ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
اعتراضات آبان 98، “دیگی که برای من نمی جوشد، سرسگ توش بجوشد” مسعودرجوی: اجازه نخواهیم داد دیگران پیروز شوند
بقلم: داود باقروند ارشد
با تکیه بر پروپاگاندای گسترده ای که با هزینه های میلیون دلاری در طول چهار دهه گذشته به پیش برده شده است، دیگر آپوزیسون سیاسی و فعالین مدنی هم در خارج کشور و هم در داخل کشور را نه تنها به پشیزی نگرفتن و مورد بی اعتنایی قرار دادن بلکه همه آنها را عمله و مزدور رژیم و یا عمله بورژوازی خواندن و در بهترین شق مفتخوران و میوه چینان وفرصت طلبان که از خون “شهدای مجاهد” ارتزاق میکنند نامیدن و در مقابل خود را همواره تافته ای جدا بافته ای جا زدن، سیاست اصلی مسعود رجوی در زمینه مقابله و حذف جامعه سیاسی و مدنی ایران بوده است. این سیاست و رویکرد استبدادی و انحصارطلبانه بی حد ومرز تا جایی پیشرفته که شخص مسعودرجوی حتی “فتوای” حرام بودن فعالیت سیاسی در خارج از کشور را برای غیر از خودش راصادر کرد.
از همین روست که مسعودرجوی بعنوان رهبر عقیدتی—واژه معادل و زهرگرفته شده “ولایت مطلقه فقیه”—[1]معنای ولایت مطلقه فقیه: ولایت فقیه امتداد ولایت امامان معصوم و نبی خاتم صلی الله علیه و آله می باشد. یعنی همان ولایت تشریعی که به نبی خاتم ص و امامان معصوم از سوی خداوند اعطا شده است، در دوران غیبت برای فقیه عادل با کفایت ثابت است. در فقه؛ ولایت بر عده ای ثابت شده است مانند ولایت پدر و جد پدری بر فرزند کوچک (غیر رشید) یا دیوانه و یا کم عقل، در این موارد امور فرزند (دختر یا پسر) بر عهده پدرش یا جد پدری او است، که پدر و جد پدری با توجه به مصلحت فرزند امور او را اداره می کنند.همچنین ولایت وکیل بر موکل تا زمانی که موکل زنده باشد. موارد دیگری نیز ثابت است که در کتاب های فقهی ذکر شده است. پس اصل ولایت بر دیگران از ضروریات فقه اسلام است یکی از این ولایت ها، ولایت فقیه است.ولی بحث در این است که ولایت فقیه از باب ولایت پدر و جد پدری است یا از نوع ولایت به معنای سرپرستی و اداره شئون جامعه است؟آن چه مسلم است این است که همه فقیهان در اصل ثبوت ولایت فقیه اتفاق نظر دارند و اختلاف آنها در سعه و ضیق اختیارات ولی فقیه است که اگر اختیارات او را از نوع ولایت به معنای اداره امور جامعه بگیریم به همان معنای ولایت مطلقه می رسیم.ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزه اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح بیان می کند که، دامنه ولایت فقیه، محدود به عده خاصی مانند دیوانگان، سفیهان و … نیست بلکه نسبت به همه افراد و همه احکام و مطلق است. که اجرای فرامین و سیاستهایش برای “همه عالمیان” واجب است، همکاری سیاسی، اتحاد، و وحدت از موضع برابر با هر گروه و فرد سیاسی وحتی گفتگو و دیالوگ بعنوان وارد شدن در هر گفتمانی، حرام و مرز سرخ قرار گرفته است. و تا آنجا که به مسعود و مریم رجوی برمیگردد رابطه شان با دیگران رابطه ایست بین خدا و بندگان که احکامشان فقط قابل اجرا هستند و نه چرا و اما و اگر کردن. رجوی اجرا و پیشبرد این سیاست مطلقه در درون تشکیلات را با مغزشویی و سرکوب و در بیرون تشکیلات با پروپاگاندای پوشالی بر محورهای زیر استوار کرده است.
