قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری به کشتن دادن حسن جزایری از دانشجویان هوادار رجوی

 

تحریف تاریخ قاجار،

از محمداسماعیل حیدرعلی
در ماه جاری در نشست معرفی کتاب « یادداشت های علم » در انتشارات کتاب سرا ، اشاره ای هم به دروغ ۱۸۱ ساله در زمینه ی باورهای نادرست ، اما نهادینه شده درمورد دلایل شکست ایران در آخرین جنگ های ایران و روس که منتهی به بستن قرارداد ننگین و کمرشکن ترکمانچای شد ، کردم . پس از آن ، گروهی از دوستان از من خواستند شرحی روشنگر در این زمینه بنویسم و حتی چند تن از آنان انجام این کار را یک وظیفه دانستند .
چهار شب پیش در یک سخنرانی در « انجمن فرهنگی مهرگان » ایراد کردم که موضوع آن همین ماجرای جنگ های ایران و روس ، نقش سرگوز اوزلی ( سفیر و جاسوس قهار انگلیس ) ، خیانت عباس میرزا و میرفتاح مجتهد برای تبدیل پیروزی های ایران به شکستی نابود کننده و…. بود . مطلبی که در زیر می خوانید ، متن بازنویسی شده ی این سخنرانی در زمینه ی ریشه یابی عوامل شکست ایران در جنگ های ایران و روسیه است .
۱۸۱ سال در زمینه ی دلایل شکست ایران در آخرین جنگ های ایران و روس به ما دروغ گفته شده است :
« گفته شده است ایران ضعیف بود….
گفته شده است فتحعلی شاه فرد عشرت طلبی بود……
گفته شده است فتحعلی شاه خسیس بود و پول به جبهه ها نمی رساند…..
گفته شده است ایرانیان از لحاظ شجاعت، پایمردی و دلاوری در نقطه ضعف قرار داشته اند
و خیلی چیزهای دیگری که باورهای کنونی ما را تشکیل می دهند. »
این دروغ های تاریخی طی ۱۸۱ سال گذشته، جزئی از باورهای مردم ایران شده است و مصیبت هائی که بعداً بر سر ایران آمد ناشی از امتداد همین دروغ های تاریخی است. ایران در جنگ های آخر با روسیه شکست نخورد؛ کمر ایران را با نیرنگ و خیانت شکستند.
این روزها من در شبکه های اجتماعی جوانان تحصیل کرده، میانسالان تحصیل کرده و حتی استادان دانشگاه را می بینیم که مسائلی دروغ آلودی را تکرار می کنند که در گذشته رواج داشت؛ برای نمونه :
قائم مقام فراهانی در یک جلسه ای [که] دیگران موافق جنگ بودند و او مخالف جنگ، سوال کرد : « تو چقدر درآمد داری ، آقای فتحعلی شاه ؟ »
فتحعلی شاه گفت : « ۶۰ کرور .»
گفت : « روس چقدر؟ تزار چقدر درآمد دارد؟ »
گفت : « ۶۰۰ کرور.»
گفت : « پس عقل حکم می کند که ۶۰ کرور با ۶۰۰ کرور نجنگد .»
همه ی اینها دروغ است ، اما این دروغ را من کشف نکردم ؛ در این کشف من یک سهم کوچک داشتم که شرح آن را می دهم :
جناب دکترهوشنگ طالع از روی محبتی که به من داشتند و دارند ، کتاب هایشان را قبل از چاپ به من می دادند و می دهند تا من نگاه بکنم و اگر نظری دارم ، بدهم . به هر حال نوعی بزرگواری [است] که نسبت به بنده دارند و مواردی اتفاق افتاد که من نظر و توصیه هائی داشتم که مهمترینش مربوط به جلد چهارم کتاب « تاریخ تجزیه ی ایران » (۱ ) است. من همیشه کارها را با وسواس می خوانم ؛ ولی این کتاب را با وسواس بسیار خواندم و شگفتی من میزان منابع، مآخذ و اسنادی بود که ایشان در این کتاب خواننده را بدان ها ارجاع داده بودند و من می رفتم و به این کتاب ها هم نگاهی می انداختم . این فراوانی منابع و مآخذ ، دید تازه ای نسبت به قضیه ی قرارداد ترکمنچای و جنگ های ایران و روس در من پدید آورد. به فصل آخر کتاب که رسیدم ، ناگهان مواجه شدم با یک حفره ی اطلاعاتی به ژرفای فاصله ی بین دو کهکشان .
دوباره کتاب را و پی نوشته ها و مآخذ را خواندم . زیرا به خودم اجازه نمی دادم که نسنجیده ، نظری به آقای دکتر طالع بدهم . سرانجام به ایشان نظرم را گفتم …..
گفتم : «جناب آقای دکتر طالع ! اینجا یک حفره ی اطلاعاتی عمیق وجود دارد. در پی این پیروزی ها، در پی این موفقیت ها، چطور می شود یکدفعه چنین فاجعه ای رخ دهد – حتی آتش فشان هم نمی تواند چنین اثری تخریبی داشته باشد! »
از آنجایی که آقای دکتر طالع (نیازی نیست من بگویم و خودتان می دانید) فرد بسیار مسئولیت شناس و آزاداندیشی هستند ، نظر من را تأئید کردند و انتشار این جلد کتاب را دو سال به تأخیر انداختند و من می دانم چه رنجی کشیدند در این دو سال که این حداقل اطلاعات را گردآوری کنند تا دیگر هر فرد ، با اندک سواد و اندک دقت ، بفهمد که در ماجرای جنگ های آخر روس و ایران چه گذشت و چگونه در حالی که این امکان وجود داشت که همان کاری که نادر کرد، تکرار بشود و روس ها بروند پشت دروازه های سنت پترزبورگ ، این جنگ تبدیل به شکستی شد که هنوز هم داریم تاوان آن را می دهیم . چون هنوز باور داریم که در آن دوره ایران ضعیف بود، ایران ناتوان بود، فتحعلی شاه بی غیرت بود و قهرمان قهرمانان عباس میرزا بود ؛ ولی حالا خواهید دید که خائن خائنین ، عباس میرزا بود. مدت ها امیدوار بودم این کشف و این اثر سترگ و کار پرزحمت آقای دکتر طالع توجه کسی را جلب کند و مبحثی عمومی بشود؛ جوان ها مطلع بشوند؛ خود ما اشتباهاتمان را تصحیح کنیم ، و با تصحیح این اشتباهات، اشتباهات دیگری را که ناشی از این اشتباهات هستند ، تصحیح کنیم . اما شوربختانه در شرایط پرغوغای کنونی چنین اتفاقی رخ نداد.

روی جلد دفتر چهارم از مجموعه ی شش جلدی «تاریخ تجزیه ی ایران» با نام « تجزیه ی قفقاز »
من برای اینکه زیاد وقت جلسه را نگیرم ، به طور گذرا عرض می کنم : وقتی فتحعلی شاه با رایزنی خردمندانه و هوشمندانه با اطرافیان هوشمندش (که البته کسانی هم متأسفانه خائن شدند) تصمیم می گیرد که با قلدری ها و زیاده طلبی های روسیه بجنگد، در ایران حرکت بی نظیری ایجاد می شود. در برابر یک روحانی خائن و تعدادی روحانی محافظه کار که عده ی ایشان نیز زیاد نبوده است، روحانیت آن زمان به اتفاق ، فتوای جهاد صادر می کنند. قائم مقام فراهانی این فتواها را با زبانی همگان فهم و با آن نثر زیبای خودش، برای اینکه قابل فهم باشد ، در رساله ای به نام « رساله ی جهادیه » جمع آوری و منتشر می کند. در سراسر ایران بسیج نیرو می شود. چنان ارتش بزرگی گرد می آید که حتی زعمای آن زمان نیز باور نمی کرده اند. تجهیزات، آذوقه ، توپخانه، همه چیز مهیا می شود و یک شورای جنگی تشکیل می شود. در این شورای جنگی، شاید بهتر از اروپائی های آن زمان ، نقشه های نبرد در جبهه های مختلف کشیده می شود. این ها همه اش مآخذش در کتاب دکتر طالع وجود دارد.
