ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
شورای رهبری مجاهدین و سو استفاده از اعضا برای عملیات نظامی در داخل کشور
سه گروه در درون فرقه ننگین رجوی در صدر سرکوب و تحقیر قرار داشتند.
گروه اول:
زندانیان آزاد شده بودند که رجوی بدلیل سلحشوری آنها و اینکه خود پای جدی در پرداخت بها در مبارزه داشتند و به قول رجوی زبانشان دراز بود. رجوی همه این مجاهدین را با مارک بریده و خائن و تیر خلاص زن و تواب مورد بالاترین سرکوبها قرار میداد که در دو نوبت 1363 و 1374 آنها را بطور گسترده دستگیر و مورد شکنجه قرار داد.
گروه دوم:
مجاهدینی بودند که بعدها از ارودگاه اسرای جنگی به سازمان پیوستند. رجوی این مجاهدین را همچون بردگان قرن 19 مورد استثمار و تحقیر و توهین قرار میداد. آنها مجاهدین درجه 3 بودند که به سخترین کارها، و با بدترین الفاظ مورد خطاب قرار میگرفتند. همواره از آنها بعنوان اسیران جنگی (ار دی) یعنی رزمنده داوطلب و نه مجاهد، و بخشی را هم (ار پی)یعنی رزمنده پیوسته نام میبرد. و نه مجاهد.
گروه سوم:
زنان بودند که با توجه به اینکه آنها را به بالاترین رده های پوشالی ارتقاء یک شبه میداد، همواره بدلیل اینکه میدانست این رده ها محتوایی ندارد و میتواند امر را بر آنها مشتبهه کند که کسی هستند و علیه رجوی شوند ضمن همخوابگی با آنها جهت شکستنشان و اینکه جزء مایملک رجوی هستند، مجبورشان میکرد که در جلسات علنی و جمعی اقرار کنند که بدنبال شوهر بوده است که وارد مبارزه شده اند و نه بدلیل انگیزه های مبارزاتی. همواره به آنها میگفت شما هیچ نبودید من همه شما را به این مقامات رساندم.
در زیر داستان از نظر من یکی از با ارزشترین اعضای جدا شده سازمان یعنی کسانیکه هم با صدام برای دفاع از وطن جنگیدند و هم هرچند با فریب رجوی برای دفاع از آزادی جنگیدند، را از زبان خودشان بخوانید.
داود باقروند ارشد
اعلام جدایی رسمی آقای خلیل انصاریان با سابقه 31 سال عضویت از سازمان مجاهدین
از سال ۱۳۵۹ هیچکدام از اعضای خانواده ام را ندیدم ودر تشکیلات فرقه مجاهدین خلق هیچگونه اجازه تماس داده نمی شد و هر کسی حتی ولو زبانی هم دلتنگ خانواده میشد او را اذیت وآزار میدادند که چرا چنین چیزی به ذهنت زده است و می گفتند خانواده دشمن مبارزه است و تو را از مبارزه دور می کند و هر عضویی که در تشکیلات است باید دندان خانواده را بکشد !!!
خیلی ها شاید به تصورشان هم نرسد که یک روزی بدین فکر بیفتند که خانواده دشمن مبارزه ای است که سازمان مجاهدین می گوید. رجوی با تبلیغات وسیع که با پخش سخنرانی های مختلف و نشستهای پی در پی طولانی ، نفرات را مسخ می کرد طوریکه هیچ عضویی جرئت بیان اینکه اعلام کند که از ماندن درتشکیلات فرقه خسته شده ومی خواهد بدنبال زندگی عادی خود برود پس از انتقال به لیبرتی نفراتیکه مسئله دار بودند در فرصت مناسب از تشکیلات جهنمی فرار کردند و خود را به کمیساریای عالی پناهدگان رساندند . وقتی فرقه به کشور آلبانی منتقل شد همه نفرات خوشحال بودند چرا که ممکن است رفرمی در تشکیلات صورت بگیرد واز فشارهای موجود در تشکیلات از جمله نشستهای طولانی وپوشالی روزانه و مغز شویی مستمر،کم شود، اما چنین نشد.
اینجانب خلیل انصاریان که از خرداد ۱۳۶٨ به مدت ۳۱ سال عضو تشکیلات فرقه مجاهدین خلق بودم، جدایی خود را از فرقه خشونت طلب و تروریستی رجوی اعلام می کنم.
من خلیل انصاریان سربازی بودم که برای حفاظت از خاک میهنم در خرمشهر برای بیرون راندن ارتش اشغالگر عراق به جنگ پرداختم و در همانجا به اسارت نیروهای بعثی در آمدم . پس انتقال به اردوگاه اسرا با تخصصی که داشتم مشغول کار وخدمت به مجروحین و بیماران بودم شرایط اردوگاه بشدت سخت بود با تبلیغاتی که از تلویزیون فرقه که توسط صدام راه اندازی شده بود از همانجا با تبلیغات و پیامهایی که داده می شد مغزشویی شروع شد ، وعده های زندگی بهتر داده میشد و می گفتند هر کس نخواست پیش ما بماند از آنجا می تواند به اروپا اعزام شود که من بدلیل فشار اردوگاه وتبلیغات عوامفریبانه ، فریب این گروهک را خوردم وبمدت ۳۱ در تشکیلات پوشالی آنها، بهترین دوران جوانی را از دست دادم پس از اینکه از اسارت صدام خارج شدم وبه اسارت فرقه مجاهدین خلق در آمدم . از سال ۱۳۵۹ هیچکدام از اعضای خانواده ام را ندیدم ودر تشکیلات فرقه مجاهدین خلق هیچگونه اجازه تماس داده نمی شد و هر کسی حتی ولو زبانی هم دلتنگ خانواده میشد او را اذیت وآزار میدادند که چرا چنین چیزی به ذهنت زده است و می گفتند خانواده دشمن مبارزه است و تو را از مبارزه دور می کند و هر عضویی که در تشکیلات است باید دندان خانواده را بکشد !!!خیلی ها شاید به تصورشان هم نرسد که یک روزی بدین فکر بیفتند که خانواده دشمن مبارزه ای است که سازمان مجاهدین می گوید.
رجوی با تبلیغات وسیع که با پخش سخنرانی های مختلف و نشستهای پی در پی طولانی ، نفرات را مسخ می کرد طوریکه هیچ عضویی جرئت بیان اینکه اعلام کند که از ماندن درتشکیلات فرقه خسته شده ومی خواهد بدنبال زندگی عادی خود برود پس از انتقال به لیبرتی نفراتیکه مسئله دار بودند در فرصت مناسب از تشکیلات جهنمی فرار کردند و خود را به کمیساریای عالی پناهدگان رساندند .
وقتی فرقه به کشور آلبانی منتقل شد همه نفرات خوشحال بودند چرا که ممکن است رفرمی در تشکیلات صورت بگیرد واز فشارهای موجود در تشکیلات از جمله نشستهای طولانی وپوشالی روزانه و مغز شویی مستمر،کم شود، اما چنین نشد.
تبلیغات فرقه مجاهدین و مغزشویی های مستمر در نشستهای مختلف اراده هر تشخیص و تصمیم گیری جدی را از نفرات گرفته بود و طوری وانمود میکردند که ترک سازمان مجاهدین خیانت و بی مرزی با دشمن خدا و خلق است
هدف از این حرفها جز اینکه انسان را از آگاهی و اختیار خودش تهی و بی محتوا کنند ، رجوی با راه اندازی طلاق های اجباری تحت عنوان ” انقلاب ایدئولوژیک ” مسیر فرقه گرایی را تکامل بخشید تا جاییکه خانواده هم از سوی رجوی ” مزدوران ارتجاع ” نامیده شد.
تشکیلات فرقه بشدت از خانواده ها ترس دارد وبهمین دلیل اجازه هیچ ملاقاتی را برای دیدار نمی دهد چون بمحض دیدار اعضا با خانواده،منجربه ریزش نیرو خواهد شد وکسی باقی نخواهد ماند
در انتها به دوستان عزیزم که هنوز در اسارت فرفه در زندان اشرف 3 در آلبانی هستند این توصیه را دارم که نترسید از آن سیاه چالهای فرقه بیرون بکشید وچند صباحی زندگی آزاد وعاری از هر گونه فشار تشکیلات بکنید.
نقل از سایت نجات یافتگان آلبانی