ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
مسعودرجوی و صدورحکم مبارزه مسلحانه بعد از43سال شکست روزانه این تاکتیک ضد بشری
یک ماه قبل در 15اوت امسال در حساب فیسبوکی با اشرافی که به مسعودرجوی و روحیات تروریستی-آنارشیستی-تبهکارانه قدرت طلبانه ناشی از خود خدا (و خدای مبارزه) پنداری و روان پریشی واسکیزوفرنی (بیماری قطع از واقعیت) او دارم، میدانستم در آستانه سالگرد مهسا، این دون کیشوت خودشیفته قرن، دوباره سوار بر الاغش در عوالم روان پریش خود و از سوراخ موشی که سالیان است بدان خزیده است. دوباره دستور مبارزه مسلحانه را در سالگرد مهسا صادر خواهد کرد. زمانیکه همه نونهالان و نوجوانان و جوانان کشور در کف خیابان به خواسته های مدنی خود با ایستادگی در مقابل سلاح گرم جامه عمل میپوشانند و جناب مسعودرجوی همواره از سال 1360 ازهر صحنه درگیری، حتی درگیری کلامی چه برسد به فیزیکی و یا خدایی نکرده مسلحانه، فرار کرده است. اما از حل من مبارزطلبیدن ودون کیشوت وارِ سرازیر کردن هزاران هزار جوان به تنور قتل و کشتار رژیم کوتاه نیامده.
از این روی پیشاپیش با کد آوردن از مارکس برایش نوشتم که:
«زور در سراسر تاریخ همیشه برای نظم کهن که آبستن نظم جدیدیست، همچون ماما عمل کرده»
(کارل مارکس)
و تلاش کردم جنایاتی که از سالهای 1358 الی 1360 برنامه ریزی و از 28خرداد 1360 با اطلاعیه سیاسی نظامی شماره 25 مجاهدین به مرحله اجرا گذاشته است، را برایش روشن و یاد آوری کنم. و نوشتم، کلام مارکس بدان معناست که:
“ابتدا باید مام وطن،شوهری داشته باشد که بعد از تجربه کافی با او به طلاق از وی رسیده باشد، نطفه جنبشی در بطن آن مام بسته شده باشد، همه اندامهایش رشد و تکامل یافته باشد. در زمان مناسب فریاد مام وطن از درد زایمان بلند گردد. آنوقت مبارزه مسلحانه یا زور درقالب ماما بکمک مام وطن آمده تا به زایمان سالم و بدون خطر چه برای مام و چه برای نوزادش وظیفه اش را انجام دهد. تو (مسعودرجوی) در سال 1360 دریک رویکرد تبهکارانه و شیزوفرنیک و قدرتپرستانه با اسلحه به سراغ مام وطن که تازه بعد از 1400 سال با معشوقهاش بوصلت رسیده و در ماه عسل بسر میبرد رفته و ضمن “خواستگاری مسلحانه” او را تهدید کردی که باید ضمن طلاق از معشوقه اش، با تو(مسعود رجوی) “معشوق 1400 ساله اما با کت و شلوار و سبیل استالینی” ازدواج کرده، کودکش را نیز سه ماهه با کمک مامای (مبارزه مسلحانه مجاهدین) زایمان کند. 43 سال است که تو (رجوی) دستور طلاق و ازدواج و زایمان میدهی. پاسخ مام وطن به درخواست ازدواج [سپردن قدرت بتو] با تو (رجوی) همان ابتدا نابود کننده بود. هرچند پاسخ مریم رجوی و زنان مجاهد اما مثبت بود!”
به همه مقدسات نگارنده از نوشتن کلمات شیزوفرنیک و … قصد فحاشی و بد کلامی ندارد به شرح زیر توجه کنید ببینید شما کلمات دیگری برای مییابید؟
این بیمارروانی با علائم حاد شیزوفرنیک، سال 1358 بعد از فراخواندن نگارنده (آنزمان مسئول تشکیلات هواداران مجاهدین در خارج کشور بود) از لندن به تهران گفته بود،
««چرا علیه جنگی که عراق شروع کرده در لندن تظاهرات برگزار کردی؟ جنگ با عراق نعمت بزرگی است که فرصت میدهد ما رژیم را هنگامیکه در مرزها مشغول جنگ است در شهرها سرنگون کنیم!!»»
با این تحلیل سال 1360 بخیال و تحلیل سرنگونی سه ماهه یک شبه دست به سلاح برد. رژیم واکنش نشان داد، وهزاران هزار تن از مجاهدین و مبارزغیرمجاهدِ علنی را در سراسر کشور که رجوی با شروع جنگ داخلی و فرارخودش دو دستی تحویل رژیم داده بود را روزانه صد صد اعدام کرد و هزاران نفر را زندانی و بعدها اعدام کرد. 180درجه عکس تحلیل دون کیشوت مسعودرجوی، رژیم هم جنگ را پیش برد و هم نابودی جنبش داخلی را.
کماکان با شعار “وای بحال واقعیت” تحلیل دون کیشوت ما همواره درست بود!!!
استبدادش اجازه خروج از عوالم شیزوفرنی را به او نمیدهد. پرویز یعقوبی و بعد علی زرکش و بعدها مهدی افتخاری (اعضای دفتر سیاسی) تلاش کردند تماس او را با واقعیت برقرار کنند. رجوی اولی را اخراج، دومی و سومی را به اعدام محکوم کرد. سه ماه سرنگونی را به یک سال و سه سال و پنج سال ارتقاء داد!!!!
وقتی از فرانسه اخراج شد و صدام حسین ارتش آزادیبخش نوین را برایش اختراع کرد تا هر آنچه ازمجاهدین قتلعام شده باقی مانده است را بعنوان سربازان پیاده در ارتش خود علیه ایرانیان درجنگ بکاربگیرد.
رجوی با تحلیل اینکه رژیم اگر صلح کند فرومیپاشد و مجاهدین فقط باید بروند خرده ریزههای رژیم را جمع کنند، مجاهدین را واداربه خدمت به دشمن در کشتار جوانان ایران درمرزها کرد.
رژیم صلح کرد، نه تنها فرو نپاشید، بلکه در ماجراجویی جنایتکارانه شیزوفرنیک فروغ جاویدان مسعودرجوی (که خود رجوی از صحنه فراری بود) این رژیم بود که بعد از قتلعام مجاهدین، خرده ریزهای عقب مانده های دنباله رو رجوی را در تنگه چارزبر جمع میکرد.
رجوی که از این “پیروزی بزرگ و تاریخ ساز”!!! غره شده بود طی نشستی در اشرف1 اعلام کرد متقاعد شده است که امام زمان است. و به عالم کائنات وصل شده است؟!!!! شدت یابی شیزوفرنی دون کیشوت.
اینبار تحلیل کرد که شکست فضاحت بار فروغ جاویدان!! تقصیر مجاهدینی بود که غرق در جنسیت بودند!!! ولی چه باک رژیم به محض فوت خمینی فروخواهد پاشید، و تنها کار مجاهدین باقی مانده از قتلعام فروغ، آماده شدن برای جمع آوری خرده ریزهای رژیم خواهد بود. خمینی مرد و رژیم نه سرنگون شد و نه فرونپاشید.
درانتخابات دوم خرداد دون کیشوت تحلیل کرد که رژیم به قیمت مهندسی و دستکاری و… انتخابات نخواهد گذاشت خاتمی پیروز شود و قطعا ناطق نوری پیروز انتخابات است. ناطق نوری انتخاب که نشد بلکه خاتمی با آرای بالایی پیروز انتخابات شد.
نگارنده که به تحلیل های شیزوفرنیک دون کیشوت نقدی نوشته و قطع بودن ایشان از واقعیت ایران را گوشزد کرده بود برای هفت سال ازاشرف1 به بصره تبعید کرد.
در انتخابات دور دوم محمد خاتمی، دون کیشوت ما که به کائنات نیز وصل شده بود، درجمع هزاران تن از مجاهدین تحلیل کرد،
««براساس اصل ولایت فقیه، غیر ممکن است که اجازه دهد حتی به قیمت کشتن محمدخاتمی دوباره انتخاب شود. اگر خاتمی دوباره انتخاب شود مرگ مجاهدین خلق رقم خورده است. چرا که بدین معناست که جامعه ای که قرار بود با تکیه بدان، با مبارزه مسلحانه رژیم را سرنگون کند در ایران دیگر وجود خارجی ندارد.»»
خاتمی کشته که نشد هیچ بلکه دوباره انتخاب شد. اما از آنجا که شرم احساسی انقلابی است و در دون کیشوت ما از آن به اندازه یک مولکول هم وجود ندارد. کماکان شعار “وای بحال واقعیت” بود!!!
رجوی تحلیل کرد که انشاالله صدام حسین به امام زمانی اش ایمان آورده و جنگ را دوباره شروع میکند و نان ارتش آزادیبخش دوباره در روغن خواهد بود. و صدها مانور آمادگی برای نبرد آخر را به خرج صدام سامان داد. صدام به ایران حمله نکرد بلکه به کویت حمله کرد.
رجوی تحلیل کرد که غیر ممکن است آمریکا به عراق حمل کند و…. حتی درصورتیکه بمبارانی صورت بگیرد مجاهدین را بمباران نخواهد کرد. اما آمریکا به عراق حمله کرد. و همه مقرهای مجاهدین را بمباران کرد. و اشرف را به محاصره در آورد. اما چه باک قبل از حمله مسعودرجوی خدای مبارزه و مریم رجوی مثل همیشه از عراق فرار کرده بودند.
اینبار تحلیل کرد که آمریکا بزودی به امام زمانی مسعودرجوی ایمان آورده و سلاح و امکانات لازم را برای حمله به ایران به ما خواهند داد. آمریکا نه تنها به مسعودرجوی ایمان نیاورد وسلاحی نداد، بلکه مجاهدین را خلع سلاح کردند.
اینبار تحلیل کرد که باید با آمریکا متحد شده و مالکی را سرنگون کنیم. آمریکا با مالکی متحد شد و مجاهدین را سپرد دست مالکی. قتلعامهای در اشرف1 یادتان هست؟ و بدنبالش انتقال به قرارگاه لیبرتی در نزدیکی فرودگاه بغداد و قتلعامهای زیر موشک و خمپاره باران یادتان هست؟ رجوی همه را پیروزی بزرگ خواند!!!!
در لیبرتی بدلیل قطعه قطعه شدن مجاهدین اسیر در فرقه رجوی زیر موشکباران های رژیم، جهان را به خشم آورده بود که چرا مسعود و مریم رجوی مجاهدین را از عراق خارج نمیکنند، رجوی که حنای تحلیلهای امام زمان گونه اش رنگی نداشت متوصل به سناتورهای کرایه ای استراتژیست نئوکان آمریکایی شد و تحلیلی طی پیامی شفاهی به مجاهدین زیر موشکباران ارائه کرد که:
و از قول سناتور رابرت توریسلی ادامه داد:
” روند رو به افزایشی در حمایت از سازمان برای بناکردن یک ایران آزاد وجود دارد و امروز مسیر رسیدن به ایران آزاد از بغداد میگذرد”. اگر بند سین[سرنگونی] واقعی است، اگر لیبرتی پلی بسوی تهران است. بچه ها بغداد پلی بسوی تهران واقعی است؟ پس کارزار سرنگونی[ قطعه قطعه شدن در لیبرتی] برای شما مبارک مبارک»»
سرانجام بعد از سه سال قتلعام مجاهدین در لیبرتی، مسعود و مریم رجوی زیر فشار افکار عمومی ایرانیان خارج کشور و جهانیان و اعضای شورای ملی مقاومت تن به خروج اعضای نگون بخت از عراق داد. مریم رجوی شاگرد دجال بزرگ و دون کیشوت دوران مسعودرجوی خروج از لیبرتی که رجوی آنرا “عین نبرد سرنگونی خوانده بود” بسمت آلبانی را پیروزی بزرگ خواند.
حال این دجال سه روز مانده به سالگرد مهسا دوباره با حادشدن بیماریش و در اوج وقاحت و بشرمی به میدان آمد وجواب نگارنده را با بکاربردن همان کد از مارکس چنین داده است:
«« البته بورژوازی و سوسیال رفرمیسم میتواند قهر انقلابی را که بهگفته مارکس ”قابلة هر جامعهٔ کهنی است که آبستن جامعهٔ نوین باشد“ محکوم کند و یا از آن بگریزد. اما انگ ”خشونت“ خواه و ناخواه رله کردن خواست رژیم است.»»
مسعودرجوی 22شهریور 1402
حرف آخر به رجوی این است، اولا انگ شما خشونت طلبی نیست، جنایتکاری تروریستی نوع داعش است. در ثانی، مردم ایران طی 43سال و با شاخص های شورشهای سالهای اخیر مانند، قیام دانشجویان 1378، قیام 1388، شورش 1396 و شورش 1398 و جنبش بی همتای زنان ایران 1401 تا به امروز، با فریادی که جهانیان همه شنیدند گفتند که از پدیده ای بنام مجاهدین و شخص مسعود و مریم رجوی حتی زیر رگبار رژیم متنفرند و حاضر نیستند نام کثیف شما را حتی بزبان آورند.
در ثانی ای دجال ددمنش و قدرت طلب ومستبد، ای پیر خرفت بی شرم، با کدام روی به خودت اجازه میدهی تحلیلی از ایران ومتناسب با آن تاکتیک مبارزاتی را پیشنهاد کنی؟ طی 43سال گذشته حتی یک تحلیل ساده ات درست که در نیامده هرکدام به فاجعه ملی تبدیل شده است، اگر راست میگویی و اینقدر بر طبل مبارزه مسلحانه میکوبی، خوب ازآن سوراخ موشی که خریده ای بیرون آی و با قشونت که در بیمارستانهای آلبانی مستقرند و روزانه طی “مبارزه” نه با رژیم بلکه با بیماری تلف میشوند و تو از آنها هنوز در اوج توهم شیزوفرنیک با نام “ارتش آزادیبخش ملی ایران” یاد میکنی، برو و اگر میتوانی مبارزه مسلحانه بکن، مگر کسی جلوی تورا گرفته است؟ دون کیشوت، آنوقت که رژیم دستش زیر تیغ جنگ نیز بود آن بلا را سرت آورد، حالا که هم خودت و هم اسرای مغزشویی شده مجاهد پیرو فرتوت نیز شده اند و رژیم نیز به هزاران سلاح و تجهیزات و اطلاعات مسلح شده است، چه غلطی میتوانی بکنی؟
اما واقعیت تحلیلی مسعود و مریم رجوی و آنچه از پدیده سرنگونی رژیم کنونی بدان معتقدند را باید از یکطرف به رویکردشان به،
الف: اتحاد و گفتگو و اعتلاف با دیگر گروهها و آپوزیسیون و مهمتر از آن حمایت واقعی از جنبش های داخل کشور،
ب: سرکوب مطلق درون تشکیلاتی اعضا و کادرهایی که تنها ابزار مبارزاتی هستند، و قطع مطلق آنها از جهان خارج.
ج: بعلاوه به آویختن به آمریکا و سناتورها و جنایتکارترین جناحهای نئوکان آن با دعوت از آنها با پرداخت هزاران هزار دلار به سخنرانی برایشان و درخواست بمباران و حمله آمریکا به ایران و تشدید تحریمها علیه کشور که تنها مردم ایران را هدف قرار میدهد، باید شناخت.
این سه پدیده قهر مطلق با مردم و آپوزیسیون داخل و خارج و تبدیل مجاهدین مبارز به فراریان و پیوستگان به رژیم، و اقبال نشان دادن به آنچه رجوی امپریالیسیم خونخوار میخواند، نشان میدهد بطور مطلق هیچ امید و تحلیل که مبتنی باشد به تحولات در ایران و… به پیروزی و سرنگونی رژیم بدست مردم ندارد و تنها راه حل سرنگونی را توسط نیروهای خارجی با حمله نظامی مثلا آمریکا میسر میداند. که تمامی مردم ایران بویژه جوانان و زنان سلحشور ایران و همه ایران دوستان و میهن پرستان و نیروهای چپ و ملی و… آنرا منفورترین و ضد ایران وایرانی ترین رویکرد به تحولات ایران میدانند. که مسعود و مریم رجوی و بعضی از وابستگان مشکوک سلطنت طلب آنرا نمایندگی میکند.
داوود باقروند