ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان
متن پیاده شده گفتار آقای داود باقروند ارشد را در زیر بخوانید.
انتشار لیستی از اسامی در یک سایت بنام رهیافتگان منجر به جنجالی شده است که این روزها توسط فرقه رجوی یکی از منفور ترین فرقه های مافیایی براه افتاده و مورد بهره برداری قرار میگیرد.
رویکرد درست با این مسئله چیست و پاشنه آسیل ما کجاست که رجوی میتواند هم به میهن خیانت کند، هم دست به کشتار مجاهدین بزند، هم آزادی کشی کند و علیرغم اینکه در ایران چندین دهه است که نابود شده میتواند در جامعه خارج کشور کماکان غوغا سالاری راه بیندازد.
رجوی اینکار را با تکیه به تجارب ضد انقلابی که دارد از چند دهه قبل شروع کرده و ابزارش نیز کلیشه سازی برای افکار سیاسیون خارج کشور و بویژه اعضای گذشته و حال خودش است.
تا زمانیکه کلیشه های رجوی در میان خارج کشوریها جاری است او میتواند با تکیه به آن همه خارج کشوریها را به بازی بگیرد. و مدعی شود خودش تنها محصول سیاسی فروشی در بازار شام نئوکانهاست.
طوریکه عده ای راه افتاده و با امضاء جمع کردن تلاش میکنند که با رجوی از موضع ضعف و توجیه کلیشه های رجوی مقابله کنند.
رجوی که بشدت این روزها کمیتش با بحرانی که ترامپ و نئوکانها در آمریکا با آن مواجهه هستند لنگ میزنه و التماس و درخواستهای برایان هوک برای مذاکره و بده بستانهایشا با رژیم همه امیدهای رجوی و اسیران در بندش را نقش برآب کرده بشدت به این هیاهو نیاز داشت. و
مانند 40سال گذشته یک سایت داخلی بکمکش اومده تا رجوی دوباره پروژه پوسیده و مندرس خنثی کردن فعالین سیاسی خارج کشور را تحت نام پروژه “جاروی شغالان” را راه بیاندازد تا شاید از اثر فروپاشی بحران کنونی درونیش کم کنه. هدف اصلی هم نیروهای در حال مرگ و میر درونی هستند.
و بیچاره مجاهدین اسیر در آلبانی باید بنشینند و صدها صفحه اندر درک و دریافتهای خود از شگفتی های تاریخسازانه این دون کیشوت سیاه کنند و بنویسند که چگونه سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین درون خودشان را نابود کرده اند تا از آن طریق رجوی از بن بست و نکبتی که گرفتارش است خارج شده بتواند برود تهران.
غوغا چیست؟
همه این هیاهوی دجالگرانه ی که مریم رجوی و مسعود رجوی با پوزخند و توهین به شعور جامعه ایرانیان مطرح کرد چیست؟
1.همه ایرانیان باید از کلیشه اینکه هرکس به من انتقاد میکند دشمن ایرانیان است. پس به حقایقی که میگوید کوش نکنند.
2.من به شمایان اتهام میزنم شما موظف هستید بروید ثابت کنید که اتهام باطل است.
حرف ما در مقابل این ادعای رجوی چیست.
- ما ضد دجالگری هستیم ضمن بدور انداختن همه کلیشه های ضد خرد و تفکر برعکس خواسته تو ، از خرد و فهم و شعور و فکر و اندیشه برای شناخت پدیده ها استفاده میکنیم .
2. دقیقا بر آنیم که بساط ننگین توتالیتریسم، اتهام میزنیم بروید اثبات کنید متهم نیستید را برای همیشه ریشه اش را از ایران برکنیم
چون اگر ملاک و معیار برای سنجش افکار، مواضع سیاسی و رفتارِ افراد انگیزه های پشت پرده باشد مصداق عینی دائی جان ناپلنون میشویم.
طوریکه خرد و عقل و فکر و تحلیل درست را رها کرده و چسبیده باشیم به اینکه هر منتقدی حتما یک پشت پرده ای دارد.
آنچه بسیاری از جمله قربانیان این کلیشه ها خودشان تبحر تام در بکارگیری این نوع تفکر دائی جان ناپلئونی دارند.
باید با بدور انداختن کلیشه ها، ملاک و معیار واقعیات و مواضع سیاسی افراد و گروهها و آنچه در جلوی چشمشان میگذرد باشد.
دنباله روهای کلیشه ها نشان میدهند که بدلیل ضعف در تفکر، منافع حقیر فردی و شخصی و گروهی، خودخواهیهای حقیرانه، ترجیح میدهند که با یک کلیشه ساده سیاه و سفید انگاشتن، مسئله را به سمتی که دلشان میخواهند ختم شده تلقی کرده و تحلیل کنند و نتیجه گیری کنند.
مسعود رجوی اما برای اجماد تفکر و اندیشیدن وتعطیلی بکارگیری خرد در بین مجاهدین کلیشه های خاص خودش را آفریده تا با بهره جویی از فرهنگ دایی جان ناپلئونی جاری بتواند به جنایاتش و وطن فروشیهایش ادامه دهد.
کلیشه بندیهای رجوی اینکونه بود:
در درون تشکیلات با انتقاد بی انتقاد اصل بر مزدور بودن اعضاست از صدر تا ذیل، و باید بروند و گزارش بنویسند و ثابت کنند که هستند.خانم رجوی امروزه خیلی لطف کرده گفته ثابت کنید نیستید. یک کمی خودمونی بشه مثلا وقتی بردیمش به ایران اونجا باید بروید ثابت کنید که هستید.
در خارج کشور بدون انتقاد به رجوی، اصل بر مفت خور و خونخوار بودن همه خارج کشوریهاست، چون پناهندگیشان مرهون خون مجاهدین است!! اگرخارج کشوریها به رجوی انتقاد هم بکنند، کلیشه حتما مزدور دشمن هستند نیز اضافه میشود. تا بروند ثابت کنند که نیستند. (در ایران اگر رجوی حاکم باشد باید ثابت کنند هستند)
یادتان باشد قبلا هم کلیشه ای را در مورد فعالیت در خارج کشور صادر کرده بود.
همانطور که مشاهده برای هیچ فکر و اندیشه ای سرسوزنی حیات سیاسی و مبارزاتی خارج از خودش قائل نیست.
اما این اجازه نخواهیم داد مسعود رجوی در درجه اول برای شورایی ها و بعد برای بقیه با اولیت جامعه مدنی داخل کشور و بعد فعالین خارج کشور. آنزمان رجوی گفت باید گربه را دم هجله کشت.
یک نمونه از کارکرد کلیشه های گشتاپوی فرقه در درون تشکیلات و یکی هم در بیرون تشکیلات و جامعه مدنی میزنم که روشن گردد با چه پدیده ای مواجهه هستیم.
رجوی برای سکوب داخلی در درون تشکیلات میگفت شما مزدورید بروید و ثابت کنید.
بنابراین مجاهدین بدبخت باید قلم و کاغذ که زیاد هم بود برمیداشتند و تا میتوانستند لوش و لجن میریختند سر خودشون و مینوشتند که:
که در الزکورت حفاظت چسبیده اش بودم. که با جانم باید از قواد رجوی حفاظت میکردم. درست است به این پاسدارها اینقدر بد میگوئید نمک نشناسی نیست؟ رابط با سازمان با سیستم امنیتی با انگلیس و اسکاتلندیارد در حفاظت از مریم رجوی بوده، همین پاسدار یکی از دو امضا دار بنیاد مالی ایران اید بوده.
تشریح نمونه سرکوب شدن مریم رجوی.
و مریم رجوی را مجبور کرد که بگوید بدتر از پاسدار بوده و عاشق بورژوازی شده و رهبر عقیدتی با نپیوستن حتی یکنفر به ارتش ازادیبخش را فراموش کرد بوده است.
میبینید همه اعضای ارشد سازمان از جمله مریم رجوی پاسدار بودند. بعد میشه قبول کرد رجوی با کار پاسداری مصداقی مشکل داشته و داره.
وقتی مریم رجوی را باید جهت پررو نشدن جلو ما به صلابه کشید اکرم حبیب خانی عددی نیست که نخواهد علیه فرزندش اطلاعیه ندهد. اکرم حبیب خانی اتوماتیک میداند که چه بنویسد. والا مانند هیتلر تلفن میزد که در جا خود کشی کن.
در فرقه گشتاپویی استالینی رجوی آنوقت فکر میکنید کسی چون اکرم حبیب خانی میتونه چیزی جز این بنویسه؟
دادن نمونه اکرم حبیب خانی
در این سند کاملا واضح است که اکرم حبیب خانی کاملا از ترک اشرف توسط امیر پسرش راضی بوده است.
حالا برگردیم سر لیست رهیافتگان
جهت روشن شدن این که این هیاهویی که رجوی براه انداخته در واقع چیست باید گفت.
اولا صدها نمونه ایرج مصداقیها یا اسامی دیگری که رهیافتگان به اصطلاح افشا کرده هستند که در زندان های رژیم علیه رجوی برگشتند، و بقول رژیم تواب شدند…. که امروز در درون تشکیلات جزء مسئولین سازمان حضور دارند که چون به رجوی خود را فروخته اند گل و گلاب هستند.
خود مصداقی با آن سابقه ای که رجوی برایش مترادف تشنه بخون و… گذاشته فکر نکنید ه اطلاعاتش در مورد مصداقیها فقط محدود به کتابش از قبل هم خبرداشت. اما تا زمانیکه برایش در این کنفرانس حقوق بشر و یا مصاحبه مطبوعاتی بلبل زبانی میکرد که رجوی به به و رژیم اه ها، گل گلاب بود. همین که به رجوی انتقاد کرد شده تیرخلاص زن.
باید به این آقای رجویِ صد بار بدتر از رژیم گفت
که جناب اگر مصداقی بفرض آنگونه که تو مدعی هستی با رژیم همکاری کرده و آنهم میدانیم در زیر فشارهای فرای طاقت و زیر اعدام که از صفر تا صدش مقصرش تو بوده ای. اگر آن مجاهدی که تو برایش اشک تمساح میریزی توسط گشت اطلاعاتی دستگیرشده با کار مصداقی، اگر نشده بود و آمده بود نزد تو، خود خودت به همان بلایی که رژیم میخواست سرش بیاره مگر نمی آوری. مگر نمیگویی که چرا از زندان زنده بیرون آمدید.
مگر خودت گشت شکار مجاهدین راه نیداخته بودی که آنها را در هنگام فرار چه در درون اشرف و چه حتی در جاده های اطراف اشرف و درجاده های اطراف شهرهای بصره و العماره و بدره آنهم بکمک سیستم سرکوب صدام حسین میگرفتید و شکنجه میکردید و به قتل میرساندید. مگر دو تن از بچه ها را که از قرارگاه بصره فرار کرده بودند در مرز کویت با همین گشتها دستگیر و شکنجه نکردید. مگر پرویز احمدی و قربانعلی ترابی بدست شما زیر شکنجه کشته نشدند.
اگر وزارت اطلاعات آنهم با دشمنش که با او با سلاح مبارزه میکرده چنین رفتاری کرده تو با مجاهدینی که فقط با تو انتقاد میکردند و تحمل مناسبات استبدادی و طن فروشانه تو را نداشتند و میخواستند از جهنم تو فرار کنند بدتر از وزارت اطلاعات رفتار کرده ای. بعد تو به مصداقی و خدابنده و سلطانی و یغمایی ها ایراد میگیری. چرا اسمشان در رهیافتگان آمده؟
چندین نفر زیر شکنجه ها خود سوزی کردن، چندین نفر با سلاح خود زنی کردند از دختران جوان که طاقت فشارهای تورا نداشتند. زنانی مانند زهرا نوری، که تن به همخوابگی با تو نمیدادند. چند نفر روانی شدند. چند نفر خود سوزی کردند و کشته شدند. سال 63 نزدیک به 730نفر و در سال 74 نزدیک 1000نفر دستگیری و شکنجه سیستماتیک مگر توسط همین دستگاه به اصطلاح ضد شکنجه شما صورت نگرفت. همه شکننجه شده ها حی و حاضرند. شکنجه گرها دارند میمیرند ولی شکنجه شده ها چون جوانتر بودند هنوز زنده هستند.
بنایراین مطلقا مسئله رجوی مستمسکی بنام اسامی درج شده در سایت رهیافتگان نیست. مگر اسامی آمده در اون لیست کذایی چه کارکردند و میکنند که جنایتکاران و شکنجه گران امثال مهدی ابریشمچی عباس داوری، بتول رجایی، پروین صفایی، مجید عالمیان، حسن عزتی، سید سادات دربندی، بهرام جنت صادقی، علی مثنی، حسن نطام الملکی، حسن محصل، عبدالوهاب فرجی، انجام نمیدهند. کسی نبوده که رجوی آنها رو به شکنجه مجاهدین آلوده نکرده باشه با سوابق طولانی شکنجه و ضرب و شتم و قتل. حالا خطابمان به کسانی است که در دام رجوی گرفتارند و خود کلیشه کارهای قهاری هستند.
آقایان و خانمهایی که لیست امضا میکنند که آقای رجوی به راه راست هدایت شو و دست از اتهام زنی بردار، چون اینها خلاف حقوق بشر است. خودشان را به سخره گرفته اند که فکر میکنند رجوی اینها را نمیداند!! و مشکل او نا آگاهی است!!! دوستان برای مبارزه با کلیشه های رجوی اگر راست میگوئید خودتان از بکارگیری این شیوه کثیف علیه دیگر جدا شدگان دست بردارید.
تفاوت مخاطبین رجوی که اتهامات و ادعا ها را ملاک و معیار قرار میدهند از جمله خود شما که مورد اتهام قرار گرفته اید با انسانهای دوران قرون وسطا یا سده های میانه که کشیشان هر مرد و بیشتر زنان را با تهمت زدن میتوانستند بدست مردم نا فهم و بی سواد در آتش زنده زنده بسوزانند در چیست و کجاست؟ مگر همین خودتان از همین اتهامات کثیف و ننگین با همان کلیشه های رجوی علیه جداشدگان دیگر که بداخل رفته اند یا در همین خارجه هستند استفاده نمیکنید.
آیا نباید در رویکرد شما با اینگونه کلیشه ها، در قرن بیست و یکم با رویکرد انسانهای دوران تاریکی مطلق قرون وسطا تفاوتی باشد. بزرگترین خطت با گناه تائید و تکریم شیوه های رواج تاریک اندیشی و مخاطب را احمق فرض کردن است و باید باشه. همین آقای مصداقی و یغمایی که از جمله قربانی این شیوه های رجوی هستند از کسانی هستند که در آماده کردن این لجنزار تاریک اندیشی که چهل سالی است رجوی براه انداخته هیزم رسان وهم زن آشش بوده اند. چرا که تا استخوانی که رجوی پرتاب میکند شما برایش جمع نکنی که نمیتواند دوباره بیندازد.
همین یغمایی به خود من نوشت که بین توکه ایران رفته ای و سعید جمالی که ایران نرفته حرف او را گوش میکنم. بابا این یعنی من شعورم بسیار ما پس کلیشه هایم است. یعنی من از کلیشه هایم پیروی میکنم تا از خرد و فهم و درک و شعورم که ببینم چه میگویی و مواضعت چیست؟
آقای [سعید] جمالی و امثالهم با هر عیب و علتی که داشته باشند یا شما رویشان بگذارید برای من مطلقا در ابهام قرار ندارند . بخوبی میدانم چه کرده و چه میکند و چندین سال رنج برد تا توانست خود را به اروپا برساند .من حتما بین این دو تیپ انسان تفات قائلم. خیلی جدی. کسانی که از من میخواهند نظرات هر دو را بطور مساوی منتشر کنم یا موضع برابر در مقابل هر دو طرف داشته باشم درخواستی جالب ندارند. یعنی درخواستشان کاملا بیجاست.
رادیکالیزم رو مشاهده کردید؟ داخل رفتی اصلا حرف باهات نمیزنم. سعید هر کثافتی میخواهد باشد داخل نرفته؟ حالا ببینیم این آنگونه که در ظاهر بنمایش گذاشته میشود رادیکالیزم است یا عین کلیشه رجوی و نماد قرون وسطی.
ترورسیاسی شاملو توسط مسعودرجوی ، ترور جامعه مدنی ایران
بعد از پایان جنگ ایران و عراق و فعال شدن جامعه مدنی ایران بویژه در میان خبرنگاران و نویسندگان و دانشجویان و دانشگاهیان …بخشیهایی از اعضای شورای ملی مقاومت بدرستی و با درک بسیار آینده نگر خواستار حمایت شورای ملی مقاومت از این فعالیتهای مدنی درون کشور بودند. از جمله کریم قصیم ومحمد رضا روحانی و آقای شکری، و در راس همه آقای محمد علی اصفهانی بودند که به سیاست ترور نهادها و فعالین مدنی اتخاذ شده توسط مسعودرجوی در شورای ملی مقاومت بجد به مخالفت پرداختند.
آقای اصفهانی در گوشه ای از این مبارزه برای نجات جامعه و فعالین مدنی از ترور سیاسی توسط رجوی، توضیحاتی تحت نام “شاملو شاعر انسانگر، نه شاعر سياسی” چنین نوشته اند در روز اعلام خبر مرگ شاملو، در تابستان ۱۳۷۹ «دکتر هزارخانی» از من خواست تا در جلسه ای در پاريس در باره ی شاملو و شعر او صحبت کنم. در همان زمانِ … به دعوت کننده گفتم که اگرچند جريان سياسى حق نداشته باشند که در بزرگداشت شاملو کلامى بر زبان برانند، چه برسد که برای او مراسمی هم بگیرند، اوّلين آنان همين شوراى کاملاً تحت انقياد مجاهدين است:
کسانى که در زمان حيات شاملو او را به دليل آن که در ايران مانده بود، و به دليل آن که به درخواست آن ها در بيان کلامى ـ به نشانه ی بی اعتنايى ـ قاطعانه و بی چون و چرا، پاسخ منفى داده بود، و به خاطر آمد و رفتش ميان ايران و خارج ….به ناشايسته ترين کلمات، حتّى در جلسات رسمى شورا مورد انواع اتّهامات و ناسزاهاى زشت قرار مى دادند. فقط در مورد شعرا نبوده است. مطابق سند رسمى و خيلى هم مورد افتخارشان در شورای ملی مقاومت به نام «بيانيّه ملّى ايرانيان»، شاملو نبز همچون تقريباً تمامى تشکل ها و شخصيّت هاى فرهنگى و سياسی و دانشجويى، به صراحت، جزء دشمنان مردم قرار مى گرفت و مى گيرد.
بازگردیم به ایران رفتن و نرفتن به ایران و اینکه رادیکالیزم است یا کلیشه حذف و ترور سیاسی است نقل از نوشته آقای اسماعیل وفا یغمایی http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-101281.html مرگ بر مصداقی اما زنده باد مصاقی
اولا: درود بر مصداقی که در کتابش همه چیز را نوشته و منجمله محملی به حضرات داده تا دست خالی نباشند و او را بکوبند.
ثانیا نشستن در گشت بمعنای لو دادن نیست همانطور که پدر بزرگ مرحوم من معتقد بود ابزار زنا را همه در شلوار مبارک خود دارند ولی انجام زنا چیز دیگریست و نمیشود افراد را به جرم داشتن و حمل دائمی ابزار زنا محاکمه کرد.
ثالثا: چگونه صداقت دم و دستگاهی را که نویسنده از آن دفاع میکند باور کنیم وقتی همین دم و دستگاه دو عضو مستعفی خود را ، آقایان قصیم و روحانی را با چهل سال رنج مبارزه و تبعید با فتوائی حاد تر ار فتاوی آخوندها ی مرتجع ومستبد و متحجر،زمینه ساز کشتار اشرف و مزد بگیر وزارت اطلاعات معرفی میکند.
آقای یغمایی انجا که مصداقی خودش در کتابش نوشته چه کرده را ماست مالی میکند. اینجا هم که رجوی بدون هیچ مدرکی قصیم و روحانی را متهم میکند را نیز رد میکند خودش همان کاری که رد میکند را طبق کلیشه مسعود رجوی در مورد شاملو را روی من اجرا میکند. و چشم را روی حقایقی که در مورد سعید جمالی برایش نوشته ام میبنده. کلیشه را خوب در این دیدگاه مشاهده میکنید. کلیشه چیه؟
اینکه مخاطب الان چه مواضعی دارد چه میگوید مهم نیست. کلیشه است که غلبه دارد بر شعور سیاسی، درک و فهم من و سنجش منافع کشور و مردم ایران / کلیشه مرجح است برای تشخیص درست و غلط مواضع افراد و عملکرد امروزشون. /تازه این در مورد مصداقی است که خودش گفته در گشتها شرکت میکرده، شنی دید رجوی چشم بسته میگفت حتما منتقدین من، قبلش، جنایت علیه بشریت انجام دادند بعد منتقد من میشوند. این منطق کلیشه نمیخواهد مخاطبین به حرف حقی که منتقد دارد گوش کند.
اسماعیل یغمایی چون خودش تا فرق سر در کلیشه غرقه مجبور میشه بجای اینکه بگوید آقا مصداقی اگر گفته در گشتها شرکت کرده خودش باید پاسخگو باشد که چه میکرده، ولی این حرف و موضع مصداقی علیرغم اینکه در گشت چه میکرده به این دلیل یا دلایل درست و یا غلط است. نه اینکه وقتی گافیه کلیشه ای فرد در بن بست قرار میگیرد. مجبور شود شرکت در گشت شکار کسانیکه از نظر خود اسماعیل وفا یغمایی مبارز تلقی میشود را توجیه کند.
رب مطلب توجیه یغمایی اینکه:
شرکت در گشت بده و باید گردنش را زد ولی حتما! باورکنید! این یکی از نوع خوبشه. لزوما در همه گشتها که شکار نمیکنند بعضا میروند بستنی هم با هم میخورند حال و هوایشان عوض شود برگردند اوین!!! یا حتما مثل رضا رضایی میخواست عناصر ساواک را بجای مبارزین شکار کنه؟ توجه کنید که گشت رفتن را درست نمیداند. اگر درست میدانست میگفت چه اشکالی دارد رفته که رفته. بله تفکر کلیشه ای مستقل از اینکه کی باشی انسان را به این نکبت میکشاند. ما باید از کلیشه ها فاصله بگیریم. و شعور و فکر و خرد را جایگزین کنیم. الان در اینترنت میلیونها نفر که اصلا معلوم نیست آدمه یا دستگاه تولید پست و خبره میکنند و اینکه کدام دولت پشت اونه معلوم نیست. اینها را از کجا میتونی تمیز بدی.
ما ایرانیان کلیشهای بسیار داریم.
- کلیشه سلطنت طلب.
- کلیشه فدائیان اکثریت.
- کلیشه جدا شدگان از فرقه رجوی
- کلشه ایران رفتگان
- کلیشه اصلاح طلبها
- کلیشه گروههای مارکسیستی ایران
- کلیشه کردهای ایران
- کلیشه خوزستانیهای ایران
- کلیشه فارس زبانها
کلیشه های فرهنگی کم نداریم
در کلیشه فرهنگ مرد سالار وقتی زنی مورد تعرض مردی قرار میگیرد طبق کلیشه زن ستیزانه زن را مقصر قلمداد میکنند. افراد و جامعه کلیشه زده هیچگاه به حقایق پی نمیبرد و نمیخواهد پی ببرد. چون با کلیشه هایش زندگی میکند. اصلا فهمیدیم که طرف از رژیم مانند من پول میگیرد، حرفش چیست؟ توی انجمن نجاته؟ چی میگه؟ چی میخواهد؟ غلط و درستی حرفش چیه؟ چه میگوید که بده و به ضرر منافع مردم ایران و ایرانی است؟ اگر این دانش و شعور سیاسی را کسب کنیم که از روی مواضع فرد قضاوت کنیم، آنوقت مجبور نیستی برای گوش کردن به مواضع افراد یک سیستم دستگاه ضد اطلاعاتی راه بیندازی ببینی طرف پشت پرده اش چیست که این حرف را میزند. به نفع کشور هست یا خیر. به نفع مردم ایران هست یاخیر.
مگر اگر کسی مثلا مثل من از رژیم پول نگرفت و حرفهای ضد منافع ایران زد ایرادی ندارد؟ اگر ما مواضع و عملکرهای افراد و گروهها را مورد سنجش قرار دادم و قضاوت کردم، راهی برای کسانیکه مثل من از رژیم پول میگیرند یا هرکجای دیگر پول میگیرند باقی میماند. که هر مزخرفی را در منولوگهای چند ساعته بگه. رجوی مدعی است جدا شدگان و مزدوران رژیم کارشان سیاه نمایی مجاهدین است. درصورتیکه رویکرد مردم ایران نسبت به فرقه رجوی کاملا از روی عملکردش است.حالا هزاری هم دم از آزادی و استقلال بزنه، میگن تو همان هستی هم ازادی را میکشی و هم استقلالمان را به دشمن فروختی و فرزندانمان را کشتی. فرزندانمان را اسیر کرده ای. خودمان را الدنگ خواندی و…
خانم رجوی ما اگر دروغ میگوئیم و سیاه نمایی میکنیم
چرا در هیچ برنامه ای حاضر نیستی که با این سیاه نماها روبرو شوی؟ چرا ما را به دادگاه نمی کشانی تو که پولش رو داری.جدا شدگان یک لا قبا هستند تو که ماشاالله برای 5 دقیقه جان بولتن 100هزار دلار داری بدی. یک میلیون به حزب راست وکس میدی. از حرامزادگی میگه شما برید شکایت کنید که مزدور نیستید. چون میدونه این بیچاره جدا شدگان شششون گرو هفتشونه. یک مثال روشنگردیگر در مورد مدعیان قدرت بزنم. که آقای رضا پهلوی است. ایشان حرفهای خوبی ممکن است بزند و میزند. وقتی که کلیشه ای برخورد کنم، فریب این حرفهای پوشالی را میخورم و یا کلیشه ای قبول نمیکنم. در صورتیکه حرف منطقی و از موضع منافع مردم ایران این است. اینجور مواقع میگوئیم.
آقای رضا پهلوی حرفهای قشنگ شما درست، ولی عطف به سوابق شما، نمیتوانم اعتماد کنم که این حرفهایی که برای آینده میزنی و هیچ نقدی هم به گذشته خودت و پدرت نداری، در آینده حرفهای قشنگ را به اجرا بگذاری. انتظارم از شما اینکه اول برادریت را ثابت کن بعد ادعای ارث و میراث کن. ولی حق ندارم حرفهای درستش را رد کنم. چون اصل بر گسترش آگاهی بین مردم و از این طریق جلوگیری از فریب خوردنشان از فریبکاران است. و توهم اینو ندارم که خودم به تنهایی اینکار با بکنم.
چون اگر با کلیشه ضد سلطنت با رضا پهلوی برخورد کنم، باید یادم باشد که کلیشه ای هم هست که چشم بسته حرفهایش را قبول میکند. و من راه را برای اینگونه کلیشه ها باز میکنم. به رجوی هم حرفمان این است. حرفهای رجوی که مرتب در بوق و کرنا میشه دیروز هم مریم رجوی دوباره آنها را نعره زد. میگوئیم آقا تو که خودت دست در خون مردم در خون اعضای خودت داری، وطن فروشییت علم گیر است، شکنجه کرده ای زندانی کرده ای آزادی کش هستی نمیتوان از تو حرفهای قشنگ را برای اجرا کردن در ایران بپذیریم. والا هم آزادی خوبه هم دمکراسی هم استقلال و هم حقوق بشر، ولی هیچکدام ربطی به تو با عملکردت طی چهل سال گذشته که دقیقا عکس همه این مواضع عمل کرده ای و میکنی ندارد. مخالفت ما با قدرت خواهی و رسیدن به قدرت رجوی کلیشه ای نیست مبتنی بر حقایق است.
فقط آقای یغمایی نیست. گرفتار کلیشه است آقای مصداقی هم بدتر از او آتش بیار معرکه کلیشه سازی رجوی است.
یک انتقادی به موضع گیری مصداقی شد در مورد صدور فرمان نابودی همه نیروهای عراقی حاضر در عراق بدست!! آمریکا. کردم که: آمریکای اشغالگر در عراق چه کارست که شما میخواهی برود مردم و جوانان آن کشور را که تحت هر نامی خواستار پایان اشغالگری کشورش هستند را نابود کند؟ و آنرا میلیتارستی و شبهه فاشیستی خواندیم.
واقعا جای شگفتی ندارد بین ما ایرانیان که تا انتقادی را مطرح میکنی، بیکباره همه جنایاتی که انجام داده ای و همه کثافت کاریهای که کرده ای علنی میشود. خوبه اینجور افراد قدرت ندارند اگر داشتند، باید حق جنایاتی را هم که انجام داده ای کف دستت میگذاشتند. همانطور که مشاهده شده انصافا مصداقی چیزی کمتر از رجوی در حق منتقد نگذاشت؟ آنوقت نباید سوال کرد شما که خودت اینکاره ای چه گله ای از رجوی دارید؟ چرا بجای پاسخگویی به یک انتقاد اینگونه عین رجوی کف بردهان و فحاشی و ترور سیاسی آنهم با دروغ گویی، آمریکایی ها را نیروهای نجات بخش دانستن.
مچ گیری ضد آمریکایی بودن منتقد ظاهرا ضد آمریکایی بودن هم یکی از جنایات جدید علیه بشری است. همانطور که انتقاد کردن به رجوی در فرهنگ رجوی جنایات علیه بشریت. من ضد آمریکایی که نیستم هیچ حتی هیچ رابطه استوار بر احترام متقابل و برابر خالی از زورگویی را با هیچ کشوری را منفی نمیدونم. من ولی ضد میلتاریسم اشغالگرایانه و تجاوز کارانه آمریکا در عراق بر خلاف تمامی قوانین بین المللی و انسانی صورت گرفته هستم. حاضر هم نیستم که چون در اثر حمله آمریکا به عراق که من نقشی در آن نداشتم اما باعث شده از زندان رجوی رها بشم، در گشتهای آمریکایی ها برای شناسایی جوانان عراقی جهت نابود کردن آنها بشینم.
بعد علم کردن اینکه طرف ایران رفته. کدام ایران همانکه در خاوران کلی آدم دفن شده، آقای مصداقی همان ایران فقط خاوران نداره جوانان مبارز هم داره. اما انتقاد به مواضعت چی شد؟ توهم پراکنی اینکه چون مسئولیتهای حساسی در فرقه رجوی داشته حتما حتما انبوه کثافت کاری داشته نیامده بگه، در ایران هم حتما هزار تیرخلاص زدم بعد آمدم حالا شدم آزادیخواه؟
تخم و ترکه رجوی یعنی همین.
من از همینجا از همه اعضای اسیر وجداشدگان از فرقه کثیف رجوی در سراسر جهان عاجزانه درخواست میکنم از جمله خود دون کیشوت رجوی هرچه از جنایات و کثافتکاریهای ادعایی مصداقی در مورد من هست را برای فرار مصداقی از پاسخگویی به انتقاداتش ارسال کنید. تا کلیشه رجوی گونه اش کمی اعتبار بیابد. اولینش را هم خودم میگویم و آن شرکت نه در پدید آمدن تشکلی بنام مجاهدین بلکه مدد رساندن به رجوی بعنوان یک فرد و مسئول در انجام جنایاتی که مرتکب شده چه من خبر داشته یا نداشته ام. هرچند از زمانیکه که نوک جنایات را فهمیدم علیه آن اعلام موضع و اعتراض کرده بعد از یک فرار نا موفق دوباره درخواست خروج دادم و به دهسال زندان محکوم شدم. در نهایت نیز تحت شرایط اشغال عراق توسط آمریکا توانستم از زندان رجوی فرار کنم. توجه دارید که همه این اتهامات به من منتقد توسط کی مطرح میشه، بگذریم باید به این فرهنگ غیر مسئول با ریشه های عمیق در فرهنگ دیکتاتوری و استبدادی که هیچ انتقادی را بر نمی تابیم و به خودمون اجازه میدهیم در منولوگهای منبری هر چه از دهانمان و از افکار استبدایمان بیرون میاد را بیرون بریزیم و در مقابل نقد آونها تیغ بدست بجان منتقد بیفتیم پایان بدهیم.
همه خاورانی ها برعکس فریب رجوی، برای مبارزه با این فرهنگ استبدادی و غیر مسئول بوده که آنجا هستند و نه ادامه آن. خاوران خاوران کردن دکان نیست. محتواست. وقتی با این فرهنگ غیر مسئول غیر پاسخگو و کلیشه ای فاصله نمیگیری ، پوسیدگی استدلالها و دوگانگی استاندارها آقای یغمایی را به آنچنان حضیض و ذ لت میکشاند که وادار میکند به مواضع دفاعی بیفتد و در مقابل جنایتکاری همچون رجوی زانو زده و از نشستن در گشت شناسایی مصداقی دفاع کند. که از نظر من سهم اصلی انتقاد مال رجوی است.
من در نقد بی طرفی مصداقی در حمله احتمالی آمریکا به کشور با توضیحات مفصل و آگاهی بخش از دلایل نقد،:
آنرا “حمایت از حمله نظامی به کشور ارزیابی کردیم. ولی نگفته نشد تو مزدور آمریکا هستی. در رویکرد انتقادی و پاسخ به انتقاد محصولش افزایش آگاهی جمعی ماست نسبت به مسائل پیرامون. که قطعا چه منتقد حرفش اثبات شود یا انتقاد شوند، نتیجه اش، اصلاح افکار و عقاید و امور، پیشرفت و گسترش چشم انداز فکری و نظری جمعی و مهمتر از همه تفاهم و همزیستی با دگر اندیش است.
در صورتیکه وقتی بجای پاسخگویی منتقد را ترور میکنی ، اجازه نمیدهی که مسائل باز و روشن شود که موضع اصولی و رست کدام است. و یا گستره بحث چیست؟ یعنی حاکم کردن تاریکی و جهل و اختناق استبداد قرون وسطی که ناشی از عدم تحمل دگر اندیش است. همان فیک نیوزی که ترامپ در نقی روزنامه نگاران بکار میبرد. وقتی نشود باهم اختلاف نظر ها را با گفتمان حل کرد اجبارا به جنگ حید نعمتی را دامن زده میشود. ودر این میان قطعا کسی که قدرت بیشتری دارد چه کار میکند. لزومش هم فاصله گرفتن از کلیشه ها نمیشود
بررسی رویکرد رجوی
حالا به بررسی رویکرد و متوصل شدن رجوی به لیست مندرج در رهیافتگان میپردازیم. رجوی چرا همه منتقدین را ترور میکند، چون اساسا به گردش افکار معتقد نیست، میگوید من کسی هستم که حرفهایم معادل حرفهای خداست. هر انتقادی به من کفر و جنایت علیه بشریت است. برای همین هم نتونسته هیچ چیز را اصلاح کنه. چون اولین قدم در اصلاح، اعتراف به همه جنایاتی است که مرتکب شده. در صورتیکه همین رجوی مصداقی را خارج از آنچه در کتابش نوشته بخوبی با اطلاعاتی که از داخل داشتیم میشناخت،. تا زمانیکه به رجوی انتقاد نکرده بود، گل گلاب است و مجاهد و لمیرتابو و از این کنفرانس به آن کنفراس توسط رجوی اندر مضرات رژیم حاکم و گل گلاب بودن رجوی چهچه زنان مورد سوء استفاده قرار میگرفت. اما همین که به رجوی انتقاد کرد میشود تیر خلاص زن. کسی که در گشتها می نشسته!! آقای رجوی شما با کسانیکه در گشتها می نشستند تضاد دارید؟
درصورتیکه صدها نفر با اعمالی بدتر از مصداقی مرتکب شده اند الان در درون تشکیلات هستند که چون جرات انتقاد به رجوی را ندارند گل گلاب رجوی هستند. سینه چاکهای رجوی هستند. حسین توتونچینان یکی است. یعنی رجوی خودش بطور مطلق با در گشت بودن مصداقی و یا در لیست رهیافتگان بودن افراد مشکلی ندارد. سرمایه گذاری رجوی روی کلیشه ای است که در مغز من و تو و آن قربانیان اسیر در فرقه رجوی کاشته تا با استفاده از آن همه را از تفکر منطقی باز بداره. تا مجبور نشود پاسخگو باشد. والا بجای انتشار کتاب علیه یغمایی با کمترش با تشریح و توضیح و منطق و استدلال انتقادات را رد کن. مشکل در دستگاه کلیشه ی کسانی است خود حامل آن و مروجش هستند که مجبور میشوند به موضع دفاعی افتاده از گشت زدن دفاع کنند.
با همین کلیشه هاست که اکرم حبیب خانی ها با مشاهده همه جنایات رجوی کماکان اسیر او میمانند. او نیز اسیر همان کلیشه های است که تو اسیرش هستی. به مواضع اسماعیل و امیر نگاه نمیکند از کلیشه “مخالف رجوی دشمن است” پیروی میکند. با این دستگاه تفکر کلیشه ای همواره همه انسانها را میشود متهم کرد و امثال شما را گذاشت سرکارتا بروید و ثابت کنید که متهم نیستید.
درصورتیکه باید بجای افتادن به موضع دفاعی به رجوی دجال گفت: جناب تو که به سلطانی و مصداقی خدابنده و یغمایی ایراد میگیری، مگر خودت مجاهدین را برای نابودی تحویل صدام ندادی، مگر بچه های مجاهد را در مرز ایران برای کشته شدن رها نمیکردی. مجاهد معترض را میبردند لب اروند رود با یک قایق کوچک و یک پارو میگفتند برو اونطرف ایران است. بلایی که سر اشرف باز سفیدپر از اهالی کرمانشاه که شنا هم بلد نبود آوردند. بلایی که میخواستید سر ایرج عطاریان، طالب جلیلیان و جمشید پورجم و علی قشقاوی هم بیاورید که قبول نکردند تحویل زندان ابوغریب دادید. مگر تاکتیک جنایتکارانه دادن اطلاعات مسئله داری مهدی تقوایی و محمد احمدی را به رژیم توسط خود سازمان و گرفتن انعکاس اون و زدن توی سر این دو پیش کسوت جهت خاموش کردن زبان اعتراضی آنها.
بنابراین در یک جامعه انسانهای فرهیخته نباید ملاک و معیارها کیشه ها که شاخص ارتجاع و عقب ماندگی ذهنی و تحجر فکری و پس ماندگی فرهنگی و اجتماعی است و مروج جهل و دروغ و دجالگری که محصولش ظلم و ستم و نابرابر و حق خوری است باشد. بلکه سنجش افکار و مطالب و مواضع مطرح شده با ترازوی صحت آنها و تامین منافع مردم و کشور. یعنی دروغ نگفتن و منافع ایران وایرانی را تامین کردن. حالا یغمایی و یا مصداقی از هرکجا میخواهند پول بگیرند، اگر دروغ نگویند و منافع مردم ایران و ایران را تامین کنند و ترویج کنند. بره از آمریکا پول بگیره ولی این دو شرط را داشته باشد. اصلا از وزارت اطلاعات پول بگیره ولی دروغ نگه و حرفش منافع مردم و کشور ایران را تامین کنه. نباید از آن وزارت خانه تشکر کرد؟
اگر این ملاک باشد آنوقت دجالهایی مانند رجوی نمیتوانند مار بکشند بگویند این مار است نه آنکه نوشته شده مار. تازه مگر همه جدا شدگان در ایران هستند چه میگویند چه میکنند. کدام آزادی را دمکراسی را استقلال را نفی کرده اند. کدام گفته اند حقوق بشر نباشد. حقوق اقلیتها نباشد، آنها بدنبال زندگی خود رفته و حقایق را بیان میکنند در ضمن کمک میکنند که خانواده هایی که بدنبال اسرایشان در فرقه رجوی هستند بتوانند کمک کنند که از این اسارت رها شوند. یادتان نرود که هرکدام این افراد بیش از سه دهه سابقه مبارزه دارند. و انتخابشان رفتن به ایران است.
کدام جدا شده ای آمده بگوید آزادی بد است، دمکراسی نه دیکتاتوری بله، کدام گفته سرکوب خوب است، کدام گفته باید مملکت را داد به انجنبی، کدام گفته باید مردم را کشت. استثمار کرد. کدام گفته که برگردیم به سلطنت، کدامشون دنبال پس مانده پهلوی موس موس کردند. غیر از بیان ناچیزی از جنایات رجوی که شهادت میدهم یک واو آن غلط و دروغ نبوده که هیچ یک از میلیون حقایق درونی مجاهدین را نیز نتوانسته اند منعکس کنند. در خاتمه یک جمله در مورد امثال مصداقی که متاسفانه گرفتار رجوی شدند بگویم که
جنایاتی که رجوی در حق نوجوانان و مردم ایران و ایران مرتکب شده است آنقدر بزرگ است که در مقایسه با ضعف احتمالی یک جوان مانند هزاران جوان دیگر در آن روزها که بطور مطلق هیچ نقشی در انتخاب ورود به جنگ خونین تروریستی که در چشم بهم زدنی رجوی برای کشور تدارک دید نداشته قابل مقایسه نیست. که احتمالا خود قربانی است و نه مجرم. اگر نقدی هست امروز به مواضع ضد ایرانی است که آگاهانه اتخاذ میکند.
داود باقروند ارشد
25 ژوئن 2020
5 تیر 1399
=============