ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
آلبانی و خوابهای پنبه دانه ای رجوی
به قلم عیسی آزاده از منشعبین از فرقه رجوی و ااعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران
براساس خبرهای موثق دریافتی از درون فرقه رجوی در آلبانی و کمپ لیبرتی رهبری فرقه و سران تشکیلات مخوف در وحشت از نارضایتی و جدا شدن افراد از فرقه با تشکیل نشست های مختلف توسط مریم قجر و فرستادن بالاترین نفراتش مانند مهدی ابریشمچی و زهرا مریخی به آلبانی در صدد یافتن راهکار و چاره جویی برای مهار جریان جدا شدن افراد برآمده و سرانجام به این نتیجه رسیده اند که با الگوی نشست های سرکوب و خفقان در قرارگاه باقرزاده در بغداد با شعار ” برو گمشو” کلیه پرسنل موجود در آلبانی را در سلسله نشست هایی بنام طلاق طلب کاری (بند ط ط)؛ افراد را سرکوب کرده و به اصطلاح خودشان دوباره ترس و وحشت از تشکیلات را بر آنان حاکم کنند و همه را وادار نمایند که خودشان را بدهکار رهبر بدانند.
البته با توجه به خیل جدا شده ها و نافرمانی های افراد در لیبرتی و آلبانی چنین نشست هایی دور از انتظار نبود. کسانیکه که با شگردهای رجوی و روش های سرکوبگرانۀ آن آشنایی دارند خوب بیاد دارند که در مقاطع مختلف چگونه به دستور رجوی و با سردمداری مستقیم خودش و مریم صدای معترضین را در گلو خفه کردند و با بی آبرو کردن افراد نسبتا قدیمی در فرقه از سایرین نیز زهر چشم گرفتند.
در قرارگاه باقرزاده در تابستان سال 80 مجموعه نشست هایی برای همۀ افراد طراحی و اجرا شد که تا قبل از آن در فرقه سابقه نداشته است.
در یک سالن معروف به سالن میله ای در باقرزاده با افرادیکه تقاضای خروج از سازمان را کرده بودند یا محافل آنها لو رفته بود طوری برخورد شد که تعدادی از فرط فشار اقدام به خود کشی کردند. مسئول این نشستها مهوش سپهری معروف به نسرین قصاب تشکیلات بود.
او متهمین را روی یک صندلی می نشاند و بالاترین مسئولین دور تا دور نفرات حلقه می زدند و نسرین هم چوب به دست به سر متهم می کوبید و میگفت فلان فلان شده (با رکیک ترین فحشها) یالا اعتراف کن. تا نفر مِن ومِن می کرد افراد دیگر ی مانند شریف یا همان مهدی ابریشم چی و محمد علی توحیدی و عباسعلی جابرزاده معروف به قاسم و محسن رضایی وعباس داوری و… به آن فرد تهاجم می کردند و با داد کشیدن و فحاشی های عجیب و غریب و حتی فحشهای ناموسی و رکیک و تف انداختن و بعضا با اردنگی فرد را مجبور به اعتراف دروغ می کردند.
واقعا شرایط و فشار به حدی بود که خیلی از افراد از فرط فشار بیهوش و یا دیوانه میشدند و به سیم آخر می زدند که البته یک سری از افراد سر از زندان بدنام ابوغریب در آوردند و تعدادی را هم در مرز در پشت میدان های مین رها کردند و گفتند برو نزد رژیم.
در کنار این نشستها در هر قرارگاه هم در فواصل نشست های رجوی جلاد نشست هایی برگزار می شد که توام با کتکاری و فحاشی علیه افراد ناراضی بود. اینها همه به اصطلاح نشست های جانبی و فرعی در زمانهایی بود که رجوی جلاد مشغول عیش و نوشش بود و به اصطلاح نشستش به تعویق می افتاد.
نشست هایی هم که خود جلاد برگزار می کرد همه ملزم به شرکت در آن نشست ها بودند و خیلی از افراد را با برانکارد و یا تخت بستری از بیمارستان به نشست های رجوی جنایتکار در باقر زاده می آوردند و رجوی مدعی بود که این افراد بیمار نیستند و تمارض می کنند. در همین نشست ها بود که فرمانده فتح الله (مرحوم مهدی افتخاری) را رجوی و مریم پای میکروفون کشاندند و یک بزمچه ای به نام محسن که از خارج آمده بود بدترین فحاشی ها را به مهدی افتخاری کرد که بعد ها ما مطلع شدیم که این سناریو یی بوده که از قبل طراحی شده بود و پشت این سناریو هم مریم قجر و مهوش سپهری بوده اند. در این نشست آنچنان بلایی سر مهدی افتخاری آوردند که گفت من پفیوز بوده ام دست از سرم بردارید. رجوی وقتی متوجه شد که حسابی مهدی را خرد کرده است سیگاری روشن کرد و چرخی دور صندلی مریم زد قاه قاه می خندید و می گفت الان آثار انقلاب مریم را می شود در چهره مهدی دید!!.
البته خیلی از افراد قدیمی را به همین شکل رجوی بی آبرو و از دور خارج کرد. ابراهیم سعیدی معروف به ابراهیم عکاس، آقای حسین نژاد وعلی اکبر خطیبی، احسان موسوی و …… را در نشست سرکوب و تفتیش عقاید باقرزاده سرکوب کردند.
سرکوب منطق رجوی است و هر زمان که فشار های سیاسی و مشکلات سازمان اوج می گرفت رجوی شدت سرکوب را در سازمان بالا می برد. تمام دوستان جدا شده حتما این حرفهای رجوی جنایتکار را به خاطر دارند که بارها می گفت و تکرار می کرد که :
«هر وقت مشکلات سیاسی و فشار ها زیاد شود عملیات جاری را روزی دوبار می کنیم» (عملیات جاری همان نشست سرکوب و تفتیش عقاید روزانه در تشکیلات رجوی است).
وقتی بحث خروج از عراق و زمزمه های انتقال به کشورهای ثالث و یا خانواده ها به میان آمد رجوی گفت نشست غسل (اعتراف گیری جنسی از فرد) را روزانه کنید.
یادم هست بعد از اینکه نیروهای آمریکایی مسئولیت امنیت قرارگاه اشرف سابق را به نیروهای عراقی تحویل دادند افسران آمریکایی تعدادی از مسئولین عراقی را با خود آورده بودند تا در یک معارفه با مسئولین مجاهدین آشنا کنند. محل این معارفه در یک سالن در کنار درب ورودی اشرف به نام مصلحی بود. برای برخورد با عراقیان تعدادی در حدود صد نفر از مسئولین مجاهدین اعم از زن مرد به این سالن وارد شدند. قبل از آمدن هیئتها مژگان پارسایی همه را جمع کرد و گفت بچه ها! خط برادر و خواهر است (منظورش رجوی و مریم قجر بود) که با منطق «دیگ» باید با عراقی ها برخورد کنیم.
«دیگ» سلسله نشست های سرکوبگرانه ای است که در آن فرد را به نقطه ای می رسانند که بهترین کار برایش خودکشی است و دق مرگ یا دیوانه شدن.
چشمتان روز بد نبیند! وقتی عراقی ها آمدند افراد رجوی یک جیغ و داد و کولی بازیی راه انداختند که سگ صاحبش را نمی شناخت. بیست نفره همزمان صحبت می کردند.. مهم نبود چه می گویند، مهم ایجاد همهمه بود و بر هم زدن فضای نشست و خراب کردن این معارفه سر آمریکاییها.
تشکیلات می گفت با روش سرخ پوستی این بساط آمریکاییها و عراقی ها را باید بهم بزنیم . هدف این بود که با ایجاد تنش و بحران،آمریکاییها دوباره خودشان امنیت اشرف را برعهده بگیرند.
منطور از این یادآوری اشاره به روش های جنایتکارانۀ رجوی برای ایجاد تنش و سرکوب است.
رجوی دوباره می خواهد شانس خودش را بیازماید و ریل سرکوب را در آلبانی شروع کند. البته آلبانی عراق صدام حسین نیست و افراد حاضر در آلبانی هم آن اسیران چشم و گوش بسته در قلعه اشرف نیستند. اما چاره چیست؟. رجوی دوسال است که از دست آلبانی خون به جگر شده است. تلاش مریم قجر و گماشتگانش هم به نتیجه ای نرسیده است. لذا فرقه میخواهد وارد این ریسک شود.
البته سازمان هم بدون شک از شگردهای جدیدی در سرکوب افراد در آلبانی استفاده خواهد کرد و شاید مثل عراق سرکوب ها عریان نباشد. یکی از کثافت کاری های فرقه در آلبانی بستن دهان افراد ناراضی داخل تشکیلات با استفاده از پول است. بعضی ها را با پول تطمیع می کند و یا پول بعضی ها را قطع می کند که افراد یا باید از گرسنگی بمیرند یا تسلیم خواسته های رهبری فرقه شوند.
اینکه فرقه چقدر در این خیمه شب بازی موفق به سرکوب شود و موج جدا شدن ها از فرقه را مهار کند دقیقا مشخص نیست اما آنچه مشخص است زمین آلبانی زمین عراق نیست و پایگاههای مختلف سازمان در آلبانی قلعه اشرف نیستند. لذا بدون شک فرقه در سرکوبی نفرات موفق نخواهد شد و شکست خواهد خورد. البته رجوی چاره ای ندارد چون تا کنون با قلدری و با انواع و اقسام روش های ضد بشری افراد را در تشکیلات سرکوب و از دور خارج کرده است و می خواهد بازهم همانند زمانی که زیر چتر نظامی و حمایت های اربابش صدام حسین بود در آلبانی هم موج نارضایتی را سرکوب و به اصطلاح خودش همه را سر جای خودشان بنشاند. البته کور خوانده است و این بار فرق می کند و حتما این موج سرکوب سر خودش خراب خواهد شد.
البته در اینجا همت و مقاومت اسیران تعیین کننده است که به هیچ وجه تسلیم خواسته های رجوی نشوند و با اقدامات قانونی و شکایت از فرقه مانع اقدامات کثیف فرقه شوند. مهمترین کار جداشده ها افشای جنایات رجوی است و اینکه مرعوب او و گماشتگانش نشوند.
به امید روزی که هیچ اسیری در فرقه نباشد
عیسی آزاده – پاریس