قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

آقای حسین توتونچیان و خانم فریبا هادیخانلو کیستند؟

 

بنده مدتهاست که تلاش میکنم که به جامعه سیاسی خارج از کشور این درک خودم را منتقل کنم و آن اینکه تشکیلات مافیایی فرقه رجوی جرثومه فسادی است که باید از آن ترسید. البته نه ترسیدنی که در مقابلش کرنش کرد. بلکه با تمام قوا مانند یلی که در مقابل اژدها می ایستد و ریشه این فساد را بیرون میکشد. یا پزشکی که با سرطان روبروست ضمن ترس از آن با تمام قوا تا آخرین سلول این سرطان را از جسم و جان بیمارش خارج نکند آرام نمیگیرد باید ترسید.

باز نوشته ام که وضعیت و فساد وجنایت پیشه گی این دستگاه هنوز مکتوم است و باید بسیاری دهان بگشایند تا همه جهان بدانند که چه صفحات سیاهی از ننگ دروغ و پرورش شیاد و چاپلوس از شورا ملی مقاومتش تا مجاهدین به اصطلاح همچون گز آتشین در پرونده مسعود رجوی  وجود دارد.

بنده متاسفانه بدلیل اینکه نقش مسئول را در این تشکیلات داشته ام بسیاری از مجاهدین تحت مسئولیت بنده  در خدمت مرحوم مسعود رجوی و بیوه اش بوده ایم.

%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d8%aa%d9%88%d8%aa%d9%88%d9%86%da%86%db%8c%d8%a7%d9%86

حسین توتونچیان

از جمله کسانیکه تحت مسئولیت بنده بوده اند آقای حسین توتونچیان و خانم فریبا هادیخانلو بوده اند.

البته بنده تا بحال و بدلیل اینکه ام الفساد را رجوی و تمامی دستگاه سیاسی فاسد او میدانم و سرچشمه همه خیانتها را خود مسعود رجوی، هیچگاه مشکلات افراد را فردی نمیدانم و درست هم همین است. البته قصدم خالی کردن  افراد از مسئولیت نیست ولی از آنجا که نباید عامل خارجی و شرایط خاص عراق و محدودیتهای ضد انسانی و شرایط سخت ناشی از سیاست غلط و خودفروشی آشکار رجوی و تشکیلات به صدام و اثرات مخربی که بر روح و روان مجاهدین میگذاشت ولی در صورت مقابله و اعتراض بسیار بسیار بدتر از زندان اوین مورد شکنجه روحی قرار میگرفتند نمیتوانستند دم برآورند و در نتیجه فشارها مانند هر جامعه بدرون گرایی و یا تلاش برای خلاص کردن خود از کانالهای نادرست پناه میبرند نیز توجه کرد. و سیستم رجوی تولیدش غیر از این نمیتواند باشد.

اینرا متاسفانه در همه سطوح تشکیلاتی شاهدیم. چه آنها که اسم و لقب زندان شاه کشیده و چه آنها که زندان رژیم را کشیده اند شاهدیم که رجوی از آنها تفاله ای ساخته که فقط برای مجیز گویی  و دروغگویی برای خوشآمد دستگاه مسعود رجوی این کانون فساد میباشد. میبینیم که حتی در مواردی دست به انتحار سیاسی هم میزنند که این جرصومه فساد را نجات دهند. مقبولترین مجاهدین در نزد رجوی فسادترین آنها بوده بشرط اینکه در نزد رجوی بدان اعتراف کند و از این طریق بلحاظ انسانی خرد و نابود شود و تا مانند حیوان درنده  اما تحت کنترل رجوی و درخدمت اهداف او درآیند.

این یکی بزرگترین زخمهای دردناک انسانی است که رجوی برپیگر جامعه سیاسی ما زده است.

درمورد ابعاد و عمق مسئله همینقدر بس که چه آنها که جدا شده اند از مجاهد تا شورایی و چه آنها که هنوز اسیر او هستند برای فرار از درون خرد شده خود توسط رجوی به ترتیب با شعارهای چپ روانه و دادن شعار رجوی ساخته سرنگونی و عده ای با مجیزگویی او علیرغم اینکه همان مبارزه شکسته خورده رجوی را هم نمیکشیده اند باز در خدمت او هستند که ایندو دسته خود را به رجوی بدهکار میدانند و قادر نیستند از گرداب عذابی که رجوی با القای اینکه از مبارزه ساخته و پرداخته او با شکست مواجهه بوده دلیلش شمایان هستید و نه رجوی که منجر میشود تا واقعیت های جامعه ایران را ببینند.

بنده در مقطع فروغ جاویدان مسئول پشتیبانی بودم. و خانم فریبا هادیخوانلو و مهرداد نیک سیر و حسین توتونچیان تحت مسئولیت بنده بودند.

حسین توتونچیان

آقای حسین توتونچیان که پرونده پرسنلی آن را بنده نوشته و خوانده ام را بعنوان یک زندانی بریده و تواب  به سیستم تحت مسئولیت بنده تحویل دادند. تاکید شده که این فرد فعلا تحت بررسی است و اعتمادی به او نیست و امکان دارد که نفوذی باشد. معنی این حرف هم این بود که باید به او پائین ترین کارهای پست داده شود. (لازم به یاد آوری است که تا مدتها بعد از فروغ جاویدان که جنگ با رژیم تبدیل به جنگ با مجاهدین برای رجوی شد حساسیت ها نسبت به اینگونه مسائل کمتر بود. ولی بعدها که حتی مقاومت ترین  مجاهدین به مبارزه با رجوی برخاستند و موج فرارها در مقابل سرکوب رجوی شروع شد برخورد با اینگونه افراد مطلقا اینگونه نبود و دیدیم که در سال 1373 چه برسر مجاهدین زمانیکه ما در خارجه بودیم آورند.)  یعنی سازمان دقیقا میدانست که حسین در زندان تواب بوده است. چون برای رجوی بزرگترین خطر در درون تشکیلات مجاهد مقاوم و قهرمان بود چون همانند یک قهرمان در مقابل برنامه های امام زمانی و دیکتاتوریهای رجوی سر خم نمیکرد و رجوی  نمیتوانست او را بشکند. اما نزدیکترین کسان به رجوی آنهایی بودند که از گذشته خود اظهار ندامت در نزد رجوی اعتراف  کرده باشند و به قول خودش نیشش را کشیده باشند تا در تشکیلات مزاحم رجوی نشوند. بیخطرترین فرد در نزد رجوی مریم رجوی است که باید به بسیاری خطاهای جنسی خود در قبل از مبارز بودن اعتراف کرده باشد.

درهمین رابطه بود که رجوی حتی آنها که در زندانهای رژیم مقاوم بودند و تواب نشده بودند را با شعار چرا زنده هستی سرکوب میکرد. و میگفت مجاهد اصیل از زندان زنده بیرون نمیآید و رسما اعلام میکرد که همه مجاهدینی که زنده مانده اند خائن هستند و تلاش میکرد آنها را اینگونه بشکند. و از خود و زنده بودن خود بیزار کند و بدینوسیله نیششان را بکشد وشاخشان را بشکند. خدا شاهد است که این حرفهای بنده نیست اینها عین عبارات رجوی است. که برای ما مسئولین که هیچگاه رنگ زندان را ندیده بودیم و فکر میکرد خیالش از طرف ما راحت است میگفت و ما نیز به او در این مسیر خدمت کرده ایم.

حسین در آشپزخانه و تاسیسات تحت مسئولیت یکی از زنان تحت مسئولیت بنده کار میکرد و بعد از فروغ در سیستم من بود مدتی نیز پیک بود. ولی در اولین تغییرات سازماندهی در بعد از سال 1367 همان مناسبات رجوی را تحمل نکرد و اعلام خروج نمود.  عنصری بود ذلیل و درمانده و  بنده که سالها با مجاهدین کارکرده بودم. و سالها اعضای سازمان تحت مسئولیت بنده بودند  تنها چیزی که در حسین توتونچیان دیده نمیشد عنصر مبارزه بود. و بخوبی روشن بود که در زندان بطور مطلق درهم شکسته است. در تشکیلات به اینگونه نفرات میگفتند کسانیکه اشتباها به زندان رفته بوده اند؟ در زندان به رژیم واداده بوده حالا نیز در بیرون به رجوی. وقتی حسین اعلام کرد میخواهد از مناسبات برود و  رجوی تلاش بسیاری کرد که جلو خروجش را از تشکیلات بگیرد و نتوانست، او را در یکی از ضد انسانیترین و تحقیر آمیزترین شرایطی که قابل تصور است به ارودوگاه رمادی فرستاد تا بیش از پیش و بیشتر از رژیم ، تحقیر و لجن مالش کند تا شاید بازگردد. بقیه جداشدگان بسیار در مورد شرایط غیر انسانی رمادی نوشته و گفته اند. حسین نیز بجای مقابله با این بیعدالتی و تحقیر و توهین رجوی  وقتی به خارج آمد باز بخدمت همان جلادش در آمد.

این است داستانی که گفتم که مجاهدینی که رجوی از آنها بعنوان کوههای سر بفلک کشیده نام میبرد همین ها هستند. که در یک دور باطل بدهکاری به رجوی تن به هر پستی و دروغ و تحقیر و خیانتی میدهند.  حسین توتونچیان باید در اینجا بجان مبارزین و مجاهدین بیفتد تا  برای خودش در نزد جلاد مفری بجوید. شاید از گذشته گناه آلود رجوی ساخته اش خلاص شود.اگر رجوی بقدرت میرسید حسین توتونچیانها جلادها و شکنجه گرانش بودند. همانگونه که بسیاری هستند.

فریبا هادیخانلو

خانم فریبا هادیخوانلو نیز در همان سیستمی که بنده کارمیکردم و مسئولش بودم تحت مسئولیت همان زن مجاهد در آشپزخانه کار میکرد. و بنده میدانستم که این تحت مسئول من همسرش مصطفی ایگه ای در زندان است. بنده تابحال به انبوه مسائلی از اینگونه که در سراسر تشکیلات از سطح رهبری تا سمپاتیزانهای سازمان وجود داشته نخواسته ام بپردازم بویژه آنجا که پای مجاهد یا سابقا مجاهد بویژه زنان در کار بوده است. ولی متاسفانه وقتی اینها به رجوی تا این حد آلوده شده اند که شرافت دیگران را برای رضای جلاد مورد معامله قرار میدهند شاید لازم باشد همانند جواد خراسان که قبلا پرونده اش را برای مردم ایران بازگو کرده ام  خاطرنشان شود که چرا تا این حد به رذالت و پستی و دروغ رجوی آلوده شده و تن میدهند. که در فوق بنده علت را اشاره کردم. که بیماری عام تمامی کسانی است که به ویروس سرطانی رجوی آلوده هستند.

از جمله کسانیکه تحت مسئولیت بنده بودند  که در سال 1388 در اشرف کشته شد مهرداد نیکسیر بود. مدتی از بازگشت از فروغ گذشته بود که مهرداد گزارش داد که با فریبا هادیخوانلو رابطه نامشروع برقرار کرده است. یعنی کسی که به من اطلاع داد مهرداد بود.  برای بنده  بسیار بسیار بسیار سنگین بود که چنین گرارشی بدستم میرسید. اولا چون هردو تحت مسئولیت من بودند. و درثانی هرچند مهرداد مجرد بود ولی فریبا همسری زندانی بنام مصطفی ایگه ای در داخل داشت و انتظار داشتم که بخاطر او نیز شده مطلقا بدور اینگونه مسائل نگردد. بویژه که در زندان نیز بسیار خراب کرده بوده است. قبل از فروغ حتی رسم بود که زنان و مردانی که همسرانشان زندان بودند  و حتی محکومیت ابد داشتند نباید ازدواج میکردند تا بدین گونه به زندانی در بند کمک کنند که مقاوم باشد و نشکند.

ولی اینکار فریبا خیانتی آشکار بود به مبارزه و همسرش که اسیر بود و درکش برایم در آن زمان بسیار سنگین بود. در جلسات بررسی مسئله بنده اساسا مهرداد را مقصر میدانستم. ولی در بررسی که انجام شد که در آن زمان من تحت مسئولیت   مهدی مددی (جلیل) بودم معاونش نیز مهوش سپهری از جلادان رجوی بود. مهوش سپهری  بطور خاص نشست و ریز جریان را از فریبا سوال کرده بود و در نشست اعلام کرد که مقصر فریبا بوده است. بنده از گزارش ریز ماجرا معذورم ولی همینقدر بس که برای کنترل فریبا چاره را در انتقال برادرش چنگیز هادیخوانلو به سیستم خودم دیدم  که با حضور برادرش کمی خودش را جمع کند.

مهرداد را نیز به یک سیستم دیگر منتقل کردیم. باید عرض کنم که بنده با زنان مجاهد بعضا تا پاسی از شب به تنهایی کار میکردیم ولی هیچیک از این گونه مسائل نبود و فریبا باید بگویم که بعد از فروغ که اینگونه مسائل  بشدت اوج گرفت پیشتاز بود.

بنابراین برای اینکه خودش را از شر دردهای ناشی از القاء اینکه گناه کبیره ای انجام داده باید دست به تیغ برای جلادش قربانی کند تا شاید رستگارشود!!!

باشد تا تمامی کارنامه سراسر فساد و ننگ مسعود رجوی آشکارتر شود.

آیا رجوی که خود با زنان مجاهد همبستری میکند انتظاری دیگری از پیروانش میتوان داشت؟

داود ارشد

هفدهم مهرماه 1395

هشتم اکتبر 2016

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes