قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

نباید شعارهای ملت را به نفع سلطنت مصادره یا تحریف کرد 

عبدالستار دوشوکی

چون منقل اگرچه دود آهی داریم

بر طال ملک نه کارگاهی داریم

با ما سخنی ز شرح شمسیه مگوی

ما نیز ازین نمد کلاهی داریم

قیام ده روزه ملت ایران یکبار دیگر آز و حرص برخی از طمع ورزان حرفه ای را  به گونه وسوسه انگیزی به بیراهه کشاند تا از نمد قیام مردم کلاهی برای خود بدوزند. اگر چه اینبار خوشبختانه، شورای رهبری جنبش در پاریس و لندن تشکیل نشد تا موج سواری کنند. اما برخی ها به سنت دیرینه با ادعاهای صد من یه غاز از کاهی کوهی ساختند و داستانها بر وصف “مراد” خویش سفتند ، تا هژمونی خود را بر همگان غالب کنند. آن هم در شرایطی که بهترین جوانان ایران خطر کرده و به خیابانها آمدند تا با گفتن  “نه بزرگ” به نظام ولایت فقیه نفی کلیت آن را فریاد بزنند.  جوانان بلوچ نیز همانند بقیه هموطنان خود به خیابانها آمده و فریاد “آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی”  سردادند.  زیرا این شعار غالب راهپیمایی ها در شهرهای مختلف کشور بود. اکنون هزاران تن از آن جوانان شجاع در شکنجه گاهای  “فقیه سلطان” زجر می کشند. دور باد از ما تا قیام آنها را مصادره کرده و ادعا کنیم که آنها به رهبرانی چون “من” و “ما” احتیاج دارند. آن هم در شرایطی که وقتی آنها خودجوشانه به قیام برخاستند، ما غرب نشینان در خواب گران بودیم.  اگرچه در موارد نادری برخی از معترضین  در ابراز ضدیت با نظام مذهبی حاکم و آخوندها شعار “رضا شاه روحت شاد” را سر دادند و یا در یک جایی چند نفر فریاد زدند: “ولعیهد کجایی، به داد ما بیایی”؛ اما بیش از ۹۸ درصد معترضین خواهان “جمهوری ایرانی” بودند.  ذکر این حقیقت تلخ هرگز به معنای بی حرمتی به شخص شاهزاده رضا پهلوی (که برای او احترام قائلم) نیست. بلکه مخالفت با تحریف حقایق و فرهنگ نهادینه شده گزافه گویی  و مداهنه در بین ما ایرانیان است.

ژورنالیسم متعهد:

یکی از وظایف اصلی و اصول بنیادین روزنامه نگاری، پرهیز از  مبالغه ارزان و اغراق گویی فراوان و هدفمند؛  و اهتمام در رعایت حقیقت و عدم دخل و تصرف و تحریف در انعکاس اخبار بدانگونه که رخ داده اند، می باشد. برای نمونه متاسفانه آقای دکتر نوری زاده در مصاحبه اخیر خود با شاهزاده رضا پهلوی،  بر خلاف سیاق ژورنالیسم حرفه ای؛ و از ره “عزیزپنداری” معمولی و یا به رسم “خوش آمدگویی”  اصول روزنامه نگاری را زیر پا گذاشتند، و یا حداق بر حسب “حکایت بر مزاج مستمع گوی، اگر خواهی که دارد با تو میلی”،  ادعا کردند که مردم زاهدان در تجمعات خود برای سلطنت شعار داده اند.  تا آنجایی که بنده خبر دارم و از بقیه دوستان نیز تفحص نموده ام؛ مردم زاهدان یا چابهار یا هیچکدام از شهرهای استان سیستان و بلوچستان در طی دو هفته گذشته هیچگونه شعاری در حمایت از نظام پادشاهی و یا رژیم گذشته نداده اند. زیرا پدران آنها هرگز خیری از رژیم گذشته  ندیده بودند  تا در قرن بیست و یکم در حسرت و فراق دوران به اصطلاح طلایی ماقبل  “امام” و “انقلاب” احساس دلتنگی بکنند.  وانگهی شعارهای آنها در فضای مجازی موجود است که فریاد می زنند “جمهوری ایرانی”.  حال چرا روزنامه نگار قدیمی مثل دکتر نوری زاده که اکنون صاحب تلویزیون و رسانه  و امکانات فراوان هم هستند، حقیقت را در مقابل شاهزاده رضا پهلوی وارانه جلوه می دهند، خود داستانی است پر آب چشم در بستر فرهنگی ما ایرانیان.  البته متاسفانه از این نوع “وارانه جلوه دادنها” و تحریف حقایق و تمجید سلایق  محدود به این نمونه نیست و این داستان قدیمی سر دراز دارد.

عبور بی بازگشت از گذشته:

یکی از خصیصه های بارز قیام ده روزه دی، عبور ملت از  مولفه “گزینه بد و بدتر” و انتخاب بین چاه و چاله اصولگرا و اصلاح طلب بود. همگان اذعان دارند که ملت ایران در بهمن سال ۵۷ از چاله نظام پادشاهی به سیه چال بزرگ جمهوری اسلامی فرود آمد.  عده ای نیز تبلیغ می کنند که ملت ایران به اشتباه خود پی برده است و می خواهد برای خلاصی از شکنجه گاه های وحشتناک نظام قرون وسطایی جمهوری اسلامی به “نوازشگاهای گذشته ساواک” پناه ببرد تا جبران مکافات شود. غافل از اینکه زندان مخوف و بدنام اوین در دوران رژیم گذشته بنا شده بود و در آن دوران نیز مشتریان بل الاجبار و بی پناه فراوانی داشت. چهل سال نوسان بین انتخاب بد و بدتر در نظام جمهوری اسلامی  و کم حافظه ای ملت ایران مرا بر آن وا می دارد تا نقلی از متون دوزخ بیاورم.  می گویند از اوصاف جهنم پس از گرزهای آتشین و شعله های مداوم آذر که معصیت کاران پیوسته در آن می سوزند و پس از خاکستر شدن دوباره زنده می شوند یکی هم مراتب و درجات آن است که به گناهکاران بزرگ اختصاص می یابد. از جمله طبقه هفتمین جهنم بنام تابوت  که جای مخربین و بدعتگذاران است؛ و  در آن عقربی به نام عقرب جراره و ماری به اسم مار غاشیه می باشد که تا هفتصد سر برای او معلوم کرده اند. اما با این همه، عقربهای آن چنان الیم  و وحشتناک می باشد که جهنمیان از ترس آنها به مار غاشیه  پناه می آورند.

آینده ایران، پادشاهی یا جمهوری؟:

بنده نیز برای شخصیت محترمی مثل شاهزاده رضا پهلوی احترام فراوانی قائلم و او را یک سرمایه برای اپوزیسیون می دانم. در نتیجه  هیچگونه مشکلی با شخصیت بسیار فرهیخته و آزادیخواه ایشان ندارم. بنده هیچگونه مشکلی خاص و غیرقابل حل نیز با نظام “پادشاهی پارلمانی” ندارم. زیرا بین سه تا چهار دهه تحت سایه نظام “پادشاهی پارلمانی” در بریتانیا زندگی کرده ام، بدون آنکه فشار خونم بالا برود و یا حتی در قبال نهادهای قانونگزاری ضد دمکراتیک  و فئودالی نظیر مجلس عیان بریتانیا زره ای از خوابم را از دست داده باشم. اما هراس من از مشکل فرهنگی ما ایرانیان است که “قدیسیت” ویژه ای برای حاکم یا سلطان قائل هستیم . و از طریق تملق و قرابت به سلطان و حاکم  و رانت خواری سیاسی ـ اقتصادی می خواهند نان را به نرخ روز بخورند ـ آنهم بضرر دیگران. در تاریخ ایرانی پادشاهانی بسیاری بوده اند که  “دیکتاتور” از مادر نزاده بودند. اما متاسفانه حلقه های مختلف چاپلوسان و درباریان و “آتش به اختیاران” فرمان به گوش متملق و فرصت طلب آنها را به مستبد تبدیل کردند.  در سال ۲۰۰۸ میلادی (قریب به ده سال پیش) در مقاله ای بنام “زمينه يابی علل ناكامی اپوزيسيون در بستر تاريخ فرهنگ استبدادی وسنتی ايران” به تفصیل به بررسی این موضوع پرداختم؛ و نوشتم که داریوش اول به نقل از كتبیه بیستون می گوید: “خدای بزرگ اهورامزدا است كه داریوش را شاه كرد. اهورامزدا این سرزمین را به من ارزانی فرمود و مرا شاه نمود و من شاه هستم به خواست اهورامزدا.” وی در كتیبه اش در شوش نیز یزدانی بودن “فرّ” خویش را تكرار می كند و می گوید آنچه را كه من كردم به خواست اهورامزدا بود. حال این سخنان حاكم ایران در ۲۵ قرن پیش را با سخنان حاكم فعلی (خامنه ای) در قرن بیست و یكم مقایسه كنید. چه چیزی تغییر كرده است؟ او اگر “فر” یزدان و یا سایه الله بود، این دیگری آیت الله و نماینده خدا است. نظامی می گوید: “نزد خرد، شاهی و پیغمبری / چون دو نگین است در انگشتری”. “گفته ی آنهاست كه آزاده اند / كاین دو ز یك اصل و نسب زاده اند”. فردوسی نیز می گوید: ” چنان دان كه شاهی و پیغمبری / دو گوهر بود در یك انگشتری”.

با عنایت به برهان مستدل فوق و با توجه به این حقیقت که “امامت” و “سلطنت” هر دو موروثی و مادام العمر هستند، باید گفت که در مملکت ما قدرت بین دو نگین (سلطنت و مذهب) در انگشتری استبداد که ریشه ای تاریخی و طولانی در کشور ما دارد، جابجا شده است. جابجایی مجدد قدرت سیاسی از نگین مذهب به نگین سلطنت تکرار معکوس اما تلخ و اسفبار تاریخ ما خواهد بود. زیرا علیرغم دمکرات منشی و فرهیختگی و آزادگی شخصیتی مانند شاهزاده رضا پهلوی، متاسفانه فرهنگ ما یک فرهنگ استبداد پرور  بوده و است. مضاف بر اینکه در کشور ما سلطنت هرگز سرنگون نشد، بلکه تغییر شکل داد. و جمهوری نیز هرگز به مملکت ما نیامد، تا مدعیان ادعا کنند “ملت جمهوری را هم تجربه کرده است”. البته شاید عده ای ایراد بگیرند که هدف آنها نه استقرار سلطنت بلکه نظام “پادشاهی پارلمانی” است. باید گفت که اسم یا واژه ها چندان مهم نیستند، یا وگرنه اسم رسمی  سیستم فعلی حاکم بر ایران “جمهوری اسلامی” است و نه حکومت ولایت فقیه.

گزینه عقلانی ما باید نگین سوم یعنی “مردم”  یا “جمهور” باشد که بتوانند هر چهار سال به چهار سال، اگر خوششان نیامد، نگین و انگشتر را یکجا عوض کنند.  فرهنگ استبدادپرور ایرانی با فرهنگ ژاپن و بریتانیا و هلند و اسکاندیناویا زمین تا آسمان فرق می کند.  متاسفانه فرهنگ ما ایرانیان  این قابلیت و ظرفیت را دارد تا  هر نوع حاکم دائمی (هر چقدر خوب و محترم و انسان و آزادمنش)  تحت هر عنوانی  نظیر حاکم، پادشاه، سلطان، ولی فقیه، خلیفه و غیره را تبدیل به یک مستبد بکند که توسط انسانهای حقیری احاطه شده است تا بر مردم “حکم” براند. در نتیجه هراس من نه از شخص شاهزاده رضا پهلوی، که از فرهنگ ملت ایران است. و من در عرض بیش از نیم قرن عمر خویش این فرهنگ ایرانی را در داخل ایران و حتی در بین ایرانیان مقیم غرب دیده و تجربه کرده ام. در نهایت  تنها گزینه عقلانی برای یک ایران آزاد و دمکراتیک ، جمهوری سکولار و دمکراتیک ایرانی است. و نه تجویز از چاه در آمدن، و به چاله ما قبلی فرورفتن. این وظیفه همه ما  است تا با روشنگری و فرهنگ سازی و به چالش کشیدن فرهنگ “مداهنه”، و فرایند بازاندیشی تاریخی، بستر فرهنگی اجتماعی لازمه را برای کاشتن و آبیاری نهال آزادی و دمکراسی در کشورمان آماده کنیم. صدالبته با احترام به حق دمکراتیک دیگران در ترویج اندیشه و خواسته های خویش.

عبدالستار دوشوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۶

doshoki@gmail.com

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes