ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
چهارم خرداد 1351 کشتار بنیانگذاران مجاهدین و بنیانگذاری داعش ایران،توسط مسعودرجوی
درسحرگاه 4خرداد 1351 بنیانگذاران مجاهدین پیش پای نیکسون رئیس جمهور آمریکا توسط رژیم شاه قربانی و خونشان ریخته شد..
بقلم داود باقروند ارشد
مگر مدعی نیستید که:
انقلاب ایدئولژیک آنتی تز بنیادگرایی یا بنیادگرایی داعشی
امام زمانی مسعودرجوی مقوله ای آزادی ستان یا ضد آزادی و دمکراسی
آهای مردم جهان، جوانان ایرانی و زنان ایران، که سالهاست ایرانیان را در جستجوی آزادی ناظرید! آیا آنگونه که داعش ایرانی و آمریکاییها اصرار دارند، ایرانیان محتاج و منتطرامام زمانی مسعودرجوی هستند؟!!
به انسانهای عصری که انقلابهای بزرگی مانند انقلاب کبیر فرانسه و دوران رونسانس، انقلاب اکتبر، انقلاب چین، انقلاب الجزایر، انقلابهای آمریکای لاتین از جمله کوبا، نیکاراگوئه، را تجربه کرده و یا پشت سر دارند و نهضتهای ملی همچون نهضت ملی کردن نفت مصدق کبیر، عبدالناصر در مصر را در کیسه تاریخش دارد.
نسلی که متعلق است به عصر ارتباطات و در جهانی زندگی میکند که متکی است به دستاوردهایی مانند، اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیونهای ژنو، بیانیه استقلال آمریکا، و ارگانهایی همچون سازمان ملل، از دستاوردهای عصر آن است.
مهمتر اینکه متعلق به کشوری است که میرزا کوچک خان ها و ستارخان ها، خیابانی ها و مصدقهایش جهان را تحت تاثیر خود و جهل شکنی هایشان قراردادند به نسلی که حنیف نژادها، بیژن جزنی ها و احمد رضایی ها و گلسرخی ها و بسیاری از انقلابین غیر دینی را در پشت سر دارد و هنوز گرمای خون آنها به سردی نگرائیده است نمیتوان امام زمان جهل و نادانی تحمیل کرد.
زهی بیشرمی و وقاحت و ننگ و نفرین به این نگاه تحقیرآمیز و توهین به شعور نسلی که خود شیادانه آنرا نسل انقلاب مینامیدید. اگر قرار بود کسی به شیادیهای رجوی تن بدهد چه نیازی بود که در مقابل خمینی بایستد؟ و باردیگر بدست رجوی به بند و زندان و شکنجه کشیده شوند؟ آقای رجوی شما دیر آمده ای ولی خیلی زودتر از همه میخواهی بروی؟
دير آمدي اي نگار سرمست
زودت ندهيم دامن از دست
فراموش نکن خمینی همه چیز آن دستگاه امام زمان بازی که شما راه انداختی را یکجا داشت که بسیار هم داشت. هم سن و سال هم لباس و قشر و مکتبش و هم ساز و کار مسجد ومنبر و هم فرهنگی در دل ملیونها مادر و پدری که در دوران شاه لائیک حتی بیشتر به مذهب روی آورده بودند را.
جناب رجوی مگر خودت در نشریه مجاهد (کلیشه زیر) ننوشتی: “خمینی بخاطر رهبری پیروزمند مبارزه علیه دیکتاتوری شاه اعتماد توده ها را بخود جلب کرد، با دست گذاشتن بر روی دشمن اصلی یعنی امپریالیسم آمریکا تکیه گاه اساسی توده ها در مبارزه شان علیه آمریکا بشمار میروند”
ضمن اینکه او انقلابی به بزرگی انقلاب 22 بهمن را همانگونه که مسعودرجوی صدها بار در نشریه مجاهد برآن تاکید داشته است نیز به پیروزی رسانده بود و در نتیجه عوام الناس او را در ماه میدیدند. قداستی که نه در ایران که در جهان طنین انداخت وهنوز هم از بین نرفته است. با پیشینه ای چند صد ساله، با باوری که به قول یکی از مجاهدین از جهنم شما رسته، “میلیونها مرده و زنده پشت آن بوده و هست”، ولی با این وجود او این ادعایی که شما کردید را نکرد. اما خمینی خوب متوجه میشد که شما از روز اول بدنبال چه هستی طوریکه بعد از تجمع امجدید گفت: “پسرک میگوید رهبراست”.
همگان شاهد رویکرد نسل حاضر ایرانیان آزاده با خمینی بودیم. آنگاه شما جدای از به سرقت بردن میراث حنیف نژاد بقیه کارنامه تان درنزد مردم ایران مملو است از خیانت و اعمالی که مردم ایران با هیچگونه سوس چپ نمایانه و و سوپر روشنفکرمآبانه برایشان قابل هضم نبوده و نیست. آنها در واقعیت چهر و صحنه سیاسی و ایدئولژیک شما خیانت و همدستی با دشمن مردم ایران “صدام حسین” است.
صدامی که دست در کشتار نه تنها مردم خودش با بمب و سلاحهای شیمیایی بلکه دست در خون مردم ایران داشت. شهرها، خانه و کاشانه و زن و فرزند و پسر و پدر همین مردم را به خاک و خون کشیده بود.
مردم ایران شما را در التماس و دریوزگی برای یک دیدار با این جنایتکار در دفتر وزیر اطلاعاتش دیده اند، آنهم همانگونه که خودت در ویدئویی که از آن جلسه گرفته شده با بیشرمی بیان میکنی: “نه بدلایل سیاسی که بدلایل قلبی!!!!! است که میخواهم آقای رئیس جمهور صدام حسین صاحب خانه ام را ببینم و این حق من است”. مردم ایران شما را در فروختن مجاهدین قیام کرده علیه دجالگریهای شما (بهترین فرزندان ایران زمین) به حبوش برای بستن دهانشان و فرستادن به نزد رژیم دیده اند.
مردم ایران در چهره شما ترورهای کور و خمپاره زدنها به شهرها را با گوشت و پوست لمس کرده اند.آنها همچنین شما را به خیانت به همرزمان خود، فرار از جنگ و جبهه نه یکبار که هر بار پیش آمده، در شکنجه و زندان و سرکوب کسانیکه تادیروز دوشا دوش خودت بوده اند مانند پرویز یعقوبی ها، علی زرکش ها، مهدی افتخاری ها، و همه مجاهدینی که ستم تو را چشیده اند میشناسند.
شما را در به خاک و خون کشاندن هزاران مجاهد در این سو و هزاران نفر در سوی مردم ایران، خود فروشی سیاسی و همدستی با جنایتکارترین حاکمیتها و جناحهای موجود در جهان برای رسیدن به امامت و قدرت میشناسند.
بنا بر تجربه برخورد مردم ایران با خمینی، میبینید که اگر آقای رجوی همه این جنایاتی که مرتکب شده و میشوید، در کارنامه خود نداشتید نیز این دجالگری شما خریدار نداشت چه برسد با کارنامه فوق الذکر که فقط مشتی از خروار بود.
آقای رجوی میخواهستید که نسل حنیف نژاد در مقابل این تحقیر و توهین به همه آگاهی و تاریخ خود، به بشریت و شعور انسان سکوت کند و رجوی را به این روزی که انداخت نیندازد؟
زهی خیال باطل. آقای رجوی مگر بزبان اشد خودت در جلسه عمومی با حضور تمامی مجاهدین نگفتی که:
بله درست است. انتظار دیگری از نسل انقلابی حنیف نژاد نمیتوان داشت. آنها آمده بودند که نیرنگ و فریب و دجالگری و خرافه و اوهام پرستی را ریشه کن کنند و وقتی که خود تو را دزد غافله و مرتجع تر و شیاد تر از همه دیدند علیه تو شوریدند.
درود و سلام به همه آنها زمانیکه زاده شدند و زمانیکه سر بر خاک خواهند گذاشت. نسلی که حاضر شد زمانیکه هیچ چاره ای نداشت و در سیاه چالهای فیزیکی و روحی و روانی تو قرار داشت حتی با خود کشی دست به اعتراض بزند، ولی به دیکتاتوری، دجالگری، شیادی، فریب و نیرنگ های تو تن ندهد.
مردم ایران به همه آنها افتخار کرده و میکنند و در آینده نیز همه این زنان و مردان را در تاریخ خود با افتخار یاد خواهند کرد از یعقوبی و سعادتی گرفته تا اسماعیل وفا، سعید جمالی تا آخرین جداشدگان.
این در جبهه کسانیکه دیدگاها مذهبی بودند. هنوز هیچ اشاره ای به نسل انقلابی غیر مسلمان نکرده ایم که چه مقاومتی کردند، از جمله از همه کسانیکه حتی در شورای پوشالی خودت که در آن همین محتوای دجالگونه و دیکتاتور مابانه را به پیش میبردی، رو در رویت ایستادند و از آن خارج شدند، همچون آقا و خانم متین دفتری، شکری، اصفهانی، قصیم، روحانی، …. و بسیاری که پیش و بعد از آنها از شورا جدا شدند، درود و سلام به همه کسانیکه تسلیم شیادی و خرافه و دیکتاتوری نشدند.
رجوی چگونه زنان را به همبستر شدن با خودش میکشاند؟
شاید مردم ایران و بسیاری که از نزدیک و طی دهه ها در تشکیلات رجوی گرفتار نبوده اند ندانند که همه داستانهای گردهمآیی ترمینال خزانه، انجمن میثاق خیابان شیروخورشید و شهادتهایی همچون عباس عمانی، گرد همآیی دانشگاه، رژه میلیشا، امجدیه، سی خرداد، 5 مهر، تا جاسوسی برای شوروی … کشتارهایی همچون 7تیر، دفتر نخست وزیری، … تا طلاق و ازدواجهای ننگین شما تا دجالگریهایی تحت نام پروازهای تاریخساز به فرانسه و از فرانسه، تا انقلاب ایدئولژیک تا حذف یعقوبی و علی زرکش و بسیاری دیگر، تا آفتاب و فروغ و … و البته سرکوب و زندان، شکنجه و کشتن همین مجاهدینی که در مقابل خمینی ایستادند و بدلیل عنصر انقلابی درونشان در مقابل دیکتاتوری و دجالگری بسیار شیادانه تر و وقیحانه تر رجوی نیز ایستادند، همه و همه برای رجوی بازی ای بجز شهوت رانی او نبوده. شهوت امامت و امام زمان بودن.
بله آقای رجوی شما تنها میتوانستی این شیادی بزرگ و آشکار، این خیانت به شعور انسان را با بکارگیری و دست به دامن شدن به عنصر حقیر و پستی همچون مریم عضدانلو پیش ببری، که بعد از جذب او به خودت زمانی که همسری در میان همرزمانت داشت، زمانیکه هنوز خون اشرف خشک نشده بوه، در دستگاه (شوهر رده ای) که خودت آنرا هزاران بار تکرار کرده ای، بخدمت بگیری که این ذهنیت بیمارگونه و لاعلاج را با او به پیش ببری.
{{ در توضیح (شوهر رده) باید گفت: آقای رجوی اینگونه دیکته میکند که: “ایدئولژی و جهان بینی زنان عالم، ایدئولژی من آنم که شوهرم است” میباشد. یعنی زنان به نوبه خود بدلیل از خود بیگانگی، هویت خود را در آنچه شوهرانشان هستند میدانند. بنابراین تعریف، زنان تماما بدنبال یافتن شوهری هستند که موقعیت بالاتری دارد. اگر در اجتماع باشد یکطور اگر در محیط کار و اداره و دانشگاه باشد یکطور و اگر در یک تشکل سیاسی است چشم داشتن به شوهری که رده بالاتر را دارد. }}
طبق تعریف رجوی هیچ زنی نبوده و نیست که از این امر مستثناء باشد از جمله مریم عضدانلو. رجوی برای توجیه کار کثیفی که با مریم عضدانلو کرده بود و برای آسوده کردن خیال او و چه بسا مهدی ابریشمچی، در این دستگاه ایدئولژیک خود یک استثناء قرار میدهد، (که بعدها نیز بستری شد برای همخوابگی با دیگر زنان مجاهد) و آن این بود که اگر براساس دیدگاه (شوهر- رده) آن فرد بالاتری که زنان بدنبالش هستند و میخواهند که مال او باشند، اگر مسعود رجوی که امام زمان است باشد ایرادی که ندارد هیچ، بلکه این تمایل و این خواستگاه بسیار انقلابی، رهاییبخش و آزاد کننده زنان از زنجیرهای بردگی و بندگی است!!! و میگفت که همه زنان باید عاشق من باشند. در توجیه بازهم شیادانه آن میگفت که من عاشق محمد حنیف نژاد بودم؟!!!! و وقتی لباسش را در میآورد طور دیگری به او نگاه میکردم؟!!!!!
به همه مقدسات قسم که اینها هیچکدام تحلیل یا خدایی نکرده اتهام نیست. بلکه عین آموزها و گفته های رجویها (مسعود رجوی و مریم عضدانلو) ست. و تازه از نظر رجویها تنها زنانی به این مرتبه راه می یافتند که از بسیاری از قید و بندها جسته باشند.
بر همین اساس نیز بوده است که به مریم رجوی با استفاده از تمامی اهرمهای تشکیلاتی فشار ایدئولژیک میآورد که اگر شما مرا فقط برای خودت بخواهی این عین استثمار من (رهبری عقیدتی- امام زمان- خلیفه مسلمین جهان) است و برتری طلبی تو نسبت به دیگر زنان مجاهد را نشان میدهد، که همان دستگاه استثماری است.
درصورتیکه اگر همین مسیری که خودت رفتی(دست کشیدن از همسر خود و به عقد و ازواج من در آمدن) را برای دیگر زنان هم مهیا کنی مشخص میشود که این کار تو نه برای دست یابی انحصاری به من که به دلیل نزدیک شدن به رهبر عقیدتی بوده.
بنابراین مریم عضدانلو بشتاب که هرچه زوتر خود را از این دیدگاه استثماری رها کرده و دیگر زنان را با هر حیله و نیرنگی که میتوانی به همان مسیری که خودت رفتی رهنمون شو. و این بود آغاز جریان همبستر شدن رجوی با زنان شورای رهبری. جزئیات آن توسط جداشدگان بسیار طرح شده است که در دسترس همگان هست
داود باقروند ارشد
خرداد 1399
می 2020
مطالبی در همین رابطه
درسهای مشروطه جهت ممانعت از باز تولید دیکتاتوری