حنیف حیدرنژاد- پس از دستگیری حمید نوری (عباسی) از دست اندرکاران کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367 در فرودگاه استکهلم سوئد، سازمان مجاهدین خلق ایران بعدا از چند روز سکوت با صدور اطلاعیه ای بنام شورای ملی مقاومت با عنوان “ ماجرای دژخیم بازداشت شده در سوئد“، فرصت بدست آمده برای محاکمه یک جنایتکار دستگیر شده را به فرصتی برای حمله به ایرج مصداقی زندانی سیاسی سابق که در دستگیری حمید نوری نقش اساسی داشته است تبدیل کرد. با کمی تعمق در این اطلاعیه می توان به خوبی دید که این اقدام سازمان مجاهدین یاری رسانی به جمهوری اسلامی و “دژخیم” دستگیر شده می باشد.
اعتراف می کنم که فهمِ زبان و اطلاعیه مجاهدین برای خوانندگان عادی که در تشکیلات رجوی نبوده اند، سخت و حتی سردرد آور است، از اینرو تلاش می کنم با توضیح نوشته، مفهوم آنرا منتقل کنم.
تشکیلات رجوی در اطلاعیه خود، ایرج مصداقی را “مامور وزارت اطلاعات” نامیده و ادعا می شود که دستگیری حمید نوری یک “شو” ی وزارت اطلاعات برای “سفید سازی برگ های سوخته… علیه جایگزین دمکراتیک است.”
به زبان ساده تر مجاهدین ادعا می کنند که وزارت اطلاعات آخوندها با همکاری ایرج مصداقی، یکی از دست اندرکاران جنایت بر علیه بشریت در سال 1367 را قربانی کرده تا در سوئد دستگیر شود تا از این طریق ایرج مصداقی اعتبار کسب کند، تا دیگر کسی به او (ایرج مصداقی) به چشم مامور وزرات اطلاعات نگاه نکند. حالا چرا وزارت اطلاعات این کار را کرده؟ تا با “سفید سازی” ایرج مصداقی، او بتواند در “مقابل جایگزین دمکراتیک”، یعنی تشکیلات رجوی، خودش را مطرح کند.
کافی است کمی عقل و شعور و منطق را بکار گرفت تا مشخص شود بجز تشکیلات رجوی، به سختی می توان فرد دیگری را پیدا کرد که چنین سناریوی احمقانه ای را بتواند هضم و باور کند.
چندین پیش شرط این نوشته که سازمان مجاهدین آنرا به خواننده الغاء می کند این است که:
یکم: ایرج مصداقی مامور وزارت اطلاعات است
دوم: وزارت اطلاعات در همکاری با ایرج مصداقی سناریوی دستگیری حمید نوری را برنامه ریزی کرده
سوم: از آنجا که سازمان مجاهدین تنها آلترناتیو دمکراتیک برعلیه جمهوری اسلامی است و از آنجا که دنیا بر محور این سازمان می گردد، و رژیم از پیروزی مجاهدین وحشت کرده، به دنبال آن است تا در مقابل مجاهدین فرد دیگری را علم کند و از اینرو روی ایرج مصداقی سرمایه گذاری کرده است.
واقعا خود شما، خواننده این سطور هیچ ربط منطقی در این اطلاعیه و ادعاها می بینید؟ بنای یک سناریو بر روی ادعاهای غیر واقعی، فقط یک خودفریبی و فریبکاری آشکار است.
اما سوال این است که اصلا چنین سناریو سازی پیچ در پیچی برای چیست و خلاصه رجوی به دنبال چیست؟ برای پاسخ به این سوال به این جمله در اطلاعیه مزبور توجه کنید: “همچنانکه با سازمانهای معتبر بین المللی در میان گذاشته شده است، خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمه هرگونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از معامله و زد و بند است. نباید اجازه داد رژیم و ایادی آن برای مطامع خود قتل عام زندانیان را مورد سوءاستفاده قرار دهند.”
ترجمه: منظور رجوی این است که لازمه رسیدگی جدی قضائی به پرونده حمید نوری، کنار گذاشتن ایرج مصداقی و تیم حقوقی همراه او از پرونده می باشد. در این جمله چند پیشداوری و چند حرف مهم نهفته است:
– دستگاه قضائی سوئد در رسیدگی به این پرونده جدی نیست
– دستگاه قضائی سوئد توان تشخیص اینکه پیچیدگی های موضوع چیست را ندارد و خودش هم خبر ندارد که دارد بازی می خورد
– دستگاه قضائی سوئد اهل معامله و زد و بند است
رجوی بجای آنکه خوشحال باشد که یک جنایتکار دستگیر شده و اختلاف و دشمنی خود با ایرج مصداقی را کنار گذاشته و اعلام آمادگی کند که برای حقیقت یابی حاضر است با تمام امکانات به دستگاه قضائی سوئد کمک کند، همه امکانات خودش را خرج مخالفت با ایرج مصداقی کرده است. آیا این یاری رسانی به جمهوری اسلامی نیست؟
مشکل سازمان مجاهدین کجاست؟
سازمان مجاهدین ادعا می کند که قوی ترین نیروی اپوزیسیون است، تنها آلترناتیو دمکراتیک است، از شبکه گسترده ای در داخل ایران برخوردار است، یک تیم قوی از وکلای بین المللی در اختیار دارد و … این سازمان هر چند وقت یک بار کنفرانس و جلسه های پر زرق و برق و گرانقیمت در اروپا و آمریکا راه اندازی کرده و با دستگاه های تبلیغاتیِ بیست و چهار ساعته اش آن را پوشش می دهد و…. با وجود همه این هیاهوها اما، تا کنون هیچ اقدام عملی از طرف این سازمان برای دستگیری و به دام انداختن جنایتکاران انجام نشده است. چرا؟ آیا منطقی نیست اگر انتظار داشت، آنچه ایرج مصداقی با حمایت حقوقی کاوه موسوی، حقوقدان در به دام انداختن حمید نوری انجام دادند را باید سال ها پیش سازمان مجاهدین انجام می داد؟ چه تعداد از دست اندرکاران رژیم که متهم به جنایت بر علیه بشریت هستند در 40 سال گذشته به اروپا رفت و آمد داشته اند؟ سازمان مجاهدین می توانست بجای هزینه کردن پول و نیرو در پای برنامه های تبلیغی بی ثمر و بجای حمله به مخالفین و منتقدین و در راس آن حمله کینه توزانه به ایرج مصداقی، امکانات مالی و نیروئی خودش را صرف شناسائی و به دام انداختن این جنایتکاران کند. سازمان مجاهدین و رجوی در راس آن، از همین ناراحت هستند، در واقع رجوی بجای پاسخ دادن به این سوال و بی عملی، راه گریز از پاسخگوئی را حمله به ایرج مصداقی و اتهام زنی به آن یافته است که نتیجه عملی آن دامن زدن به یک جنگ روانی است که نهایتا نوعی یاری رساندن به جنایتکاران است.
فرصتی برای همبستگی ملی
در حالی که با دستگیری حمید نوری (عباسی) دل های هزاران هزار خانواده های زخم خورده از رژیم جمهوری اسلامی شاد شده، در حالی که برای اولین بار در یک کشور متکی به قانون و عدالت و حقوق بشر فرصتی ایجاد شده تا حمید نوری به نمایندگی از سوی یک رژیم جنایتکار در یک روند بین المللی به محاکمه کشیده شود و در حالی که باید با تمام قوا به ایرج مصداقی و پیشبرد روند عادلانه دادگاه کمک کرد، حمله به ایرج مصداقی و درگیر کردن وقت و ذهن و عاطفه او با اتهامات بی شرمانه به سود کیست؟
دستگیری حمید نوری فرصتی برای همبستگی ایرانیان با یکدیگر است، فرصتی ست برای آنکه بتوان از آن طریق در یک روند بین المللی به دادخواهی خون هزاران هزار زندانی سیاسی کشته شده برخواست، فرصتی که شاید بتوان بر پایه آن در دیگر کشورها نیز رژیم حاکم بر ایران را زیر فشار قرار داده و جنایتکاران دیگر را نیز به دام انداخت و سرنخ بسیاری از حقایق پنهان را آشکار کرد. همه این اقدامات می تواند به مردمِ جان به لب رسیده ایران که بر علیه حکومت اسلامی به خیابان ها ریخته اند، امید داده و به آنها در مبارزه شان بر علیه رژیم حاکم انگیزه بیشتری دهد. از طرف دیگر، دستگیری حمید نوری پیام هشدار دهنده ای است به جنایتکاران در ایران که عقب نشسته و از سرکوب مردم دست بردارند. در چنین وضعیتی وظیفه هر انسان عدالت جو و باورمند به حقوق بشر یا هر جریان سیاسی مسئول و ایراندوست آن است که با حمایت از ایرج مصداقی و کاوه موسوی، حقوقدان، تلاش کند تا دادگاه رسیدگی به پرونده حمید نوری در سوئد هر چه موفق تر به پیش برود.
روایت دوم از قول فرقه مجاهدین و کمیسیون صاحب مرده آن
ماجرای دژخیم بازداشت شده در سوئد
جنگ گرگها و «شو» اطلاعات آخوندها برای سفیدسازی برگهای سوخته علیه جایگزین دمکراتیک
خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمه هرگونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از زد و بند است
– آخوند دژخیم محمد مقیسه ای(ناصریان): همین جمعه به او گفتم نرو… گفتم اصلاً این دسیسه است.تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند
– یک خلبان ایرانی آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته، طلاق داده، آنجا توی دادگاه گفته حمید نوری فلان و بهمان …خودش(حمید نوری) گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده… این (حمید نوری) با آن خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و شوهره به پلیس داده …
– آخوند سردژخیم علی رازینی رئیس شعبه ۴۱ دیوانعالی رژیم: دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این، در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند…چیزی بارش نیست
سپاه پاسداران در ۲۲ مهر ماه گذشته اعلام کرد که اطلاعات سپاه در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» توانسته است روح الله زم را فریب داده و «به داخل کشور هدایت و بازداشت کند».
در کمتر از یک ماه تواب تشنه به خون (ایرج مصداقی) به صحنه آمده و در ۱۹ آبان ادعا میکند در یک «عملیات پیچیده چند وجهی» موفق شده است یکی از متهمان تراز اول قتل عام ۶۷ را در محدوده قضایی اروپا دستگیرکند لیکن چون «مقید به حکومت قانون» است «تا تفهیم اتهام به شخص متهم و جهت حفاظت از کرامت انسانی او» از دادن اطلاعات بیشتر معذور است!
همزمان تواب خودشیفته در همان روز در فیسبوک خود در یک دروغ ابلهانه و مضحک ادعا میکند: «فرقه رجوی به دستور شخص وی پس از مطلع شدن از پیروزی بزرگ عملیات «دادخواهی ۶۷» تلاشهای زیادی برای مخدوش کردن این عملیات به خرج داده است. در آخرین تلاش نماینده پلید این فرقه ضمن تماس با یکی از وکلای پرونده تلاش کرده است چهره من را به زعم رهبر این فرقه پلید مخدوش کند که پاسخ مناسب و شایسته را دریافت کرده است». این به وضوح استفاده ناشیانه از تاکتیک «آی دزد، آی دزد» برای در امان ماندن از افشای بعدی است.
بلوف و لاف زدن مأمور چند وجهی، تا چهارشنبه ۲۲ آبان که دادگستری سوئد طبق قانون برای رسیدگی و تصمیم گیری در مورد ادامه بازداشت معین کرده بود، بیدریغ از حساب «کرامت انسانی» دژخیم ادامه مییابد. سپس ایرج مصداقی به صحنه آمده و در بیبیسی فارسی کباده میکشد و میگوید: «در هر صورت ما هم منابع خاص خودمان را داریم! اگر نظام اسلامی مدعی است که در یک عملیات پیچیده و چند وجهی روح الله زم را به عراق کشوند و دستگیر کرد، بایستی بدونه که انگیزه ما برای پیگیری جنایت علیه بشریت به مراتب بیشتر از انگیزه جنایتکاران برای جنایته».
بنظر میرسد در مرحله پایانی رژیم، جنگ گرگها بالا گرفته و به چنین «شو» های اطلاعاتی راه میبرد که با سوءاستفاده از خون شهیدان، قبل از هر چیز در خدمت سفید سازی برگهای سوخته، علیه جایگزین دمکراتیک است. بخصوص که در اثر تلاشهای بی وقفه رئیس جمهور برگزیده مقاومت کار جنبش دادخواهی در سالهای اخیر بالا گرفته و رژیم بیش از هر زمان نیازمند مقابله و فرو بردن آن در آب گلآلود است.
اظهارات آخوند دژخیم محمد مقیسه ای رئیس حمید نوری در گوهردشت و سر دژخیم آخوند علی رازینی در فردای دستگیری حمید نوری در سوئد زوایا را روشن میکند .
۱- مقیسه ای میگوید که پلیس و اطلاعات و دادگاه در سوئد از قبل از طریق یک خلبان ایرانی (شوهر دخترخوانده مطلقه حمید نوری) از قضایا مطلع بودند.
۲-مقیسه ای به شدت با سفر کارمند خود در زمان قتل عام به سوئد مخالف بوده اما بازیگران دیگری در رژیم موضوع را مینیمیزه نموده و به نوری اطمینان خاطر میدادند.
اظهارات مقیسه ای و رازینی
در نوار صوتی که کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت ایران در اختیار دارد، مقیسه ای (رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی) میگوید: «بهش گفتم نرو ها، همین جمعه بهش گفتم نرو، خودش هم دوزاریش افتاده بود خوب، آمد و گفت که من احتمالا دستگیر بشم اینا، گفتم پس برای چی داری میری.
گفتم بهش، چند بار البته رفته بود ولی کاری بهش نداشته بودند، هرسال یک ده روزی میرود آنجا، یک اختلافی با کسی داشت، او شکایت کرده بود. گفتم نرو، برای چی داری میروی، گفتم اصلا این دسیسه است.تو را میکشانند آنجا دستگیرت میکنند ها .
آره یک خلبانی از ایرانی ها آنجاست، مشکل خانوادگی با یک زنی داشته طلاق داده، آنجا تو دادگاه آنجا گفته که مثلا حمید نوری فلان توی نظام فلان و بهمان اینها، داشت نقل میکرداین حرفها تعجب کردم گفت دادگاه مطرح شده، بعدا آن یارو توی گزارشش علیه این نوشته که این جزو گروه های سرکوب وفلان واینها سر ایران اینها
این اختلاف خانوادگی بوده،یک زن و شوهری که طلاق گرفته بود از شوهرش واینها وبعدش آن زنه تقریبا این آقا واسطه ای بوده برای ازدواج آنها قبلا اینها، یک بچه ای هم دارند، قضیه شان اینطوری بوده، خودش گفت که اون علیه من یک حرفهایی زده مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهایی علیه من زده،
کارمند بود، کارمند، کارمند، و مدیر دفتر من بود، کارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و بحبوحه منافقین اینها.
تا الان ۱۰ بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشور های خارجی میرفت و منعی وجود نداشت
این همسرش که زنی طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر. این با ان خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و اینها شوهره به پلیس داده اینها . این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلا در نظام فعاله…» این جا کلیک کنید
اما رازینی رئیس شعبه ۴۱ دیوانعالی رژیم که در دوران قتل عام مجاهدین ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح رژیم را بر عهده داشته است میگوید: «ببینید، مثلاً اهمیت اطلاعاتشان چقدر بوده ؟ هر چه فکر میکنم، چی گیرشان آمده؟ مثلا اطلاعات بالایی دارد؟ یا مثلاً یک بازجویی بوده در اوین سال شصت، مثلا چی ازش در میآید؟ چیزی در نمیاد که، اطلاعات سوخته.
مدرک میخواهد، این مدرک میخواد، یعنی اعلام میکنند فرض کنید دستگاه قضایی ما با خونسردی و خیلی آرام اعلام میکند که ایشون در گذشته و در سه دهه قبل از این در فلان ارگان کارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نمیتوانند روی این مانور بدهند،اگر یک سمتی چیزی داشته باشه
حالا مثلاً یک بازجویی که پرونده های محدودی از رده های پایین دستش بوده، آن موقع هم یادتان است که چیزها چطور بوده دیگه دادسراها و شعب اش اینا، خیلی اینها اختیارات قضایی به آن صورت نداشتند، در واقع ابزار تحقیق بوده، چیزی بارش نیست، نه اطلاعاتی داره که سیستم اطلاعاتی ازش استفاده کنه ….». این جا کلیک کنید
سوابق دژخیم حمید نوری (عباسی)
۲۰ سال پیش در نشریه مجاهد به تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۷۸ در ویژه نامه یازدهمین سالگرد قتل عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی حمید عباسی در لیست اسامی دست اندرکاران و شکنجه گران در جریان قتل عام معرفی شده است.
سازمان مجاهدین خلق ایران همچنین در مرداد ۱۳۷۸ در کتاب«قتل عام زندانیان سیاسی» پاسدار دژخیم حمید عباسی را با جزئیات افشا کرده است (صفحات ۱۹۳-۲۵۸-۲۶۹-۲۷۰-۲۷۲-۲۷۸ ). در معرفی دژخیم، از جمله آمده است: «وی از پاسداران سالن۶ اوین بود که نقش اساسی در سرکوب زندانیان داشت. به همین خاطر ارتقا یافته و دادیار اوین شد. وی یکی از عناصر فعال در قتلعامها در گوهر دشت بود.از سال۶۸ نیز دوباره دادیار اوین شده است». او در صبح جمعه ۲۱ مرداد ۶۷ در هنگام به دار کشیدن مجاهدین به آنها میگفت: «بروید عاشورای مجاهدین است. زود باشید!». او اسامی مجاهدین را دسته دسته میخواند و آنها را به خط میکرد. سپس آنها را «ابتدا به راهرو مرگ و پس از یک مهلت چند دقیقه یی برای نوشتن وصیتنامه به سالن حسینیه» میبردند. دهها مجاهد خلق در اشرف ۳ برای شهادت در باره این صحنهها آماده اند. اما همچنانکه با سازمانهای معتبر بین المللی در میان گذاشته شده است، خلع ید از ایادی رژیم در پرونده حمید نوری لازمه هرگونه رسیدگی جدی قضایی و عاری از معامله و زد و بند است. نباید اجازه داد رژیم و ایادی آن برای مطامع خود قتل عام زندانیان را مورد سوءاستفاده قرار دهند.
منابع خاص و خط دهنده
در باره «منابع خاص» ایرج مصداقی که به بیبیسی گفت، این منابع خاص و خط دهنده، بنا بر تجربه و نمونه های متعدد، سر در وزارت اطلاعات رژیم دارند. وزارت در پوشش های گوناگون، به سربازان گمنام یا بدنام که از زمان گشتهای دادستانی اوین ابواب جمعی آن هستند، آنطور که میخواهداطلاع رسانی میکند. از جمله در نوشتن «گزارش ۹۲»، در سناریوی «قتلهای مشکوک در درون مجاهدین»، در سناریوی «درگیری درونی بین مجاهدین» برای سرپوش گذاشتن بر قتل عام مجاهدین در حمله ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ به اشرف، در نسبت دادن قتل و سوزاندن صورت راهنمای مزدور این حمله به خود مجاهدین، در جعل و ساختن حسابهای مجعول اینترنتی برای اعضای شورای ملی مقاومت، در انتشار سند مجعول و نفرت انگیز اطلاعات آخوندهابه امضا ارتشبد نصیری رئیس ساواک شاه علیه مسئول شورا، در انتشار «فرم تقاضای انتقال اعضای فرقه رجوی به اشرف ۳جهت ایزوله هرچه بیشتر» همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها در مازندران، و در انتشار عکسهای ارتباطات اینترنتی مجاهدین در اشرف ۳ همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها با ادعای اینکه «در این ۴۰سال گذشته سابقه نداشته است یک عکس از درون مجاهدین بیرون بیاید» (۳ مرداد ۹۸).
حکم قتل عام و دم خروس
دجال ضد بشر درحکم قتل عام مجاهدین میگوید: «کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کـرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند… رحم بر محاربین ساده اندیشی است… امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید».
در حکم مکمل هم می افزاید: «هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید…روح الله الموسوی الخمینی». اکنون دم خروس اینجاست که تواب تشنه به خون طابق النعل بالنعل با فتوای قتل عام خمینی در باره کسانی که بر موضع مجاهدی خود استوار ایستاده اند، کماکان بر طبلهای انزجار از آنها و رهبریشان می کوبد.همچون لاجوردی و مقیسه ای و حمید نوری به خون مسعود رجوی که شهیدان با درود به او سر به دار میشدند، تشنه است و سالهاست مأموریت ردیابی او را در ادامه نشستن در گشتهای دادستانی برای شکار مجاهدین بر عهده دارد. چند روز پیش در ۱۵ آبان در یک تلویزیون اینترنتی وزارت اطلاعات، با تحریف یک شعر، خواهان «دوگلوله» برای راهبر مقاومت شد. اطلاعات بدکار آخوندی اکنون از طریق این تواب تبهکار خون شهیدان را بر سر نیزه کرده تا با آن خون بیشتری بریزد و در ادامه شیطانسازی، شجره خبیثه تروریسم آخوندی هر چه بیشتر آبیاری شود.
یک یادآوری
مسئول شورای ملی مقاومت در ۱۹ مرداد ۱۳۸۹ در نشست مجاهدین در اشرف تحت عنوان «رمضان در مرزبندی با شرک ولایت فقیه مبارک میشود» گفت: «وقتی زمین سخت می شود، مثل همیشه چارپایان به هم شاخ میزنند، بخصوص از وقتی که رئیس جمهور برگزیده مقاومت خواستار این شد که شورای امنیت دادگاه رسیدگی به جنایت بزرگ علیه بشریت، قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را و محاکمه و مجازات سردمداران رژیم را در این رابطه ترتیب بدهد. البته که ما برای این پافشاری خواهیم کرد. البته که این موضوع چیزی نیست که از یاد کسی برود، مگر اصلاً کسی میتواند این موضوع را در تاریخ ایران به فراموشی بسپارد؟ دیر یا زود خودتان، باندها و سردمدارهای رژیم را میگویم، به افشای آن میرسید و از این ناگزیر میشوید. قدم به قدم. …این چنین ناگزیر در دوران پایانی، یکی پس از دیگری، دست همدیگر را رو میکنند».
شورای ملی مقاومت
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم
۲۴ آبان ۹۸ (۱۵ نوامبر ۲۰۱۹)
|