قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

آقای مسعود رجوی در سالهای پایان عمرش از زنان مجاهد چه میخواهد؟

افشاگري خانم بتول سلطاني عليه رجوي

زن سابق کلاهی images1

 

 

 

 

بتول سلطانی هستم لازم می دانم هم اکنون از همت و عزم جزم این خانواده ها تشکر کنم و دعا کنم که خداون همگی را از شر تشکیلات رجوی خلاص کند. و خداوند به این خانواده های دلسوز کمک کند که در این گرمای عراق و شرایط سخت به کمک شما شتافته اند. قبل از اینکه به شما از وقایعی بگویم که از آن بی ا طلاع بودید و توسط مسعود رجوی در بالاترین سطح سازمان انجام می شده می خواستم از همه این خانواده ها ، شخصیتها، کانون ها و انجمن هائی که چه بصورت مستقیم و یا با ارسال ایمیل و انتشار در سایتهایشان از من حمایت نمودند تشکر کنم. همانطور که در سمینار پاریس و در مصاحبه های اخیرم اشاره کردم می خواهم سخن مستقیمی هم با شما داشته باشم تا بدانید که در بالا و در شورای رهبری چه گذشته در مورد تک تک اطلاعاتم و گفته هایم حاضرم دست بر روی قرآن مجید گذاشته و در برابر هر دادگاهی شهادت دهم. بعد از اینکه زمستان 1376 در جمع بزرگ شورای رهبری توسط مسعود و مریم رجوی در قرارگاه بدیع زادگان به من رده شورای رهبری ابلاغ شد یک سلسله نشستها برای این گروه که تازه شورای رهبری شده بودند شروع شد. در این میان مسئول برگزار کننده نشستهای به اصطلاح دیگ مهوش سپهری بود. از بین ما که ابلاغ رده شده بودیم بجز تعدادی که در جریان این نشستها ok نشده و به اصطلاح از بحث رهبر عقیدتی و عشق تمام عیار به مسعود خوب عبور نکرده بودند

 

خانم بتول سلطانی از اعضای سابق شورای رهبری مجاهدین

 

ما را برای نشست مریم رجوی صدا کرد و گفت که از کوران این مرحله عبور کرده ایم. مشخصا یادم است گفتند که حمام رفته و کاملا تمیز باشید و تمامی لباسها و روسری بایستی نو و تمیز باشد. به ما گفته شد حتی به کسانی که با یکدیگر ابلاغ رده شده بودیم ، چیزی نگوئیم چون که شاید همگی از مرحله قبلی رد نشده باشند و در این مراسم نباشند. گفته شد که این حوض شورای رهبری است حوض خاص شورای رهبری و رقص رهائی . برای من این تأکید معنی خاصی داشت و استرس عجیبی وجودم را فراگرفته بود داشتم دیوانه می شدم رقص چی است بسیار کنجکاو بودم که آیا مسئولم که آن موقع فائزه محبت کار فرمانده قرارگاه 4 بود چه واکنشهائی دارد.

بلاخره ساعت موعود فرا رسید و من خودم را بهمراه تعداد زیادی شورای رهبری در محل رهبری در قرارگاه بدیع یافتم. دیدم از بین کسانی که به آنها شورای رهبری ابلاغ شده بود تعدادی نبودند همه منتظر نشستیم و از طرف دفتر یعنی قسمتی که کارهای اداری و خدماتی مسعود رجوی و مریم رجوی را انجام می دهند. کسی آمد و به هر کس یک بسته داد که در آن حوله و وسایل حمام و آرایش بود و گفت هر کس که خود را تمییز نکرده است الان می توانند از فرصت استفاده کند و همینجا حمام برود چون باید که از هر نظر پاک و تمیز و وضو گرفته باشید.

دائما فکر می کردم که یعنی چه ، نه این امکان ندارد، مگه بدن ما را مسعود می خواهد ببیند؟ چرا اینقدر اصرار می شود دائما با خودم کلنجار می رفتم که این یک تست آزمایش دیگر است. بعد از آماده شدن کلیه افراد صدایمان کردند و به سالنی موسوم به سالن X وارد شدیم . کف این سالن ملافه های سفید پهن و به قالی تثبیت کرده بودند . همه سالن به رنگ سفید بود .

دو مبل سفید هم وسط آن قرار داده بودند . جلوی این دو مبل یک میز که در آن قرآن و آئینه و شمع هائی که روشن بود بهمراه یک جعبه که بعدا متوجه شدم گردنبندهای طلا در آن است و یک کیک بزرگ چند طبقه قرار داشت بعد با یک هیاهوئی مریم و مسعود با لباس راحتی که معمولا خانواده ها در خانه می پوشند یعنی لباسهای نرم و پیژامه و آستین کوتاه و بدون جوراب وارد شدند مریم موهایش را آرایش کرده و بدون روسری بود مسعود روی مبل نشست و مریم مثل همیشه روی مبل کنار مسعود ننشست و رفت بالای سر مسعود ایستاد و مبل کنار مسعود خالی بود یکی از خانم ها از مریم رجوی سوال کرد که چرا نمی نشیند و صندلی خالی است.

مریم با لبخندی گفت که این برای شماها و سایر زنهای مسعود است من کمی از کلمه زن مسعود جا خوردم و بعد متوجه شدم که در این بین بعضی افراد روسریهایشان را هم برداشته اند. در آن لحظات قلبم به شدت می طپید و نمی دانستم چه برنامه ای در کار است. با خود می اندیدشیدم که می خواهند ببینند ما که می گوئیم امضا به مسعود به عنوان رهبر عقیدتی مان داده ایم آیا حاضریم او را بعنوان همسر بپذیریم و این فقط یک آزمایش است و جنبه عملی ندارد.

کم کم جمعیت آرام گرفت و مسعود گفت مریم اینها چی می خواهند؟ اینها را برای چه آوردی اینجا ؟ مریم رجوی گفت که مراسم عقد این زنان با شماست مگر من نگفتم که هر کس زنی باید پا چای پای من بگذارد. من که گفتم همه ناموس تو هستند پس وقتی می گوئیم این جنبه واقعیتش است ما هیچ حرفمان شعار نیست بعد از آن مسعود رجوی آیه هائی را از قران خواند از جمله اینکه گفت فتبارک الله احسن الخالقین، صفی تا تهران، و یکبار هم گفت که لاحول ولا قوه الی بالله و یک سوره بلند دیگر را هم خواند و گفت که این سوره احزاب است که مربوط به زنان امیر المومنین می باشد و بعد در وصف اینکه حضرت محمد همسرهای زیادی داشته و توضیحاتی داد که از حوصله بحث الان خارج است بعد مریم گفت که شما بایستی یکی یکی بیائید روی این مبل و وقتی که مسعود خطبه عقد را می خواند شما بایستی یکی یکی بله بگوئید.

بعد از گفتن بله مسعود از داخل جعبه یک گردنبند طلا به گردن هر زنی می انداخت و دیده بوسی انجام می شد. خودم هم اکنون که دارم ا ین خاطرات را مرور می کنم اشک در چشمانم حلقه زده و حقیقت که عرق شرم بر روی پیشانیم نشسته است اما چه کنم که برای آینده ها و برای تاریخ و برای شمائی که هنوز درون این پادگان سراب را بجای آب می بینید مجبور هستم که با همه مشقت و با همه سختی که بر روی خودم هست به این گفته ها بپردازم وقتی همه عقد شدند بین همگی نفرات یک برگ کاغذ سفید A4 پخش شد و مسعود گفت تناقضاتتان را هر چه هست به مریم بدهید این کاغذ را سیاه کنید و درون و ضمیر خود را پاک مثل الان این کاغذ سفید کنید بین المرء تان را به من بدهید من تناقضات جنسی شما را می خواهم هر آنچه که تا بحال نتوانسته اید بگوئید و سختتان بوده است. و همه مشغول نوشتن شدیم یادم هست که یک نفر بود گفت که صفر صفر است و هر چه داشته نوشته و گفته است. اما مسعود گفت محال است. مریم رجوی هم گفت شما دیگه الان عقد و زن مسعود هستید و به هرحال هر زنی بعد از ازدواج حتما حرف نگفته ای برای شوهرش دارد. مسعود رجوی اون خانم و بعضی دیگر از خانم ها که همین موضع را داشتند صدا زده و در گوشی با آنها از نزدیک حرف می زد. در این بین تعدادی از خانم ها وضعیت به هم ریخته ای پیدا کردند و هر چند که من همین الان قیافه ها با اسامی در ذهنم می آید اما ترجیح می دهم که اسم نبرم در این بین حتی خیلی ها با گریه عنوان می کردند که موضوع هائی بوده که سالیان در دلشان نگهداشته اند و اذیتشان کرده است و خلاصه همه شروع کردند به حرف زدن که تقریبا یک تعداد هم صحبت کردند و سر هر کدام هم مسعود یا مریم حرف می زدند بعد در یک صحنه متوجه شدم که آهنگ تندی از بیژن مرتضوی از بلندگوها پخش شد که هنوز طنین آن در ذهنم است و در برابر چشمان حیرت زده ام متوجه شدم که زنان ارشد شورای رهبری به وسط ملافه ها پریده ودر حال در آوردن لباسهایشان هستند. مسعود می گفت بله لباسهای شرک و جاهلیت را در آورید و این حوض شما است که بایستی در آن شیرجه بزنید این رقص رهائی شماست برقصید و دستهای خود را باز کنید همانگونه که خیلی ها بر سر دار رقص رهائی کردند و شما اینجا و اینجا یگانه شوید تا در تمام صحنه های رزم دیگر و کار و مسئولیت مثل کوه در برابر مردان استوار باشید و به مردان اشعه ندهید و نرینه کوک نباشید. در این حین نفراتی بهمریخته بودند و بعضی ها می رقصیدند بعضی شوکه شده بودند خلاصه خیلی وضعیت شلوغ و به هم ریخته بود. در این بین یک توقفی به جلسه داده شد و مریم سخنرانی کرد و گفت شما که هنر نکرده اید شما امضا ایدوئولوژیک و آرمانی داده بودید به مسعود و هر مقطع یا سرفصلی دوباره می دهید پس کسر رهائی برای شما چیست این رقص رهائی شما ست شما باور نداشتید که مسعود شوهرتونه وگرنه شما یادتان هست فیلمهائی حتما دیده اید یک عقد کافی بود برای ابد که یک زن خودش را در حریم شوهرش ببیند اما چی هست که شما باور ندارید اگر سقف ایدئولوژیک امضاء شما به مسعود سقف این سالن است سقف ازدواج و زناشوئی و همبستری با مسعود سقف میز است پس چرا شما واهمه دارید شما درک و فهم نادرستی دارید برای این است که الان بعضی سختتان است لباس زیر در بیاروید و شیرجه نمی زنید. این حوض مسئله از خود شما حل می کند وگرنه یک زن چشم ندارد زن دیگری را ببیند و این مکانیزمی است که شما حاضرمی شوید برای همدیگر جان بدهید و همدیگر را دوست دارید و حسادتهای زنانه و قالی از زیر پای همدیگر کشیدن و گیس و گیس کشی ها را تمام کنید و حتی تشویق می کرد که ما صحنه های دیده بوسی و عشق بازی مسعود با زن دیگری را نگاه کنیم. اینقدر که یادم هست از صحبتهای مریم که می خواست به گونه ای موضوع را توجیه کند . پس از آن سلسله نشستهائی با خود مسعود و همینطور با مریم رجوی آغاز شد. در این جلسات مریم رجوی دائما می گفت فکر می کنید که بعد از این عقد چی است برای شما و یکی از خانم ها گفت که من برایم واقعی نمی شود و با همسرم مقایسه می کنم بعد مریم گفت که شما عاشق نیستید و قیمت عشق مسعود به شما یک جانبه است و من می فهمم وگرنه چرا شما تا حالا کاری نکردید و ما نمی دانستیم که چکار باید بکنیم ما که همه جور جسما و روحا در ا ختیار رهبری هستیم دیگه چکار باید بکنیم ما که حتی برهنه جلوی او رقصیدیم.

تقریبا یکسال بعد دیدم که مریم در جلسه گفت که شما چگونه زنی هستید که مسعود را می بینید ولی خود را برایش هلاک نمی کنید که اتاق خواب او بروید و با او بخوابید. و با او یکی شوید من احساس کردم که آب شدم و پتکی توی سرم خورد یعنی چه امکان ندارد. می خواستم بدانم که بلاخره آیا موضوع بیش از این هم جنسی می شود وموضوع چیست یا اینکه ادامه اون فقط ایدئولوژیک و آزمایش است تا اینکه اولین بار بعد از برنامه رقص رهائی که تقریبا از ساعت 10 تا 1 شب بود و جلسه تمام شد به من گفتند که بعد از تمام شدن حوض به مقر نرفته بلکه خواهر مریم با من کار دارد و به دفتر بروم بعد از مراجعه به دفتر

مریم با گفتن این کلمه که امشب شب زفاف تو و شب معراج تو است احساس کردم که یکباره مردم و احساس می کردم در این زمین نیستم خدایا چه می شنوم بعد از آن مریم به من گفت قدر شناس قیمتی باش که مسعود برایت داده یا همانند من و در سطح من و بیش از من بعد از این معراج با مسعود یکی می شوی و بار مسئولیت به دوش می کشی و خودت را عاشق ترین می دانی ویا اگر خوب نفهمی و ناسپاسی کنی از دور خارج می شوی مثل یک سونامی و همچون جسدی می شوی در تشکیلات و روی میز ما خواهی ماند.

بنابر این سعی کن که قیمتی که برایت داده شده است را درک کنی و در کار و مسئولیت ماده کنی بعد من را با لبخندی به سمت مجموعه ای که اتاق خواب مسعود بود راهنمائی کرد من در حالیکه شوکه شده بودم و سر درد عجیبی گرفته بودم بازهم فکر می کردم که این آزمایش است مگر ممکن است که یک رهبر ایدئولوژیک تا این حد منحط باشد باز هم فکر می کردم که این یک ابتلا است اما آن شب تا صبح و شبهای مشابه متاسفانه رجوی را یک مرد عادی و ملاقات را یک ملاقات جنسی محض یافتم و از نظر من پلیدی که با تمام این برنامه رنگ و لعاب ایدئولوژیک به آن زد از نظر من همچون ازدواجش با مریم همچون طلاق گرفتن مریم از شوهرش شریف اینهم همانند آنها رنگ و لعابهائی به آن زدند و من عمق یک فرقه واپس گرا را دیدم که اینگونه همه چیز افراد را در قید و بند خود نگاه می دارد. و از همانجا احساس کردم که همه چیز برای من تمام شد. احساس می کردم همانجا هر چی که از سازمان و بنیانگذاران و مقاومت و راه سرخ حنیف و مبارزه بود در درونم تبدیل به مشتی خاکستر شد اما سعی کردم خودم را نگهدارم و تصمیم می گرفتم و شاید تصمیم به فرار از همانجا در من قطعی شد. با خود فکر می کردم اینهمه شبانه روز به دستور تشکیلات و نشستهای موسوم به سرویس تشکیلاتی توی سر برادرها همین شماها که تحت مسئولمان هستید می زنیم و خونتان را توشیشه می کردیم که چرا نگاه چپ به کسی کردی اینهمه جدا سازی می کردیم حتی پمپ بنزین را زنانه مردانه کرده بودیم اینهمه جدا سازی و زن ومرد کردن طلاق بندهای انقلاب و فشار و فشار و به قول مسعود که همیشه سفارش می کرد و دستور می داد که سه تیغ را بایستی دائما این مردها بالای سر خود احساس کنند تیغ انتقاد و کار کشیدن از جسم آنها تبر و تپانچه . رجوی می گفت آنقدر از تحت مسئولینتان کار بکشید که وقتی به تخت رسیدند مثل جسد بشوند تا نتوانند به دوران فکر کنند و یاد بند الفشان بیفتند و فیلشان یاد هندوستان کند اما چطور که ماکزیمم رفاه و عیاشی و حرمسرا را برای خودش می خواست به ما میگفت که دلسوزی برای برادرهای تحت مسئول یعنی هم خوابگی با آنها واینطور حتی دلسوزی برای کسی را حرام می کرد به ما می گفت که بین المراء همه و جسم و روح تک تک شما زنها مال من است اینها عین جملات مسعود است که به ما درس شقاوت و سنگین دلی می داد پس چطور برای خودش اینطور است افکار در هم ریخته و پریشانی در ذهنم بود گاه احساس می کردم که همانجا خودکشی کنم و خود را خلاص و نابود کنم کما اینکه یکی دوبار هم دست به خودکشی زدم و البته که خدا می خواست که زنده بمانم و سند زنده ای باشم. تنها و تنها یک انگیزه داشتم و آن هم اینکه آن را به گوش تاریخ برسانم به گوش دیگران برسانم و من را بر این می داشت که خودم را نگهدارم و تظاهر کنم در جلسات بعدی حوض شورای رهبری به محض اینکه می گفتند حوض شورای رهبری است با افسوس به دیگر خواهرانم نگاه می کردم که نوبت کیست که باز قربانی شود خدا می داند که دعا می کردم که من نباشم و این برایم یک زجرو شکنجه بود. حداقل الان و بعد از این افشاگریها فکر می کنم که شاید رجوی مجبور شود به ادامه این استثمار استپ بزند و دکانش را جمع کند بعد از این به اصطلاح یکی شدن با مسعود و اوکی شدن توسط مریم فرد شورای رهبری یا می شد اف ام و مسئول سازمان و یا اگر اوکی نمی شد در قلعه 49 بایگانی می شد و تحت نظارت و کنترل مستقیم قرار می گرفت همه شماها شورای رهبری که در این پادگان اسیر هستید می توانید بفهمید که من چی می گم بعد از سقوط صدام و مدتی که این جلسات تعطیل شده بود یکبار از یک شورای رهبری که اف ام بود شنیدم اما نمی خواهم اسمش را ببرم چون اسیر و گرفتار است و نمی خواهم زیر فشار برود اما وی می گفت که بغیر از موارد تکی چند نفری هم با برخی نفرات هم ستادی اش و در برابر چشمان همدیگر شاهد صحنه تجاوز مسعود رجوی به چند نفر بوده است واقعا دریغ و افسوس که فکر نکنم این گونه اش دیگر در هیچ فرقه یا حرمسرائی در تاریخ بتوان یافت که البته من از ذکر جزئیات آن معذورم و خجالت می کشم و او می گفت که فقط جسمش در تشکیلات است و آرزو می کند که همه بمیرند و همه چیز تمام شود اما من از اینجا اگر صدامو می شنوی می گم که این راهش نیست و راه دیگری هم داری فرار و به نظر من رجوی نمی تواند تا ابد از پاسخگوئی در برود و باید پاسخ بدهد که چه کرده است از او سوآل کردم که به شما چی می گفتند وقتی این صحنه را می دیدید گفت که مریم رجوی به آنها گفته است که گیس و گیس کشی کینه و حسودی با هم دارید برای همین این راه حل شدن موضوع است که همگی با رجوی همبستر شوید و مریم می گفته این ملاقات با این شکل و شیوه مسئله حل کن است. توجیه مریم در تکرار جلسات حوض خاص این بود که مثل نماز و ذکر خدا نغوذ بالله که بایستی تکرار شود “البته نعوذ بالله را من می گویم” همچنین توجیهاتی را برای ما بکار می برد حول فلسفه این حوضها و ملاقاتها ساعتها و ساعتها کار توجیهی و نشست انجام می شد شاید خود شورای رهبری که شاید صدای من را الان بشنوند بدونند که چقدر این نشستها خسته کننده و کلافه کننده بود و شاید خیلی از شما ها که عضو یا رده پائین تری دارید تعجب می کردید از اینهمه این شورای رهبری نشست هست اینها کجا می روند یا چی هست چه نشستی هست یادم هست که در همین مجموعه نشستها رجوی می گفت که نابودی ما فقط در صورت ضربه ایدئولوژیک است و ضربه یعنی ربوده شدن و یا فرار شورای رهبری و فاش شدن اسرار سازمان در واقع اسرار مسعود رجوی چرا که هیچ اندیشه عادیگرایانه ای نمی تواند ذوب ایدئولوژیک شما زنان را بفهمد ببینید که رجوی تجاوز خودش را چگونه کلاه شرعی می گذاشت.من همیشه فکر می کردم که همه اینها فقط برای امتحان و تست است. تا اینکه خودم با تمام وجود لمس کردم که نه یک پارامتر مهم وجود دارد و آن درغلطیدن مسعود رجوی به سکس و ارضای عاطفی یعنی آنسوی سکه قدرت طلبی و کیش شخصیت رجوی و همینطور این واقعیت که به قول معروف استثمار جنسی آخرین حلقه فروپاشی فرقه است. در همینجا از شماها همه کسانی که صدای من را می شنوید می خواهم که خودتان را از مسیری که آگاه یا ناآگاه یا به هر صورتی در اون قرار گرفتید و دنباله روی این تشکیلات شدید بیرون بکشید و به این مسیر ننگ و خیانت به بنیانگذاران و شهدای این سازمان خود را آزاد کنید از این تشکیلات . موفق و پیروز باشید خدانگهدارتان

بتول سلطانی

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes