قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

توضیحی بر دسته ای دیگر از قربانیان «جریان حاکم» (مکالمات هادی افشار با داوود باقروند ارشد)

آب در آسیاب رجوی

بنده مطلب شما با عنوان؛ توضیحی بر دسته ای دیگر از قربانیان «جریان حاکم» را در سایت پژواک ایران  خواندم.

در رابطه با مطالبی که خطاب به آقای داوود باقروند ارشد نوشتید چند نکته به نظرم رسید که ذیلا برایتان می نویسم.

توضیحات نویسنده : اینجاب سید حجت سیداسماعیلی با نام مستعار (بهرام) – عضو پیشین شورای مرکزی مجاهدین – با بیش از ۳۰ سال سابقه حضور در تشکیلات مجاهدین هستم. در اواخر سال ۱۳۸۳ از تشکیلات مجاهدین جدا و به تیف منتقل شدم. بعد از آن نیز به درخواستم خودم به ایران رفتم و اکنون نیز این یادداشت را از ایران برای شما می فرستم.

بنده سالهای سال در ستاد اطلاعات مجاهدین و مدتها هم در ستاد اطلاعات ارتش سوم کار کرده ام. جای خوشحالی  است که بگویم بنده هم با آقای هادی افشار هم ستادی شدم (درستاد اطلاعات ارتش سوم در قرارگاه علوی ) و هم با آقای داوود باقروند که در ارتش یازدهم (قرارگاه اشرف) بودند از نزدیک آشنایی داشتم.

و اما نکات بنده:

۱ – شما در همان شروع مطلب تان آقای باقروند را متهم به همکاری با رژیم کردید و گفتید: “. . . این فرد همانند بسیاری دیگر که بدامان آخوندهای جنایتکار آویختند را نیز باید در کادر «قربانیان» «جریان حاکم» دید و بررسی نمود، . . .”

راستی این حرف شما مرا به یاد نشست های عملیات جاری انداخت. که چطور افراد در اینگونه نشست ها بویژه در نشست های دیگ (۱) کسانی را که باصطلاح با «انقلاب خواهر مریم» کوک نبودند و به آن تن نمی دادند به رژیمی بودن و همکاری با وزارت اطلاعات متهم میشدند . در حالیکه هیچکدام از آنها از زمانی که وارد قرارگاه اشرف میشدند دیگر با دنیای خارج ارتباطی نداشتند. بد نیست برای ادای حق مطلب خاطره ای از شما در جریان نشست های دیگ در ارتش سوم تعریف کنم تا شاید کمکی به بحث ما باشد.

فکر کنم سال ۱۳۷۸ بود (تاریخ را ممکن است اشتباه کرده باشم). و شما تازه از ستاد قبلی تان به ستاد اطلاعات ارتش سوم در قراگاه علوی منتقل شده بودید. در آن زمان نشست های موسوم به دیگ در تمامی قرارگاهها از جمله قرارگاه علوی در جریان بود. اگر یادتان باشد که حتما هم هست. شما مدتی هم اتاقی بنده شدید. البته من و دیگر نفرات هم ستادی مان بخوبی می دانستیم علت رفتارهای عصبانی و . . . بخاطر مشکلات تشکیلاتی بود که داشتید به همین دلیل هم شما را از ستاد قبلی تان به ارتش سوم مننتقل کرده بودند.

البته نتیجه عصبانیت و رفتار های غیر عادی تان هم در همان چند روز اول خودشو نشان داد و بر اثر اختلافی که حول یک موضوع کاری بین من و شما پیش آمد، شما محکم یک سیلی تو گوش بنده زدید. البته بنده و دیگر کسانی که حول و حوش شما بودند همه بخوبی می فهمیدیم که شما وضعیت روحی خوبی ندارید. و به همین دلیل هم با توضیحاتی که مسئول ارتش سوم (رقیه عباسی ) در جمعی که شما حضور نداشتید داد به قضیه فیصله داده شد.

البته قصدم از بیان این حرفها خدای ناکرده توهین نیست در تمامی سطوح تشکیلاتی موارد اینچنینی وجود داشت و دلایل آنهم مشخص بود .

اگر یادتان باشد همزمان با حضور شما در ارتش سوم نشست های دیگ هم در سطح ام او ها (معاونین ستاد) در جریان بود. زمانی که بنده سوژه نشست بودم هیچوقت یادم نمی رود که شما بلند شده و سخنرانی بالا بلندی در ارتباط با بنده کردید . خلاصه ی حرفهایتان این بود که بنده انقلاب نکرده ام . غرق در «جیم» (مسائل جنسی) هستم یعنی زن را طلاق نداده ام و بدین ترتیب دارم کارت وزارت اطلاعات را برای سازمان بازی میکنم که مستحق مجازات است. و از این خواسته تان هم ذره ای عقب نشینی نمی کردید.

البته به این نحوه بیان شما خورده نمی گیرم چرا که ایدئولوژی رجوی در تشکیلات مجاهدین افراد را این شکلی بار می آورد و هیچکس نمی توانست علیه دیگران در چنین نشست هایی موضع نگیرد.

ولی آنچه که آزار دهنده است اینکه شما هنوز بعد از گذشت بیش از ۱۰ سال از خروج تان از مجاهدین همچنان نقش «مجاهدی» خود را حفظ کرده و با همان عینک به تحولات و پدیده های پیرامونی خود نگاه می کنید.

 مجاهدین طی این سالها چگونه توانسته اند؛ مزدوری ، وابستگی و حتی جنگیدن به نفع صدام حسین در مرزها و کشتن سربازان ایران را در درون تشکیلات توجیه کنند ؟ شما که از اعضای با سابقه مجاهدین بودید چه جوابی به این سوال دارید ؟ آیا مگر غیر این است که هر سازمان و فرقه ای برای حفظ تشکیلات و اعضای خود و پیشبرد اهدافش نیاز به یک دشمن بیرونی (و البته هرچه شقی تر و ددمنش تر ) دارد. ؟ تا بتواند کثافت کاری هایش را پنهان کند ؟

شما در بخش دیگری از مطلب تان آقای داوود باقروند را متهم به همکاری با رژیم کردید و گفتید: ” . . . در رابطه با این فرد، اگر چه همه از این حق برخوردارند که خاطراتشان را بازگو کنند، اما گام نهادن به حیطه های دیگر نیاز به صداقت و پاکی و بری شدن از آلودگی به رژیم خونخوار است، والا ثمری جز آلودگی هر چه بیشتر ندارد و در کنار سایر عروسک کوکی های رژیم فرو خواهند افتاد . . . “

بنظرم شما همچنان فرهنگ و ایدئولوژی مجاهدین را در خود حفظ کرده و آنرا یدک می کشید. تابو کردن حضور در ایران و متهم کردن افراد تنها به این دلیل که در ایران زندگی میکنند انعکاس همان اندیشه های فرقه ای مجاهدین است که هنوز شما در آن گرفتارید. مجاهدین هم، افراد جدا شده را متهم به همکاری با رژیم میکند شما هم، پس میتوانید بگوئید شما بعد از ۱۰ سال خروج از تشکیلات مجاهدین چه تغییراتی کردید؟

بنظر میرسد شما هم مثل مجاهدین تا بن و استخوان به مبارزه مسلحانه البته از بنظر بنده یعنی همان تروریسم ، خشونت ورزی و . . . معتقد و باور دارید باید با سلاح و تفنگ و گلوله آنرا ساقط کرد ؟

آیا فکر نمی کنید دموکراسی و آزادی مردم هرگز از لوله تفنگ بیرون نمی آید. چرا که تشکیلات مجاهدین آئینه تمام قد در اثبات این ادعاست.

۳ – آیا از نظر شما رفتن یک عضو پیشین مجاهدین به ایران جرم است ؟ شما به کدام شیوه در امر مبارزه معتقد هستید ؟ و با کدام شیوه می خواهید رژیم را سرنگون کنید ؟

تا اینجا میشود از بیانات شما اینو نتیجه گرفت که مبارزه مسلحانه تنها شیوه خلاص شدن از دست این رژیم است. آیا تاکنون به علل و چرایی اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین علیه جمهوری اسلامی فکر کرده اید ؟ آیا فکر می کنید کار مجاهدین درست بود ؟ و نمی شد از راه دیگری با آن مبارزه کرد. آنهم در زمانی که هنوز دوسالی از انقلاب نگذشته بود؟

آیا میشود بعد از گذشت ۳۷ سال از انقلاب به این نتیجه رسید که این همه دشمن سازی از رژیم و اعلام مبارزه مسلحانه که البته با حساب و کتاب روی حمایت کشورهای خارجی صورت گرفته بود ، تنها و تنها برای به قدرت رسیدن مجاهدین بود و بس ؟ حال چگونه است که شما بی کم و کاست همچنان به خشونت ورزی و مبارزه مسلحانه با رژیم پایبندید ؟ آیا نباید این نتیجه را گرفت که شما خواسته و یا نخواسته همچنان خط مجاهدین را پی می گیرید ؟ پس شما در خط و خطوط سیاسی و نظامی تان چه تفاوتی با مجاهدین و رهبری آن دارید ؟

یعنی با حساب و کتاب شما هر ایرانی بخصوص آنهایی که سیاسی هستند به ایران بروند مزدورند و مستحق مجازات؟ پس میتوانید تفاوت بین دیدگاههای خودتان و مجاهدین را بیان کنید ؟

۴ – از نظر شما بازگشت یک عضو پیشین به ایران یعنی همکاری با رژیم ؟ این فکر از کجا ناشی میشود ؟ آیا اینگونه و یک سویه فکر کردن از عوارض سالهای سال حضور در تشکیلات فرقه ای مجاهدین نیست ؟ آیا میدانید عکس هایی که سایت های رسمی مجاهدین در ارتباط با اخبار سیاسی ایران درج میکنند تماما سیاه و سفید است و اصلا عکس رنگی درج نمی کنند ؟ یعنی میخواهند بگویند ما تا کجا با رژیم مرزبندی داریم .

این همان وضعیت فلاکت بار مجاهدین است که برای سرپوش گذاشتن بر انبوه جنایات و وطن فروشی هایشان دست به چنین کارهای مضحک می زنند تا ایز گم کنند و مردم را فریب دهند.

آیا فکر می کنید مزدوری و آدم کشی در قبال گرفتن پول و همکاری اطلاعاتی و جاسوسی با بدترین دشمنان ایران بهتر است یا مثلا حضور یک عضو سابق مجاهدین در ایران که میخواهد مبارزه مسالمت آمیز داشته یا نداشته باشد.

البته از نظر مجاهدین حضور یک عضو پیشین در ایران یک فاجعه است و راستی به این فکر کردید که مجاهدین از این همه تابو سازی برای رفتن به ایران هدفی دارند ؟

مسلما تا اینجای کار، مطلب شما بیشترین رضایتمندی و تشکر مجاهدین را بهمراه داشته است.

مشکل شما و امثال شما مسلما سالهای سال دوری از ملا اجتماعی و مناسبات شکل گرفته شده در طی دهه های گذشته در ایران است. مردم ایران از خشونت به سبک شما و مجاهدین بیزارند البته اگر روزی شما هم به ایران آمدید و از نزدیک با مردم زندگی کردید به دره عمیق بین افکار و عقاید تان با مردم ایران خواهید رسید که کجا از مناسبات مردمی بواسطه مجاهدین پرت افتاده اید.

باید گفت خیلی وقت است دوران هویت سازی های ایدئولوژیک به سبک مجاهدین گذشته است. و صد البته نسلی که مجاهدین پرورش داده اند اعم از کسانی که از آن خارج شده اند و یا کسانی که همچنان در تشکیلات مجاهدین باقی مانده اند هیچکدامشان به درد نسل امروزی در ایران نمی خورند. و مردم ایران از این نسل بخاطر تفکرات عقب مانده شان دوری میکنند. و آنچه که شما و دیگرانی مثل شما را در نتیجه گیری هایشان دچار خطا میکند همین مسئله دوری از ملا اجتماعی به مدت سالیان دراز است که اشاره کردم.

۵ – شما با انتشار ایمیل های آقای داوود باقروند به زعم خودتان خواستید وی را افشا کنید. راستی میشود بیشتر توضیح دهید که شما چه چیزی را افشا کردید ؟ شما نوشته اید :

” . . . ماهها قبل وی دو ایمیل برای من ارسال کرد، در ایمیل اول تصمیم به پاسخگویی نداشتم، تا اینکه ایمیل دومی ارسال شد و صرفا برای قطع این ارسالها پاسخی به وی نوشتم………………… اما یکی از محصولات عبور از مرزبندی با رژیم، وقاحت است. متن نامه ها خود گویاست اگر چه حرفهای اضافی و گنده گوئیهای اضافی هم بعضا چاشنی نوشته اش کرده است . . . “

ایشان در ایران و شما در خارج ؟ کدام بیشتر در خط مجاهدین قلم می زنید ؟ شما ایشان را متهم به شکستن مرزبندی با رژیم کردید. پیشنهادم این است خودتان را با آقای داوود باقروند در افشای مناسبات و وطن فروشی های مجاهدین مقایسه کنید کدامیک از شمایان در این رابطه بیشتر فعال بودید ؟ بنظرم این کار میتواند میزان تنفر شما و ایشان را از مجاهدین محک بزند.

شما چند سال است که در اروپا زندگی می کنید ؟ آیا شما واقعا در راستای افشای ماهیت خشن ، فرقه ای و ضد مردمی مجاهدین بویژه رهبری آن هیچ مطلبی ندارید که بیان کنید ؟ و اگر اینکار را نمی کنید ما آنرا به حساب چه چیزی بگذاریم ؟ ترس یا همچنان در بند مجاهدین بودند ؟

بنابراین امیدوارم پیش کشیدن و پر رنگ کردن موضوع مرزبندی با رژیم به شیوه مجاهدین و سکوت در افشای مناسبات تشکیلات مجاهدین ، ناآگاهانه و ناشی از آثار بجای مانده از تفکرات فرقه ای مجاهدین باشد و نه احیانا برای پشتیبانی و حمایت از مجاهدین .

۶ – راستی چرا شما از پرداختن به موضوع مهمی مثل مجاهدین که از همان سالهای اول انقلاب به مبارزه مسلحانه روی آورد و مسیر مبارزات مردم ایران را عوض کرد هراس دارید و با بکار بردن کلمه «لاشه متعفن رجوی» از کنار آن بسادگی می گذرید ؟ شما در ایمیل تان خطاب به آقای داوود باقروند گفتید:

“امروزه مردم ما درگیر رژیمی هستند که اجازه نمیدهد آب خوش از گلوی کسی پائین برود و هزار بدبختی برای مردم و وطن به ارمغان آورده است….. پس باید به آن اندیشید و راه حلی برای آن پیدا نمود. گیر دادن به لاشه متعفن رجوی دردی از مردم دوا نمیکند.”

راستی چرا نباید به جرم و جنایات رجوی چه در پهنه تشکیلات در حق اعضای مجاهدین و چه در پهنه کشورمان در حق مردم ایران پرداخت ؟ شما از چه می ترسید، می ترسید سازمان شما را هم مثل برخی از اعضای جدا شده که جسارت افشای مناسبات فرقه ای مجاهدین را به خود دادند مورد ضرب و شتم قرار دهد ؟ مگر شما تافتده جدا باقته اید ؟ شما واقعا در خارجه چقدر با جداشدگان در احقاق حقوق شان از مجاهدین همکاری داشتید ؟ پس مرزبندی شما با مجاهدین کجاست ؟ آیا مگر مجاهدین به اندازه رژیم در حق مردم ایران ظلم نکرده اند ؟ پس چرا از رو در رو شدن با مجاهدین هراس دارید و تنها به کلمه «لاشه متعفن رجوی» اکتفا می کنید ؟ مگر شما و من و دیگرانی که سالهای سال در مجاهدین بودیم خواسته و یا ناخواسته در حق مردم ایران ظلم نکردیم و در جنایات آنها و مزدوری شان به بیگانگان مستقیم یا غیر مستقیم شریک نبودیم پس کجا رفت آن ترازوی دقیق شما برای ارزیابی حق و حقیقت و حمایت از مردم ؟ شما چگونه می خواهید حق الناس را ادعا کنید ؟

واقعا رگ گردن شما و ما و کسانی که سنگ دفاع از مردم و خلق را به سینه می زنیم مگر نباید در مقابل تمامی حق خوری ها علیه این مردم چه از جانب رژیم باشد و چه از جانب مجاهدین بالا بزند ؟

اکنون هم اگر شما به نوشته جات و مطالب برخی از آقایان شورایی جدا شده از مجاهدین که سالهای سال در خدمت اهداف مجاهدین بودند نگاه کنید تنها کارشان حل و فصل دعوای حقوقی و مالی بین خودشان و مجاهدین است. انگار این آقایان از همکاری های اطلاعاتی، جاسوسی و مزدوری مجاهدین برای صدام حسین و دیگر کشورها بی بوده و هیچ حرفی برای گفتن ندارند.

امیدوارم خدای ناکرده اروپا نشینی ، پز مبارزه با رژیم دادن و با ذره بین دنبال فاکت ها و دلایل عبور از مرزبندی با رژیم گشتن برای اعضای جدا شده ، آن روی سکه عافیت جویی و عدم درگیر کردن خود با مجاهدین ! و در عمل بازی کردن نقش پشتیبان برای تشکیلات فرقه ای مجاهدین و در نتیجه طولانی کردن حیات سیاسی آن نباشد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes