و کشورهای حوضه خلیج فارس اساسا ایران باید یا تجزیه شود یا به خاک سیاه نشانده شود.
زاهدی آنچه بیماری (ذلت و خواری در مقابل آمریکا) بسیاری از خارج نشینها را که به قول شیبانی بنیانگذار ذوب آهن ایران، “محصول 200سال به بردگی فکری و اخلاقی و اقتصادی برده شدن توسط انگلیس و آمریکاست” آگاه است. مردم ایران با توجه به تهدیدات واقعی و دشمنانی که خواهان تجزیه و نابودیش هستند باید ابتدا بتواند مستقلا سرپا بایستد آنوقت تحولات درونی به قطع و یقین بدست خواهد آمد. اتفاقا آنچه که آمریکا نمیخواهد همین است. آمریکا یک گاو شیرده و ایران اگر نه تجزیه شده، ضعیف میخواهد. تحولات درونی ایران فقط و فقط باید مستقلا بدست مردم ایران ورق بخورد تا ماندگار و پایدار بماند. نباید ایندو مقوله را بنفع استعمار مخدوش کرد و با استعمار هم راستا علیه میهن شد. آنچه در 200 سال گذشته رجال کشور همچون امروزِ بسیاری از خارجه نشینان گرفتارش هستند.
به این استدلال توجه کنید.
اساسا ما فرض میکنیم که حرف بسیاری در اینکه تحریمها باعث نشده است که اقتصاد ملی و تمامی زیرساختهای کشور نابود شود، ارز کشور بخاک بنشیند. قیمتهای اقلام مصرفی وغذایی و … مردم صد برابر شود، خانه و کرایه خانه دهها برابر شود، انگار نه انگار که اقتصاد تک پایه ایران به نفت متکی است یعنی اگر نفت نباشد اقصاد نمیچرخد و بیکاران بیکارتر، فقیرها فقیر تر، کسب و کارهایی که تماما بااقتصاد نفتی میچرخد تعطیل و…و مردم ایران نه در ایران که در کره دیگری زندگی میکنند درست است. ضمن قبول همه سوء مدیریتها و دزدیهای نجومی. فرض کنید تا اینجا اساسا با شما موافقیم.
لطفا حالا با گوش باز گوش کیند.
آیا قبول دارید که اگر مطالب فوق عطف به آنچه حتی در زمان شاه یک از هزارش را از زبان کارگزاران شاه خواندید و چه در رویکرد آمریکا در زمان حاضر در رابطه با دیگر کشورهای منطقه دیده و شاهدیم، حقیقت دارند تمامی دشمنان ایران در صدر آنها آمریکا و اسرائیل و عربستان بطور مطلق مشکلشان مردم ایران نیست؟
وقتی عربستان قاشقچی را قطعه قطعه کرد، ترامپ گفت چون با ما معامله دارند ایرادی ندارد. یعنی همه این فشارها سر منافع آمریکاست
آمریکا بدنبال پول و نفت کشور است و نه منافع مردم ایران و حقوق بشرو…. ترامپ از قرارداد اتمی سهم میخواهد آنهم تمام سهم شیر را نسبت به اروپا و … یعنی حرفش این است که این قرار داد منافع مالی و قراردادیش به جیب آمریکا نرفته است. تمام حرف این است. همه حامیان تحریم به قیمت زجر مردم ایران دلالی آمریکا را میکنند.
یعنی در کل جهان هیچ کس جز خود مردم ایران بفکر خودش نیست. بنابراین تمامی تحریمها برای بزانو در آوردن ایران و رژیم است که مانند عربستان گاو شیر ده باشند. آنطور که در دوران پهلوی، شاه بود. حالا هر کس از این تحریمها حمایت کند، چه در داخل ایران باشد چه در خارج ایران باشد میخواهد ایران را تسلیم خواستهای آمریکا برای به بردگی بردن ایران کند. و هیچ ربطی هم به آنگونه که گفته میشود به توسعه طلبی رژیم ندارد چرا که در زمان شاه هم جلوی پیشرفت ایران را میگرفتند. چون اگر مانند عربستان گاو شیرده باشی، آمریکا حتی به توسعه طلبی تو مانند جنگ در یمن و سوریه و لیبی و حتی ساختن گروههای تروریستی جهانی همچون داعش و … کمک هم میکند.
کاملا واضح است که آمریکا و اسرائیل و عربستان و… برای اینکه خط خود را پیش ببرند برای فریب امثال دوستان و ایرانیان کم خرد، و کوتاه بین با وجود اینکه مسائل واضحی که نوشتم را همه خبرش را دارند، ولی بخردانه نمی نگرند، مسئله مردم ایران و توسعه طلبی و … را که اساسا کار خود آمریکاست و رژیم بدلیل تفاضل قدرتی ی یک به هزاریکه با آمریکا در موضع دفاعی است که در یمن و سوریه و … حضور دارد. ای کاش نبود، ای کاش آمریکا و اسرائیل و… که توسعه طلبهای واقعی هستند، از اطراف ایران کنار میرفتند. آنوقت همه بهانه های رژیم هم از او گرفته میشد. ولی دلالان آمریکا و اسرائیل و عربستان در میان ایرانیان خارج کشور، از حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس استقبال میکنندو حتی مانندایرج مصداقی ها وبدون کوچکترین شرمی ضمن اینکه خواستار این میشوند که عراقیانی در کشورشان مخالف حضور آمریکا و خواستار خروج آنها هستند را با قدرت هرچه تمامتر نابود کند و عملا از حضورشان در منطقه استقبال کرده و تائید میکنند.!!
در همین راستای بزانو در آوردن ایران است که مسئله پرتاب ماهواره نیز ناراحتشان میکند. همین سلطنت طلبها چهل سال است که میگویند هرچه شاه از بیمارستان و ارتش و… درست کرده بود خوب بود و حالا بدرد میخورد!!! ولی وقتی به پیشرفت پرتاب ماهواره میرسد خفه خون میگیرند. انگار پیشرفت تکنولوژیک جلوی سرنگونی حکومتی را میگیرد. مگر جلوی سرنگونی شاه را گرفت یا مال شوروی را گرفت. اگر بفرض رژیم سرنگون شود که دانش فضایی را با خود نمیبرد، برای مردم ایران میماند. بنابراین هیچ انسان ایرانی و ملی و با فهم نباید در دام تحریمها، در دام پروپاگاندای اسرائیل، آمریکا و عربستان و وطن فروشانی که خود را به آنها فروخته اند بیفتد.
به قطع خارجه نشینها بخوبی معنی دخالت خارجی بویژه آمریکا و اسرائیل و عربستان و یا هر کشور متصور دیگر را میدانند. از جمله سرشناسترین آنها اردشیر زاهدی است که گذشته از سابقه او در دوران شاه، و عیلرغم اینکه ممکن است بسیاری بدرستی دلایلی علیه او داشته باشند، باید اذعان نمود که سیاستمدار پخته ای است که برخلاف هذیان گویی های بسیاری از خود شیفته های تازه بدوران رسیده، معنی حرفهایی را که میزند را میفهمد. اگر ارشیر زاهدی هر حرف و تحلیل و موضعگیری دیگری میکرد میشد به دیده شک و تردید بدان نگاه کرد. هرچند بسیاری سلطنت طلب ها و فرقه کثیف رجوی و … بلافاصله در مقابل حرف حساب او مارک مزدوری را برایش نسخه کردند. ولی این موضعگیری اردشیرزاهدی در قبال آمریکا (شوریدن علیه طبقه خودش) و علیه آنها که خود را به کشورهای خارجی فروخته اند اتفاقا نشان از همدردی و نگرانی ای واقعی و شناخت عمیق و عینی از خطر و تهدید واقعی علیه ایران و مردم ایران در این مرحله از تاریخ آن است.
چون به سیاق معمول وی باید مانند بسیاری از سلطنت طلبها بر طبل مزدوری آمریکا میکوبید و بازگشت به شکوه و جلال گذشته خود در دوران شاه را مقدم میشمرد. اردشیر زاهدی اگر از خطر آمریکا و اسرائیل و عربستان و … حرف میزند، نه تنها مانند بسیاری از ما که درک و دریافتمان از مسائل بین اللملی حداکثر تئوریک و تحلیلی است حرف نمیزند بلکه شناختش از دشمنانعاری از احساسات، عاری از آرمانگرایی مبتذل، عاری از چپ نمایی، عاری از شور انقلابی، عاری از منفعت های زودگذر، عاری از مصلحت اندیشی و آینده نگری فردی و خصوصی است. بلکه مبتنی بر شناختی عینی، تجربی و دقیق است. چـرا؟ چون اردشیر زاهدی در دهه 90 زندگیش است با تاریخچه ای که از او در دست میباشد تمامی کارهایی که همه منفعت طلبان سلطنت طلب و یا چپ نماهای وابسته گرا مانند فرقه رجوی در آرزویش بودند و هستند و برای کسر ناچیزی از آن سرو دست میشکنند و براحتی میهن را به یک ریال میفروشند، مانند دست داشتن در قدرت سیاسی، در ثروت، در نزدیکی به سیاستمداران آنهم نه به سیاست مداران درجه چندم ینگه دنیا مانند جولیانی ها و جان بولتن ها، جان مک کین ها آنهم بصورت کرایه، وی سالیان با روئسای جمهور آمریکا و عالی ترین مدارهای سیاست و روابط بین اللملی را سالیان از سرگذرانده است و بنابراین اگر علیه آنها و اهداف آنها میشورد باید جدی گرفته شود چون او به عینه آنچه را که ما در پس تبلیغات رسانه ای جهانی، و عجله ناشی از خستگی و بی حوصلگی، نا پختگی سیاسی، دهن بینی، خشم نسبت به ظلم حاکم، کینه کشی، احساسات و … قادر نیستیم ببینیم زاهدی با توجه به سن و سوابق و… میبیند و دهها بار تجربه کرده است.دلیل اینکه مثال اردشیر زاهدی را اوردیم علیرغم اینکه کسان دیگری نیز بوده اند که همین موضع را دارند بخاطر این بود که نشان دهیم حتی اردشیر زاهدی نیز که شاید جزء آخرین کسانی باشد که مدعی است درد مردم را دارد نیز خطر را درک میکند و نسبت بدان هشدار میدهد که جدیدت امر را میرساند.
داود باقروند ارشد
12 اردیبهشت 1399
اول ماه می 2020
References
1. | ↑ | مصاحبه مهندس عبدالحمید شیبانی بنیانگذار ذوب آهن ایران https://youtu.be/ETNGAw0dipo?t=483 |
2. | ↑ | مصاحبه مهندس عبدالحمید شیبانی بنیانگذار ذوب آهن ایران https://youtu.be/ETNGAw0dipo?t=371 |
3. | ↑ | مهندس عبدالحمید شیبانی بنیانگذار ذوب آهن ایران: همانجا |
4. | ↑ | گری سیمور که تا مارس ۲۰۱۳ (اسفند ۱۳۹۱) مشاور باراک اوباما در زمینه مبارزه با گسترش سلاحهای هستهای بود، به برنامه نیوزنایت گفت: “من فکر میکنم سعودیها معتقدند نوعی تفاهم میان آنها و پاکستان وجود دارد، و در بدترین حالت خواهند توانست از پاکستان سلاحهای اتمی دریافت کنند.”سابقه پروژههای عربستان سعودی، از جمله برنامه تهیه موشکهای دوربرد قادر به حمل کلاهکهای هستهای – به چند دهه پیش بازمیگردد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، عربستان مخفیانه دهها موشک بالیستیک CSS-۲ از چین خرید. بسیاری از کارشناسان اعتقاد داشتند که دقت این موشکها برای استفاده در سلاحهای متعارفی ناکافیست. این موشکها ۲۰ سال پیش در ارتش عربستان بکار گرفته شد. تابستان امسال، موسسه انتشاراتی جینز، که در زمینه امور دفاعی تخصص دارد، گزارش داد که عربستان پایگاه جدیدی را با موشکهای CSS-۲ و سکوهای پرتاب مجهز کرده، و این موشکها را بهسمت اسرائیل و ایران مستقر کرده است. علاوه بر این، سالهاست که روشن شده عربستان سعودی کمکهای مالی سخاوتمندانهای در اختیار صنایع دفاعی پاکستان قرار داده، و به گفته کارشناسان غربی، از جمله به آزمایشگاههای ساخت تجهیزات موشکی و هستهای این کشور کمک کرده است.بازدید سلطان بن عبدالعزیز آل سعود، وزیر دفاع وقت عربستان سعودی، در سالهای۱۹۹۹ و ۲۰۰۲ از مرکز تحقیقات هستهای پاکستان مهر تأییدی بر نزدیکی روابط نظامی دو کشور بود. |
5. | ↑ | https://af.shafaqna.com/FA/259945 |
6. | ↑ | سوال بی بی سی: آقای شیبانی، شما در کتابی زیر عنوان “ذوب آهن آریامهر یک حماسه” درواقع تاسیس ذوب آهن ایران را به یک حماسه تشبیه کرده اید. چرا تشکیل یک کارخانه در یک کشوری باید حماسه باشد؟ جواب شیبانی: خیلی مطالب بود. دول غربی کمک نمی کردند، آمریکا صریح می نوشت ایجاد ذوب آهن برخلاف منافع شماست و این کار را نکنید. این مسئله را تکرار می کردند، دول غربی دیگر این کار را نمی کردند. کار بزرگ بود و مخالف داخلی هم داشتیم. یک سری [ازجمله] گروه هایی که با حمایت فرض بفرمایید آمریکا روی کار آمده بودند مخالفت می کردند و نمی خواستند. ما هم تجربه چنین کار بزرگی را نداشتیم و کار عملا با یک سری جوان شروع شد و به انجام رسید. از این نظر برای ما [یک حماسه بود]…سوال بی بی سی: خوب حالا چرا کشورهای غربی که ظاهرا متحد ایران بودند نمی خواستند که ایران صاحب کارخانه ذوب آهن بشود؟جواب شیبانی: همیشه در صنعت رقابت هست. من وقتی به “اصل چهار” رفتم و شروع به کار کردم با معاون اقتصادی “اصل چهار” کار می کردم، او گفت حالا که اینجا آمده ای با این کتاب دستورالعمل ما آشنا بشو که ما بر چه اساسی کار می کنیم. سوال بی بی سی:“اصل چهار” ترومن که کمک می کرد به کشورهای دیگر برای ارتقاء سطح اقتصادی شاه؟ جواب شیبانی: “اصل چهار” ارائه کمک های اقتصادی آمریکا به ایران بود. آنها را که خواندم ماتم برد، این که هدف ما کمک اقتصادی و پیشرفت سریع ایران نیست بلکه باید یک طوری آنها را دلگرم کنیم که روز به روز وضعشان بهتر می شود، فرض بفرمایید یک درصد افزایش درآمد ملی قانع کننده است. آن وقت ها من اقتصاد نمی دانستم، ولی بعد که به دانشگاه های اقتصاد رفتم و به من درس دادند دیدم که مسئله مسئله رقابت است. ممالک صنعتی همه با هم رقابت دارند، رقیب را نمی توانند تحمل کنند. این بود که عملا موافقت نمی کردند یعنی کمک نمی کردند سوال بی بی سی: هنوز هم خیلی برای من روشن نیست، آقای شیبانی، آمریکایی که متحد ایران است و کشورهای غربی که متحد ایران هستند، البته در گذشته هم تلاش هایی شده بود تقریبا صدسال بود که برای آوردن کارخانه ذوب آهن تلاش می شد و به آلمانی ها و فرانسوی ها و آمریکایی ها مراجعه شد و هیچ کس قبول نکرد که ذوب آهن به ایران بدهد. ولی با همه این حرف ها، مثلا شوروی این را داد. ولی با این حال با تمام صحبت هایی که شما می کنید چرا باز نظام پادشاهی ایران این همه وابسته به آمریکا و غرب بود، یعنی با این که واضح می دید که آنها کمکش نمی کنند، از دید شما که می گویید کمک نمی کردند؟جواب شیبانی: وقتی دول انگلیس و شوروی با هم آمدند و ایران را اشغال کردند، خودشان برای این کار دلایلی دارند ولی از دید ما بهانه بود. ولی دولت ایران امید داشت که آمریکا کمک بکند. من می دیدم که وزیر دربار ایران در کنفرانس هایی که در دستگاه های آمریکایی می داد از رئیس “اصل چهار” التماس می کرد که خواهش می کنیم که ایران را به صورت ایالت چهل و نهم آمریکا تلقی کند، آن روز یادم نیست ایالت چهل و چندم می بود، یکی ایالت های آمریکا تلقی کنید و به ما کمک کنید. ولی در عمل من می دیدم که مشاورین اقتصادی آمریکا در پیشنهاداتی که می کردند صداقت نشان نمی داند و این کار را نمی کردند. ما آرزو داشتیم که آنها کمک کنند. برای ۵۰ سال مدرسه درست کردند، کالج درست کردند، عده زیادی علاقمند شدند، آمریکایی بود که می گفت به همه نمی شود همیشه دروغ گفت. |