- حمایت گسترده داخلی، اما پنهان زیر پرده اختناق!!
- حمایت گسترده بین المللی، اما کرایه ای، بویژه در آمریکا!!
- توان گسترده نظامی، اما با ارتش سالخوردگان عقب افتاده!!
- توان گسترده جمع آوری اطلاعاتی از درون رژیم، اما با اطلاعات قرض گرفته شده از اسرائیل!!
- حمایت گسترده داخلی، اما پنهان زیر پرده اختناق!!
اعتراضات سراسری آبانماه امسال بسیاری پوشالبافی ها را از اساس بر هم ریخت، و آخرین میخ بر تابوت بسیاری گردید. شورای مدیریت گذار “نوبر جدیدی در خود آلترناتیو خواندگی” که مدیریتش مانند ادعای مدیریت جهان توسط محمود احمدی نژاد پوشالی است، هنوز اطلاعیه اعلام موجودیتش خشک نشده آنچنان اعتراضاتی را کلید زد! و مدیریت نمود! و به سرانجام رساند! که چشم جهانیان را خیره کرد!!! مسعودرجوی هم که چهل سال است ادعا میکند، نه مدیریت که برقلب و ضمیر مردم ایران خدایی میکند. اگرهم اعلان آن توسط قاطبه اهالی مردم ایران علنی نمیشود و نمیتوانند بگویند که عاشق و کشته و مرده “مسعود و مریم رجوی رهبران عقیدتی خود” هستند بدلیل اختناق حاکم است!!!
اما اعتراضات به جهانیان نشان داد که بعکس ادعای دروغین، اختناق موجود در ایران به هیچ وجه مانعی برای اینکه مردم بجان آمده شعارهای دلخواه خو د را بدهند نبوده ونیست. و اتفاقا از هر کسی و ناکسی جهت چزاندن و تخلیه عصبیت خود نسبت به رژیم اسم میبرند، الا شغالهای خود مدیر و رهبر و امام زمان و رئیس جمهور مقاومت خوانده هایی همچون مسعود و مریم رجوی و ارتش سالخوردگان عقب افتاده آن.
مهمتر اینکه خاموشی اعتراضات بدنبال سرکوب خونین آن نشان داد که آپوزیسیون خارج که خود با باد حرکت داخلی است که بحرکت در میآید، تا خود قادر باشند به حرکتی سامان بدهند، دوباره به خواب زمستانی رفتند تا بعد از تعطیلات سال نو و… با ” فلسفه تغاری بشکند و ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان” همچون رضا پهلوی در موج جدیدی از حرکتهای اعتراضی به موج سواری اقدام کنند.
البته جنبه مثبت تحرک بیشتر جامعه خارج از کشور در خیابانهای اروپا و آمریکا در حمایت از اعتراضات نسبت به موارد قبلی را نباید از نظر دور داشت هرچند با خودمحوری و تمامیت خواهی گروههای شرکت کننده که منجر به درگیریهایی در صحنه منجر شد، بی دردی آنها را نسبت به مردم ایران و تنها بدنبال منافع حقیر خود بودن را بیشتر به نمایش گذاشت.
اما واقعیت این است که، چه اعتراضان 1378 با شرکت دانشجویان و دانشگاهیان، چه اعتراضات 1388 با شرکت اقشار میانه و روشنفکران و هنرمندان، و چه در اعتراضات 1396 و 1398 با شرکت اقشار فقیر و تهی دست جامعه که برش طولی اقتصادی-اجتماعی از کلیت جامعه ایران در ابعداد کشوری را بنمایش گذاشتند. یعنی در این چند اعتراض به نوبت نمایندگان تمامی جامعه ایران شرکت کرده اند. با شعارهای داده شده در آن نیز، که هست و نیست رژیم را هدف قرار میداده، بطور آشکاری با بی اعتنایی مطلق به تشکل رجوی، جواز دفن هرگونه ادعای دروغین “حمایت زیر پوشش اختناق” را صادر نموده است. و بگفته خود مسعود رجوی: حیات و موجودیت او نیز منتفی است”
- حمایت بین المللی گسترده اما کرایه ای
هرچند که شورشهای آبانماه امسال ضربه تمام کننده ای بر فرق همه مدعیان توخالی چه داخلی و چه خارجی زد و دست خالی همه آنها را بسا بیشتررسوا نمود. اما سکوت جامعه بین الملل بویژه تاخیر موضعگیری آمریکا و اروپا و میزان محدود انعکاس اعتراضات در مطبوعات ورسانه ها، پتک محکمتری بود بر سر مسعودرجوی. فراموش نکنیم که همین یک سال قبل بود که رودی جولیانی و جان بولتن سال 2019 را سال استقرار رجویها در ایران در شو مریم رجوی اعلام کرده بودند ولی حالا که مردم در خیابانهای صدها شهر به جنگ تن به تن با نیروی انتظامی مشغول بودند خبری از این حمایتها نشد. و دروغین بودن همه حمایتهای بین المللی را مهر و موم نمود.
وقتی میتوان میزان مهلک بودن این ضربه وارده به مسعود و مریم را بهتر درک کرد که بیاد آوریم جان بولتنش ساقط شده، جولیانیش با اربابش در حال استیضاح و بن سلمانش برای رژیم پیام وحدت ارسال میکنند، مهمتر از آن بدنبال رژیم برای مذاکره به هردری میزنند. و همه پولهایی که به خورد سناتورهای پیشین و حاضرو.. داده است بر باد رفته باشد. بویژه که در قبال حمله پهبادی به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان نیز بخاری از ترامپ و حمایت بین المللی کرایه ای مسعودرجوی نه تنها بلند نشد که عربستان و امارات را نیز به مذاکره با رژیم ترغیب نموده است.
- توان گسترده نظامی (ارتش سالخوردگانِ عقب افتاده)
این بُعد پروپاگاندای مسعود و مریم رجوی اساسا نیازی به تحلیل و تشریح ندارد. بعد از خلع سلاح شدن توسط آمریکا، انتقال به لیبرتی و حالا به آلبانی در 5000کیلومتری کشور، تنها فعالیت چشمگیر ارتش آزادیبخش که اخبار سراسر جهان را پر میکند!! مرگ و میر سالخوردگان آن بدنبال سالها بیماریهای سخت و لاعلاج از طرفی و فرار جوانترهایشان از طرف دیگر است. غیر از این بقیه یا منتظر مرگ و یا بدنبال فرصت برای فرار هستند که در زندان اشرف 3 در حال خوردن و آشامیدن و تولید تناقض!! و نوشتن و خواندن آنها در جلسات مغزشویی روزانه هستند. آنهایی هم که توان نشستن دارند را به پشت 1700کامپیوتر جدیدا خریداری شد منتقل کرده اند تا توئیت های مریم رجوی را لایک کنند و به مخالفین فحاشی نمایند و یا پشت تلفن سیمای آزادی قربان صدقه خودشان بروند.
- توان جمع آوری اطلاعاتی از درون رژیم، اما با اسناد اسرائیل
رجوی سالها نان خود فروشی به اسرائیل را خورده است. آنهم با پذیرش افشای اطلاعات فعالیت اتمی رژیم که اسرائیل در اختیارش گذاشت. کاریکه سلطنت طلبها گرفتن اطلاعات از اسرائیل و استفاده افشاگرانه را بدلیل ماهیت ضد ایرانی و ضد ملی آن نپذیرفتند. رجوی البته همواره وانمود میکرد که اطلاعات را از کانالهای مردمی خودش کسب کرده است!! که جهان به این ادعا دروغین که بیشتر برای مخفی کردن چهره خیانت بار ضد ایرانی و همدستی با اسرائیل بود را صدها بار در رسانه های مشهور مانند نیویورک تایمز افشا کرده است.
هرچند منکر نمیتوان شد که رجوی در سالهای دهه 1360 میتوانست با تماس تلفنی از خارج طی صحبتهایی با مقامات و ادارات رژیم به اطلاعات محدودی دست یابد. که رژیم با کشف آن، بعد ها از همین کانال انبوه ضربه به مجاهدین زد. اما سه دهه است که رجوی مجبور شده جهت قدرت نمایی اخبار و اطلاعات جعلی را تحت عنوان اطلاعات از درون رژیم را بخورد مخاطب بدهد. که آن نیز به تف سربالایی با افشاشدن آن برایش تبدیل شده است. برای مثال عکس خانوادگی نگارنده را در منطقه جنوب تهران از فیس بوک علنی برداشته و بعنوان اطلاعات کسب شده از داخل در افشاگری علیه من بکار برد.
اما آخرین میخ بر تابوت توان کسب و جمع آوری اطلاعاتی پوشالی رجوی در همین روزها با دستگیری فردی بنام حمید نوری که به اظهار بعضی از زندانیان سابق مجاهد جان بدر برده از اعدامهای سالهای 1367 در آن دست داشته، که مبتکر دستگیری نیز جدا شده گان منتقد مسعودرجوی بوده اند است، که دراین مورد مفصلتر توسط نگارنده در (اینجا) و (اینجا) بدان پرداخته شده است. چرا که چهار دهه است رجوی با راه انداختن بنگاه خون فروشی مشغول به تجارت خون مجاهدین جهت ترور سیاسی مخالفین بیرونی و درونی و کسب وجهه تبلیغی سیاسی برای بقدرت رسیدن است. و لیست و کتاب نیز از محصولات خونی از انواع آن را نیز تولید کرده است و در بازار مکاره سیاسی تبلیغ و فروش میرساند. مهمترین محصول کارخانه خون ریزی و خون فروشی رجوی نیز کشتار 1367 است که یکی از دلایل و بهانه های مهم انجام این کشتار، دروغ مسعودرجوی قبل از حرکت برای عملیات فروغ جاویدان بود که اینگونه القاء نمود که با زندانیان داخل کشور نیز هماهنگ شده است تا آنها نیز همزمان با حمله نظامی از مرزها در داخل قیام کنند!!!
مسعودرجوی که خود را از موضع “ولی فقیه-رهبرعقیدتی” صاحب بلامنازع خون اعدامیهای 1367 میشمرد. ولی تا بحال هیچ اقدامی برای احقاق حقوق اعدامیها، دستگیری عاملین و… نکرده است. کاریکه مسعودرجوی با آن ادعای داشتن دستگاه گسترده، با آن توان مالی و … و ادعاهای نفوذ در تمامی ارگانهای رژیم، کاری که یکی دو جدا شده در حد توان خود انجام دادند و به دستگیری یکی از کسانیکه احتمال دارد دست در اعدامها داشته باشد منجر شده است را تابحال نتوانسته انجام دهد. اینکار جدا شدگان به قطع و یقین آخرین میخ را نیز بر پوشال بافی های توان اطلاعاتی دستگاه پوشالی عریض و طویل جمع آوری اطلاعات آن در داخل زد. چرا که اگر چنین توانی داشت و اگر مایل بود کاری کند تابحال کرده بود. این ورشکستگی واکنش دیوانه وار مسعودرجوی را بدنبال داشت که در (اینجا) بدان پرداخته شده است. طوریکه در اوج بلاهت و دجالگری طی اطلاعیه ای توسط کمیسیون ضد امنیت و تروریستی بدون صاحب شورای ملی مقاومت مدعی شده است رژیم خود یکی از عناصرش را آنهم بدست جدا شدگان از مجاهدین بدام انداخته تا اقدامات مریم رجوی را در دادخواهی از اعدامهای 1367 خنثی کند!!! استدلالهایی که فقط و فقط عقب مانده ترین نئاندرتالها را نیز فریب نمیدهد مگر بعضی از عقب مانده ترینهای مغز شویی شده درون تشکیلات که بدین منظور ها اساسا مغز شویی شده اند.
