ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
خشونت ناشی از خشم و عصبیت جوانان کشور قابل فهم، ولی قابل دفاع نیست
مسئول اول تا به آخر بحران اقتصادی 40 سال کشور حکومت است. فساد فوق کلانِ دولتی، آقا زاده ها و… که حکومت بیش از همه بدان معترف ودر آن دخیل هستند. بعلاوه سوء مدیریت بحرانها، سرمایه ها، و منابع کشور، روندی که عامل بخاک نشاندن اقتصاد کشور و در نتیجه اقتصاد حداقلی بخور و نمیر خانواده های ایرانی است کارنامه با مهر رفوزه این حکومت است.
هفته گذشته شاهد یک نمایش چاره اندیشی!! خردمندانه!! برای اقتصاد بیمار و از پای افتاده ایران بودیم. سیاستهاییکه اقتصادیکه صاحبان اقتصادهای کلان جهانی سالهاست از کشورهای با اقتصاد ضعیف خواستار اعمال آن همچون سیاست براشتن سوبسیدها و اتخاذ سیاستهای ریاضتی در هر اقتصاد نا سالم هستند.
میگویند حسنی به مکتب نمیرفت وقتی هم میرفت جمعه ها میرفت. حاکمیت نیز اعمال سیاست براداشتن بخشی از سوبسید سوخت کشور را احتمالا با کپی برداری از حسنی در روز جمعه هفته گذشته در نا بخردانه ترین شکل آن با نگاه ارباب-رعیتی و نه دولت-ملت(دولت-شهروند) ی یعنی افزایش 200 درصدی قیمت بنزین به اجرا گذاشت.
اقدامیکه بصورت توهین آمیزترین شکل آن به کرامت مردم تحت ستم، با زیرپا گذاشتن حق قانونی و مشروع اطلاع رسانی صورت گرفته است. سیاستی که برگرده فقیرترین اقشار جامعه ایران استوارشده بیشتر و بیشتر کمر آنها را خم خواهد کرد.
سیاستی که جیب و سفره مردم با نان بخور و نمیر باقی مانده برای جمعیت اصلی ایران که به اعتراف خود دولت 60 میلیون نفرشان نیازمند یارانه های دولتی هستند را خالی تر خواهد کرد.
ایرانیانی که تا همین اینجا نیز در زیر فشارهای ناشی افزایش چند برابری قیمتها، بیکاریها، پائین بودن حقوقها، دزدیهای سرمایه های کلان کشور به زانو در آمده اند. زمانیکه تحت تاثیر تحریمها حتی خانوارهای ایرانی دارو برای فرزندان بیمارشان نمیتوانند تهیه کنند، یا مجبور شده اند بسیاری از مواد غذایی جاری را از لیست سفره خود همچون گوشت را حذف کنند. …
طبعا این گونه تصمیمیات اقتصادی و نحوه اعلان و اعمال آن نه چاره اندیشی!!!! اقتصادی که خود ظلم بزرگی دیگری است. بنابراین مردم بخاک نشانده شده حق دارند که به چنین تجاوزاتی به حق و حقوق و کرامتشان توسط کسانیکه مدعی هستند منتخب مردم هستند تا به آنها خدمت کنند!! اعتراض و فریاد بکشند. بویژه با اختلاف طبقاتی بوجود آمده در 40 سال گذشته که با هیچ دوره ای از تاریخ معاصر ایران قابل مقایسه نیست. از همین روست که خشونت ناشی از خشم و عصبیت مردم قابل فهم است، هرچند عدم کنترل خشم و عصبیت و در نتیجه تخریبهای اموال خود مردم (آتش کشیدن مراکز پزشکی، آمبولانسها، شهرداریها، داروخانه ها، مراکز فرهنگی، بانکها، چراغهای راهنمایی و رانندگی، پمپ بنزینها، غارت فروشگاهها…) با ابعاد بسیار گسترده آن قابل دفاع نیست.
طبعا حساب تمام کسانیکه توسط دستهای پنهان کشورهایی مانند عربستان و اسرائیل و آمریکا همچون مجاهدین، یا آنهایی که در اهواز عکسهای منحوس جلادان سعودی را بالا برده و پرچم ایران را به آتش کشیدند، مانند آنهائیکه پرچم کشورهای همسایه را در ورزشگاههای کشور بلند میکنند را به حرکت درمیآیند از مردم ایران جداست وباید جداگانه رسیدگی شود. تمامی جوانان کشور نیز که در کف خیابانها خواسته های برحق خود را طلب میکنند باید ضمن درایت سیاسی و هوشیاری امنیتی نسبت به چنین اقدامات ضد ملی و ضد مردمی واکنش درست و معقولی داشته اجازه سوء استفاده به مزدوران خارجی از شرایط را ندهند. چرا که حق اعتراض برای همه شما حقی مشروع است و نباید با این اعمال خشونت و تخریب، به ضد خود آنگونه که در زیر خواهد آمد تبدیل شود. بویژه که بنظر میرسد تخریب ها در ابعاد نجومی آن که توسط مردم کشورهای همسایه قابل رویت بوده مورد انتقاد قرار گرفته، بسیار هدفدار صورت گرفته است. چون دیده نشده در هیچ کجای جهان معترضین خشمگین به مراکز پزشکی حمله کنند و یا آمبولانسها را نابود کنند.
واکنش جامعه خارج از کشور:
جامعه خارج کشور اینبار نشان داد که در سطح توده بویژه جوانها هرچند در ابعاد کمی نه چندان قابل توجه نبض ایرانیان خارج کشور با نبض هموطنانشان در داخل کشور میزند. هرچند بهتر از گذشته عمل کرد و شاهد تظاهرات ایستاده ای در لندن، پاریس، برلین، فرانکفورت، کلن، گوتنبرگ، هامبورگ واشنگتن، سانفرانسیسکو، آدانا ترکیه، یونان، تفلیس، ملبورن، بروکسل، میلان، رم، تورنتو بودیم. هرچند با تظاهرات همگانی هموطنان در خارج کشور فاصله زیادی داریم.
اما تفرقه و جدال در میان گروههای شرکت کننده در تجمعات ایستاده کم نبود. در آلمان متاسفانه شعارها و اقدامات خشونت گرایانه مطرح شد که توسط بعضی دسته های موجود در تظاهرات امثال مجاهدین وجود داشت که بعضا توسط خود جمعیت مورد اعتراض و کنترل قرار گرفت و از صحنه حذف شدند و یا اجازه طرح آنها داده نشد. در موردی نیز تلاش شد علیرغم مخالفت شرکت کنندگان در تظاهرات، به کنسولگری رژیم در فرانکفورت نزدیک شوند که توانستند سد پلیس را شکسته و به نزدیکی ساختمان بروند. همزمان گروههای در اعتراض به آن عمل تظاهرات را ترک کردند. [1]وب سایت دویچه ولی آلمان آنچه در شبکه های اجتماعی گزارش شد ایزوله بودن مجاهدین در تمامی تجمعات بوده است.
گذشته همدردی عملی بخشی از جامعه خارج کشور، فضای مجازی پر بود از همنوایی با اعمال خشونت باری که بسیاری آنرا با تخریبهای انجام شده در سوریه مقایسه کرده اند. هرچند بعد از برقراری اینترنت مشخص شده است که نا آرامیها به پایان رسیده است ولی دستگیریها کماکان ادامه دارد.
جوانان بجان آمده و معترض کشور:
اگر میخواهید اعتراضات کارساز، موثرو نیتجه بخش باشد. اگر میخواهید قدرتش با همگانی شدن افزایش یابد. اگر میخواهید این قدرت بصورت نامرعی همواره ادامه یابد. حتی بعد از پایان اعتراضات اثراتش در سیستم حکومتی تداوم یابد و هر روز حس شود و دو روز بعد به فراموشی سپرده نشود. مهمتر اینکه خودتان نیز چه بدلایل روانشناسانه و مشغله های فراوان زندگی که در فوق تشریح شد، دینامیزم اعتراض را از دست ندهید. تنها راه حل پرهیز از خشونت است. اما چرا؟
سی دلایل بر پرهیز از خشونت:
- خشونت، ابزار اعتراض متمدنانه در شان انسان با کرامت نیست. همانگونه که اعمال آنرا علیه خود و هرکسی دیگری محکوم میکنید.
- خشونت، رویکردی از سر استیصال همراه با عصبیت است که نه تنها سازنده نیست که مخرب است، معمولا به موفقیت نمی انجامد.
- به خواسته های صددرصد مشروع و بحق شما لطمه زده و آنرا تخریب میکند. چهر آشوبگر از معترض میسازد.
- اعمال خشونت، “متجاوزِ به حق شما” را در دفاع! ازعدم تخریب اموال عمومی (اموال خودتان-کشور) عادل جلوه میدهد.
- خشونت و تخریب بطور روانشناسانه خشم مدنی و برحق شما را تخلیه و شما را به رضایت کشانده و یا حتی بدهکار میکند. که با ورود مولفه های دیگر حرارت مبارزاتی را سرد وپتانسیل شما را از بین میبرد.
- خشونت و تخریب در نظر ناظران خاموش جامعه خواسته های برحق شما را تحت الشعاع و کمرنگ میکند.
- خشونت و تخریب از میزان همدردی، کمک و همپایی حاشیه نشینان جلوگیری میکند.
- خشونت و تخریب بخش بسیار بزرگی از جامعه و همشهریان شما را که توان کمتری برای شرکت در اعتراضات دارند را به حاشیه میراند. (افراد مسن، حتی نو جوانان که در یک اعتراض مسالمت آمیز لشکر معترضین را بزرگتر میکنند) وسعت طیف گسترده معترضین را به خود شما، به دیگران، به حامیان رژیم، به خارجی ها… نشان میدهند.
- خشونت و تخریب قشر میانه و بالایی جامعه را بطور کل از شرکت در اعتراضات حذف و در نتیجه شما را تضعیف میکند.
- خشونت و تخریب بخشی از جامعه (بیطرفها، حامیان منفعل رژیم) را حتی بر علیه شما و خواسته های برحقتان تحریک میکند.
- خشونت و تخریب، دستِ نیروی انتظامی، منطقِ بکارگیری خشونت علیه شما تقویت و محیط و افکار عمومی لازم برای بکارگیری آنرا را محیا میکند.
توجه کنید،
- منطق تخریب نکنید رژیم برای تخریب و ناحق جلوه دادن اعتراضات بحق شماست. منطق تخریب نکنیم شما اما، جلوگیری از تخریب حقانیت، عادلانه و مشروع بودن خواسته ها و اعتراضاتتان ضمن بی اثر یا کم اثر کردن قدرت برتر او است.
- منطق تخریب نکنیم شما، جذب افراد در میان اقشار مختلف جامعه است که هنوز به اعتراضات نپیوسته اند است.
- منطق تخریب نکنیم شما، جهت شقه کردن رژیم در میان هواداران اوست که چه بسا حداقل همدرد اقتصای شما هستند.
- منطق تخریب نکنیم شما، چه بسا عاملی برای شقه کردن نیروها و بازوهای سرکوبگر نیز بشود. بی سابقه هم نیست.
- در تعادل قوای کنونی، و با محتوای کنونی اعتراضات، علیرغم شعارهای سیاسی برحقی که داده میشود، که نباید با مبارزه سیاسی اشتباه گردد، بلکه بیشتر تخلیه خشم و متاسفانه فحاشی به حکومت است تا مبارزه سیاسی.
- تخریب و خشونت بر علیه معترضین و خواسته های آنها بوده و به امداد سرکوبگر میآید تا براحتی معترض تخلیه شده از خشم ناشی از فحاشی های و تخریب های انجام شده را، با حق بجانبی، و قدرت بیشتری سرجایش بنشاند!
- اعتراضات برحق اخیر علیرغم شعارهای سیاسی شنیده شده آشکارا فاقد مولفه های مبارزه سیاسی است. (قابل توجه ناظران خوش خیال و خوش نشینهای خارجه که در راستای خشم، منافع گروهی و یا دولتهای خارجی مروج خشونت هستند).
- خشونت و تخریب، دست دشمنان خارجی مشترک مردم ایران را برای دخالت در یک امر داخلی را میگشاید. هرچند برای شما و خواسته های شما اشک تمساح میریزند ولی طرفدار شما نیستند. آنها به بهانه اعتراضات شما سهم بیشتری از چپاولی که از شما میشود را میخواهند.
- هرچه خشونت و تخریب بیشتر دشمنان خارجی فوق الذکر منافعشان بیشتر و بیشتر تامین میشود.
- مثال ساده، فرقه مجاهدین که امروزه تحت امر عربستان و اسرائیل است و تا دیروز در مرزهای کشور شمایان و یا پدران شما را هنگام دفاع از کشور بسود صدام حسین میکشتند. و یا در شهرها پدران و اقوام شما را ترور میکردند. و امروز نیز به آمریکا جهت بمباران ایران التماس میکنند، خواستار خشونت شما و تخریبهای بیشتر هستند.
- خشونت و تخریب در تظاهرات دست کشورها اروپایی را برای حمایت از اعتراضات بشدت در این زمینه میبندد.
- خشونت و تخریب که آشکارا به سرکوب اعتراضات منجر میشود، پوئن مثبتی برای رژیم در نظر ناظران خارجی است.
- سرکوب اعتراضات، رژیم را قویتر از قبل هم در میان حامیان داخلی و هم در میان حامیان خارجی مینمایاند. (کشورها و دولتها، به اعتراضات نه از زاویه وسعت آن و قدرت مردم بلکه از زاویه قدرت کنترلی حکومتها نگاه میکنند و نمره میدهند. برای مثال به ماکرون در مقابل اعتراضات خشونت بار جلیقه زردهای فرانسه به او پوئن مثبت دادند و از این نظر شانس انتخاب شدن او را در موقعیت بالاتری ارزیابی میکنند)
- این امر حتی برای عربستان و اسرائیل و آمریکا نیز که آشکارا هم با مردم ایران و هم با حاکمیت دشمن هستند نیز صدق میکند.
- اعتراضات مسالمت آمیز قابلیت ساختن رهبران جنبش را داراست. رهبری که انرژیها و پتانسیل اعتراضات انجام شده در او ذخیره میشود.
- اما اعتراضات خشونت آمیز نازاست و توان و امکان و فرصت ساختن رهبری را در خود را ندارد. نمونه موجود جلیه زردها با نزدیک به یکسال دوام در سراسر فرانسه و اعتراضات 1396 ایران.
- اعتراضات خشونت آمیز ضمن نازا بودن، برای مدتها (بستگی به شرایط) مانع هرگونه انجام اعتراضات مدنی دیگر تحت الشعاع جو امنیتی ناشی از خشونت میگردد.
- اعتراضات خشونت آمیز حتی فرصت از بین بردن و یا کاستن از پتانسیل رهبران ساخته شده قبلی را برای رژیم فراهم میکند.
- نباید فراموش کرد در عراق و سوریه و لیبی نه صدام و نه اسد از تخریبهای انجام شده ضرر نکرده اند. بلکه مردم آن کشور هستند که بهایش را میپردازند، نباید بدست خود کشورمان را نابود کنیم.
با پرهیز از خشونتی که منشاء آن عصبیت یا حتی تحریک توسط عناصر وابسته خارجی، و چه حتی توسط نیروی سرکوب داخلی است که به شما تحمیل میشود از مبارزه برحق و خواسته های مشروع خود دفاع و حفاظت باید کرد.
نه به تروریسم و فرقه ها
References