ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
استقبال از توضیحات شاعر و انقلابی روشنفکر اسماعیل وفا یغمایی
آقا اسماعیل وفا یغمایی سلام
این یادداشت فوری را بدلیل اینکه حس میکنم توضیحات شما در راستای حقیقت و دستیابی بدان بوده و می باشد مینویسم.
ما خواهان خروج از یک تفکر کهنه و همه رسوبات دست و پاگیر آن در جنبش آزادی خواهی و دمکراسی طلبی مردم ایران هستیم رسوبات ولایتمداری و تأثیر پذیرفته از روش تفکر و بینش هر دو ارتجاع غالب و مغلوب و بحث این است.
شما ریشه مزدور و مزدوری خوب تشریح کرده اید. کاملا درست است.
ما در تعریف شما یک نکته را بدین گونه اضافه میکنیم: این یک مارک سیاسی است، همانگونه که شما نیز نوشتید بیشرمانه ترین این مارک را به خود شما زده اند با بکارگیر شنیع ترین شیوه ها حتی از زبان همسر سابقتان و همرزم سابق شما و ما.
مارک زدن یک سلاح سیاسی است برای از دور خارج کردن حریف. مگر کسی بگوید که مدرک دارد و قطعی است… که با آن کاری نداریم.
این سلاح هم صاحب دارد و طراح آن آقای رجوی است.
اما چرا رجوی از این سلاح استفاده می کند و استفاده از آن بر چه مبانی استوار است: لطفا به عرایض بنده توجه کنید:
- این سلاح و بر چسب سیاسی مزدور بودن برمبنای مبارزه مسلحانه آنهم از نوع ارتش آزادیبخش مونتاژی مشترک رجوی و صدام است.
- شیوۀ تابو سازی و شیطان سازی از دشمن است.
- مشروعیت دادن به ادامۀ مبارزۀ مسلحانه است.
- جلوگیری از شکل گیری و خنثی کردن هرگونه مبارزه دیگری به موازات مبارزه مسلحانه و در انحصار خود پنداشتن مبارزه است.
- هدف حفظ هژمونی رهبر بلامنازع در تشکیلات خودش و شورایش می باشد.
- جلوگیری از اثبات غلط بودن صد بار ثابت شدۀ مبارزه مسلحانه است که حداقل از نظر بنده و شما برای رسیدن به قدرت بوده است.
- مهمتر اینکه می خواهد بر مبنای همان اولی بگوید مرز «دریای خون» وجود دارد.
- به همه هواداران در داخل که بعد از تأسیس ارتش آزادیبخش، به عراق و نزد رجوی نیامدند بگوید که حرام است ماندن در داخل بنابراین بیا نزد من و تو زیر عبای رژیم هستی!
- (هژمونی را نزد خودش نگهدارد) و به زبان ساده، به شورایی ها بگوید که اگر من با رژیم قهر هستم نباید کسی با او حرف بزند. و حرف حرف من است.
- از هر تلاش سیاسی دیگری جلوگیری کند.
چون هدف او پیروزی و بهروزی مردم ایران نیست هدف او بقدرت رسیدن خودش است - بکارگیری این سلاح مانند سالهای 1360 است که باز چشم بسته داریم دنبال رجوی میرویم. آیا سی سال کافی نبود.بکارگیر این سلاح چشم بسته ما را از جرات تفکر در هر زمینه دیگری وا میدارد که دقیقا هدف رجوی است.او تلاش میکند که مانند تکامل همه منابع و مراکز حیاتی را به نفع خود بخدمت بگیرد و از رشد و نمو هر تلاش سیاسی پویای دیگری جلو گیری کند.
از این رو این مارک و این سلاح سیاسی به خودی خود ملاک و معیار نیست. باید دید این سلاح در دست کیست؟، به چه کسی شلیک میکند؟، با چه هدفی ؟ در راستای چه خطی؟ چه منافعی را حفظ میکند؟….
در غیر این صورت سلاح می تواند دست پلیس باشد، مثلا برای امنیت، یا دست شکارچی باشد. می تواند دست یک جانی و تروریست داعش باشد، می تواند برای دفاع باشد. نفس سلاح داشتن و … ملاک و معیار نیست.
در همین رابطه، مگر همین آقای رجوی در زمان شاه آمریکایی ها را نمیکشت، مگر مرز بین سازمان و آمریکایی ها یعنی امپریالیسم با توجه به رسالت سراسری ایرانی و جهانی ایدئولوژی رجوی و با توجه به جنایات آمریکا در ایران و جهان همیشه در نوشته ها و کتابها و اطلاعیه های سازمان «دریایی از خون» نبود؟.
خواهشمندم به این قسمت از نامه رجوی به گورباچف نظری دوباره بیندازید: [1]۲ـ امپریالیستها ـ بویژه محافل فوق ارتجاعی و جنگ افروز آنان ـ از سیاستهای جنگ طلبانه خمینی و تروریسم صادراتی او در خاورمیانه بغایت سود بردهاند. سیاستهای خمینی (که از ماهیت مادون سرمایه داری رژیم او نشات میگیرد) برغم آب و رنگ باصطلاح ضد امپریالیستی آن، عملا در سطح منطقه خاورمیانه و همچنین در سطح جهانی پیوسته دست راستیترین جناحهای امپریالیستی و صیهونیستی و تهاجمات نظامی آنها را تقویت نموده و بطور غیر مستقیم در خدمت اهداف هژمونی طلبانه آنها بوده است.
چطور شده است که تا هضم رابع و بلکه عاشر! همین آمریکایی ها و دست راستی ترین جناحهای امپریالیستی و صهیونیستی و… می رود و بیرون می آید و به فرهنگ خودش از میانه آنها سر در آورده است؟ پس چه مرز دریای خون؟ اصلا در فرانسه چه کار میکند؟ …. و هزاران سؤال دیگر.
انتظار بنده از شما این است که به عمق برویم. از حصارهای رجوی ساخته خارج شویم ببینیم آیا افق دیگری دیده میشود؟
تعجب برانگیز است که کسی خودش مرتب و بناحق در حال ضربه خوردن از یک سلاح سیاسی است با هدف منافع فرد مشخصی مانند رجوی ولی همان سلاح را سر و روی دیگری میکوبد که باز تامین کننده منافع همان شخص است.
با توضیحات بسیار سریع و فوری و کوتاه جواب این سؤال اصلی را گفتم که چرا رجوی از این سلاح استفاده میکند؟. اما ما و آقای سعید جمالی چرا از آن استفاده می کند؟
حداقل روشن باشد در چه کادری؟ با کدام سمت و سو، با کدام هدف؟
یا روشن و واضح بگویم در چه کادری «چرا رفتی داخل؟» را میگویی و داخل رفتن را زیر سؤال میبری؟. نمی گویم نگو میگویم روشن کن چرا میگویی؟ مرز حرف تو با رجوی در چیست؟ مبتنی بر کدام شیوه از دسترسی به دمکراسی و آزادی برای وطن است؟
از طرفی نیز باید بدانیم که این شیوۀ تفکر «هفت حصاری» (به تعبیر دقیق خودتان) که هنوز در آن گرفتاریم اجازۀ دیدن هیچ افق دیگری جز آنچه رجوی ترسیم کرده است را بما نمیدهد تا سر فرصت بتوانیم مطالب فوق را به بهانۀ جواب به سعید عزیز و یا شما باز کنیم و حرف خودمان را بزنیم.
حتی دفاع کردن از خودم که مثلا داخل رفته ام ولی مزدور رژیم نشدم باز درست در دستگاه رجوی حرف زدن است. تایید حرف و خط اوست.
مگر زندگی ما چه ارزشی در مقابل ملتی و مردمی و خلقی در زنجیر دارد؟. ما که قرار بود هزاربار در همه حوادث در دستگاه رجوی عمر را داده باشیم. در فروغ و…. بعد، حالا مثلا نتوانیم جرأت کنیم بگوئیم که این غلط است. منافع مردم ایران را رها کنیم بگوییم اگر این را بگویم رجوی و یا آنها که هنوز در مدار او می چرخند مارک میزنند؟ از ما نمیتوان انتظار این را داشت.
یادتان نرود که حتی رجوی در اشرف نیز همین سلاح را علیه مجاهدین بکار میبرد و میگفت اگر کسی با کسی حرف زد مزدور است؟ آخه کدامش را بگویم. شعبه سپاه است از مزدوری هم گذشته یک ارگان سپاه است.
این اهرم و سلاح تخطئه و فشار و سرکوب و از دور خارج کردن است یک سلاح ضد انقلابی است. ناجوانمردانه است. برای همین گفتیم که از بیان آن بطور علنی استقبال میکنیم. چون مبارزه یعنی همین یعنی رسیدن به حقیقت. نباید از مارک ترسید. ما که از خمپاره و موشک و بمباران و …. نترسیدیم از مارک بترسیم. مگر اینکه بگوئیم مجاهد نبوده ایم. ما که از زن و فرزند و هستی گذشته و آینده گذشته ایم از مارک بترسیم. مگر اینکه به خودمان شک داشته باشیم.
آیا مارکهایی که به خود شما و زده شما را از دور خارج کرده است؟
چرا داخل رفتن مرگ است؟ مگر همین تعداد که در حال مبارزه هستند و حتی کشته میشوند در داخل نیستند. مگر آنها که در اعتراضات 1388 کشته شدند در خارج بودند؟
مگر نرگس محمدی داخل نیست؟
به آنها نیز مارک حمایت از رژیم میزنیم؟ میتوان زد؟ تناقض را میبینی؟
بنده فکر میکنم که شما از زمانیکه در تشکیلات بودید صد بار انقلابی تر هستید. چون آزادتر فکر می کنید. حتما بیشتر و عمیقتر در مسیر آزادی مایه گذاری می کنید. همانگونه که در گذشته کرده اید. پس چرا از یک مارک باید ترسید آنهم از رجوی!!!! که تشت رسوایی اش سالهاست از بام جهان افتاده است و به قول سعید عزیز لاشه ای بیش نیست؟ مشکل در رجوی نیست مشکل در تفکری است که بجا گذاشته است که باید به قول رجوی طلاقش داد.
برادر کوچک شما
داود باقروند ارشد – آلمان
3 مهر 1394
25 سپتامبر 2015
References
1. | ↑ | ۲ـ امپریالیستها ـ بویژه محافل فوق ارتجاعی و جنگ افروز آنان ـ از سیاستهای جنگ طلبانه خمینی و تروریسم صادراتی او در خاورمیانه بغایت سود بردهاند. سیاستهای خمینی (که از ماهیت مادون سرمایه داری رژیم او نشات میگیرد) برغم آب و رنگ باصطلاح ضد امپریالیستی آن، عملا در سطح منطقه خاورمیانه و همچنین در سطح جهانی پیوسته دست راستیترین جناحهای امپریالیستی و صیهونیستی و تهاجمات نظامی آنها را تقویت نموده و بطور غیر مستقیم در خدمت اهداف هژمونی طلبانه آنها بوده است. |
Pingback: کرگدنهای مسعود رجوی – TanineAshena
Pingback: توضیح اسماعیل وفا یغمایی و پاسخ داوود باقروند ارشد | Iran Interlink.exposing Mojahedin Khalq,Rajavi cult,Massoud Rajavi, Maryam Rajavi