ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
گرامی داشت آری، تحریف تاریخ نه
سعید شاهسوندی، مجله هفته، پنجم فوریه ۲۰۱۶:… با نگاهی به سایت ها ومنابع خبری،شمار قابل توجهی نوشته ، خاطره و گرامی داشت در سوگ زنده یاد تراب حق شناس را می توان یافت. این البته رسم خوبی در میان ما ایرانیان و شرقی هاست که یاد رفته گان مان را بزرگ و گرامی می داریم. اما زیباتر آن که این کار پسندیده و ارج نهادن به بزرگان را ، که گاه ممکن است ، مخالف نظرات شان باشیم، در بودن و هنگامی که زنده اند …
تراب حقشناس از «بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران» و «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر»
گرامی داشت آری، تحریف تاریخ نه
با نگاهی به سایت ها ومنابع خبری،شمار قابل توجهی نوشته ، خاطره و گرامی داشت در سوگ زنده یاد تراب حق شناس را می توان یافت.
این البته رسم خوبی در میان ما ایرانیان و شرقی هاست که یاد رفته گان مان را بزرگ و گرامی می داریم.
اما زیباتر آن که این کار پسندیده و ارج نهادن به بزرگان را ، که گاه ممکن است ، مخالف نظرات شان باشیم، در بودن و هنگامی که زنده اند انجام دهیم .این خود نوعی تمرین دموکراسی یعنی همزیستی درعین اختلاف نظر است.
آقای ناصر پایدارنیز در سوگ ودررثای تراب حق شناس مطلبی نوشته اند. در لینک زیر:
http://www.azadi-b.com/J/2016/01/post_486.html
من نیز حدود یک سال ونیم پیش، هنگامی که توسط دوستی مشترک از بیماری تراب با خبر شدم برای او چنین نوشتم:
» ….درکوران حوادث و درد و رنج های بسیار آموختم که؛اختلاف عقیده و اشتباهات، از منزلت «رهروان صادق» راه ، کسانی که نقد جان و توان را در راه تحقق امر انقلاب و رهایی ستمکشان نثار کردند نمی کاهد.
از این روست که؛ از صمیم قلب احترام عمیق خود را نسبت به «تراب حق شناس» به پاس یک عمر مبارزه و پایداری اش، درراه رهایی محرومان و نیز نسبت به مواضع اصولی او در قبال درد و رنج خلق فلسطین، ابراز می دارم.»
همان جا اضافه کردم: «براین باورم که نام «تراب حق شناس» به عنوان مبارزی پیگیر در تاریخ مبارزات مردم ایران علیه ارتجاع، استبداد و استثمار باقی خواهد ماند.»
بخشی از دل نوشته(۱) خطاب به تراب حق شناس به تاریخ ۲۶ اکتبر ۲۰۱۴
نوشته آقای ناصر پایدارگرچه حاوی نکات درستی است اما در عین حال حاوی چند نکته نادرست وغیر واقعی است که من سعی می کنم آن را توضیح دهم.
نخست: ایشان در شرح حال زنده یاد تراب حق شناس نوشته اند:» در پروسه تحولات ایدئولوژیک و سیاسی سالهای ۵۲ تا ۵۴ درون سازمان،با آغوش باز به استقبال کمونیسم و گسست از ارتجاع اسلامی شتافت.»
به نظر می رسد ، ایشان از ماجراهای خونباری که به نابودی سازمان مجاهدین خلق ایران درآن سالها انجامید ،ازترورهای فجیع درون سازمانی واز روش هایی که در آن ایام برای مطیع کردن و باصطلاح پرولتریزه کردن افراد به کار برده شد، به کلی بی خبرند!!وگرنه این چنین از «آغوش باز» و»استقبال از کمونیسم» نمی نوشتند.(۲)
حوادثی که خود زنده یاد تراب حق شناس و بسیاری رفقای ایشان تا نقد ومحکوم کردن آن ؛ به روایتی «وادار به استعفا کردن»(۳)وبه روایتِ بیانیه سازمان پیکار»اخراج»؛ پرچمدار این جریان از سازمان هم رفتند.(۴)
حوادثی که با خونین ترین وجه ممکن به تشدید نابهنگام تضاد های اجتماعی و تضعیف نیروهای مترقی وچپ و زمینه ساز برآمد ن روحانیت ومنحصر به فرد شدن نقش آیت الله خمینی در انقلاب ۵۷ از یک سو و برآمدن مسعود رجوی به عنوان رهبر بلامنازع سازمان مجاهدین از سوی دیگر شد.(مستندات این همه مجال این نوشته نیست)
هزینه ی این هردو را ،مردم و تاریخ ایران و شمارزیادی از جداشده گان از تشکیلات رجوی هنوز دارند پرداخت می کنند.
دوم:گسست از ایدئولوژی اسلامی سازمان مجاهدین خلق ایران ومارکسیست شدن افراد (بگذریم از این که کدام مارکسیسم، ونیز بگذریم چه میزان افراد ونیزبا چه روش هایی) را هرچیزی می توان نامید جز «گسست از ارتجاع اسلامی«.
دراین جانیز، انتظار به حق از آقای ناصر پایدار این است که برخلاف کسانی که به امتناع انصاف وواقع بینی دچار شده اند، ارزیابی های سنجیده داشته باشند. نمی توان سازمانی را که محصول مبارزات تاریخی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و پرچمدار همگرائی اجتماعی علیه استبداد،ارتجاع و استعمار (امپریالیزم) و حامل رادیکال ترین تفسیر از اسلام(البته در زمان خود) بود، بی محابا»ارتجاع اسلامی » نامید.
طرفه آن که خود پرچمدار آن جریان (محمد تقی شهرام) نیز هیچگاه از مجاهدین ،ایدئولوژی و بنیانگذاران آن بنام » ارتجاع اسلامی » نام نبرد.
زنده یاد تراب حق شناس نیز در مصاحبه ها و نوشته های گوناگون وبه گواه شاهدان عینی، حتی تا واپسین روزهای زندگی ازبنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران ، همیشه به نیکی و با احترام یاد کرد و تشکیلات را از «همت» آنان می دانست و هیچگاه چنین عنوان ناشایستی را به کار نبرد.
سوم: این همه نه به منظور توجیه و مطلق کردن گذشته وبی نقص و بی انتقاد دانستن، حنیف نژادو سعید محسن ودیگران است ونه به منظور تصفیه حساب های رایج سیاسی /ایدئولوژیک، بلکه نیت ، دیدن گذشته در ظرف زمان و مکان تاریخی وواقعی خود وآن گاه نقد آن است. درس آموزی از گذشته و نقد آن به مثابه چراغ راه آینده.
کاری که بنیانگذاران مجاهدین ونیز نام آورانی چون بیژن جزنی و مصطفی شعاعیان ،هنگام نقد پیشینیان خود، نمونه های برجسته و فرهیخته آن بودند و زنده یاد تراب حق شناس هم در حد و توان خود( البته در مسیری که درست می دانست )بدان صمیمانه همت گماشت. ارزش آن بنیانگذاران وارزش تراب حق شناس ، در صداقت و صمیمیت آنها ودر نقد پذیری و آمادگی برای «تغییر» است .
سعید شاهسوندی
۲۸ژانویه ۲۰۱۶
هامبورگ