جنگ آغاز می شود. ایرانی که همه ما فکر می کنیم آن موقع بدبخت، عقب مانده و شکست خورده بود با ارتش روسیه ی قدر قدرت رو در رو می شود . در اولین نبردها، دقیقاً یکی از نبردهایش که به آن اشاره خواهم کرد، در روزی چون فردا – یعنی چهارم خرداد ۱۸۱ سال پیش – رخ داد …. در اولین برخورد نیروهای ایران با یک ستون عظیم ارتش روسیه، ۲۰۰۰ نفرنظامی روس از بین می روند ، بقیه تار و مار می شوند و هزار اسیرهم از آنان گرفته می شود.
یک نکته را یادم رفت اینجا بگویم – زیرا که رقم را فراموش کرده ام – ولی بودجه ای که فتحعلی شاه برای آن جنگ تعیین کرده بود هیچ بهانه ای [به دست نمی داد] – رقمش در کتاب هست، فراموش کرده ام رقمش را بنویسم – اما بودجه آن قدر بود که این جنگ اگر هم ایرانی ها غنیمنت نمی گرفتند، آن بودجه، حداقل یک سال جبهه ها را تأمین می کرد.
حال به وضعیت جبهه ها مهم آن نبرد نگاهی بیاندازیم :
روز چهارم تیر ۱۲۰۵ نیروهای تحت امر محمدخان قوای روس را به سختی در هم کوبید و تار و مار کرد ( در حوالی تالش ) و تالش را آزاد کرد. بعد از این پیروزی روس ها از ترس تلفات، شکی را خودشان تخلیه کردند. حسین قلی خان ، یکی دیگر از سرداران ایرانی، ولایت بادکوبه را آزاد کرد و دژ آن را به محاصره درآورد. همزمان سلطان احمدخان، یک سردار دیگر ایران، تمامی ولایت قبه را آزاد کرد. پشت سرش داغستان آزاد شد و قوای ایران به سبک ارتشهای مهاجم چنان پیش می رفتند که ژنرال یرمولوف ، از سرداران بسیار مشهور و مغرور ارتش تزار، پا به فرار گذاشت. همزمان، یعنی در همین حین جنگ، نیروهای دولتی ایران همراه با پشتیبانی و شورش مردم محلی ، گنجه را آزاد کردند. حسین خان ، سردار نامدار ایران ، در قره کلیسا با ارتش بسیار بزرگ و مجهزی از روسیه می جنگد و تمام آنان را تار و مار می کند. فرماندهان این ارتش بزرگ فرار می کنند و به دژ لری پناه می برند. متعاقبش ، ارتش ایران، سراسر گرجستان را آزاد می کند و به تصرف درمی آورد و….
خوب چطور می شود که ارتشی که این چنین برق آسا ارتش تزاری را نه در یک جبهه، نه در دو جبهه، بلکه در جبهه های مختلف شکست می دهد و پس از هر شکست مقادیر زیادی غنائم ، اعم از اسلحه سرد، تفنگ و توپ ، آذوقه ، مهمات و نقدینگی به دست می آورد و قوی تر می شود ، دچار سستی و هزیمت می گردد ؟ چگونه می شود که ما ناگهان با قرارداد ترکمنچای روبرو می شویم؟ این همان نکته ی حفره ی اطلاعاتی بود که با فضولی من و زحمت جناب دکتر طالع برطرف شد.
این جمله را هم در پرانتز بگویم که چون کتاب بر اساس تخصص و دانش تاریخ نوشته شده است. خواننده اگر بخواهد به کنه آن پی ببرد ، می باید این اجزاء را ، همانطور که من بیرون کشیدم ، بکشد بیرون و بفهمد که مصیبتی که در ۱۸۱ سال پیش غرور ملی ایرانیان را شکست، کمر ایرانیان را شکست، موجب تجزیه های بعدی شد و تا کنون هم اثراتش را ما داریم تحمل می کنیم ، عواملش چه کسانی بودند ؟
اشاره کرده اند که ستون اصلی ارتش به فرماندهی ولیعهد پس از یک پیروزی ( که البته ولیعهد نمی توانست جلوی این پیروزی را بگیرد والا همانجا می گرفت )، می رسد پای دژ بی دفاع شوشی یا شیشه. مشخصات این محل را من عیناَ از کتاب نقل می کنم :
« دژ شیشه یا شوشی استوارترین قلعه ی دفاعی قفقاز بود و با آزادسازی آن روسیان می بایست برای یورش دوباره به قفقاز ماه ها نیروی جدید گرد آورند و وارد نبردی شوند که می توانست سال ها به درازا بکشد و شاید هم به نتیجه نرسد.»
آقای عباس میرزا، کسی که به دروغ و با برنامه او را قهرمان این جنگ ها معرفی کردند، وقتی می رسد پای [قلعه] – از اینجا دیگر دم خروس می آید بیرون – قلعه بی دفاع بوده است. معدود روسی های آنجا هم اگر این یورش می برده و قلعه را تسخیر می کرده است، اینها پا به فرار می گذاشته اند یا یکی دو ساعت مقاومت می کردند . ولی ایشان ( عباس میرزا ) وارد قلعه نمی شود! چرا نمی شود؟ دلیل اش بعد و در وقایع تبریز معلوم می شود.عباس میرزا به جای این کار ، یعنی تصرف شوشی و سنگربندی آن می رود [در] خانه ای [در] یک ده و میهمان ارباب آنجا می شود .
از لحاظ نظامی و امنیتی ، اگر عباس میرزا مطمئن نبود که مورد حمله ی غافل گیرانه روس ها قرار نمی گیرد ، چطور پا می شود برود خانه ی یک روستائی به جای اینکه برود توی قلعه ی شوشی سنگر بگیرد؟ این کار او یعنی اینکه مطمئن بوده که تهدیدی متوجه اش نیست. لذا و برای وقت کشی ، می رود به مهمانی حاجی لربیگ در قریه ی گرسی . به جای اینکه این دژ مهم و سرنوشت ساز را بگیرد، می رود در خانه ی کدخدای یک ده، یک رعیت . نتیجه چه می شود؟ بگذارید من عین مطلب را بخوانم :
« دو نفر قزاق روس که از صحنه ی جنگ گریخته بودند خود را به فرماندهان ستادی روسیه رساندند و ماجرا را باز گفتند.»
بعد چه می شود ؟….
« در اثر رفتن ولیعهد به قریه ی گرسی یک فرصت طلائی چهارروزه در اختیار روس ها قرار گرفت ! و در این چهار روز که فرجه برای ایشان شده بود (از روی سند نقل می شود) دست و پا کرده، جمیع اهالی و مال و وحوش را کوچانیده و آذوقه به قدر دسترسی جمع کرده و به قلعه برده (منظور قلعه ی شوشی)، درهای قلعه را بستند و آماده ی جنگ شدند» .
این اولین خیانت آشکار عباس میرزا است . از همین جا ورق جنگ برمی گردد. در جبهه های دیگر سربازان و سرداران دلاور و با انگیزه ی ایران در حال فتح سنگر به سنگر، شهر به شهر و منطقه به منطقه بودند. با این شکست – طبیعتاً اخبار می رسد به جبهه های دیگر ، و دودلی و سپس ضعف و آشفتگی در دیگر جبهه ها حاکم می شود .
آقای عباس میرزا حتی زحمت مقاومت [به خود] نمی دهد؛ شروع می کند به عقب نشینی . طبیعی است که روحیه ی ارتش شکسته می شود. روسیه ی آن روز حتی روسیه ی زمان جنگ جهانی اول هم نبود. یادتان باشد در این دوره روسیه آنقدر درگیر جنگ ها و بحران های اروپائی ناشی از زیاده طلبی ناپلئون بود که نمی توانست بیش از حد معینی قوا و نیرو صرف جبهه ی جنگ با ایران بکند.
خواهیم دید که چه کسی این نقشه ی شوم را ریخت و به تزار روس چه گفت.
باری …. پیروزی ها یکی یکی تبدیل به شکست می شود. ولیعهد می آید به طرف تبریز. نیروی اصلی ارتش ایران در اختیار این فرد بوده است. از طرفی برنامه می ریزند که زن و بچه اش که در تبریز بوده اند ، بموقع از تبریز بروند بیرون. از طرفی ، عباس میرزا به جای اینکه نیروی عظیم تحت امر خود را بیاورد در تبریز متمرکز بکند، می رود این نیرو را در دشت خوی متمرکز می کند. خودش هم با یک عده ی معدودی می آید نزدیکی های تبریز اردو می زند تا سقوط تبریز را نظاره کند !
در نتیجه ، یک سردار عادی روس فقط با سه هزار سوار و بیست عراده توپ به سمت تبریز حرکت می کند. در تبریز چه وجود داشته است؟ حالا در تبریزی که ولیعهد هم در نزدیکی اش است، هشت هزار سرباز و ۱۲۰ عراده توپ مستقر است. این هم یعنی اینکه این شهر اگر به آن خیانت نمی شد ، با این ۸۰۰۰ جنگجوی تحت امر سپاه ( غیر از جنگجویان محلی که می توانستند از اهالی شهرهم باشند) و ۱۲۰ عراده توپ با ده برابر نیروی آن افسر روس هم قابل تسخیر نبود .
اما اینجا خائن دوم وارد عرصه ی کارزار می شود. خائن دوم کیست؟ شخصی است به نام میرفتاح مجتهد. کافی بود اگر تا اینجا به راستی هم شکست خورده بودند، اخبار درست به فتحعلی شاه می رسید. فتحعلی شاهی که تا نزدیکی جبهه ی جنگ آمده بود، حاضر بود و حتی عزم کرده بود که برود خودش در رأس نیرو بایستد ، اما اطرافیان نگذاشتند. در عوض ، در این مرحله خطیر فردی به نام میرفتاح مجتهد یک عده اراذل و اوباش را جمع می کند، فتوا می دهد و دروازه ی تبریز را با این نیروی عظیم که می توانستند با آن همه آذوقه و مهمات، ماه ها مقاومت کند تا کمک برسد و حتی می توانست حمله ی تهاجمی متقابل بکند [را به روی قوای دشمن باز می کنند].
یادتان باشد که اینجا تبریز است. ولیعهد( و فرمانده ی کل قوای ایران ) در نزدیکی آن اردو اردو زده است و سپاه اصلی نیز در دشت خوی عاطل و باطل ایستاده اند.در واقع تعمداً عاطل و باطل نگه داشته شده اند.
سردار روس بی برخورد با مقاومتی وارد تبریز می شود. تبریز را می گیرد و ستون فقرات ایران با این خیانت شکسته می شود. حال حق بدهید بگویم ایران از خیانت و توطئه شکست خورد، نه از قدرت نظامی روسیه. اگر این خیانت نبود، ایران سرنوشت دیگری داشت. آسیا سرنوشت دیگری داشت .
[ دیگر بار] تقاضا می کنم هر کس از باشندگان محترم این جلسه و چه کسانی که صدای من را ممکن است بشنوند، بروند این جلد چهارم کتاب « تاریخ تجزیه ی ایران » را بارها و بارها بخوانند. حتی در ماجرای ۲۸ مرداد یک نشانه ای از قرارداد ترکمنچای هست و خیلی وقایع دیگر.
و اما بقیه ی ماجرا به طور خلاصه :
تاریخ این نیست که به صورت داستان نوشته شود. تاریخ نگاران اسناد را کنار هم می گذارند و از اسناد حقیقت را درمی آورند. در آن موقع سفیر انگلستان در ایران شخصی به نام سر گور اوزلی بود. بی تردید این فرد بزرگترین جاسوس در تاریخ انگلستان است. به راحتی با خواندن این کتاب و منابع دیگر و منابعی که در پایان کتاب یا زیر نویس ها است، مشخص می شود آقای اوزلی ولیعهد را می خرد. یک عده ای دیگر از درباریان (که مشخص نیست و هنوز مبهم است) می خرد. میرفتاح مجتهد را می خرد و اینها ایران را با خیانت به بزرگترین شکست پس از حمله ی مغول و اعراب می کشانند.
من سخن زیاد دارم برای گفتن ، ولی فکر می کنم در همین حد در شما شنوندگان عزیز این انگیزه پیدا بشود [که] بروید دنبال این دروغ تاریخی را بگیرید و خودتان نقاط جدید کشف کنید. پیام به مورخین نسل جدید نیز این است که به رویداد های آن دوره با نگاهی مستقل از دروغ های القاء شده بنگرید و یافته هایتان را در کتاب هائی که خواننده را به گمراهی نکشد . ، به دست مردم برسانید .
در این مجال اندک باقیمانده ، برای اثبات اینکه این توطئه به وسیله ی گور اوزلی و خیانت دو ضلع [دیگر] مثلث رخ داد – فعلاً مثلث است و انشاءالله مربع بشود و ضلع چهارم که خائنین پشت پرده و ناشناس هستند امیدوارم روشن شود – به نکاتی اشاره می کنم :
1. قرارداد ترکمنچای چرا باید یک ماده اش باید تضمین سلطنت عباس میرزا باشد ؟( در حالی که اگر هدف تضمین سلطنت در خاندان فتحعلی شاه بود باید از خاندان نام برده می شد نه فرد مشخصی به نام عباس میرزا ). پس این نام آوردن ، دادن پاداش خیانت به آقای عباس میرزا است.
2. خانم هما ارژنگی دو سال پیش یادداشت های پدر گرامی اشان را به من دادند تا نظر خود را برای انتشار آنها بدهم . پدر ایشان که روانشان شاد ، قبل از انقلاب بلشویکی ، برای فرا گرفتن نقاشی مدرن ابتدا به اران و آن طرف ها و بعد به روسیه می روند. [ایشان] در جائی می نویسند که در بادکوبه باغ و قصر بزرگی را دیدم که تفرجگاه عمومی بود. تحقیق کردم که این باغ و این قصر چه است و مال کی است؟. گفتند : این قصر را و این باغ را تزار در ازای خدمات میرفتاح مجتهد به او هدیه کرده است. حالا که او مرده چون ورثه ندارد، [آن را] تبدیل به تفرجگاه عمومی کرده اند. این هم پاداش میرفتاح مجتهد!
3. اما نکته ی اصلی این است که سفیر انگلیس ( گور اوزلی ) وقتی بنیاد ملت ایران را چنان برباد می دهد که در جنگ جهانی اول از هر دو ایرانی، یکی اش در اثر گرسنگی می میرد، افغانستان جدا می شود، فرارود جدا می شود و این جدا شدن ها تا بحرین ادامه می یابد و می رسد به شرایطی که فعلا همه مان شاهد آن هستیم، از ایران می رود . خوب ! این آقا طبیعتاً باید در برگشت به انگلستان یا از بوشهر سوار کشتی می شده است و یا از مسیر عثمانی می رفته ، ولی ایشان می رود به دیدار تزار روسیه. در آنجا تزار عالی ترین نشان امپراتوری روسیه را به ایشان هدیه می کند و می گوید: « به پاس خدماتی که شما در ایران به دولت روسیه ی تزاری کردید، این عالی ترین نشان دولت روسیه را به شما تقدیم می کنیم.» آقای گور اوزلی در جواب با آن غرور انگلیسی قرن نوزدهمی می گوید: « آنچه من در ایران کردم ، در راستای تحکیم منافع دولت پادشاهی انگلستان بوده است. »در واقع این مرد مغرور( آقای گور اوزلی) مدالش را از تزار می گیرد ودر انگلستان هم به لقب « سر » مفتخر می شود . در برابر ، ایرانی می ماند با مردمی ۱۸۱ سال به این اصل باورمند می شوند که ما از دنیا عقب افتاده ایم. ما محکوم به شکست خوردن هستیم و….
4. آن فسادی که آقای اوزلی در بین رجال ایران نهادینه کرد به جائی رسید که می خواستند با بستن قرارداد ۱۹۱۹ به دست وثوق الدوله ، ایران را بفروشند .
حرف و سخن زیاد است. من امیدوارم هستم که عده ای از فرهیختگان ، وقتشان را به جای صرف کردن بر روی مسائلی که دیگران هم می توانند آنها را حل کنند ، همت و دانش خود را صرف روشن کردن این قبیل ابهامات تاریخی بکنند.
کشور ایران در جنگ های ایران و روس شکست نخورد ؛ ایران ملت ایران قربانی دسیسه های نماینده ی انگلستان و خیانت نزدیک ترین افراد به قدرت و حاکمیت خود شد .
۹ تیرماه ۱۳۹۴

پی نوشت :
طالع ، هوشنگ . تاریخ تجزیه ایران ، جلد چهارم : تجزیه ی قفقاز . لنگرود ، انتشارات سمرقند ، ۱۳۸۸

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes