ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
واکنشی دیگر به مقاله این سایت و آینده فرقه رجوی با مکین ها
مقاله “به بهانه پیروزی بزرگ فرقه….” واکنشهایی را برانگیخته است.
مقاله زیر از زاویه ای دیگر به فرقه رجوی و بازی کردن در دستان جهانخواران پرداخته.
اما نکته ای که بدان اشاره نشده اینکه این وعده سرنگونی هرچند نا معلوم و هرچند سرخرمنی مک کین حالا با هر انگیزه که باشد، چگونه خواهد بود؟
نویسنده بدرستی نوشته که فرقه رجوی سالیان است که هیچ کاری به مردم ایران ندارد. بنابراین با توجه به ا ینکه مدعی در 5000کیلومتری (آلبانی) است، آیا جز از طریق مزدوری برای جهانجواران (البته اگر او را در آن مرحله به مزدوری بپذیرند که رهبر مرحومش همواره گفته بودکه بعید است) بفکر بدست آورد قدرت در ایران در سناریویی همچون عراق است؟
آیا سناریوهای سیاسی منطقه اینگونه است؟ که : آمریکا شما سرنگون کن منو بگذار سرکار و خود همانند جنگ کره و عراق، و آلمان، و دها نمونه دیگر(که هنوز هم برنگشتی) برگرد به واشنگتن و من از نو همان انقلابیگریهای سالهای 1358-9 را از سرمیگیرم. و آمریکا نیز میگوید چشم!!!!!!!!!!!!!
البته رهبرمرحوم سالیان است که بسیار بهتر از ناظر، هم آمریکا و هم عربستان و هم عراق صدام را میشناخت و شناخت. که حتی صدام که علیرغم جنگی که با رژیم داشت حتی تره هم برای رجوی خرد نکرد که چند بار هم سرش معامله کرد. چه برسد به عربستان و آمریکا و…
امید است که نویسنده جدا شده از “شو”را به این قسمت نیز بپردازد. چون از نظر ما که همه وقایع را از درون میبنیم و میدانیم و فقط در جلسات “شو”را توجیهه(تحمیق) نشده ایم میدانیم که آن ارتش حتی در اوج لشگرکشی هایش زائده ای بود از سیستم ارتش عراق که بیشتر مانند فیلمهای اکشن برای نمایش (در مطبوعات و تحمیق و فریب “شو”را) بدرد میخورد. همانگونه که در عمل واقعی جز فاجعه ای پرفروغ با 1400 تلفات چیزی بجانگذاشت.
امروزه نیز بعد از پیروزی بزرگ!!!!! (انتقال به تیرانا) اگر در حال دادن تلفات بیشتر از 1400 نباشد کمتر نیست طوری که در حال ساختن دو پادگان است یکی جداشدگان در سطح تیرانا و یکی برای جداشدگان آینده.
در ضمن آیا بدهان آمریکا پسر دیکتاتور سابق خوش مزه تراست یا مریم رجوی متحد صدام، مورد تنفر مردم ایران در خارج و بویژه در داخل ایران، قاتل آمریکایی ها، با روسری، و سینه زدن ها، عاشوراهایش (که در اشرف از نزدیک شاهد بوده است)؟ چرا خودمان را به …میزنیم ؟
الان فرقه رجوی در تعادل قوای سیاسی (با فرض اینکه در ایران نیزهیچ رژیمی وجود ندارد که اثر گذار باشد) اصلا معادل حتی یک سیاستمدار درجه صدم آمریکا هست چه برسد به تقسیم قدرت آنهم در ایران با آمریکا؟
آیا تنها سناریوجز مزدوری و خود را بعنوان فضولات جهانخواران حفظ کردن فقط و فقط برای بقاست نیست؟ آنهم صدها هزاربار با غلط کردم گفتن به گذشته و صدها هزار بار خودو کشور فروشی در آستان آنها و در پشت پرده و قبول چاکری و هم….سیاسی با عقد کامل نمیتواند در همین حد نیز توسط از ما بهتران مطرح باقی بماند.
آنچه “شو”رایی ها باید چشم باز کنند و ببینند این است که، آنچه سوارند زیردریایی نیست، بلکه کشتی غرق شده است که سی سال است در اعماق دریاست. و اتفاقا آمریکا و مک کینها بهتر از همه میدانند
نه به تروریسم و فرقه ها
ناظر دیر آمد، ولی خوش آمد
چهارشنبه, می 3, 2017 – 20:56
نوشته اى كه مى خوانيد، از غالب انتقادهاى من روشن تر است. نا ظر دير آمد، اما خوش آمد!
آقاى ناظر همسنگر بودند و طرفدار إصلاحات در شورا. وقتى اسماعيل، محمدعلى و جواد أرام از شورا كنار كشيدند يا ايرج با شجاعت اختلافات را أشكاروروشن گفت وَ يا من وما با حد اكثر فروتنى وپاسدارى از ايام همكارى وبا ارزوهاى نيك براى رستگارى انان ودر پاسخ به نداى وجدان استعفا كرديم وتيرهاى اسلام انقلابى برادروهمدستانش بى وقفه باريدن گرفت اقاى ناظر هم به ميدان امد ومرا به ياد (طعنه تير اوران )انداخت،أزان روزتا امروز حدود١٣٤٠روز گذشته است حالا نوشته اى را كه مى خوانيد از غالب انتقادهاى من روشن تر است. ناظر دير امد اما خوش امد. ان ها كه در پچ پچ هاى هفته هاى اخير ،گرفتارى هاى روانى براى ايشان خلق كرده بودند ناچارباغ ، إرث پدرى وَيَا دلالى ووووووووووورا انگيزه اين نوشته خواهند خواند تا سمت وسوى نوشته نا تمام را تعيين كنند، اميدوارم كه با او رفتار مشابه با ما را درپيش نگيرند وپاسخگو باشند ،چنين روشى به نفع خود انها ،به نفع مردم، به نفع انسانيت است .
محمد رضا روحانى دهم ارديبهشت ١٣٩
* * * * * *
ققنوس رادیکالیسم انقلابی
از: علی ناظر
به نظر من، در این مقطع از زمان، یک نکته غیرقابل کتمان است. رادیکالیسم انقلابی برای مدتی رنگ و بوی «پراگماتیسم» بخود خواهد گرفت، و قربانی این پراگماتیسم، تمام آرمان و باورهایی است که در 5 دهه گذشته از آن یاد می شده و برای آن صفحات بیشماری سیاه شده است.
این بخش از نوشتار را سعی می کنم کوتاه بنویسم.
با ظهور نئوفاشیسم در عرصه سیاست، ما سرنگونی طلبان در مقابل چند رویداد محتمل قرار گرفته ایم:
1- جمهوری اسلامی و جهانخواران همچون گذشته به همپیمانی و همبستری ادامه می دهند؛
2- جمهوری اسلامی و جهانخواران بر سر سهم خواهی بیشتر، منطقه را به آتش می کشند؛
3- جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، در راستای حذف جمهوری اسلامی، با مجاهدین همپیمان می شوند.
4- جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، در راستای حذف جمهوری اسلامی، از همپیمانی با مجاهدین خودداری کرده، و به رضا پهلوی و یا گزینه داخلی نظام اسلامی نزدیک می شوند.
ترجمان وقوع هر کدام از شق های فوق، یعنی پایان خط رادیکالیسم انقلابی برای مدت قابل توجهی.
ناگفته روشن است که خواست نیروهای سرنگونی طلب در یک شعار خلاصه می شود «نه جنگ، نه مماشات»، که در 4 گزینه فوق متبلور نخواهد شد. طبیعتا، تنها راهکار موجه «دوری گزیدن نیروی سرنگونی طلب از همپیمانی با جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، و هرچه بیشتر نزدیک تر شدن به ملت شریف ایران است.» اما، برخی از منتقدان معتقدند که دیدار مک کین با خانم مریم رجوی بیانگر نزدیکی مجاهدین به جهانخواران و ارتجاع منطقه ای بوده، و خط مجاهدین امروز، دیگر آن خط دهه 1360 نیست.
به گفته منتقدین این دیدار، خلبانی که بر سر مردم ستمدیده ویتنام، بمب ریخت؛ سناتوری که در دوران فعالیت انتخاباتی (در برابر اوباما) شعار «بمب ایران» را با «ریتم و بشکن» زمزمه می کرد؛ سناتوری که از بمباران مجاهدین در اولین روزهای حمله آمریکا به عراق، ککش هم نگزید؛ نه تنها «امپریالیسم» را نمایندگی می کند، بلکه دیدار چنین فردی با خانم رجوی، همچون حمایت دیگر حضرات (بقول خانم مریم رجوی) «شریف» همچون جولیانی که امروز مشاور حقوقی «ضراب» است و فلین که گویی برای روسیه و ترکیه خبرچینی می کرده، و بولتون که جنگ افروزی در ژن او تنیده شده است، حاکی از اینست که مجاهدین به دنبال راهکار «دوری گزیدن نیروی سرنگونی طلب از همپیمانی با جهانخواران و ارتجاع منطقه ای، و هرچه بیشتر نزدیک تر شدن به ملت شریف ایران» نیستند.
با توجه به محتوای اطلاعیه و گزارش های مرتبط با سفر مک کین به آلبانی، این دیدار را می شود از زاویه دیگری ارزیابی کرد. برای درک بهتر، توجه خواننده را به استفاده از واژه «روزی» توسط مک کین، جلب می کنم :
- بنا به اطلاعیه مجاهدین، «سناتور مککین ضمن قدردانی از رهبری خانم مریم رجوی، گفت: «من مطمئن هستم روزیایران آزاد خواهد شد و ما در میدان آزادی گردهم خواهیم آمد.» (دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران، 26فروردین 1396 (15آوریل 20177))
هرچند خانم رجوی مصرانه تأکید می کنند که آن «روز» همین امروز است «همه علائم نشان میدهد رژیم آخوندی از نظر اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در بنبست قرار دارد و بهشدت آسیبپذیر است و مردم و مقاومت ایران بیش از هر زمان دیگر برای سرنگونی این رژیم و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردمی مصمم هستند.» بازهم مک کین در سخنرانی خود، مجاهدین را به آینده ای نامعلوم حواله می دهد.
- «روزیایران آزاد خواهد شد. روزی ما در آن میدان گردهم جمع خواهیم شد.» (سخنرانی سناتور جان مککین در تیرانا)
دیدار مک کین، بعنوان رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا، با خانم مریم رجوی، بیانگر چند پیام است:
- جمهوری اسلامی تغییر رفتار دهد، وگرنه آن «روزی»، فرا خواهد رسید. (چماق)
- جمهوری اسلامی، به راه و رسم خود ادامه دهد، چرا که «روزی» که می خواهد فرا برسد، بنا به جمع بندی رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا، حالا حالا ها نیست. (هویج)
- و یا اینکه مک کین، اصولا به پایان راه خود بعنوان رئیس کمیته قوای مسلح سنای آمریکا رسیده، و به فکر پسا بازنشستگی است.
آینده تعیین می کند که آیا جان مک کین، بجز لیست فرزندان سلحشوری که جان در راه آزادی فدا کرده اند، پاداش دیگری هم از مجاهدین خواهد گرفت یا نه.
با چند سوال این نوشتار را تمام می کنم:
- آیا «پراگماتیسم» از «آرمانگرایی» سبقت گرفته است؟
- آیا رادیکالیسم انقلابی همچون ققنوسی دوباره از خاکستر «پراگماتیسم» به پرواز خواهد آمد؟
- آیا «کار، مسکن، نان و عدالت اجتماعی» معنا و مفهوم واقعی خود را بازخواهد یافت؟
- آیا رهروان مصدق، همچنان به «کودتاگران 28 مرداد» پشت خواهند کرد؟
آرمانگرایان همیشه زنده یاد می گویند: آری. «آینده مال انقلابیون است، نیروهای میرا از صحنه حذف خواهند شد» (23 دی 1358).
ادامه دارد…
علی ناظر
9 اردیبهشت 1396