چاره اندیشی رجوی
همدستی با جلادان کشتار67 توسط مسعودرجوی
با میخهای تمام کننده اخیریکه به همه ابعاد پروپاگاندای رجوی در مدت اخیر خورده است و این زوج را نه تنها در چشم جهانیان بلکه حتی در چشم اعضای عقب افتاده خودش نیز تخریب کرده است. بفکر چاره اندیشی برای خروج از این بن بست دوگانه انداخت.
اما رجوی را نباید دست کم گرفت. رجوی سابقه طولانی در بن بست شکنی و خروج از بن بست دارد. در سالهای 1360 بعد از پاکسازی در داخل کشور با فروختن خودش به صدام برای خودش فرجه ای خرید(نگفتم). با آتش بس بین ایران و عراق با فاجعه فروغ جاویدان تلاش کرد با به کشتن دادن مجاهدین از بن بست خارج شود. اما چون همه از بین نرفتند وبال گردنش شدند. و بن بست در بن بست گردید، دست بدامن امام زمان شدن و طلاقهای اجباری شد. چون تمامی مجاهدین علیه این سیاست قرون وسطایی اعتراض کردند تحت فضای همسویی با واقعه تروریستی 11 سپتامبر با ترک همه شعارهای دمکراسی طلبی و آزادیخواهی و نفی زندان و شکنجه و… خود اقدام به دستگیری، زندانی، شکنجه کردن و حتی به قتل و حذف مجاهدین پرداخت و البته تا صدام بود، مدتی برای خود دوام خرید. با سرنگونی صدام اما دوباره در بن بست قرار گرفت که اینبار شعارهای ضد امپریالیستی و حمایت از 11 سپتامبر را کنارنیز گذاشت و خود را به آمریکای امپریالیست سابق و برادر جدید لوس کرد و با فروش میهن برای چندمین بار خواستار فتح آن توسط آمریکا شد، وقتی همین آمریکا گفت خودتی و خلع سلاحش کرد سر از میانه جان بولتنها، جولیانی ها، جان مک کینها در آورد. بنابراین گربه مرتضی علی (ببخشید مسعودرجوی)[2]به افراد ابن الوقت و کسانی که نان را به نرخ روز بخورند و همواره جهت منافع خود را در هر زمان و مکانی منظور داشته باشند ، گربه مرتضی علی گفته می شود و یا به اصطلاح دیگر می گویند :” فلانی گربه مرتضی علی است از هرجا بندازید با دست به زمین می آید و پشتش به زمین نمی رسد. را نباید دست کم گرفت.
اما اینبار دو بن بست در هم آمیخته است. یکی عالمگیر شدن تنفر مردم ایران از رجوی و دادن شعار رضا خانی از یکطرف و دستگیر شدن یک فردی به اتهام اینکه احتمالا دست در اعدامهای 1367 دارد بویژه با تحولات بین المللی در مناسبات رژیم و آمریکا و عربستان، مانند منتفی شدن جنگ و …از طرف دیگر کیفتی متفاوت است.
اجازه نخواهیم داد دیگران! پیروز شوند.
علنی کردن مبارزه با نیروهای آپوزیسون خارج کشور
اینبار نیز مسعودرجوی کم نیاورده و دست در آستین جعبه ابزار وقاحت و بی شرمی نموده و با کنار زدن پرده ای دیگر از ماهیت کثیف ضد ملی، ضد ایرانی، ضد دمکراتیک و ضد خلقی خود از طرفی در حمایت و همسویی با رژیم هرگونه شهادت دادن اعضا و هواداران مجاهدین که در سالهای 1367 در زندان بوده اند علیه حمید نوری در دادگاه را ممنوع اعلام کرد!!! و از طرفی نیز دستور مبارزه با تمامی نیروهای خارج کشور را با شعار “جاروی شغالان” بعنوان دستور محوری و در اولویت همه کارهای تشکیلات خود صادر کرده است. اینرا محسن رضایی (حبیب) در مصاحبه با تلویزیون مجاهدین تحت نام سیمای آزادی بیان کرد. در تمامی اطلاعیه سازمان مجاهدین بر خلاف ادعای پوشالی “ما فقط یک دشمن داریم آنهم رژیم است” تماما به ترور جداشدگانی پرداخته است که دست در دستگیری فرد مضنون در سوئد دارند. مسعود رجوی با این موضعگیری و این فتوای “جاروی شغالان” نشان داد که وقتی که موضوع رسوایی خیانتهایش در میان باشد، هیچ مشکلی با کشتار هزاران بلکه تمامی مجاهدین ندارد، بلکه از رژیم بعنوان عصای دستش در حذف اعضای مزاحمش حداکثر استفاده را میکند. همانگونه که سالیان یقه مجاهدین را در درون تشکیلات میگرفت و میگیرد که چرا از زندانهای رژیم زنده بیرون آمدید؟
دستور کار تشکل رجوی در خارج کشور “جاروی شغالان!!
در زیر رجزخوانی های مسعود رجوی را برای آپوزیسون خارج کشوری را مشاهده کنید که خود امروز به همان درد بی درمانی دچار است که دیگران را بدان ملقب میکرد.
با قطعی شدن مطلق بی ربط و رابطه بودن مجاهدین به ایران و مردم ایران، با سابقه خیانت، وطن فروشی، جنایت و بحران مرگ و میرهای مستمر ناشی از فشارهای طاقت فرسای تشکیلاتی از یکطرف و فرارهای گسترده از تشکیلات، چاره ای برای رجوی نمانده الا افتادن به جان نیروهای خارج کشور با منطق اینکه “اگر دیگی برای من نمی جوشد، سرسگ توش بجوشه”.
مسعودرجوی تنها مبارز یا مبارزه ای را برسمیت میشناسد که مجیز او را بگوید والا بقیمت همدستی با رژیم باید نابودش کرد.
داود باقروند ارشد
1398شب یلدای
21 دسامبر2019
==============================
داود باقروند ارشد کیست : عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت
ما خواستار تغییر رژیم ایران بدست مردم ایران هستیم، با تجارب پنجاه ساله در صحنه عملی مبارزه درتمامی ابعادش، جهت تحقق آزادی و دمکراسی، برآنیم که نگذاریم مردم ایران باردیگر در دام استبداد دیگری، چه از نوع اسلام استالینی فرقه رجوی دیکتاتوری تحت نقاب سکولاریسیم چه از نوع سلطنت با نبش قبر استبداد دفن شده و انواع جدید بیفتد. با تمامی تلاشهای فرصت طلبانه-قدرت پرستانه و وابسته گرایانه، با آویختن به کشورهای استعماری و دیکتاتوریهای منطقه با تاریخچه آشکار و متعدد علیه تلاشهای استقلال طلبانه ودمکراسی خواهانه مردم ایران مرز داریم. مردم بپا خاسته و فرهیختگان ملی و مستقل ایران با بیشمار استوره های تاریخیِ آزادیخواهی، استقلال و یکپارچگی همچون فرغی ها، ستارخانها، باقرخانها، پطروس ملیک آندریاسیانها، ملکالمتکلمینها، صور اسرافیلها، ، سردار اسعدها، مصدقها، فاطمیها و … میتوانند از تکرار فاجعه سیکل معیوب بازگشت به استبداد رها شده با پشت سرگذاشتن استبداد تاریخی گریبانگیرش، و به خواستهای در شأن ایران و ایرانیانِ قرن حاضر به جمهوری سکولار، حاکمیت قانون، آزادی و دمکراسی مبتنی بر حقوق بشر خود برسند.
طی چهاردهه گذشته آپوزیسیون استبدادی و فرقه ای در همکاری با دشمنان ایران حیثیت آپوزیسون سیاسی ایران را در بین مردم ایران بشدت لکه دار کرده اعتمادشان را نسبت به آن از بین برده است. نفی وجودی تمامی دیگر تشکلهای موجود، نفی ورود به دیالوگ متقابل با آنها، اتخاذ منولوگ یکطرفه چهل ساله، بعلاوه بجای پاسخگو بودن در قبال منتقدین خود در میان شخصیتها، خبرنگاران، رسانه ها، گروههای سیاسی، اعضای پارلمان ها، سازمان ملل، کمیساریای عالی پناهندگی، یونامی… آنها را مورد ترور سیاسی قرارداده، عضو وزارت اطلاعات معرفی میکند. که نمود آشکاری از توتالیتریزم خطرناک موجود در چنین تشکلهایی است که باید نسبت بدان هوشیار بود و هشدار داد.
Mr. Davood Baghervand Arshad
آقای داود باقروند ارشد منتقد آقای رجوی کیست؟
عضوعالیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران برای 30 سال، فعال سیاسی و حقوق بشر و رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها
:تحصیلات:
- دوره ابتدای و متوسطه و دیپلم در تهران ایران
- دیپلم سطع آ در انستیتو تکنولوژی بولتن انگستان 1974 الی 1976
- مهندسی راه و ساختمان در دانشگاه متروپولیتن لیدز انگلستان 1396-1380
جوانی:
آقای داود باقروند ارشد بعد از اخذ دییلم در ایران جهت ادامه تحصیلات در سال 1353 به انگلستان اعزام میشود.
فعالیت سیاسی:
آقای داود باقروند ارشد قبل از انقلاب بعنوان یک دانشجو در اتحادیه دانشجویان انگلستان با عشق به آزادی و دمکراسی و حقوق بشر برای مردم و کشورش بعنوان مسئول انجمن ایرانیان شهر محل تحصیل خود با افشای دیکتاتوری، اختناق و سرکوب آزادیها و نبود دمکراسی در ایران تحت سلطه سلسله پهلوی- حکومت محمدرضا شاه فعالیت سیاسی مینمود. آقای ارشد در سال 1977 توسط یکی از اعضای سازمان مجاهدین در دانشگاه محل تحصیل با معرفی سازمان بعنوان تشکیلاتی مدافع آرمانهای آزادیخواهانه و بشر دوستانه به عضویت گرفته میشود.
بعضی مسئولیت های سازمانی
- از بنیانگذاران انجمن دانشجویان مسلمان خارج کشور-هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و مسئول تشکیلات دانشجویی خارج کشور سازمان مجاهدین مستقر در لندن 1977-1982
- مسئول شاخه ترکیه سازمان مجاهدین خلق 1983-1982
- مسئول شاخه پاکستان سازمان مجاهدین خلق 1985-1983
- مسئول دفتر بخش نظامی سازمان مجاهدین درعراق 1986-1985
- حاضر در ملاقات با یاسر عرفات در بغداد بهمراه عباس داوری و ارتباط با مقامات وزارت اطلاعات عراق
- عضو حفاظت شخصی رهبری سازمان مجاهدین در بغداد 1987-1986
- مسئول بخش پرسنلی ستاد مرکزی سازمان مجاهدین در بغداد 1988-1987
- در موضع معاون مرکزیت عطف به مجموعه انتقاد به سازمان که تحول آقای مسعود رجوی میشود، ایشان علیرغم پذیرش انتقادات با مارک عنصر ضد تشکیلات و با لغو عضویت آقای داود ب ارشد را به کار اجباری محکوم شدم. 1991-1988
- معاون فرماندهی ستاد سازمان مجاهدین در لندن 1996-1992
- عضو ستاد و مسئول روابط خارجی بنیاد ایران اید (خیریه جمع آوری پول برای سازمان تحت نام کودکان بی سرپرست) و یکی از دو تن دارندگان امضا در خیریه و رابط با دولت انگستان در لندن
- رابط با مقامات امنیتی انگلستان و حفاظت شخصی مریم رجوی در هنگام حضور وی در لندن جهت شو الزکورت لندن
- حاضر در ملاقات مریم رجوی با یاسر عرفات در لندن
- حاضر در ملاقات مریم رجوی با مقامات وزارت اطلاعات-خارجه انگلستان در مقر مریم رجوی در لندن.
- عضو ستاد برگزار کننده کمپین دورت موند آلمان که در آخرین لحظه دولت آلمان آنرا کنسل نمود
- مسئول دیجیتالیزه کردن ستاد بصره سازمان مجاهدین در عراق
- عضو ستاد برگزاری کمپین بازیهای جام جهانی 1998 لیون فرانسه
- رئیس دانشکده راه و ساختمان ارتش آزادیبخش در عراق-قرارگاه اشرف
حمایت سازمان از جنایت 11 سپتامبر و محکومیت به ده سال زندان
- بعد از حمایت علنی مسعود و مریم رجوی از عملیات تروریستی 11 سپتامبر و جشن گرفتن آن در حضور 4000رزمنده، با اعتراض به این سیاست تروریستی درخواست خروج از سازمان را دادم که به ده سال زندان (دوسال در اشرف و هشت سال زندان معروف ابوغریب) محکوم شدم.
- بعد از اشغال عراق توسط آمریکا و تحت کنترل در آمدن اشرف فرار کرده و نزد نیروهای چند مللیتی پناه گرفتم نزدیک به یکسال نزد آنها بسر برده.
- توسط سازمان ملل و نیروهای چند ملیتی در ابتدای 2005 بهمراه 150 مجاهد جدا شده دیگر تحویل مقامات جمهوری اسلامی شدم.
- در ایران فعالیت جاری و اقتصادی و زندگی شخصی داشتم، در سال 2013 بعد از خروج سازمان مجاهدین از لیست تروریستی مجبور به ترک ایران شدم.
فعالیت کنونی
- رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها-اروپا، دفتر مرکزی آلمان-کلن.
www.nototerrorism-cults.com info@nototerrorism-cults.com
References
1. | ↑ | معنای ولایت مطلقه فقیه: ولایت فقیه امتداد ولایت امامان معصوم و نبی خاتم صلی الله علیه و آله می باشد. یعنی همان ولایت تشریعی که به نبی خاتم ص و امامان معصوم از سوی خداوند اعطا شده است، در دوران غیبت برای فقیه عادل با کفایت ثابت است. در فقه؛ ولایت بر عده ای ثابت شده است مانند ولایت پدر و جد پدری بر فرزند کوچک (غیر رشید) یا دیوانه و یا کم عقل، در این موارد امور فرزند (دختر یا پسر) بر عهده پدرش یا جد پدری او است، که پدر و جد پدری با توجه به مصلحت فرزند امور او را اداره می کنند.همچنین ولایت وکیل بر موکل تا زمانی که موکل زنده باشد. موارد دیگری نیز ثابت است که در کتاب های فقهی ذکر شده است. پس اصل ولایت بر دیگران از ضروریات فقه اسلام است یکی از این ولایت ها، ولایت فقیه است.ولی بحث در این است که ولایت فقیه از باب ولایت پدر و جد پدری است یا از نوع ولایت به معنای سرپرستی و اداره شئون جامعه است؟آن چه مسلم است این است که همه فقیهان در اصل ثبوت ولایت فقیه اتفاق نظر دارند و اختلاف آنها در سعه و ضیق اختیارات ولی فقیه است که اگر اختیارات او را از نوع ولایت به معنای اداره امور جامعه بگیریم به همان معنای ولایت مطلقه می رسیم.ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزه اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح بیان می کند که، دامنه ولایت فقیه، محدود به عده خاصی مانند دیوانگان، سفیهان و … نیست بلکه نسبت به همه افراد و همه احکام و مطلق است. |
2. | ↑ | به افراد ابن الوقت و کسانی که نان را به نرخ روز بخورند و همواره جهت منافع خود را در هر زمان و مکانی منظور داشته باشند ، گربه مرتضی علی گفته می شود و یا به اصطلاح دیگر می گویند :” فلانی گربه مرتضی علی است از هرجا بندازید با دست به زمین می آید و پشتش به زمین نمی رسد. |