ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
محمد علی جابرزاده گوبلزِ فرقه رجوی درگذشت، کیست؟
مرد شماره یک سیستم گوبلزی و عضو ستاد سرکوب فرقه رجوی، محمد علی جابرزاده به مسعودرجوی پیوست
اما “گوبلز” ایزمیکه او با هدایت رجوی بیادگار گذاشته ادامه دارد.
نقل از داود ارشد :مسئول دفتر بخش تبلیغات زیر نظر محمدعلی جابرزداه
محمد علی جابرزاده از اعضای سرکوبگر مرکزیت فرقه رجوی بود که در فاز سیاسی مسئولیتهایی دربخش تبلیغات تحت مسئولیت علی زرکش بدعهده داشت. که مریم رجوی در نوشتن پروسه گوبلز فرقه اش اولین دروغ را نوشته که وی در ایران مسئول تبلیغات فرقه اش بوده است تا مبادا نام علی زرکش که مسئول محمد علی جابرزاده بوده است را ببرد.
فرقه رجوی در سایت خود آورده است:
درصورتیکه خودهمین سایت در مورد علی زرکش چنین آورده بود:
اما چرا مریم رجوی به چنین دروغگویی آشکاری تن میدهد؟ البته این روش جاری در فرقه رجوی است که نان را به نرخ روز بخورد. و هرچه دورغ لازم باشد برای آن روزش بگوید و بنویسد. ولیدر این مورد مشخص یک مشکل دیگری هم وجود داشت و آن، نام نبردن از علی زرکش است که اتفاقا همین مرحوم جدید که به رهبری فرقه در جهنم پیوست و مردم ایران را از محاکمه و مجازات خودش محروم کرد، جزء کسانی بود که بعد از مریم رجوی در همدستی با مسعودرجوی وقتی کودتای ایندو را دید به آنها پیوست و علی زرکش را به زیر کشیدند. وی از مدافعان اعدام علی زرکش بود .
محمد علی جابرزاده بهمراه مسعود رجوی به فرانسه فرار کرد و بنده ایشان را از همان روزهای سال 1360 که در اورسورواز حضور داشت میشناسم. مدتها دفتر ستاد تبلیغات در پاریس بوده ام. ضمنا در روستای لیل آدام در یک ویلای بسیار بزرگ در شمال پاریس هم خانه بودیم
محمد علی جابرزاده مسئول تئوریزه کردن دیکتاتور و سرکوب های خشن مسعود رجوی بود. وی تمامی فحاشیها و لجن پراکنیها و ترور شخصیت در فرقه رجوی علیه مخالفین ازعلی زرکش و یعقوبی گرفته تا مهدی افتخاری و همه ما جدا شدگان از مرکزیت تا عضو ساده و حتی پیوسته های جنگ ایران عراق و شورایی ها بود.
وی با تکیه به لمپنیزم افسار گسیخته اش خلاقیت بسیار بالایی درتولید واژه هایی مانند بریده مزدور، شاگردجلاد، پاسدار سردوشی گرفته، معتاد خمینی، …داشت. به همین دلیل نیز همواره مورد توجه و لطف مسعود رجوی قرار داشت.
بعد از اینکه وی همه اصول انسانی و مبارزاتی خود را برای بقدرت بالاتر رسیدن در سازمان به مسعود رجوی فروخت و علی زرکش را از میان برداشتند، اولا مسعود رجوی به پاس خدمات او مرا که تا آن زمان مسئول دفتر ستاد مرکزی (عراق-بفرماندهی عباس داوری) بودم بعنوان نشان دادن رضایتش از محمد علی جابرزاده به ریاست دفتر تبلیغات منصوب کرد. بویژه که عباس داوری و همسرش بدلیل مخالفت با انقلاب ایدئولژیک خلع رده شده بودند و زیر برخورد و برای مدتی جابرزاده به بغداد منتقل شد و عباس داوری که از قبل از انقلاب ایدئولژیک 1363 عضو دفتر سیاسی بود رفت زیر دست محمد علی جابرزاده که عضو مرکزیت بود.
مسعود رجوی در ادامه تطمیع محمدعلی جابرزاده و بستن دهان او مجوزی صادر کرد که بنده یک خود رو پژوه 508 نو که آن زمان از نمایندگی آن در خیابان شانزه لیزه بقیمت 58هزار فرانک فرانسه خریدم و بعد از اینکه در نمایندگی پژو در منطقه تقرافونتن (استان پونتواز) 15هزار فرانک نیز خرج لوکس سازی آن شد بعنوان هدیه به وی داده شد. درصورتیکه تا آن زمان هیچ فردی بجز مسعود رجوی در فرقه رجوی خودرو شخصی نداشت. در عراق نیز ابتدا محمد حیاتی و بعد عباس داوری هرکدام یک خودرو شخصی داشتند که وزارت اطلاعات عراق تامین کرده بود.
بعد از آن نیز کار من خرید لباس از گالریهای شانزه لیزه و گالری لافایت برای وی بود که اساسا نیازی هم نداشت. ولی برای پرکردن عقده های حقیر خودش و اینکه دفتر سیاسی شده بود، از این خوان مجانی که رجوی برایش گسترده بود استفاده کند.
از جمله خاصه خرجیهای فرقه رجوی به پاس خدمات سرکوبگرانه وی در راس سیستم جنگ سیاسی که نویسنده همه سخنرانیهای مریم رجوی و سرمقالات و مطالب نشریه بوده است یکی از منفورترین چهره ها در میان مجاهدین بود، خدمات پزشکی بوده است که مریم عضدانلو با بیشرمی تمام زماینکه روزانه مجاهدین اسیر در اشرف و لیبرتی وحالا در آلبانی بدلیل کمبودهای رسیدگی بدانها مرگ را تجربه میکنند از آن یاد میکند.
وی همسر سهیلا صادق است خواهر ناصر صادق از اعضای مرکزیت سازمان در زمان شاه بود.
محمدعلی جابرزاده از جمله کسانی بود که مرا به دهسال زندان (دوسال در اشرف و هشت سال در زندان ابوغریب عراق ) .محکوم نمود
هرچند در زمانیکه بنده دانه به دانه استدلال میکردم که تشکیلات به شکل مافیایی در آمده است که کارش سرکوب رزمندگان و دستگیری و شکنجه کردن آنها و فریب همپیمانان و کشتار کردها و … است آنهم با تکیه به شهادتهای عینی خودم حرفی برای گفتن نه محمد علی جابرزاده و نه دیگران نداشتند وقتی دید که همه برگه های خروج را امضاء کردم و در خروجم از فرقه جدی هستم، شروع کرد به فحاشی و مزدور خواندن بنده وتهدید به اینکه فکر میکنی میگذاریم زنده از زندانها بیرون بروی؟
محمدعلی جابرزاده بهمراه مهدی ابریشمچی عضو ستاد سرکوب درونی فرقه رجوی بودند که امر محاکمه و مجازات مخالفین را پیش میبردند.
جرم بنده این بود که به مقدس سازی مسعود و مریم و امام زمان سازی آنها و سرکوب داخلی و اینکه انتخابات در ایران و انتخاب خاتمی نشان داد که ما سالیان نوری با واقعیت ایران فاصله داریم را مطرح میکردم و اعتراض داشتم. چون رجوی تاکید کرده بود که در دور دوم حتما خاتمی را میکشند و اجازه نمیدهند به دور دوم برسد و حتی گفت که اگر برای دور دوم انتخاب شود کار ما ساخته است و باید جمع کنیم و برویم.
محمد علی جابرزاده بدلیل خودفروشی اش به رجوی همانند سال 1360 جزء کسانی بود که زمانیکه آمریکا به عراق حمله و آنرا تسخیر نمود به همراه مسعود رجوی و مریم رجوی با پشت کردن به همه مجاهدین در عراق و تنها و زیر بمباران گذاشتن آنها به پاریس فرار کردند. این عنصر خائن همواره همانند رجویها از صحنه فرار کرده است.
متاسفانه با مرگ این عنصر خودفروخته امکان محاکمه و مجازات یکی از سردسته های فرقه رجوی که در تروریسم افسارگسیخته که جان هزاران مجاهد و مردم ایران را به نابودی کشاند بدست دادگاههای مردم ایران از دست رفت.
به امید ریشه کن شدن تروریسم و فرقه گرایی در ایران و جهان
داود ارشد
12فوریه