قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

دون کیشوت یا ادوارد برنشتاین در نقد لنین- کالبدشکافی ادعای ساعت سازی شتر و سوپر کمونیست بودن رهبر عقیدتی(گفتار ویدئویی)

 داود باقروند ارشد

 

متن پیاده شده گفتار فوق را در زیر بخوانید:

 

با درود به همه هموطنان و با آرزوی سعادت و سلامتی در گرما گرم بحران کرونا

داود باقروند ارشد هستم از جنبش نه به تروریسم و فرقه ها

از اعضای جدا شده قدیمی مجاهدین و شورای ملی مقاومت

امروز قصد دارم بحثی را باز کنم که در آن البته با کمک شما عزیزان یکی از معضلات ماست.

ما ایرانیان 150سالی هست که بدنبال جبران عقب افتادگی میهنمان از جهان در بسیاری زمینه ها هستیم. این عقب افتادگی علیرغم اینه که فرد فردایرانیان نشان دادند وقتی فرصت داشته باشند، میتونند همه مرزهای پیشرفت و ترقی رو بسا فراتر از مرزهای روزش درنوردیده  و چشم اندازهای جدیدی نیز برای بشریت ترسیم کنند. از این رو سرامد شعر و ادب هستیم که نوابغ ادبی جهان همچون گوته، نیچه، را انگشت بدهان و عاشق و شیفته او کرده هستیم.

آلفرد گروسه [1]https://de.wikipedia.org/wiki/Alfred_Grosserاو منتقد صهیونیسم در اسرائیل بوده و میگفت که اسرائیل جهت لاپوشانی سیاستهایش مجبور است که خطر ایران را علم کند»‌ (Alfred Grousset) مستشرق‌ فرانسوی‌ درباره فرهنگ ایران‌ می‌نویسد:

«اگر به‌ عنوان‌ یک‌ نفر خارجی‌ اجازه‌ اظهار نظر داشته‌ باشم‌، باید بگویم‌ ایران‌ حق‌ بزرگی‌ بر گردن‌ بشر دارد. زیرا به‌ شهادت‌ تاریخ‌، ایران‌ با فرهنگ‌ نیرومند در طی‌ قرون‌، وسیله تفاهم‌، توافق‌ و هماهنگی‌ را در میان‌ ملل‌ ایجاد کرده‌ است‌، به‌ طوری‌ که‌ آنها فلسفه‌، فکر و آرمانی‌ واحد پیدا کرده‌اند. در اثر اندیشه‌ها و اشعار ایران‌، نژادهای‌ مختلف‌ دارای‌ ایمان‌ و عقیده مشترک‌ شده‌اند. شاعران‌ ایران‌ جهانی‌ را متمتع‌ کرده‌اند. احساساتی‌ که‌ شاعران‌ ایرانی‌ ابراز می‌دارند، دقیقاً یک‌ فرانسوی‌ را مانند یک‌ هندی‌ و یک‌ ترک‌ را مانند یک‌ گرجی‌ تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد. باید گفت‌ عارفان‌ ایران‌ با اینکه‌ کاملاً مسلمانند اما همان‌ قدر، قلب‌ یک‌ مسیحی‌ را به‌ تپش‌ درمی‌ آورند که‌ دل‌ یک‌ برهمن‌ را و به‌ همین‌ جهت‌ به‌ تمام‌ بشریت‌ تعلق‌ دارند. گروسه»‌ (Grousset) مستشرق‌ فرانسوی‌ درباره فرهنگ ایران‌ می‌نویسد

تقویم جلالی 00030600تقویم ما که بدست خیام بادقت  12 رقم اعشار محاسبه و ثبت شده هنوز هیچ سوپرکامپیوتری نتوانسته به آندقت همانکار را بکند. مادر پزشکی در جهان هستیم. دانشمندانمان، نویسندگانمان، اقتصاد دانهایمان، هنرمندانمان، سینماگرانمان، شطرنجبازانمان کشتی گیرانمان، تکواندوکارانمان  کمتر دوره ای بوده که سکوهای اول جهانی را خالی گذاشته باشند.

اما وقتی همین کیفیتهای  باارزش و ستودنی را در کار  گروهی و بطور خاص در سیاست وارد میکنیم علیرغم اینکه اهداف و خواستهایمان درسیاست هم به همان اندازه اهداف فردی والا و برجسته هستند کمیتمون بشدت لنگ میزنه. و اتفاقا این نقیسه در موارد عمده بقیه درخششهای ایرانیان را تحت الشعاع خودش قرارداده و اگر صدمه جدی بدان وارد نکرده از تلعلو انداخته.

به تعبیری تک تک قطعات پازل ایران، سوئد و فنلاند و سوئیس هستند ولی این پازل را که تکمیل میکنیم، کشور جهان سومی از آب در میآد. اجازه بدید یک تعبیر دیگری بدم. تک تک قطعه ها که خودشون را سر آمد همه گلها و عطرها و  سرآمد همه امور میدانند، اما عجیب اینکه دسته گلهای ایرانی توسط همان گلهایی که آنرا تشکیل دادند متهم به بد بویی میشوند. بعضیها بوی عطر هرگل را زیر سوال میبرند بعضی ها نیز   چسب متصل کننده را. 

 اما نقیسه اصلی از نظر نگارنده نه در چسب و نه در تک تک گلهاست. بلکه در رویکرد این گلها به این نقیسه و بوی بد جمعی است. چرا که جمع مورد نظر جمع جبری و ساده گلها نیست بلکه یک کیفیت کاملا متفاوت است که ما فاقد آن هستیم و باید تک تک ما جهت کسب آن بعنوان یک علم، دانش و فرهنگ جمعی تلاش و کوشش کرده و موانعش را از سر راه بردریم، تا آن کیفیت مورد نیاز که متفاوت با کیفیتهای فردی است را کسب کنیم. تکیه کردن به سرمایه مستقل و فردی در این ترکیب جمع پازل ها نتیجه اش همان بوی بدی میشود که منتقدش هستیم.

نه اینکه منفعلانه با شنیدن کمترین بوی بد بلافاصله از دسته گلها خارج شد. اینطوری هیچگاه هیچ دسته گل آرمانی درست نمیشود. در ایران باشیم بلافاصله مهاجرت میکنیم. در مهاجرت هم باشد از بقیه ایرانیان فاصله میگیریم. حاضرنیستیم بهایی برای اهداف جمعی را بپردازیم. ایرانی ها حاضر هستند در خانواده عمرشان را به فلاکت سر میکنند که فرزندشان به سعادت برسد. این فرهنگ فداکاری و از خودگذشتگی باید برای به سعادت رساندن جامعه نیز سرریز شود تا خانواده بزرگمان (جامعه) را نیز به سعادت و پیشرفت و ترقی برساند.

این رویکرد دوری از جمع را رویکرد مخرب منفعل مینامیم. هرچند بسیار عامل عقب افتادگی بوده است.اما همین رویکرد منفعل، در شکل نوع حاد آن بسیار خطرناک است چون روحیه تهاجمی و تخریبی بخودش میگیرد.و آن زمانی است که بعضی فکر میکنند خیلی فداکاری میکنند، اینجاست که تبدیل به یک فرقه بسته (تک پازل بزرگتر) میشوند که بصورت هیستریک خودشان را گل گلاب و بقیه را متعفن و مستحق حذف میبینند. که این دیگر نه تنها ایراد که بیماری برای کشوری و مردمی است،آنهم بعنوان یک عارضه مهلک سرطانی، فاجعه بار.

قصدمان از کالبد شکافی فرقه خطرناک رجوی  جهت گشودن اذهان عمومی رو به شناخت بیشتر عناصر خطرناک پیرامون با بکارگیری خرد و اندیشه انتقادی از جمله نقد آنچه میشنوید و از نظرتان میگذرد است. تا از رهگذر آن مردم ایران در دام دیکتاتور دیگری که ظاهرا نئوکانها برای ایران در نظر گرفته اند در قالب چپ نمایانه نیفتد.

آیا اعضا و اضداد عامل شکستهای سیاستهای رجوی هستند؟

بعد از شکست فاجعه بارکودتای سرنگونی تحت نام عملیات ترورهای شهری طبعا این سوال در اذهان همه مجاهدین شکل گرفت که مقصر دهها هزار تلفات این سیاستهای چپ روانه شکست خورده در میان ایرانیان کیست؟

رجوی مدعی بود :

ما به دستاوردجدیدی در سال 54 رسیدیم که دیگر سازمانها فاقد هستند، آن هم اصل صلاحیت (وحدت فرد و مسئولیت) است. بنابراین بالاترین و با صلاحیتترین عناصر در مرکزیت قرار میگرد و خودش متوجه میشود که کجا اشتباه کرده و نباید تکرار کند، ما اساسا این بحث را نداریم که اقلیت باید تابع اکثریت باشد. حرف آخر را مسعودرجوی میزند، دستورات او مثل فرمان خدا و پیامبر است. عنصر پائین حق انتقاد به بالا را ندارد. از همین رو وقتی رهبری میگوید عامل شکست ترورهای شهری اعضا هستند درست است و اعضا باید بهایش را بپردازند. ادعای رجوی

مجاهدین امثال یعقوبی و علی زرکش و … میگفتند مقصر رجوی است.

او با حذف پرویز یعقوبی و محکوم به اعدام کردن علی زرکش و خود را رهبری عقیدتی معرفی کردن این مرحله را با کمک صدام حسین با تقدیم یک ارتش آزادیبخش خصوصی به رجوی پشت سرگذاشت. شکست فاجعه بار دوم نیز ماجراجویی فروغ بود که تقابل ایندو جریان را در سازمان دوباره بارز کرد به اوج خودش رساند. حرف رجوی که روشن بود میگفت مجاهدین و کسانیکه در صحنه بودند مقصرهستند و باید بهایش را بپردازند.

استدلال اعضای سازمان چیست؟

 استدلال اعضا این بود که آنها همواره بهای سیاستهای رجوی را  با جانشان میپردازند ولی هیچگاه خبر ندارند که چگونه و بر چه اساسی تصمیمی گرفته میشود، آیا دیکته شده توسط شوروی، صدام و عربستان است. ضرورت مبارزه است؟ مانند تصمیم یکشبه به مبارزه مسلحانه 1360، به  بهای 120هزار جان مجاهدین و 70هزار جان مردم. تصمیم یک شبه به انجام فروغ جاویدان،بقیمت 50هزار جان مردم  و 1400 جان مجاهدین. یا تصمیم رجوی برای حفظ انقلابی قرارگاه اشرف به بهای جان تمامی 3000مجاهدین حاضر در اشرف. که اگر تلاش دولت عراق و بسیاری جدا شدگان برای خروج مجاهدین از عراق نبود همین فاجعه را برای 3000نفر تدارک دیده بود. رجوی که  خودش با کمترین احساس تهدید  همواره فراری بوده.  

مجاهدین  همچنین استدلال میکردند، رهبری که منتخب و مجری تصمیمات هیچ کنگره ای نیست، هیچگونه کنترلی یا حسابرسی از او بعمل نمیآید. یعنی سانترالیسم دمکراتیکی وجود دارد. رهبری مانند ناصرالدین شاه یک تنه همه تصمیمات را میگیرد و ابلاع میکند.

 هیچ قانون و ضوابطی که اعضای فرقه رجوی نیز بدانند و آنها را در مقابل سرکوب و جور و ظلم و تعدی و تصمیمات دیوانه وار و ضد ایرانی این خدا و پیامبر و لنین خودخوانده به حقوقشان و خودشان و به خانواده شان حفاظت کند وجود ندارد. یعنی الگوی دوران باستان و برده داری  آنهم در یک تشکل با ادعای سوپر انقلابیگری و آزایخواهی  

این همان پدیده ای است که در مقدمه بدان اشاره شد: تا آنجا که بصورت افکار تک تک ما مشاهده میشود  حیطه تخریب ش بسیار محدود و متفاوت است اما وقتی بشکل یک تشکل با پتانسیل دست یابی به قدرت و اعمال همین الگو در کل جامعه تظاهر میکند آنهم با حمایت سیاسی و مالی و … قدرتهای شناخته شده جهانی  دیگر حتی برای حیات آن جامعه خطرناک و فاجعه بار است. که  این همان بحث اصلی و اهداف فعالیت اجتماعی و سیاسی ماست تا با انتقال تجاربمان در چنین تشکلهای خطرناک از حاکم شدن یک دیکتاتوری وارداتی نئوکانها تحت نام چپ ایرانی جلو گیری کنیم. 

زجرکش کردن مجازات منتقدین سازمان

خدا را شاهد میگیرم در حضور مریم رجوی گفته میشد، منتقدین به رجوی را باید از طریق ریزریز کردن با ناخنگیرزجرکش کرد.[2]در جلسه با مسئولیت مریم رجوی در انتقاد به نگارنده که چرا با اینهمه انتقاد سازمان راترک نمیکنی، مستوفی نامی پشت بلندگو رفته و خواستار قطعه قطعه کردن منتقدین با ناخنگیر شد

همچنانکه انتقاد نگارنده به مهدی ابریشمچی  بقیمت دوسال کاراجباری برایم تمام شد، انتقاد به سیاست رجوی در قبال محمد خاتمی هفت سال تبعد در بصره، و انتقاد به راه اندازی زندان در درون تشکیلات و سرکوبها و ضرب و شتمها به دهسال زندان محکومیت انجامید.  فجایع. قتل، زندانهای طویل المدت، شکنجه های گسترده، وادار کردن افراد به خود کشی[A]  ، به آتش کشیدن افراد، تحویل صدام دادن مجاهدین، تا خارج کردن رحم زنان بدنشان، تا همخوابگی رجوی با آنها. قتل زنانی که قبول نمیکردند بخش ناچیزی از رویکرد رجوی به نقد اعمالش بوده است

فلسفه رجوی در عدم پاسخگویی به هیچ سوالی

در یک کلام رجوی میگفت من خدا هستم و هرچه میگویم مقدس است هر انتقادی به من کفر و الهاد و مستوجب سنگساراست. علت اصلی اینهم که به هیچ انتقادی پاسخ نمیگوید با همین بهانه است. چون منتقد را نه مستحق جواب که سنگسار میداند. اینکه تلفات سیاستهایش را شهیدان والاقدر معرفی و زندگانش را تحقیر و توهین و سرکوب میکند نیز ریشه در همین مقاومت در مقابل خدایی کردنهایش دارد.

تغییرتدریجی  افکار عمومی با گزارشات جداشدگان از آشویتس رجوی

نباید فراموش کرد، به یمن رهایی مجاهدین از پشت دیوارهای آهنین فرقه رجوی رسیدن پایشان چه به ایران و یا خارج کشور و گزارش وقایع هولناک درون این فرقه خطرناک بود که، ایرانیان و بویژه خانواده ها در بهت و حیرت از آنچه میشنیدند و در اوج نا باوری و در تناقض با آنچه رجوی وانمود میکرد، اعمالش در جهان به زیر ذره بین رفت.  هرچند بسیاری اوایل نسبت وقایع هولناک درون تشکیلاتی که میشنیدند ناباور بودند و جداشدگان را ملامت میکردند. با آمدن به آلبانی و جداشدگان جدید از جمله مصصفی پسر خود رجوی و افشاگریهای آنها، ایرانیان در مورد تمامی آنچه طی نزدیک به دو دهه شنیده بودند به یقین رسیدند.

چرا مسعودرجوی امام زمان مسلمین دست بدامن لنین کمونیست شده

یکبارکه خانواده ها و جداشده گان توانستند شرح همخوابه گی مسعودرجوی را مستقیم به گوش اسرای رجوی در اشرف برسانند. مسعود رجوی چنان احساس خطر کرد که خودش مستقیم بمیدان آمد و بحثی برای اسرایش در اشرف در زمینه “مرزبندی ها و اصول اساسی” و یا مبارزه با آپورتونیسم براه انداخت و در آن از کتاب چه باید کرد لنین نیز با دجالگری سوء استفاده کرد.

هفته گذشته با احساس خطری دیگر، شخص مسعود رجوی دوباره با کتاب چه باید کرد” لنین زیر بغلش در شو ارتباط مستقیم به میدان آمد و تلاش کرد اینبار منتقدین جدا شده را بعنوان آپورتونیستهاییکه ازمسعود رجوی میخواهند از یک حزب انقلابی به یک حزب اصلاح طلب تبدیل شود، نافی دیکتاتوری پرولتاریا باشد، جبر تاریخی سوسیالیزم را نفی کند، میخواهند رجوی برود در دولت شراکت کند!!! و… جدا شدگان را به خیال خودش بی آبرو و مقصر شکستهایش جلوه داد.

رجوی که دجالگرانه خود را  امام زمان!! و رهبر مسلمین جهان!!! میداند معلوم نیست چه ربطی به لنین دارد با خواندن کتاب”چه باید کرد” لنین اینگونه شروع کرد.

فصل اول: “دگماتیسم و آزادی انتقاد”. با تشریح آزادی انتقاد داخل گیومه که در آن زمان برای زدن زیرآب اصول و مرزبندیهای اساسی ورد زبان و مد روز اپورتونیستها بود. لنین میخواست نشان بدهد که این مد روز آپورتونیستی عملا به چه معناست و در این باره نوشت: هدف از این اصطلاح “آزادی انتفاد” در آن شرایط اینست که میخواهد اصول اساسی را “کهنه و دگماتیک” جلوه دهد. میخواهد در قدم اول جنبش سوسیال دمکراسی را از یک حزب انقلاب خارج و به یک حزب اصلاحات بدل کند. از این روست که مبارزه طبقاتی را گام به گام انکار میکند. نقل قول رجوی از کتاب چه باید کرد لنین




Bernstein_Eduard_1895توضیح اینکه، دعوای لنین با فردیست بنام ادوارد برنشتاین[B]  متولد1850 برلین آلمان یکی از تئوریسینهای سوسیال دمکراسی و یک سیاستمدار در حزب سوسیال دمکرات SPD. او از رویزینستهای مشهوری بود که انقلاب پرولتری، دیکتاتوری  پرولتاریا و جبر تاریخی سوسیالیسم رو رد میکرد او حتی طرفدار حمله نظامی و اشغال کشورهای عقب افتاده توسط استعمارگران و کشورهای صنعتی بدلیل برتری فرهنگی و صنعتی جهت بردن آزادی و دمکراسی و صنعت به کشورهایی که بربر میخواند، بود.[C]

مد نظرلنین، ادوارد برنشتاین است ،  یا مسعود رجوی

آیا غیر از این است که خود مسعود رجوی است که سالها مروج  همین افکار برنشتاینی است و بعضی خارجه نشینها نیز اخیرا به همین راه میروند!!وقتی خواهان حمله به ایران هستند و در واقع میگویند آمریکا باید با حمله نظامی، نیروهای عقب افتاده کشورهایی مانند ایران، عراق،  افغانستان  و یمن و… را نابود و تمدن و دمکراسی و آزدای را به ارمغان ببرند، در واقع  مبلغ همین نوع افکار ادوارد برنشتاینی هستند.

مسعودرجوی: جداشدگان میخواهند ما را از یک حزب انقلاب به یک حزب اصلاح طلب تبدیل کنند!!

 

رجوی  تلاش میکند  به اسرا و فریب خورده هایش بگوید هرکس به من و سیاستهایم انتقاد بکند، آپورتونیست بوده میخواهد ما را از یک تشکل انقلابی به یک تشکل غیر انقلابی تبدیل کند. و برای تحریک احساسات اسرایش از روی کتاب لنین بازهم با سانسور قسمتهایی که رسوایش میکند این اینگونه میخواند. آنها [انتقاد کنندگان]

بعد در دولت طبقه حاکم مشارکت میکند، بعد بر روی کشتار کارگران بدست ژاندارمها چشم میبندد، بعد در مراسم تهنیت گفتن به تزار حضور بهم میرساند. نقل قول رجوی از کتاب چه باید کرد لنین

تهنیت به تزار1

آقای رجوی ربط آن صدای ناهنجار به شقیقه چیست؟ کجا منتقدین شما در دولت شرکت کرده اند یا میخواهند بکنند؟ رجوی برای پنهان کردن ماهیت ضد دمکراتیک خودش قسمتهای اصلی و مبنای بحث را نمیخواند.مگر مریم رجوی کارچاق کن حرمسرای شما نیست که با پرداخت صدها هزار یورو، مرتب از این پارلمان به آن پارلمان با ادا و اطوارهای دمکراسی خواهی در یک همکاری طبقاتی با کثیفترین و دست راستی ترین جناحهای بورژوازی که لنین میگویدقطعا با قصد قدرت طلبی است و رسیدن به دولت و کابینه است شرکت میکند.

چه کسی جامه رئیس جمهور دائمی ایران را 30 ساله ازتنش در نیاورده؟  که به چشم بستن به قتلعامهای کارگران و زحمت کشان در عراق و یمن و … منجر میشود؟

 لنین  دست اندر کاران اعمال زشت و ناپسندِ تحقیر سوسیالیسم انقلابی ،  که اذهان توده های انقلابی را مشوش میکند.  یعنی همان یگانه پایه ای که میتواند پیروزی انقلابی  را تضمین کند را محکوم میکند.  

بدرستی لنین به کنه مسئله و بطور محتوایی به نقد نتیجه و محصول عمل و مواضع افراد میپردازد و نه بطور صوری که مثلا اگر ایران رفتی دیگر مبارز نیستی، یا مزدور هستی. لنین  به نتیجه عمل نگاه میکند اگر عملی در آلوده کردن ذهن سوسیالیستی توده ها  و توده های کارگران این یگانه پایه ای که میتواند پیروزی انقلابی  را تضمین کند نقش داشته باشد آنرا قابل نقد میداند.

چه کسی اذهان توده ها را مشوش رجوی یا جدا شدگان میکند

رجوی دجالگرانه رویکرد توده ها و اذهان توده را تنها پایه پیروزی خودش قلمداد میکند. ولی وانمود میکند که عمل جدشدگان اذهان توده ها را  مشوش میکند. که نگاهی به آین دجالگری مسعودرجوی می اندازیم.

آیا نباید از جناب سوپر کمونیست و پدر سوسیالیزیم و همزمان امام زمان و مفصر قرآن، شیره ای همیشه بیدار پرسید، اگر معتقد است محصول همه راست زدنهای آپورتونیستی و اصلاح طلبانه، به شرفیاب شدن به درگاه تزار می انجامد که از آن طریق اذهان توده ها را که یگانه پایه پیروزی توست را مشوش میکنند؟

دجال! ممکن است جواب دهی  چه کسی توانسته در چهل ساله گذشته رکورد اینکار را بشکند. چه کسی بوده که:

  1. روز قبل از فرار از تهران شعار مرگ بر امپریالیسم به سرکردگی آمریکا میدادی یکباره سر از فرانسه در آوردی[3]توجه کنیم که رجوی میگوید امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا یعنی امپریالیستهای همچون فرانسه و انگلیس و … هستند که رهبرشان آمریکاست.
  2. چند وقت قبل دجالگرانه وانمود میکردی مجاهدین درحال دفاع از کشور در مقابل تجاوز صدام با حمایت آمریکا هستند. روز بعد به دست بوسی و سپس عقد و ازدواج صدام حسین قاتل مردم ایران، عراق و کردستان با بمبهای شیمایی  در آمدی.
  3. کشتار صدام کم بوده خودش بعنوان ارتش خصوصی صدام دست به قتل و کشتار توده های ایرانی مدافع کشور در مرزها و شهرهای ایران وحتی  کردهای عراقی خواهان آزادی کشورشان بودند زد؟
  4. مگر ترور مخالفین صدام در ایران را بدستور صدام حسین در کرمانشاه و دزفول [E]  تو با تیممهای ترور مجاهدین انجام ندادی؟
  5. چه کسی افتخارش نامه فدایت شوم بیل کیلینگتون  به خودش را در نشریه سوپر چپ بلشویکی ضد بورژازی و… مجاهد چاپ کرده و اذهان سوسیالیستی توده ها را مشوش کرده است؟
  6. چه کسی در خدمت سران جلادترین حکام عربستان که کاری جز گردن زدن مردمشان در ملاء عام و قطعه قطعه کردن مخالفین در کشورهای دیگر ندارند و کشوری که نهایت تحقیر و توهین ها را به ایرانیان میکند است.
  7. چه کسی لیست شهدایش (بخوانید تلفات تروریستی اش)را ابتدا دجالگرانه به امام زمان در سامرا، (بدتر از احمدی نژاد) و بعد به مک کین خلبان کشتارهای جنایتکارانه آمریکا در ویتنام تقدیم کرده است؟
  8. نکنه رودی جولیانی و جان بولتن و مک کین و ترامپ و پمپئو از اعضای مخفی بولشویکها هستند که ما خبر نداریم که سر خودت و مریم رجوی مرتب در میانه آنهاست اینها خاک ریختن به چشم توده ها که نیست؟ .
  9. چه کسانی جز تو و مریم رجوی جدا جدا به دیدار ملک حسین قاتل مردم فلسطین رفته است.
  10. مگر همین ملک حسین دوست و رفیق شاهنشاه سرنگون شده ایران نبود که وقتی مریم عضدانلو را از شوهرش جدا کردی و به عقد خودت در آوردی بطور خصوصی برایت دست گل فرستاد و پیروزی و غلبه ات بر جنس دیگران را تبریک گفت. البته تو آنرا مبارزه با جنسیت خواندی.  بعد هم در پاریس ملاقاتش کردی؟ مگر ملک حسین را سگ زنجیری امپریالیزم نمیشمردی؟ آیا اینها تائید و جاده صافکنی برای سلطنت طلبی با خاک پاشیدن به چشم توده ها نیست؟
  11. مگر تو خواهان حمله نظامی آمریکا به ایران نیستی؟ نکنه بمبهای ده تنی آمریکا کارگران و پرولتاریا را نمیکشد؟
  12. مگر خودت در نشریه مجاهد موعظه نمیکردی

نشریه مجاهد 4 ص 2 سقوط به جرگه

باید به آقای رجوی گفت، بنابراین حداقل حرف خودت را گوش کن و بیخودی در آمدن جزو اقمار امپریالیسم و سرمایه داری چپاولگرِ خونریز را به گردن جدا شدگان نگذار.

 

چه کسی جامه و بالاپوش سوپر کمونیستی، رهبر کبیرانقلاب، سوپر ضد استثمار پوشیده  ولی عملا عمله امپریالیسم و بورژوازی و … است؟

بعد در اوج وقاحت و پرویی و نعل وارونه زدن از روی کتاب باز ناقص میخواند:

و هرگاه درباره ی اشخاص از روی جامه مجللی که خود را با آن آراسته اند و القاب پر آب و تابی که به خود بسته اند قضاوت نکنيم بلکه از روی رفتارشان و این که در عمل چه چيزی را ترویج می کنند قضاوت نمائيم آن وقت معلوم خواهد شد، که «آزادی انتقاد» عبارتست از آزادی جریان اپورتونيستی در سوسيال دموکراسی، آزادی تبدیل سوسيال دموکراسی به حزب دموکرات اصلاح طلب، (بدون خواندن قسمت بعدی) آزادی رسوخ ایده های بورژوازی و عناصر بورژوازی در سوسياليزم. نقل قول رجوی از کتاب چه باید کرد لنین

رجوی واژه “اصلاح طلب” بکاربرده شده توسط لنین را دجالانه چون به اصلاح طلبان ایران برمیگردد جهت تخریب منتقدین و فریب اسیرانش  میخواند ولی “رسوخ ایده های بورژوازی و عناصر بورژوازی در سوسیالیزم” را نمیخواند که مبا دا در آمیختن و رسوخ عناصر بورژوازی وفاشیستترین جناحهای جنگ طلب میلیتاریست تا فیها خالدون فرقه خودش برای اسرایش برجسته شود.

 آیا مصداق عینی این جمله بالای لنین مسعود رجوی نیست که در حرف و ادعا و چپ زدن به لنین و خدا و پیغمبر ایراد میگیرد در عمل با سوپر نئوکانهای فاشیست بورژوازی آمریکا و عربستان و اسرائیل و اسپانیا حشر و نشر دارد و دریافت کنندگان لیست شهدایش هستند.   

رجوی سپس اینگونه ادامه میدهد:

آزادی- کلمه بزرگی است، ولی در سایه ی پرچم آزادی صنایع، یغماگرایانه ترین جنگ ها بر پا شده است و در سایه ی پرچم آزادی کار. زحمت کشان را چپاول نموده اند. استعمال امروزی کلمه ی «آزادی انتقاد» نيز همين گونه تقلب باطنی را در خود نهفته دارد. …. فریادهای «زنده باد آزادی انتقاد!» که امروز کشيده می شود قصه ی طبل توخالی را به یاد می آورد. نقل قول رجوی از کتاب چه باید کرد لنین

یعنی هرکس یه رجوی انتقاد کرد، جدای از اینکه عضو سپاه پاسداران میشود، تیرخلاص در اوین میزند، تشنه بخون میشود، بدنبال راه اندازی بزرگترین جنگها برای به یغما بردن زحمت کشان هم هست. والله اگر این جداشدگان یک لا قبا اینهمه قدرت داشتند بد نبود. حداقل میتوانستند گوش رئیس جمهور آلبانی را بکشند که حقوق پناهندگی جدا شدگان را بدستور مسعودرجوی قطع نکند.

آیا این مسعود رجوی نیست که  امروزه در سایه و بهانه و پوش و تقلب باطنیِ آزادی خواهی و  دمکراسی طلبی ترامپ و عربستان برای مردم ایران، درجائیکه هدفی جز چپاول بردن منابع عظیم کشور، منافع زحمتکشان و کارگران و رنجبران …. البته بقیمت بقدرت رسیدن مسعودرجویها و همفکرانش دعوت به حمله نظامی آمریکا به ایران هستند؟

آمریکا طی 70سال گذشته به هرکشوری تجاوز کرد از آن خارج نشده، نه از ژاپن، نه از آلمان، نه ازانگلیس، نه از ایتالیا، نه از یونان، نه از لهستان، نه از ایرلند، نه از کره، نه از فیلیپین و نه از عراق، نه از ایسلند … خارج نشده.

چرا چشمت را به  سیاستهای کشتار توده های یمن بدست اربابت عربستان بسته ای؟  مگر جنگ یمن مصداق عینی گفته لنین نیست که   در سایه ی پرچم آزادی صنایع، یغماگرانه ترین جنگ ها بر پا شده استچرا تمام قد از سیاستهای غارتگرانه و کشتار عراقیان توسط آمریکا  حمایت میکنی؟  چیزی که حتی بورژوازی جهانی نیز بشدت آنرا محکوم کرده است.

آقای رجوی شما درست زمانیکه حامی به گفته خودت جنایتکارترین جناحهای سرمایه داری و بورژوازی جهانی یعنی نئوکانها هستی، آنوقت وانمود میکنی

لباس حفاظت سوسیالیستی از عناصر بورژوازی بتن کرده ای؟

حفاظت از سوسیالیسم طلبت

اگر میخواستی از بورژوازی حمایت و حفاظت  کنی چکار میکردی که الان نمیکنی؟

جناب رجوی شما بسا فراتر از ادوارد برنشتاینِ سوسیال رویزیونیست بخاطر قدرت طلبی خودت به ورطه استعماری غلطیده ای،مگر سالها نیست که بقول خودت جانی ترین جناحهای آمریکا متحدین و حامیان سیاسی و تامین کنندگان مالی تو هستند؟

مگر همان  ترامپ عزیز شما آشکارا حاضر نشد قطعه قطعه شدن قاشقچی را بدلیل سودی که جلادان سعودی میرساند را محکوم کند؟ و شما درمورد جنایات سعودی سکوت کردی.

مگر حمله داعش به عراق را تائید نمیکردی؟ محصولات فکریت هم امروزه خواهان نابودی نیروهای عراقی در عراق توسط ارتش آمریکا هستند!! تا آزادی و لوله کشی آب درعراق که خودش نابود کرده راه بیفتد!!!!

پرداخت یک میلیون یورو به حزب افراطی دست راستی وکس اسپانیا

پرداخت پول به وکس 1جناب رجوی شما صدبار بدتر از ادوارد برنشتاین مگر یک میلیون یورو جهت تاسیس به یکی از فاشیستی ترین احزاب اسپانیایی  بنام وکس ندادی؟ [D]  تا رهبرشآلخو ویدال کوادراس ازشما حمایت بکند؟ که روزنامه ال پائیس اسپانیا افشاکرد.  آنوقت منتقدین را به باد انتقاد میگیری که میخواهند مجاهدین را از یک حزب انقلاب به یک حزب اصلاح طلب تبدیل کنند. شرم هم چیز خوبی است.

جهت تبدیل  شما  به اصلاح طلب باید شما را نه براست بلکه هزاران کیلومتر به چپ ببرند تا شاید به اصلاح طلبهای سوسیال رویزیونیست تبدیل شوید.

بیخود نیست که سوسیال دمکراتهای اروپا نیز شما را نفی و تنها راستهای افراطی EPP حزب وکس اسپانیا هم جزء آنهاست، آنهم کرایه ای حمایت میکنند و جلسه در پارلمان اروپا برایتان ترتیب میدهند؟  مگر بالاترین حامیان سیاسی تو بویژه در کانادا صهیونیستهایی  همچون اروین کاتلر نیستند؟

مگر در جهان راست تر از مواضع ترامپ و جولیانی و پمپنو و جان بولتن هست که تو نرفته باشی. مگر برای بقدرت رسیدن خودت به  جنایتکارترین قاتلین و استثمار کنندگان کارگران و زحمت کشان  خودفروشی نکرده ای. آنوقت دجالگرانه برای آن اسرای بدبخت بی اطلاع دراشرف3  اشک تمساح بولشویسکی میریزی که این جدا شدگان از خدا بی خبر از مسعودرجوی میخواهند براست برود!!! مگر راستتر از آنچه تو هستی وجود دارد؟ من اعلام نکردم امام زمان هستم. لیست تلفات مجاهدین را مگر بار اول دجالگرایانه تو در سامرا به امام زمان تقدیم کردی؟ میخواهند براست بروی؟  آخوندها حوضه احمدی نژاد که از این غلطها میکرد را تکفیر کردند.

نکند فکر میکنی که چون صبح تا شب تو نیز همچون جان بولتن، محمدبن سلمان، نتانیاهو، پمپئو و بقیه نئوکانهای آمریکایی شعار سرنگونی میدهی بلشویک شده ای؟ اگر ملاک،  توده ها و توده های کارگر هستند، مگر چند بار مردم کشوری باید یک آشغال را به زباله دان تاریخ بیندازند. در زیر لنین جواب این احساس بولشویک شدن یک دون کیشوت  را بخوبی داده که در ادامه بدان اشاره خواهد شد.

گروه رجوی یک فرقه مافیایی یا گروه فشرده کوچک انقلابی 

رجوی همچون مداحان دوریالی که فکر میکند داستان عاشورایش را به ظهر رساند وقت را مغتنم شمرده که با کشتن امام حسین و اشک تمساح ریختن، اشک جمعیت اسیردر اشرف 3 را در بیاورد.

ما به شکل گروه فشرده ی کوچکی در راهی پر از پرتگاه و دشوار دست یکدیگر را محکم گرفته و به پيش می رویم. دشمنان از هر طرف ما را به محاصره گرفته اند و تقریباً هميشه باید از زیر آتش آن ها بگذریم. اتحاد ما بنابر تصميم آزادانه ی ما است. تصميمی که همانا برای آن گرفته ایم که با دشمنان پيکار کنيم و در منجلاب مجاورمان در نغلطيم که سکنه اش از همان آغاز ما را به علت این که به صورت دسته ی خاصی مجزا شده نه طریق مصالحه بلکه طریق مبارزه را برگزیده ایم سرزنش نموده اند.و حالا از ميان ما بعضی ها فریاد می کشند: به این منجلاب برویم! وقتی هم که آن ها را سرزنش می کنند به حالت اعتراض می گویند: شما عجب مردمان عقب مانده ای هستيد! خجالت نمی کشيد که آزادی ما را برای دعوت شما به راه بهتری نفی می کنيد. آری، آقایان، شما آزادید نه تنها دعوت کنيد بلکه هر کجا هم دلتان می خواهد برویدنقل قول رجوی از کتاب چه باید کرد لنین

اینگونه رجوی تلاش میکند دستگاه انسان خردکنی فرقه ای جنایتکارانه اش را گروه انقلابی فشرده جازده و آنرا تطهیر کند و با مظلوم نمایی میگوید با ما چه کار دارید.

بگذارید این بیچاره فریبخوردگان را تحت پوش دسته انقلابی اما در خدمت نئوکانها با پیشفروش وطن جهت بقدرت رسیدن و برقراری اسلام داعشی خودم مورد استفاده قراردهم. کسی حق ندارد از آزادی اسیران در لیبرتی سابق اشرف 3 حرف بزنید. چون آزادی  کلمه بزرگی است.  مگر نمیگویی آزادیم هرکجا که میخواهیم برویم. چرا زندان درست کرده ای؟ چرا حکم تیر برای هرمجاهدی که به سیاج های اشرف نزدیک میشد گذاشتی؟ چرا به امیریغمایی ها گفتی خروجی در کار نیست یا خودکشی کن یا فرارکن از پشت بزنیمت؟  چرا مرا به دهسال زندان محکوم کردی؟ چرا اجازه نمیدی اعضایت به بیرون از حصارهای زندانت بروند؟

رجوی شارلاتان ولی حواسش هست که حالا که دارد هر انتقادی به خودش را معادل کشتار مردم قرار داده، خدشه ای به جلسات انسان خردکنی خودش تحت نام انتقاد تشکیلاتی در جلسات غسل و عملیات جاری را که خودش راه اندازی و تثبیت کرده وارد نشود.

که مخالفت لنین با انتقاد مخالفت با سفسطه است و هرگز مخالفت با انتقاد نبوده، چرا که خودش مقوله انتقاد و انتقاد از خود (غسل و عملیات جاری و بیان حتی افکارتان و خوابهایی که میبینید)   را به منزله یک اصل الزامی تشکیلاتی و حزبی تثبیت کرده بود. مخالفت لنین با انتقاد به برچسب دگماتیسم به خاطر ایستادگی بر روی اصول مبارزاتی و نقض مرزبندیهاست. نقل قول رجوی از کتاب چه باید کرد لنین

 آقای مسعودرجوی  در دسته انقلابی مورد اشاره لنین،

  1. زبانها را نبریده بودند،
  2. دهانها را ندوخته بودند،
  3. اذهان و قلبها را به زنجیر نشکیده بودند و به پای اعضاء نیز قل و زنجیر نبسته بودند.
  4. در آن گروه فشرده  انتقاد آزاد بود، اعضاء میتوانستند به هرکجا که میخواهند بروند، با همدیگر صحبت کنند،
  5. حق انتخاب لباس و غذایی که میخورند را داشتند، حق داشتند هرکس را که میخواهند دوست داشته باشند. مجبور نبودند لنین و زنش را بپرستند، به پدر و مادر و فرزندانشان فحاشی کنند و بگویند مزدور تزار هستند.
  6. میتوانستند هروقت خواستند دسته انقلابی لنین را ترک کنند. و بخاطرش مورد شکنجه و قتل لنین قرار نمیگرفتند.
  7. لنین هیچگاه اعضای دسته انقلابیش را بعد از زندان و شکنجه های خودش تحویل تزار نداد.
  8. انسانهای آزادی بودند که چسب بین گروهیشان اندیشه آزاد و فکر آزاد آنها بود. نه شتشوی مغزی در حصارهای فرقه.
  9. به منابع اطلاعاتی مستقل دسترسی داشتند.
  10. میتوانستند همه روزنامه های مخالف لنین را بخوانند و بخاطرش سنگسارفکری نشوند.
  11. لنین با کمک زنش اعضای زن گروه را مجبور به همخوابی با خودش نکرد.
  12. رحم زنان را از شکمشان بیرون نیاورد. تا نگذارد از دسته انقلابی خارج شوند.
  13. همانکه بزرگترین انقلاب قرن گذشته را رقم زد اعضایی که بداخل شوروی میرفتند را مزدور تزار نخواند
  14. وقتی خودش به روسیه بازگشت تشکلهایی که در اروپا فعالیت و نشریه منتشر میکردند را تکفیر نکرد. تو در اوج توهم به عراق رفتی مزدوری صدام را بکنی و فعالین اروپایی را تکفیر کردی 

دکتر کریم قصیم از اعضای شورا و مسئول به اصطلاح کمیسیون محیط زیست شورا میگفت وقتی خودش و محمدرضا روحانی مسئول کمیسیون امور ملیتها و پرویز خزایی میخواستیم در مورد موضوعی صحبت کنیم توسط پرویز خزایی ملیجک رجوی تذکر میداده که محفل نزنید. یعنی شعبه سپاه پاسداران درست کنید. و اینکه دهان و زبان را میدوختند حتی اعضای شورا حق تبادل نظر در مورد موضوعی بین خودشان را نداشند.

 نباید نگران حاکمیت چنین دیدگاهها و اعمال داعشی که نئوکانها تبلیغش را میکنند در ایران بود.   

تشریح گروه کوچک فشرده از نظر لنین

برای درک عمق دجالگری مسعودرجوی حالا تعریف  گروه فشرده را از زبان لنین میشنویم؟ و آنچه  انظباط آهنین که آنرا رکن اصلی پیروزی بلشویکها در انقلاب روسیه مینامد چه بود.

کتاب بیماری کودکی چپ روی در کمونیسم، قسمت دو،: یکی از شرایط اساسی موفقیت بلشویکها

https://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1920/bimari.pdf

باز هم تکرار می کنم که تجربه ی ديکتاتوری پيروزمند پرولتاريا در روسيه به کسانی که قادر به تفکر نيستند يا کسانی که در باره ی اين مسأله نيانديشيده اند،  برای العين نشان داد که مرکزيت بی چون و چرا و انضباط بسيار شديد پرولتاريا يکی از شرايط اساسی پيروزی بر بورژوازیست. کتاب بیماری کودکی 'چپ روی' کمونیزم

این مرکزیت بی چون آیا آنگونه که مسعودرجوی بکار میگیرد به معنی دوختن دهانها و شکنجه و قتل فیزیکی و ترور سیاسی منتقد است. لنین خودش توضیح داده معنایش چیست؟

در اين باره غالباً تأمل می نمايند ولی به هيچ وجه به حد کافی تعمق نمی ورزند که معنای اين مطلب چيست؟ و در چه شرايطی اين امر امکان پذير است؟ آيا بهتر نيست شادباش های خطاب به حکومت شوروی و بلشويک ها بيشتر با تحليل کاملاً جدی علل اين موضوع توأم گردد که چرا بلشويک ها توانسته اند انضباطی را که برای پرولتاريای انقلابی ضروريست به وجود آورند؟ کتاب بیماری کودکی 'چپ روی' کمونیزم

 لنین نحوبرپا کردن این انظباط آهنین را بر سه اصل استوار کرده که تشریح میکند:

قبل از هر چيز اين سؤال پيش می آيد که چه چيزی انضباط حزب انقلابی پرولتاريا را بر پا نگاه می دارد؟ با چه چيزی اين انضباط وارسی می شود؟ و به چه وسيله ای تقويت می گردد؟ کتاب بیماری کودکی 'چپ روی' کمونیزم

لنین اینگونه ادامه میدهد:

اولاً به وسيله آگاهی پيشاهنگ پرولتری و وفاداری وی نسبت به انقلاب، پايداری وی، جانفشانی وی و قهرمانی وی.  کتاب بیماری کودکی 'چپ روی' کمونیزم

لنین پایه را آگاهی میگذارد. چون جانفشانی پایداری وفداکاری بدون دانش و خرد و آگاهی تولید کننده فاجعه است. نمونه تروریستهای طالبان و داعش و سفید پوستان نژاد پرست که مردم را به گلوله میبنند و خودشان را هم میکشند، یا تبهکاران مافیای مکزیک که برای نجات رهبری با عملیات انتحاری به دادگاهی در مکزیک حمله کرده او را نجات میدهند. یا خودسوزیهای مجاهدین در غرب. همانطور که لاجوردی در زندان شاه خیلی پایدار بود در بیرون همچون خود رجوی  و مهدی ابریشم چی، محمد سادات دربندی(عادل)، تبدیل به شکنجه گر و قاتل شدند. رجوی در چهل سال گذشته هرگونه کسب آگاهی جز جعلیاتی که خودش به خورد اعضا میدهد را ممنوع کرده است.

لنین در ادامه و ذیل ثانیا،  نحوه کسب این آگاهی را بیان میکند.

 ثانياً بدين وسيله که وی قادر است با وسيع ترين توده ی زحمت کشان و در نوبت اول با توده ی پرولتر و هم چنين با توده ی زحمت کشان غيرپرولتر ارتباط بر قرار سازد، نزديک گردد و تا درجه معينی حتی با آن در آميزد.       کتاب بیماری کودکی 'چپ روی' کمونیزم

بله کسب آگاهی را  لنین در محضر توده ها با در آمیختن با آنان با حضور در میان آنها عملی میداند. این کجا و راه انداختن فرقه بسته قطع از جهان کجا؟ این کجا و هرکس داخل میرود را مزدور و قاتل و شکنجه گر معرفی کردن کجا؟ چهل سال است که اعضای اسیر را در اوج بی خبری و نا آگاهی و عدم دسترسی به کتاب، فکر، نظر، اندیشه، اطلاعات و دانش مبارزاتی و غیر مبارازتی و حتی اخبار مستقل در قرنطینه فرقه ای زندانی کردن و بطور مطلق قطع ارتباط با توده مردم که هیچ حتی ارتباط با همرزمان کناردستش در درون تشکیلات، چه برسد به  بیرون تشکیلات  را سرکوب کردن کجا. چه برسد به تماس با تودها و حتی در خارجه با ایرانیان. هرکس هم که داخل میرود تا آنگونه که لنین میگوید از محضر توده ها و خواست قلبی و تمایل آنها مطلع گردد و … را مزدور و تیرخلاص زن در اوین خطاب میکنی.

بیخود نیست که مجبوره برای شوهایش جهت نمایش تماس با توده ایرانی از آفریقاها و اروپای شرقی و هایم های پناهندگی توده زحمتکش کرایه کنه. لنین میگوید اینگونه افراد را “باید صاف و ساده شارلاتان نامید ” اساسا تو و فرقه ات با اوصافی که لنین میکند، هیچ ربطی به ایران و ایرانی دارید.

بقیه استدلال لنین را گوش کنید که چگونه پرده های دجالگری همین مسعود رجوی را کنار میزند. لنین اصلی ترین عامل را در ثالثا بحث خود بیان میکند.

ثالثاً به وسيله صحت رهبری سياسی که به وسيله اين پيشاهنگ عملی می گردد، به وسيله ی صحت استراتژی و تاکتيک سياسی وی، به شرطی که وسيع ترين  توده ها خود با تجربه خويش به صحت آن يقين نمايند. بدون اين شرايط عملی نمودن انضباط در يک حزب انقلابی که واقعاً شايستگی حزب آن طبقه ی پيشرو را داشته باشد که بتواند بورژوازی را سرنگون سازد و تمام جامعه را اصلاح نمايد، محال است بدون اين شرايط کوشش برای ايجاد انضباط حتماً به کوشش پوچ و   عبارت پردازی و ادا و اطوار بدل خواهد شد. کتاب بیماری کودکی 'چپ روی' کمونیزم

والله لنین نبود که در ادامه بگوید به خود فروشی وهمکاری با عراق و عربستان و اسرائیل و  همدستی با فاشیست ترین جناحهای ضد پرولتری امثال ترامپ و جولیانی و جان بولتن  تا حد دعوت ازآنها  جهت تحریم و بمباران و نابودی همان توده های زحمت کش و نابودی همه منابعشان جهت رسیدن این شارلاتان به قدرت تحت پوش  نبرد آزادیبخش .

عده ای هم اخیرا توسط بعضی باستان شناسان از دوران پارینه سنگی کشف شدند در بعضی تلویزیونهای میهن در خارج کشور که معتقدند:

اگر آمریکا بیاد و بره تو مملکتی کارخانه بزنه، فلان بکنه بچاپه و ببره بالاخره از بغل دهن ماهی بزرگتر می ریزه ماهی کوچیکها هم میخورن. بعضی مجریان تلویزیونهای میهنی!!

این دقیقا استراتژی  دلالی مسعودرجوی است چون بخوبی میداند که به اصطلاح جنگ بین ایران و آمریکا قطعا در نهایت به شکست ایران هرچند بعد از نابودی همه زیرساختهای کشور اگر تجزیه اش نکنند بهتسلط آمریکا بر ایران می انجامد، اما اگر چیزی از ته مانده بخور بخور آمریکا به رجوی بدهند چه باک؟ 

آخه شارلاتان تورا چه به استناد به لنین. و راستی آزمایی استراتژی توسط توده ها آنهم درگسترده ترین ابعادش.  تو یک شبه اعلام جنگ مسلحانه حتی بدون اطلاع مرکزیت کردی که باعث کشاندن کشور به ورطه جنگ داخلی در کنار جنگ خارجی و نابودی تمامی گروههای سیاسی و هزاران میلیشیا بی گناه و بی خبر از همه جا شدی. شرم کن چرا نام لینین را به کثافت خودت می آلایی.

لنین میگوید وقتی آینه توده چهره کریه تو را با رد توو سیاستهایت به نمایش میگذارند. خود شکن آینه شکستن خطاست.

مگر تو همان نیستی کهآنروز که مردم ایران بدرخواستت به حضور میلیونی در مرزهای عراق برای پیوستن به ارتش آزادیبخش ملی ایران (شعبه ایرانی ارتش صدام) جهت بردن تو و همسر شماره 3 ات مریم رجوی صف نکشیدند و جواب رد دادند.

گفتی مردم ایران  لایق من نیستند. و واژه “بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران” را در شروع اطلاعیه هایت را حذف کردی، و آنها را “خلق خائن ” خواند و هر روز در جلسات عمومی 4000 نفره به تاسی از رجوی همسر شماره 4ش نسرین (مهوش سپهری) به مردم فحاشی میکردند. بعد در جریان اعتراضات دانشجویی 1378در اشرف فریاد زدی :

 دانشجویانی که در اعتراضات 1378 اسم مسعودرجوی را فریاد نکرده اند و نخواسته اند که با حرمسرایش به ایران رفته و قدرت را در دست بگیرد، باید گذاشت پای دیوار و اعدام کرد. خشم مسعودرجوی نسبت به دانشجویان معترض 1378
 

 

سوال اینکه هدف مسعود رجوی از آمدن خودش به میدان شو ارتباط مستقیم و اینهمه دجالگری چیست:

رونمایی از دجالگر و بریده ای کبیر

دهسال بعد از اعتراضات 1378 شاهد حرکت اعتراضی 1388 بودیم، ده سال بعد هم، در سالهای 1396 و 1398 شاهد دو حرکت اعتراضی عمده در کشور شاهد بودیم.

در این فاصله آقای رجوی به چنان بریدگی رسید که کلا 18 سال گم و گور شده بود، هرچند مریم رجوی طبق عادت هرسال را سال سرنگونی رژیم اعلام میکرد. ولی شیره ای همیشه بیدار در سوراخ موش، خودش را به موش مردگی زده بود. حتی در جلسات شورای ملی مقاومت با 18 سال غیبت، مسئولیت آنرا رها نکرده حاضر به حضور صوتی یا ویدئویی نشد. حتی با صدور سند کفن دفنش توسط ترکی الفیصل عربستان هم حاضر نشد بگوید هنوز زنده ام. و مرگ خفیف خائنانه را به حضور نباتی در فضای سیاسی ترجیح داد. 

اما در عمق بریدگی رجوی همینقدر کافیست که در شورشهای 1396 که در بیش از 120شهر توسط مردم فقیرجریان داشت، ، یا شورشهای گرانی بنزین 1398 یا در زلزله آذربایجان و سیل عید 98، با وجود اینکه تابلو چپ تر از لنین را میزند، و با القابی همچون رهبر کبیر انقلاب نوین، مسئول شورای ملی مقاومت، و رهبر تنها آلترناتیو، شیره ای همیشه بیدار و…مزین کرده است. این حرکتها هیچ ارزش و جایگاه مبارزاتی نداشت که انگیزه یافته از گورش بیرون آمده با دادن پیامی با تصویر خودش یا حداقل با صدای  خودش توده ها را بوجد آورده مورد خطاب ملوکانه قرار بده!! 

نباید از رهبر کبیر بریده های جهان سوال کرد که پس منتظر چه پدیده ای هستی، مردم ایران مگر چه باید میکردند، مگر مدعی نیستی اینحرکتها توسط هزاران کانونهای شورشی تو دامن زده شده و هدایت و رهبری میشود،  دیگر بیش از این چه میخواستی؟ که پشیزی برایت ارزش نداشت؟ مگر همان خلق قهرمان نبودند؟  کسی دور برت نبود بگوید رجوی بلند شو خلق آمده و تو خوابی؟ بریدگی از مردم ایران بیش از این؟

نکند کانون شورشی در کار نیست؟ نکند معترضین همان “خلق خائن” و دانشجویان و جوانانی که باید پای دیوار گذاشتشان هستند؟ که همواره به صورت رجوی تف کرده اند؟ که در مسعودرجوی انگیزه ایجاد نمیکند؟ رجوی خوب میداند. با کی طرف است.

سوال این است که پس آقای رجوی به چه دلیل 2000نفر را در آلبانی  و تعدادی را در کشورهای دیگر علاف کرده و کماکان خودش را تنها آلترناتیو میشمارد؟ به چه امیدی؟ خلق قهرمان که خائن از آب در آمده، دانشجویان پیشتازش را هم که باید گذاشت پای دیورا؟ ارتش آزادیبخشش هم که خلع سلاح شده، از اشرف به لیبرتی و ته مانده اش پای لنگان و کمرهای خمیده به آلبانی 5000کیلومتری ایران رسیده که عمدتا بیمارستانهای آلبانی را پر کرده اند تا اشرف 3 را. بقیه هم منتظر تخت خالی در بیمارستانهای آلبانی هستند.  پس آقای رجوی منتظرالظهور کدام ارتش آزادیبخش است؟ تا با سرنگونی رژیم او را بقدرت برساند.  

جواب را خود آقای رجوی چند هفته پیش دادند.

وقتی آمریکا در یک اقدام تروریستی برخلاف تمامی کنوانسیونهای بین المللی سردار قاسم سلیمانی را ترور میکند، اقدامی که توسط همه آزادیخواهان و حتی ژنرالها و سیاستمداران آمریکا با تعریف و تمجید از قاسم سلیمانی بعنوان فرمانده ای که از کشور و منافع کشور دفاع میکرده، محکوم کردند. 

اینجا بود که مسعود رجوی بعد از 18 سال از حالت مومیایی خارج و لخت و عور از قبر ساخت عربستان بیرون میجهد و فریاد یافتم  یافتمش به آسمان بلند شده آنچنان از خود بی خود میشود که دیوانه وار دست افشان و پای کوبان در اوج پریشانی خود را درتهران میبیند و از همین رو سال  2020 را بخیال اینکه ارتش آزادیبخشش براه افتاده سال سرنگونی رژیم اعلام و به همه مریدان درگاهش تقدیم میکند.

بله آقای مسعود رجوی منتظرالظهور (ارتش آزادیبخش آمریکاست) که او و حرمسرایش را به تهران ببرد.

ولی ضربه کمرشکن به این بریده مزدور آمریکا وقتی وارد شد که این ترور با واکنش میلیونی مردم ایران در خیابانهای کشور محکوم شناخته شد. پاسخ موشکی رژیم نیز سند بازگشت رجوی را به همان گور سابق را صادر کرد. امروزه نیز سال 2020 به نیمه رسیده و هیچ چشم اندازی هم از آنچه باعث شد رجوی لخت و عور از قبرش بیرون پریده سال سرنگونی اعلام کند نیست. آقای رجوی سال سرنگونی اعلام کردن آسان است ولی رسوایی وقتی است که بخواهی به آن جامع عمل به پوشاندنی.


الا یا ایهّا الساقی اَدِر کاَساً و ناوِلها                              که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها

ببوی نافه‌ٔ کآخر صبا زان طرّه بگشاید                            ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم                   جرس فریاد می‌دارد که بربندید محملها

بمی سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید                      که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل                     کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها

همه کارم ز خودکامی ببدنامی کشید آخر                         نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها

حضوری گر همی‌خواهی ازو غایب مشو حافظ                 متی ما تلقَ من تهوی دَعِ الدّنیا و اَهملها

بنابراین باید دوباره کسی را پیدا کرد و مانند فروغ جاویدان و ترورهای سال 60 و تقصیرها را به گردن او انداخت که اینبار قرعه بنام جدا شدگان خورده که رجوی آنها را با رویزیونیست و ضد اصول مبارزاتی و اصلاح طلب خواندن مقصر شکستهایش بخاطر بد عهدی ارتش آزادیبخش آمریکا معرفی کند.

داود باقروند ارشد

عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

سوم  ماه ژوئن 2020

15 خرداد 1399

پانوشتها:

[A] اسامی ۱۰۶ تن که درسازمان مجاهدین خودکشی کرده ویا به قتل رسیده اند. اسامی بیش از۷۰ تن ازاعضای مجاهدین که دست به خودکشی زده ومنجربه مرگ آنها شده است. مریم رجوی ومجاهدین نام سمانه بزرگانفر ورضا ستوده مرام که دچاربیماری روانی شده ودرآلبانی خودکشی کرده اند را بعنوان مجاهد شهید صدیق نام گذاشتند) صفت صدیق بنابرگفته رجوی درقرآن شأن پیامبران وائمه وامامان بکاربرده می شود(. خودکشی ازکودک)دختر( زیر۱۶سال تا اعضایی درسنین باال رادربرمی گیرد. آمارخودکشی درتشکیالت مجاهدین بسته به سال های مختلف، ۵تا۱۰ برابر خودکشی دررژیم جنایتکارآخوندی است؟. آمارخودکشی هایی که منجربه مرگ نشده است، ۴ تا ۵ برابرآمارفوق است. همچنانکه فرید لدنی* »خواهرزاده مریم رجوی« سه بارخودکشی کرده بود. خودکشی بوسیله به آتش کشیدن خود، یکی ازدردناکترین وهمچنین هولناکترین چنین پدیده ایی درتوتالیتاریسم ایدئولوژیک مجاهدین است. نفت ریختن وتهدید به آتش زدن درحضورجمع وفیلمبرداری ازصحنه برای ارعاب اعضا، یکی ازجنایات توتالیتاریسم رجوی است. دوتن اززندانیان سیاسی زمان شاه دربین این خودکشی وقتل ها هستند. بسیاری ازاعضایی که خودکشی کرده ویا به قتل رسیده اند، اززندانیان سیاسی رژیم جنایتکارخمینی بودند. بسیاری ازافرادی که دراین لیست قراردارند، اززندانیان سال ۷۳پروژه رفع ابهام دراشرف هستند. وتعدادی زیرشکنجه کشته شده اند. قربانیان قاچاق انسان که با فریب و وعده کاروشغل وکسب درآمد، تهیه کیس پناهندگی اروپا، زن ویا حتی آموزش خلبانی به عراق و اشرف کشانده شده اند، درمیان خودکشی کنندگان هستند. https://www.nototerrorism-cults.com/?p=20867

[B] ادوارد برنشتاین متولد1850 برلین آلمان یکی از تئوریسینهای سوسیال دمکراسی و یک سیاستمدار در حزب سوسیال دمکرات SPDبود. ولفگانگ شوهاردت ترجمه ی شین میم شین دائرالمعارف روشنگری ادوارد برنشتاین (1850 ـ 1932) تئوریسین و سیاستمدار آلمانی  مؤسس رویزیونیسم نظری در مارکسیسم مؤلف مقالاتی تحت عنوان «مسائل سوسیالیسم» (1896 ـ 1898) و «پیش شرط های سوسیالیسم و و ظایف سوسیال ـ دموکراسی» (1899) برنشتاین ماتریالیسم و دیالک تیک را متافیزیکی و غیرعلمی نامید و رد کرد. وظیفه فلسفه سوسیال ـ دموکراسی باید غلبه بر ماتریالیسم دیالک تیکی باشد و کانتیانیسم را به جای آن بگذارد. شعار : «کانت بر ضد چاپلوسی» برنشتاین تئوری های زیرین مارکس را نیز رد کرد: تئوری ارزش کار تئوری اضافه ارزش تز قطب بندی، ذلت و فروپاشی انقلاب پرولتری برنشتاین به جای انقلاب، رفرم را پیشنهاد کرد، به جای آماج، راه را مطلق کرد و دموکراسی را بمثابه وسیله و هدف همزمان قلمداد کرد.

[C] Bernstein and the colonies

While opposed to chauvinism and war, Bernstein granted colonialism the right to take the ground from the “savages” in tropical countries because Europe had a higher culture:

“It is not necessary for Europeans to occupy tropical countries to harm the natives’ enjoyment of life, nor has it been the case throughout. In addition, only a limited right of the savages to the land they occupy can be recognized. In the extreme case, the higher culture also has the higher right. Not the conquest, but the cultivation of the soil gives the historical legal title to its use.

[D] https://per.euronews.com/2020/01/29/spain-el-pais-iran-opposition-mek-gave-money-to-vox-leader خبرگزاری یورو نیوز،  نشریه ال‌پائیس: مجاهدین خلق به رهبر حزب وُکس و سخنگوی مجلس اسپانیا پول داده‌اند

[E] متن پیاده شده مذاکرات مسعودرجوی با سپهبد طاهر جلیل حبوش رئیس سرویس کل اطلاعات عراق 1999م/1378ش. رجوی: درباره آنچه در خصوص عملیات و انجام نیافتن آن از طرف سازمان گفته شده است باید بگویم به دنبال عملیات صیاد شیرازی و بازگشت از آن برادران در (سرویس) اطلاعات خواستار اجرای برخی عملیات از ما شدند که ما با همه آنها موافقت نموده و در کرمانشاه و دزفول اجرایش کردیم.

References   [ + ]

1. https://de.wikipedia.org/wiki/Alfred_Grosserاو منتقد صهیونیسم در اسرائیل بوده و میگفت که اسرائیل جهت لاپوشانی سیاستهایش مجبور است که خطر ایران را علم کند
2. در جلسه با مسئولیت مریم رجوی در انتقاد به نگارنده که چرا با اینهمه انتقاد سازمان راترک نمیکنی، مستوفی نامی پشت بلندگو رفته و خواستار قطعه قطعه کردن منتقدین با ناخنگیر شد
3. توجه کنیم که رجوی میگوید امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا یعنی امپریالیستهای همچون فرانسه و انگلیس و … هستند که رهبرشان آمریکاست

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes