ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
برنده اصلی و بازندگان جنگ غزه
قبل از هفتم اکتبر2023 تقریبا جهان متقاعد شده بود که نتانیاهو توانسته با به فراموشی سپردن مسئله فلسطین، خاورمیانه ای با ثبات ایجاد کند و مشکل عمده ای در آن وجود ندارد. حماس در 7 اکتبر با حمله خونینی که صورت داد خاورمیانه زیرو رو و جهان را از خواب خوش نادیده گرفتن حقوق ملتی بیدار نمود.
میخواهیم به تجزیه و تحلیل این مناقشه و برندگان و بازندگان اصلی آن در منطقه بپردازیم. و اینکه چرا ایران برنده اصلی و اسرائیل و آمریکا بعنوان شریک اسرائیل بازندگان این مناقشه اند.
ابتدا به بررسی شورش مسلحانه داخلی در درون “اسرائیل بزرگ” یعنی شورش فلسطینیان غزه بعنوان ساکنین منطقه تحت اشغال اسرائیل علیه آن کشورمیپردازیم. و سپس به مناقشه بین ایران، اسرائیل (و طبعا آمریکا بدلیل نقش پدرخواندگی او درحمایت بی قید و شرط از اسرائیل) که درجریان کشتار فلسطینان، اسرائیل با بمباران کنسولگری ایران در دمشق به آن دامن زد خواهیم پرداخت.
میخواهیم ببینیم نقش آفرینان اصلی این درگیریها امروزه بعد از تقریبا هشت ماه که از حمله و کشتار یکروزه حماس در اسرائیل و بعد از نسل کشی ادامه دار اسرائیل در غزه و حواشی آن همچون بمباران کنسولگری ایران در دمشق گذشته، در کجا ایستاده اند. برندگان و بازندگان نسبی و مطلق آن در میان فلسطینان، ایران، اسرائیل و آمریکا کدامند؟
ادعای نگارنده این است که، تا این لحظه اسرائیل بازنده اصلی این مناقشه بوده و هیچ چشم اندازی نیز از خروج او از این بحران نیست، بعلاوه اینکه بازنده دوم این مناقشه هرچند نه به اندازه اسرائیل، آمریکاست. ودر نهایت برنده این مناقشه ایران است. البته نه برنده قطعی بلکه نسبی.
ترکیب جغرافیایی و جمعیتی منطقه
منطقه اسرائیل بزرگ شامل “ منطقه سبز اسرائیل + نوارغزه+ کرانه باختری+ بلندیهای جولان“، است.
منطقه سبز اسرائیل همان منطقه ای است که قبل از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل در دست اسرائیل بود. اما اسرائیل در جریان جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ “نوارغزه+ کرانه باختری+ بلندیهای جولان “ را نیز اشغال نمود که در قطعنامه های سازمان ملل به “سرزمین های اشغالی” شناخته میشود.
اسرائیل معتقد است که اسرائیل بزرگ باید تماما تحت تسلط خودش بعنوان یک دولت یهودی بنیان باشد. از طرفی نیز همین منطقه با شعارهایی که در تظاهرات حمایت از فلسطین نیز در آمریکا و … شنیده شده منطقه ای است که حماس نیز معتقد است باید تحت تسلط فلسطینان باشد. در منطقه اسرائیل بزرگ حدود هفت میلیون فلسطینی (اعم از مسلمان و مسیحی و دروزی و..) و هفت میلیون یهودی زندگی میکنند. باچنین ترکیب جغرافیایی و جمعیتی چندین دهه است که بعنوان کانون آشوب و جنگ شناخته میشود و اسرائیل و حامیان آن که این منطقه را در دست دارند از حل نهایی مناقشات آن عاجز مانده اند. نگاهی می اندازیم به اینکه اسرائیل چه طرحهایی را در اسرائیل بزرگ جهت پیاده کردن دارد و یا پیاده کرده است.
اول: راه حل، یک کشور دمکراتیک در اسرائیل بزرگ،
دولت مردان اسرائیل میدانند که اگر اسرائیل راه حل یک کشور دمکراتیک را بپذیرد، دیگر یک دولت یهودی بنیان که هدف صهیونیستهاست نخواهد بود. چرا که اگر به آمار جمعیتی بین فلسطینان، مسیحیان و دروزیهای و … و یهودی ها در اسرائیل بزرگ توجه کنید اگر نه امروز، در چند سال آینده تعداد فلسطینان و بقیه چنان افزایش خواهد یافت که یهودیان در اقلیت قرار میگیرند. و در یک دمکراسی آزاد از نیروی مسلط سقوط میکنند.
طبق آمار رسمی، رشد جمعیتی یهودیان 19.1 درهر 1000نفر است، درصورتیکه این رقم برای فلسطینان23.4، برای مسیحیان 13.3 و برای دروزیها 15.8است. این آمار رشد جمعیتی چنان در کوتاه مدت علیه اسرائیل دگرگون کننده است که هرگز حاضر به تشکیل یک دولت دمکراتیک در اسرائیل بزرگ نیست. چرا که اسرائیل بدنبال تشکیل یک دولت یهودی است که بقیه ساکنین آن با مذهبی غیر یهودی نباید حقوق برابر یا یهودیان داشته باشند. همانطور که اعراب ساکن منطقه سبز علیرغم اینکه حق رای دادن دارند دارای حقوق برابر با یهودیان نیستند. این همان دولت آپارتایدی است که حتی یهودیان دمکرات و نهادهای حقوق بشری اسرائیل و بین المللی از آن نام میبرند.
دوم: راه حل، دو دولت مستقل
این راه حل نیز چه بعد از هفتم اکتبر و حتی قبل از آن از نظر امثال نتانیاهو و دیگر سران اسرائیل مطلقا قابل قبول نبوده و نیست. چرا که به معنی خروج اسرائیل از تمامی سرزمین های اشغالی است. اگر قرار بود چنین کند از سال 1967 که آن را اشغال کرده تا بحال مناطق اشغالی را تخلیه کرده بود. درصورتیکه طی 57سالی که از اشغال مناطق اشغالی میگذرد اسرائیل بقیمت کشتار دهها هزار فلسطینی که برای بهبود شرایط اسفبار کمپ های اسارت بار خود و خروج اسرائیل از سرزمین هایشان در انتقاضه های یک و دو و… مبارزه میکرده اند، با زیرپا گذاشتن تمامی قطعنامه های سازمان ملل و شورای امنیت با حمایت بی قید و شرط آمریکا، به شهرک سازی و کوچ اجباری فلسطینیان و اسکان یهودیان در مناطق اشغالی ادامه داده است.
سوم: راه حل دولت آپارتاید در اسرائیل بزرگ
این همان وضعیتی است که امروز در اسرائیل بزرگ حاکم است. گزارشات سازمانهای مستقل بین المللی همچون عفو بین الملل، دیدبان حقوق بشر و نهادهای حقوق بشری داخلی اسرائیل با جزئیات کاملی از سوء رفتار و قوانین وضع شده توسط اسرائیل طی چندین دهه علیه ساکنین اسرائیل بزرگ منتشر و جهانی گردیده است، بخوبی و آشکارا نشان میدهد که امروز اسرائیل عملا یک دولت آپارتاید است. این دولت آپارتاید تحت حمایت آمریکا و لابی های قدرتمند در آمریکا توانسته است طی شش دهه دوام آورد.
چهارم: پاک سازی قومی (فلسطینیان در غزه) ethnic cleansing [1]این واژه در دیکشنری به معنی پاکسازی قومی، اخراج انبوه یا کشتن اعضای یک گروه قومی یا مذهبی در منطقه توسط افراد دیگر تعریف شده است.
اسرائیل-نتانیاهو و یهودیان تندرو بدنبال پاکسازی فلسطینان از غزه و کرانه باختری هستند. که کابینه جنگ اسرائیل این روزها مشغول پیاده کردن آن است. تا از این طریق بتوانند در اسرائیل بزرگ حاکمیت مسلط یهودیان را به اجرا بگذارند. و خود را از یک دولت آپارتاید خارج کند. این البته به معنی کشتار همه فلسطینان نیست بلکه نابودی آنها تا چنان مرحله ای که به هیچ وجه در آینده نیز نتوانند به جمعیت مسلط تبدیل شوند. از این رو بود که بعد از حمله حماس ابتدا تلاش کرد آنها را وادار به رفتن به صحرای سینای در مصر نماید، که نه فلسطینیان پذیرفتند که بروند و نه مصر حاضر شده آنها را بپذیرد. در مقابل اسرائیل تحت پوش نابودی حماس در حال نابودی کامل ساکنین غزه و غیر قابل زیست کردن آن منطقه است تا شاید به هدف کوچ اجباری فلسطینان به مصر برسد.
با پاکسازی قومی فلسطینان درواقع اسرائیل میخواهد بطور کلی صورت مسئله فلسطین را از صحنه سیاسی اسرائیل پاک کند. هدفی که قبل از هفتم اکتبر 2023از طریق طرح ابراهیم در منطقه خلیج فارس دنبال میشد و به مراحل نهایی رسیده بود. طوریکه همگان فکر میکردند در نهایت با پذیرش و ورود عربستان به طرح ابراهیم بصورت قطعی در خواهد آمد، و عملا مسئله فلسطینان به فراموش سپرده خواهد شد.
گذشته ازبمباران بیمارستانها، مدارس، حتی مدارس سازمان ملل، اردوگاههای امن اعلام شده، درونی ترین، قویترین و جاری ترین شاهد هدف ضد بشری پاکسازی فلسطینیان توسط اسرائیل را میتوان دردرجه اول اقدام ننگین و شرم آور کنگره آمریکا در تحریم دادستان و دادگاه بین المللی کیفری بخاطر درخواست حکم دستگیری نتانیاهو و وزیر دفاع او است، با این استدلال که فردا ممکن است فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی آمریکا که آنها نیز به همان شغل نتانیاهو چه بعنوان شریک جرم و چه در مناطق دیگر جهان مشغولند مجرم شناخته شوند، دانست و دیگری در تهدید به استعفای رقیب نتانیاهو آقای بنی گانتز در 19ماه می 2024مشاهد کرد که گفت:
“در صورتی که نتانیاهو طی سه هفته نتواند طرح خود را برای بعد از پایان جنگ برای غزه اعلام کند استعفا خواهد داد”.
نتانیاهو جوابش این بود که:
“گانتز بجای اینکه به حماس اولتیماتوم بدهد به من التیماتوم داده است”.
این امر حتی توسط بالاترین مقامات نظامی اسرائیل نیز مطرح شده که طرح سیاسی بعد از پایان درگیریها برای اداره غزه چه خواهد بود؟ بنی گانتز میداند که چون نتانیاهو نمیخواهد به پاکسازی قومی اعتراف کند در بن بست قرار دارد. اگر اعلام کند بلافاصله توسط دادگاه بین المللی کیفری دستور دستگیریش مسجل میشود، و دست آمریکا در دو دوزه بازی حمایت از اسرائیل کاملا بسته میشود و در داخل اسرائیل نیز همه چیز را میبازد. اینگونه است که گرسنگی دادن و جلوگیری از رسیدن آب و برق و دارو و غذا و رسیدگی پزشکی و کشتار پزشکان و…توسط اسرائیل قابل فهم میشود. و اینکه چرا ناظران بین المللی و بویژه دادگاه بین المللی کیفری و دادستان آن روی نسل کشی توسط اسرائیل-نتانیاهو و وزیر دفاعش قطعی شده اند.
شرایط قبل از 7اکتبر 2023
الف: زندان روبازی بنام نوار غزه
حالا ببینیم قبل از هفتم اکتبر وضعیت در غزه چگونه بود. دولت اسرائیل تا قبل از سال 2015 شهرک نشینان یهودی را در نوار غزه نیز همچون کرانه باختری مستقر میکرد. انتقاضه اول در1987 شروع و در 1991 با 3000کشته درمیان فلسطینیان و 160کشته در میان اسرائیلیان آرام شد ودر1998به پیمان اسلو منجر گردید. انتقاضه دوم که در سال 2000شروع شد، در نهایت آریل شارون قصاب معروف اسرائیلی و نخست وزیر وقت مجبورشد جهت تمرکز روی گسترش شهرک نشینین در کرانه باختری به خارج کردن شهرک نشینان اسرائیلی و نیروهای اسرائیل از نوارغزه تن بدهد. اینگونه غزه را به زندان روبازی تبدیل نمود که از همه طرف در محاصره اسرائیل بود. بدنبال تحولات سیاسی و انتخابات درونی فلسطینیان، حماس کنترل امور داخلی غزه را بدست گرفت.
ب: به فراموشی سپردن طرح صلح اسلو
از سال 2015 تا هفتم اکتبر2023 اسرائیل و جهان فکر میکردند که توانسته اند با به بن بست کشاندن همه مذاکرات اجرای طرح صلح اسلو وضعیت را در کنترل خود داشته باشند. یعنی جهان پذیرفته بود که فلسطینان ساکن غزه در زندانی روباز گرفتار بمانند. فلسطینان کرانه باختری نیز بتدریج به اشغال شهرک نشینان یهودی در آید. اینگونه طرح صلح اسلو بین اسرائیل و فلسطین نیز با بی تفاوتی دولتهای عرب بعنوان حامیان دولتی حقوق فلسطینان نه تنها به کناری گذاشته شده بود، بلکه با اجرای طرح ابراهیم و عادی سازی روابط دولتهای عرب با اسرائیل حقوق فلسطینان و مسئله فلسطین به فراموشی سپرده میشد.
جـ: جری شدن اسرائیل علیه ایران
علاوه بر اینها، در چند سال منتهی به هفتم اکتبر 2023 اسرائیل نه تنها توانسته بود براساس طرح ابراهیم در کشورهای عرب جنوب خلیج فارس مستقر شود، حتی با جمهوری آذربایجان مخفیانه وارد همکاری گردد، به دولت خودگردان کردستان عراق نزدیک شده و مقرهایی را در آنجا برقرار نماید. تا حدی که توانست با دراختیار گرفتن مرزهای ایران با کردستان عراق و جمهوری آذربایجان، و عوامل نفوذی داخلی، در داخل خاک ایران هر اقدام تروریستی و عملیات جاسوسی و … که میخواست صورت بدهد و کسی نمیتوانست بگوید بالای چشمت ابروست. اینگونه بود که اسرائیل با دمش گردو می شکست.
د: رابطه حماس و نتانیاهو.
تا قبل از هفتم اکتبر شرایط چنان بود که نتانیاهو و دولتش از اینکه حماس غزه را اداره میکند، بسیار بسیار راضی و خوشحال بنظر میرسید. تا جایی که نتانیاهو تمام تلاشش را میکرد که حماس بخوبی تامین مالی گردد و بتواند بخوبی غزه را اداره کند. تا اینگونه حماس را در مقابل محمودعباس رئیس دولت خودگردان در کرانه باختری تقویت کند. صدها گزارش از جمله توسط روزنامه های اسرائیلی جروسلم پست از قول نتانیاهو تیتر میزدند که:
“نتانیاهو: تامین مالی حماس قسمتی از استراتژی شقه کردن فلسطینان است”
جوزف بورل وزیر خارجه اتحادیه اروپا نیز اعلام کرد:
“اسرائیل حماس را برای تضعیف مقام فلسطین به رهبری حزب فتح ایجاد و تامین مالی کرد”
. روزنامه هاآرتس اسرائیل تاریخچه ای از اتحاد نتانیاهو و حماس را منتشر کرد. در لینک های زیر نمونه هایی از صدها گزارش از این دست را میتوان مطالعه کرد.
For years, Netanyahu propped up Hamas. Now it’s blown up in our faces | The Times of Israel
تمامی گزارشات حاکی از این بود که نتانیاهو به خیال شکاف در میان فلسطینیان درحال تقویت هرچه بیشتر حماس است.
چرا نتانیاهو باید بدنبال تقویت حماس در بین گروههای فلسطینی باشد؟
جواب در این است که محمود عباس رئیس منطقه خودگردان کرانه باختری بشدت بدنبال راه حل دو دولت مستقل فلسطینیان و اسرائیل است. ولی حماس در گذشته مخالف دو دولت بوده و بدنبال استقرار فلسطینیان از “رودخانه تا دریا” یا همان “اسرائیل بزرگ” میباشد. با حمایت نتانیاهو از حماس او عملا فلسطینیان را شقه و محمود عباس را تضعیف میکرد یا فکر میکرد که تضعیف میکند. تا بتواند سرکوب فلسطینان را بخاطر اینکه حماس خواهان نابودی دولت اسرائیل است را توجیه کند.
تا جائیکه نتانیاهو شخصا طی نامه ای که روزنامه تایمز اسرائیل با چاپ نامه او به امیر قطر افشاء کرد که در آن از امیر قطر خواسته بود که سالیانه میلیونها دلار به حماس کمک کند. تمامی این اقدامات مانع از این نمیشد که، هر از گاهی نیز غزه را بمباران کند و صدها فلسطینی را به بهانه های مختلف بکشد تا به همه و از جمله حماس گوشزد کند فراموش نکنید که در زندان روباز غزه تحت کنترل اسرائیل هستید و نباید دست از پا خطا کنند.
اینگونه بود که درکرانه باختری شهرک نشینی یهودیان مرتب گسترش می یافت، غزه نیز بصورت زندان روبازی توسط اسرائیل در محاصر بود و با پیشبرد طرح ابراهیم، هم اسرائیلیان و هم جهان غرب و اعراب متقاعد شده بودند که اسرائیل توانسته مسئله فلسطین را به فراموشی بسپارد. مهمتر اینکه توانسته چنان قدرت بازدارندگی از اسرائیل را به نمایش بگذارد که میتواند هر روز درداخل ایران بلحاظ نظامی و اطلاعاتی ترک تازی کند، روزانه سوریه و لبنان را بمباران نماید و کسی جرات واکنش علیه اسرائیل را نداشته باشد.
حمله هفتم اکتبر2023
واضح است که شوک ناشی از حمله موفق و تاریخی حماس در هفتم اکتبر وقتی رخ داد، همه آسمان خراشهای قدر قدرتی نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی که اسرائیل، از طرح “به فراموش سپردن مسئله فلسطین”، “یکه تازی نظامی-امنیتی و اطلاعاتی-عملیاتی در منطقه” گرفته تا “اجرای طرح سیاسی-استراتژیک ابراهیم”، برساخته شده طی سالهای اخیر را بر سرشان آوار نمود.
در اینجا قصد قضاوت در مورد ماهیت حمله حماس نیست، هرچند در هر مناقشه نظامی آسیب رساندن به غیر نظامیان بویژه زنان و کودکان و افراد سالمند، توسط هر کس که باشد محکوم است. در این مطلب فعلا صرفا به تحلیل و روشن کردن قضایا و نتایج تحولی تحت نام حمله هفتم اکتبر و سپس نسل کشی اسرائیل در فلسطین در پاسخ به حمله حماس میپردازیم.
طبعا هم حماس و هم دیگر بازیگران فلسطینی بسیار آگاه بودند که همچون هفت دهه گذشته اسرائیل براساس “استراتژی بازدارندگی برتری هولناک” در پاسخ به هر یک کشته اسرائیلی توسط فلسطینان با حداکثر شقاوت و وحشیگری چنان پاسخ نابودکنندای با بمباران فلسطینان و کشتار آنها میدهد که کسی جرات حمله به اسرائیل را نداشته باشد، اینبار نیز بعد از هفتم اکتبر همان روش را پیش گرفت.
سوالی که باید برای درک بهتر شرایط بعد از حمله اکتبر از خود بکنیم این است که اسرائیل با آوار شدن آسمان خراشهای استراتژیکِ سیاسی-نظامیش بر سرش، بدنبال چیست و یا بدنبال چه میتواند باشد؟
آنچه اسرائیل علنا اعلام کرده، و در یک جنگ بنظر منطقی میرسد، اهدافش شامل:
الف، شکست و نابودی حماس.
ب، بازپس گیری گروگانها از حماس است.
اما آنچه بعد از یک ماهی که از حمله اسرائیل گذشت و با کشتاری که روزانه از زنان و کودکان و نابودی بیمارستانها، زیرساختها، گرسنگی دادن، کشتار کمک رسانان سازمان ملل و…در تمامی رسانه های جهان بعنوان هدف اصلی اسرائیل گزارش میشود، پاکسازی قومی فلسطینان توسط اسرائیل است که در حال انجام است. که حتی آمریکا و اروپا و دادگاه بین المللی کیفری نیز بشدت اقدامات اسرائیل را محکوم کردند.
در مورد هدف نابودی حماس اما نه خود اسرائیلیان بلکه هیچ یک از کارشناسان مسائل بین المللی نیز هدف نابودی حماس را جدی نگرفتند. طوریکه بعد از هشت ماه کشتارو بمباران و پاکسازی شمال غزه وقتی اسرائیل به رفح در جنوب غزه حمله کرد، رزمندگان حماس از شمال غزه شروع به مبارزه کردند و چند اسیر از سربازان اسرائیلی گرفتند.
هدف دوم باز پس گیری گروگانها نیز با شکست کامل مواجهه شده طوریکه مجبورشده اند با حماسی که قرار بود مانند مورچه با ریختن میلیونها تن بمب طی هشت ماه گذشته توسط اسرائیل نابود گردد، بعنوان طرف اصلی مذاکره در سطح بین المللی و به نمایندگی آمریکا وارد مذاکره شوند تا بخشی از گروگانها را پس بگیرند.
پاکسازی قومی فلسطینان
اما چرا باید پاکسازی قومی صورت بگیرد و چرا اسرائیل پیه آنرا بتن مالیده است. آنهم به قیمت در افتادن ظاهری با آمریکا و باختن اعتبارش درجهان و محکومیت های سازمان ملل و شورای امنیت و دادگاه بین المللی کیفری و بین همه مردم جهان تا حدی که براساس گزارش روزنامه جروسلم پست اسرائیل “اکثریت دمکراتهای آمریکا معتقدند که اسرائیل درحال نسل کشی در غزه است”
کلید پاسخ خلاصه به این سوال در مُهر دولت آپارتایدی خوردن اسرائیل حتی توسط ارگانهای حقوق بشری داخلی اسرائیل طی سالیان گذشته نهفته است. برای خروج از یک دولت آپارتاید تنها راه اسرائیل نسل کشی فلسطینیان و پاکسازی قومی در غزه است. بعلاوه با شکستِ نابودی حماس، نسل کشی تنها راه باقی مانده احتمالی نابودی حماس برای اسرائیل به نظر میرسد. چون با کشتار بیش از 35هزارفلسطینی و نابودی 80درصدی زیرساختها و خانه های غزه به اهدافش دست نیافته است.
اما قویترین دلایل هدف ضد بشری پاکسازی فلسطینیان توسط اسرائیل به گوشه رینگ انداختن نتانیاهو توسط بنی گانتز بود که خواست نتانیاهو طی سه هفته طرح خود را بعد ازپایان عملیات نظامی در غزه برای اداره آن منطقه اعلام کند والا استعفاء خواهد داد که جزئیاتش در فوق نیز آمد.
رسیدن اسرائیل به هدف پاکسازی قومی با کشتار دهها هزار فلسطینی بعلاوه غیرقابل زیست نمودن غزه و ادار کردن باقی مانده فلسطینیان به ترک غزه ، مثلا رفتن به صحرای سینا در مصر، برای کابینه جنگ نتانیاهو تنها راه خلاص شدن از حماس در غزه و نجات اسرائیل از یک دولت آپارتاید است. هرچند درصورت عملی شدن آن فلسطینیان رانده شده آنگونه که دولت مصر نیز تاکید کرد از صحرای سینا به سراغ اسرائیل خواهند رفت و مناقشه اسرائیل و فلسطین پای فعال سومی بنام مصر نیز خواهد یافت که از بحث ما خارج است.
البته پاکسازی قومی توسط اسرائیل امری مسبوق به سابقه است، در سال 1948 قسمت های بسیار بزرگی از مناطق از فلسطینیان پاکسازی شد. ولی چون آن زمان اینترنت و اطلاع رسانی شبکه های اجتماعی همچون تیک تاک نبود تا جزئیات جنایات علیه فلسطینیان را به سمع و نظر جهانیان برساند. از این روست که اسرائیل از آمریکا خواست تیک تاک را در آمریکا متوقف کند. با سکوت رسانه ای اسرائیل توانست با همکاری غرب و سکوت اعراب و تبلیغات علیه فلسطینیان برآن سرپوش بگذارد.
بهم خوردن تعادل علیه اسرائیل در باتلاق غزه
همه اینها نه تنها در نتیجه شکستِ نابودی حماس، شکست بازپس گیری گروگانهای اسرائیلی نزد حماس و شکست پاکسازی قومی فلسطینان بوده است، بلکه اسرائیل در باتلاق غزه گیر کرده است.
چرا باتلاق؟
- به این دلیل که آریل شارون که بسیار بسیار دست راستی تر و افراطی تر از نتانیاهو بود در سال 2015 از غزه خارج شد ولی دوباره اسرائیل با محدودیت های انسانی و … که دارد مجبور شده به غزه بازگردد. اداره نظامی غزه یعنی درگیریهای روزانه ارتش اسرائیل با جوانان فلسطیین در نتیجه تبدیل شدن آن به معظل سیاسی در درون اسرائیل.
- نسبت به 2015 امروزه علاوه بر چالشهای کرانه باختری، حزب الله در شمال اسرائیل از شروع درگیریها بطور فعال وارد درگیری نظامی شده و شمال اسرائیل را شبانه روز درحمایت از حماس موشک باران میکند. طوری که بین 60 تا 100هزار اسرائیلی از منطقه شمالی اسرائیل در مناطق جنوبی تر اسکان موقت داده شده اند. توجه کنید که حزب الله امروزنسبت به سال 2015 با 150هزار موشک و پهپاد و … صدها برابر حماس بلحاظ نظامی قویتر شده است. و”استراتژی بازدارندگی برتری هولناک” اسرائیل کارآیی اش را از دست داده است.
- علاوه بر آن حوثی ها از یمن نیز علیه اسرائیل و در حمایت از حماس وارد جنگ شده و برای اولین بار توانستند موشک هایشان را از گنبد آهنین اسرائیل عبور کرده و به هدف بخورند.
- به تمام و کمال در غزه درگیر حماس بعنوان ضعیف ترین دشمنش میباشد که با هشت ماه بمباران به هیچ نتیجه ای نرسیده.
- حماسی که در ابتدای جنگ، با سرازیرشدن شتابان سران غربی به اسرائیل پیام هرچه زودتر اینها را نابود کنید و هرچه سلاح و مهمات و اطلاعات و نفر میخواهید در اختیارتان میگذاریم امروز به چنان سطحی ارتقاء یافته است که تبدیل به طرف حساب اصلی مذاکرات صلح بین اسرائیل و آمریکا از یکطرف و مصر و قطر از طرف دیگر گردیده.
- اسرائیل عملا از شمال توسط حزب الله، جنوب توسط حماس و شرق کرانه باختری در محاصر و با حوثی ها از دور درگیر است.
و هیچ خبری از استراتژی “استراتژی بازدارندگی برتری هولناک” اسرائیل نیست و دیگر نمیتواند مهاجمین را با یک حمله برق آسای نابود کند. گنبد آهنین او نیز تنها با دخالت مستقیم آمریکا، انگلیس، فرانسه، اردن، عربستان و…. فقط نگذاشت در مقابل حمله موشکی ایران به ویرانه تبدیل شود، نه اینکه مهاجم و مهاجمین را چنان بکوبد که دیگرتوان حمله ای را نداشته باشند.
نتیجه اینکه
الف، اسرائیل نه تنها به هیچکدام از اهدفش علیه حماس نرسیده بلکه حزب الله و حوثی ها را نیز علیه خودش فعال کرده است.
ب، آبرویش را در جهان بیش از پیش از دست داده است.
ج، طرح های ابراهیم با کشورهای عربی از بین رفته است.
د، مردم اسرائیل با سیاستهای اسرائیل امنیت خود را از دست داده و شروع به مهاجرت به اروپا کرده اند. به نوشته دویچه وله آلمان، از شروع سال 2024 تعداد 6900 اسرائیلی درخواست شهروندی آلمان را کرده اند. که شورای مرکزی یهودیان آلمان آنرا نتیجه جنگ غزه قلمداد کرده اند.
هـ، دادگاه بین المللی کیفری علیه اسرائیل حکم احتمال نسل کشی فلسطینیان را صادر کرد. اسرائیلی که خود را قربانی نسل کشی نازیها جا انداخته بود، امروزه توسط اکثریت مردم جهان و بویژه آمریکا خود در حال نسل کشی فلسطینیان است. طوریکه طی حکمی دادگاه بین المللی کیفری دستور توقف حملات را صادر کرد که اسرائیل به هیچکدام گردن نگذاشته است.
و، دادستان دادگاه بین المللی کیفری درخواست حکم دستگیری نتانیاهو و وزیر دفاع او را بخاطر نسل کشی نمود.
ز، آمریکا مجبور شد در یک آبرو ریزی دیگر تاریخی، دادستان و دادگاه بین المللی کیفری را برای نجات نتانیاهو و وزیر دفاعش از حکم قضایی دستگیری تحریم کند. چرا که صدراعظم آلمان اولاف شولتز اعلام نمود، اگر این حکم صادر شود، به محض ورود نتانیاهو به آلمان او دستگیر خواهد کرد.
ایران و اسرائیل و آمریکا
همه شاهد بودند که تا اول آوریل 2024 جنگ بین اسرائیل و حماس محدود به درگیریهایی با حزب الله و حوثی ها بود. اما درگیریهای ایران و اسرائیل و حتی آمریکا جنگی در سایه بود. نکته کلیدی این است که بدانیم نه آمریکا و نه ایران هرگز نخواسته اند که درگیریهای اسرائیل با ایران به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود. برعکس اسرائیلی ها هرآنچه در توان داشته اند کرده اند تا ایران را با آمریکا وارد درگیری اسرائیل با ایران بکنند.
بمباران کنسولگری ایران در دمشق
با گرفتار شدن اسرائیل در باتلاق غزه، اسرائیل کنسولگری ایران در دمشق را در اول آوریل2024 بمباران کرد. تا شاید با تحریک ایران و ورود به جنگ با اسرائیل، آمریکا را به دفاع از خود در مقابله با ایران و در نتیجه یک جنگ تمام عیار بکشاند تا شاید بتواند از باتلاق غزه نجات یابد. هدفی که نه آمریکا درشرایط کنونی پیش از انتخاباتش و نه ایران نمیخواستند اسرائیل بدان برسد.اما آمریکا از این اقدام اسرائیل بسیار عصبانی شد و اعلام کرد از این حمله نه خبر داشته و نه در آن شرکت داشته است.
این اقدام ایران را وادار کرد که پاسخ مستقیمی به تجاوز اسرائیل بدهد. در 14 آوریل ایران با شلیک 200-300 موشک و پهپاد به سراسر اسرائیل حمله کرد. مستقل از نتایج نظامی این حمله، بسیار مهم است که بدانیم بین اول تا چهاردهم آوریل چه اتفاقاتی رخ داد.
آمریکا مجبور شد با تشکیل یک تیم مذاکره کننده از طریق میانجی هایی با ایران شروع به هماهنگی کند. تا حمله ایران به اسرائیل نه اینکه صورت نگیرد، بلکه، اولا حمله محدود باشد، آمریکا از قبل مطلع باشد، مناطق مسکونی هدف نباشد، فقط اهداف نظامی باشند. تا آمریکا و دیگر متحدین اسرائیل بتوانند از قبل برایش آماده شوند تا توان مقابله با حملات ایران را داشته باشند. اینگونه آمریکا مجبور شد بر سر حمله مستقیم ایران به اسرائیل با ایران وارد هماهنگی شود، تا درگیریها گسترش نیابد. یعنی استراتژی اسرائیل “اگر ایران به اسرائیل حمله کرد، آمریکا به ایران بطور نظامی پاسخ دهد” تبدیل شد به ” هماهنگی آمریکا با ایران برای زدن اسرائیل”.
بعلاوه در زمان پاسخگویی نظامی مستقیم ایران به اسرائیل یک خط مستقیم ارتباطی بین آمریکا و ایران از طریق عمان بر قرار شد که تضمین بیشتری باشد برای از دست خارج نشدن حمله پاسخگویانه ایران.
در مقابله با موشکهای ایران نه تنها این آمریکا بود که بطور گسترده ای با بکارگیری همه کشتی ها و پایگاههای نظامی و هواپیماهایش بعلاوه امکانات نظامی فرانسه، انگلیس، اردن، عربستان، و دیگر کشورهای منطقه درگیر مقابله گردیدند، تا توانستند به کمک اسرائیل بیایند تا صدمات به اسرائیل را به حداقل برسانند. آمریکا به تنهایی بیش از نیمی از موشکها را خنثی کرده بود.
از این حمله پاسخگویانه و محدود، ایران بعنوان قدر قدرت نظامی که گنبد آهنین اسرائیل توان مقابله با آنرا ندارد بیرون آمد، و در مقابل اسرائیل بشدت ضعیف جلوه کرد طوریکه جهان برای مقابله موشک های محدود ایران باید به کمکش می آمد تا نجاتش دهند.
نتیجه گیریها :
اینگونه بود که نه تنها اسرائیل نتوانسته بود با حمله به کنسولگری ایران در دمشق ایران و آمریکا را در صورت حمله تلافی جویانه به اسرائیل به جنگ وارد کند بلکه آمریکا مجبور شده بود اتفاقا برای حمله ایران علیه اسرائیل با ایران به هماهنگی بنشینند.
در تاریخ 19 آوریل اسرائیل با هدف قرار دادن یک سایت راداری ایران در اطراف اصفهان پاسخ داد. ایرانی که نه آمریکا، فرانسه، انگلیس، اردن، عربستان و… به کمکش نیآمده بودند. آمریکا به هیچ وجه وارد بازی اسرائیل برای پاسخگویی گسترده علیه ایران نشد، چون خواهان گسترش جنگ در منطقه و بویژه ایران نبود. از این رو به یک حمله بسیار بسیار محدود به یک سایت راداری در اطراف اصفهان بسنده کردند.
در ابعاد سیاسی نیز ایران قدر قدرت ظاهر شد، چرا که ضمن حمله مستقیم و گسترده به اسرائیل توانست ایران را از تمامی درگیری کنار نگهدارد و اسرائیل را از نزدیک(حزب الله، کرانه باختری، حماس) و دور(حوثی ها) مشغول ودر محاصره نگهدارد.
این درگیری هزینه استراتژیک مهمی برای اسرائیل بعنوان بازنده اصلی در حمله اش به ایران داشت. اما چرا؟
الف: غزه ای که آریل شارون از آن خارج شده بود، حماس مجبورش کرد که دوباره به آن برگردد تا در باتلاق آن گیر کند طوریکه هیچ چشم اندازی از امکان خروج از آن را نداشته باشد.
ب: اسرائیل همانطور که در التیماتوم بنی گانتز به نتانیاهو آمده هیچ راه حلی برای مسئله فلسطینیان غزه و مسئله اسرائیل و فلسطین ندارد. چون نه توانسته فلسطینیان را از آن بیرون براند بلکه با غیر قابل زیست کردن غزه دو میلیون فلسطینی که نمیخواهند غزه را ترک کنند روی دست اسرائیل و جهان غرب مانده است.
ج: استراتژی دفاعی اسرائیل نابود شده است. استراتژی دفاعی اسرائیل بر “تسلط و برتری کوبنده و نابود کننده درپاسخگویی نظامی در صورت مورد حمله قرارگرفتن” استوار بوده است.
یعنی اگر کسی جرات کند به اسرائیل حمله کند چنان پاسخی دریافت میکند که دیگر هیچگاه نتواند بفکر حمله ای علیه اسرائیل بیفتد. برای مثال در12جولای 2006 حزب الله به شمال اسرائیل حمله کردند و ضمن کشتن تعدادی از نظامیان اسرائیل یک نظامی را نیز اسیر کرده و بردند. اسرائیل با حمله بسیارگسترده ای پاسخ داد طوریکه حسن نصرالله دو ماه بعد گفت اگر میدانستم که چنین پاسخی میگیرم هرگز آن حمله را به اسرائیل نمیکردم. این استراتژی اسرائیل تا قبل از هفتم اکتبر بوده است. امروزه برای جهان آشکار شده است که این استراتژی نابود شده است. حماس، حزب الله، حوثی ها ماههاست که سراسر اسرائیل و منافع آنرا در دریاها و.. را مورد حمله قرار میدهند و اسرائیل نتوانسته آنها را متوقف کند. ایران نیز در پاسخ به حمله اسرائیل چنان حمله ای نمود که بدون کمک جهان قادر به دفاع از خودش نبود. حتی تمامی عملیات در غزه بدون کمک وسیع نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا عملی نبود.
د: در مقابل با دشمنانی محاصره شده همچون، حوثی ها که به موشک کروز و پهپاد مسلح شده اند، که علیرغم حملات آمریکا و انگلیس متوقف نشدند تا اینکه به درخواست جمهوری چین حوثی ها حملات را متوقف کردند. حزب الله نیز در این سالها به 150هزار موشک بالستیک، و… مسلح شده و چنان قدرتی یافته که هشت ماه است حملاتشان علیرغم بمبارانهای اسرائیل ادامه دارد و متوقف نمیشود. هفته گذشته عمده موشک ها و پهپاد های حزب الله از گنبد آهنین سابق عبور و مناطق شمالی را به آتش کشیدند، توان نظامی ایران که جای خود دارد.
توان اتمی اسرائیل نیز شاهدیم کارکردی بازدارنده ندارد. بویژه اگر در نظر بگیریم که اسرائیل در درگیری با حماس با یک بحران حاد درونی و شورش مسلحانه فلسطینیان تحت اشغالش مواجهه است. توجه دارید که چنین تعادل قوای جدیدی بعد از هفتم اکتبر که اسرائیل را از شمال و جنوب و از طرف حوثی ها محاصر کرده است، چه اثر روانی مخربی بر مردم اسرائیل که هرلحظه منتظر فرود آمدن موشکی است میتواند داشته باشد. اسرائیل هیچگاه در چنین شرایط آسیب پذیر دفاعی قرار نداشته است.
هـ: اسرائیل توسط کشورهایی چون آفریقای جنوبی، ایرلند، نیکاراگو، بلژیک، کلمبیا، ترکیه،مصر،مالدیو،مکزیک، و حتی اسپاینا بدنبال به دادگاه کشیدن اسرائیل بخاطر نسل کشی هستند. اخیرا در ادامه کشتار فلسطینان همین دادگاه حکمی قطعی در توقف حملات اسرائیل را صادر کرد، حتی دادستان همین دادگاه بین المللی درخواست بازداشت نتانیاهو را نموده.
در تمامی جهان بویژه آمریکا و اروپا دانشگاهی نمانده که علیه جنایات و نسل کشی اسرائیل با اعتراضاتشان دولتهایشان را به ستوه نیآورده باشند. افکار عمومی آمریکا بویژه در میان جوانان بطور گسترده علیه اسرائیل شده است. طوریکه 56% دمکراتهای آمریکا معتقدند که اسرائیل در حال نسل کشی است، 57% مردم آمریکا فکر میکنند اسرائیل درحال نسل کشی است، 27% گفته اند مطمئن نیستند و فقط 15% گفته اند نسل کشی نمیکند. اسرائیلی که خود را قربانی نسل کشی آلمان نازی میداند، حال بعنوان یک دولت یهودی، در جهان بعنوان نسل کش ظاهر شده است. یعنی نقاب مظلوم نمایی از چهره اش افتاده و یک دولت همچون نازیها از زیر نقاب بیرون زده است. هیچ چشم اندازی نیز فعلا برای اینکه این چهره اسرائیل ترمیم شود وجود ندارد. علیرغم اینکه همه حامیان غربی اسرائیل در کشورهایشان با اعمال شدیدترین رویکردهای قانونی و غیرقانونی ضرب و شتم دانشجویان و معترضین در جلوگیری ابراز محکومیت اسرائیل بخاطر کشتار فلسطینان و یا اعلام حمایت از فلسطینان با تهدید و اخراج و دستگیری و…و بستن فضای مجازی معترضان صورت داده اند نتوانسته راه بجایی ببرد.
و: سه کشور اروپایی اسپانیا، نروژ و ایرلند در یک رویکرد غیر متعارف دولت فلسطین را برسمیت شناختند.
ز: ایران توانسته علیرغم همه تلاشهای اسرائیل خود را از همه این مناقشات برکنار نگهدارد، و اسرائیل را درگیر نیروهای حامی خود در منطقه نگهدارد.
حـ: ایران با پاسخ قاطع و نظامی مستقیم به اسرائیل عملا خود را در منطقه و بطور خاص در بین مردم منطقه که از جنایات اسرائیل و بی عملی دولتهایشان، بویژه با حمایت غرب از اسرائیل در اوج خشم و نفرت هستند، قدرقدرت جلوه کرده است.
باخت آمریکا در این مناقشات
- آمریکا طی چهل سال گذشته تلاش کرده ایران را با حملات نظامی، تحریم، اقدامات سیاسی و بین المللی وادار به تغییر رفتار نماید، نه تنها به این اهداف نرسیده، بلکه ایران ضمن تغییر ندادن رفتار سیاسی اش، با گسترش توانمندی هایش طی این سالیان هرکجا که لازم دیده به حملات نظامی آمریکا پاسخ نظامی نیز داده است که در نوع خود در تاریخ کشورهای جهان سوم بی سابقه است.
- اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران او را وادار کرده تا به روسیه و چین نزدیک شود که تماما به ضرر آمریکا تمام شده است.
- در29ماه می 2024 رئیسجمهور ترکیه عضو ناتو با انتقاد از حمایت واشنگتن از رژیم صهیونیستی تصریح کرد که در حمله اسرائیل به رفح، دستان آمریکا نیز در این قتل عام، به خون مردم فلسطین آلوده است، که به ضرر آمریکاست.
- در یک اقدام رسوای تاریخی دیگر کنگره آمریکا دادگاه بین المللی کیفری و دادستان آنرا برای جلوگیری از صدور حکم دستگیری نتانیاهو و وزیر دفاعش تحریم نمود تا اینگونه حقوق بشر و قوانین بین المللی را برای هزارمین بار به خاک بسپارد. که به ظاهر سازی حقوق بشری آمریکا صدمه جدی ای وارد کرد.
- آمریکا که تلاش میکرد با حل و فصل شدن طرح ابراهیم بتواند خاورمیانه را به ثبات برساند و روی مواجهه با چین تمرکز کند، چنان در غزه به دام افتاده که چین عملا فراموش شده.
- ضعف و ناتوانی آمریکا در کنترل اسرائیل، و توان اثرگذاری آن بر مناسبات خاور میانه در این مناقشه بشکل بی آبرو کننده و بی سابقه ای بارز گردیده. علیرغم همه تلاشهای آمریکا برای اثر گذاری بر سیاست های اسرائیل چه با تهدید چه با تطمیع آنهم بعنوان بزرگترین حامی مالی و نظامی و اطلاعاتی آن، بطور کامل جهت توقف اسرائیل از ادامه کشتار در فلسطین بی خاصیت جلوه کرده است.
- آمریکا درست زمانی درگیر در باتلاق فلسطین شده است که جنگ اوکراین نیز با شدت و حدت بسیاری درجریان است و با بحران جدی تامین سلاح و مهماتی که اوکراین با آن مواجهه است و پیشرویهای نظامی روسیه در این جنگ طی ماههای اخیر، باتلاق دیگری است که آمریکا در آن گرفتار آمده است.
- درصورتیکه پوتین در حال گسترش روابطش با عربستان و بطور خاص در یک اتحاد با ایران وارد شده است.
- چه بسا مهمتر از روسیه، چین چنان در منطقه وارد شده و اثر گذار جلوه کرده است که میتواند به مناقشات سیاسی مهمی چون رابطه خصمانه عربستان با ایران خاتمه دهد. قراردادهای نفتی کلان با عربستان منعقد کند.
- جاییکه آمریکا نتوانست با بمباران، حوثی ها را متقاعد به ختم موشک باران کشتی های اسرائیل کند، چین چنان نفوذی یافته که با درخواست توقف توانست حوثی ها را به توقف حمله به کشتی ها متقاعد نماید.
References
1. | ↑ | این واژه در دیکشنری به معنی پاکسازی قومی، اخراج انبوه یا کشتن اعضای یک گروه قومی یا مذهبی در منطقه توسط افراد دیگر تعریف شده است. |