ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
پیام جدید رجوی سیلی بر صورت خود و «آواز خواندن بدون شتر»!
- آخرین به روز رسانی یک
پیام جدید رجوی سیلی بر صورت خود و «آواز خواندن بدون شتر»!
و گزیده هایی از کامنتهای ایرانیان زیر پیام رجوی
به قلم : قربانعلی حسین نژاد عضو قدیمی و مترجم ارشد جدا شدۀ بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین
یک مثل عربی می گوید: «کالحادی بلا بعیر» یعنی «مانند آواز خوان بدون شتر» چون ساربان عرب وقتی قافلۀ شترها را راه می برد با نواخت پای شتران آوازی سر می داد که به آن «حداء» می گفتند و بعدها پایۀ اوزان شعر عروضی شد و وقتی ساربانی شتر نداشت آوازش را می خواند که خودش یا دیگران را بفریبد که انگار شتر دارد. معادل این مثل در فارسی می گویند: «فلانی با سیلی صورتش را سرخ نگه می دارد» یا در موردی دیگر و نزدیک به این مثل می گویند: «فلانی در تاریکی از ترس آواز می خواند» تا به خودش دلداری دهد و خودش را نترس جلوه بدهد!!. حالا این آقای رجوی هم تمام یال و کوپالش ریخته و ارتش صدامیش و عاریتی اش را هم از دست داده خودش هم در سوراخ موش خزیده و از هر گونه مبارزه و مجاهدت بریده برای بقایایش هم در ظاهر دنبال پناهجویی و پناهندگی در کشورها می گردد ولی در داخل تشکیلات چشم انداز عاشورایی و کشته شدن همه شان را استراتژی خودش قرار داده! شعار جنگ و ارتش آزادی و فرمان خیزش و…!!! می دهد. باید گفت حضرت آقا تو یکی که بزرگترین ضربه را به جنبش مردم ایران زدی خفه شو! مردم خودشان خوب می دانند چگونه مبارزه کنند.
کلمات و حرفهای گنده گنده و شعارهای جنگ و مبارزه و سرنگونی و… دادن که مبارزه و جنگ نمی شود. باید به صحنۀ عمل و واقعیت نگاه کرد. مبارزه را مردم ایران در داخل می کنند این رجوی به به و چه چهش را می گوید!! و با وقاحت و با توهین به شعور و فهم مردم ایران و جهان اسم این را گذاشته اند جنگ و مبارزه!!
در لیبرتی فاضلاب پر کردن و خالی کردن و خود برای خود کار کردن که مبارزه نشد. مبارزه در خیابانهای تهران و در داخل ایران می شود و هست. در قیام 88 ما در اشرف فوتبال بازی می کردیم که یک دفعه جمعمان کردند و اخبار تهران را برایمان خواندند!! در عاشورای همان سال هم در جلوی مسجد اشرف سینه می زدیم که بلندگوی نوحه خوان را یوسف (علی اکبر انباز) قطع کرد و اخبار قیام مردم و شهادتها و دستگیریها را خواند!! گفتیم ما مجاهدیم یا جوانان داخل ایران!!
به این مسعود فراری همیشه و سی ساله از میدان جنگ باید گفت: خامنه ای زهر خورده با صوت و تصویر ظاهر می شود و سخنرانی علنی می کند ولی توی شکر خورده چه شده که نه صدا داری نه تصویر؟! اگه مرد جنگی چرا می ترسی و از کی می ترسی؟ کو اصلا جنگت کو مبارزه ات همه اش این مردم بیچاره دارند مبارزه می کنند اعتصاب می کنند اعتراض می کنند زندان می روند شهید میشوند آنوقت شما فقط حمایت می نویسید و هورایش را می کشید!! به این می گویند مبارزه و جنگ؟ یا بریدگی و در کنار گود نشستن و لنگش کن گفتن!!!…
روزي شخصي داشت با تبر هيزم خورد ميكرد و زحمت مي كشيد و عرق مي ريخت زماني كه كارش تمام شد هيزم ها را فروخت در آن هنگام كسي آمد پيشش و گفت: من هم شريك هستم! هيزم شكن گفت: شريك چي هستي؟ مگر تو چه کمکی به من کرده ای؟ گفت: زماني كه تو تبر ميزدي هن هايش را من گفتم!! درگيري بين آنها پيش آمد و آنها نزد قاضي رفتند و ماجرا را تعريف كردند قاضي هم آدم رندي بود پرسید هيزم ها را به چقدر فروختي؟ هيزم شكن تمام سكه ها را به قاضي داد قاضي به فرد ديگر گفت بيا جلو و سكه ها را كنار گوشش صدا داد و پرسید : صداي سكه ها را شنيدي؟ گفت: بله گفت كه اين مزد تو است!!
حالا مسعود رجوی هم بعد از هر تحولی در داخل ایران و این بار جشن و شادمانی مردم ایران برای توافق اتمی که حاصل مبارزات و تلاشهای خودشان است و بعد از هر قیامی و اعتراضی از سوی مردم پیامی آنهم با صدای سعید حسینی گویندۀ تلویزیونش می دهد که آقا من هم شریک!! چون انواه هن هن ها و شعر و شعارها داده ام و جلسات آواز خوانی و سخنرانی ها برای مقامات سابق و اسبق سی آی ای و ارتش آمریکا و چشن و جشنواره های میلیونها دلاری برگزار کرده ام!!!
به این امام و ولی فقیه غایب و فراری فرقۀ رجوی باید گفت تا امروز هم که این رژیم سرپا مانده در نتیجۀ عملکردها و سیاستهای ضد ایرانی و ضد اخلاقی تو بوده که پایگاه مردمی مجاهدین را نابود کرد و بزرگترین ضربه را به جنبش آزادیخواهی مردم ایران با ریختن بهترین نیروهای مبارز مردم به کام این رژیم وارد ساخت.
به این سران فرقۀ رجوی باید گفت شما که می گفتید و در چندین مقاله خودتان و لابی هایتان از جمله ایو بونه قبل و بعد از توافق می نوشتید که توافق دروغ است و این رژیم دروغ می گوید و دنیا را گول زده و بازهم بمب اتم خواهد ساخت و به دولتهای بزرگ و جامعۀ جهانی هشدار می دادید و حمله می کردید که چرا با با رژیم ایران سازش کرده اند و این رژیم شما را گول زده و باز هم سلاح هسته ای خواهد داشت حالا چطور رجوی از چاه غیبتش می گوید که خوشحالیم توافق شده و این کار ما می باشد که رژیم را وادار کردیم نتواند بمب اتمی بسازد و ما به صلح جهانی خدمت کردیم؟!! عجب! از کی شما صلح طلب شده اید؟! رجوی که در همین پیامش هم همه اش شعار جنگ می دهد در تمام این سالیان در اشرف گوش ما را کر می کرد که جرقه و جنگ جرقه و جنگ ما جنگ می خواهیم!! و همیشه هم سران فرقۀ رجوی دنبال جنگ طلبان آمریکا بوده و هستند و بیشترین لابیهایشان هم از مقامات جنگ طلب آمریکا می باشد حالا که توافق شده و با جشن و پایکوبی مردم پوچی تمام استراتژی و شعر و شعارهایشان را لو رفته و شکست خورده می بینند صلح طلب شده اند!
دقیقا این فرقۀ رجوی است که با انجام این توافق جام زهر را سرکشیده است زیرا تمام حسابهایش برای جرقۀ جنگ غلط از آب درآمده و استراتژی اش با شکست مواجه شده است.
شعر و شعارهای توخالی و کارزار شماری و روزشماری همیشگی و تکراری سالیان رجوی که بارها تا صد و صدها هم شماره گذاری شده و دوباره از سرگرفته شده و حالا به صورت مسخره و خنده داری دباره به شماره 6 رسیده است!! و یاد از ارتش موهوم خودش که دهها بار خودش منحل کرده و دوباره تأسیش کرده و معلوم نیست با چه حسابی و کجای دنیا الآن برای چهارمین بار می گوید ارتش را دوباره تأسیس کرده است؟!! تنها می تواند ثابت کنندۀ دچار شدن رهبر فرقه در سوراخ امن و مخفیگاهش به هذیان گویی و جنون گاوی و پرت و پلاگویی باشد بویژه فرمانهای قیام و اعتراضش به معلمان و کشاورزان و پرستاران و کارگران و…. آنهم بعد از اعتراضات آنها بدون اینکه منتظر فرمان ولی امر فرقه باشند انسان را به یاد اعلام و صدور دستور توسط رجوی در سالهای گذشته مبنی بر جشن گرفتن چهارشنبه سوری و آتش روشن کردن در آن شب و جشن گرفتن عید نوروز و خروج از خانه و شهر در روز سیزده بدر و یا دستورات صادره از سوی برخی گروههای سلطنت طلب مبنی بر اینکه مردم از ساعت دوازده نیمه شب به بعد چراغهایشان را خاموش کنند می اندازد!!.
او مانند «دیکتاتور بزرگ» در فیلم چارلی چاپلین بعد از شکست و از دست دادن تمامی ارتش صدام ساخته و عاریتی اش در اوهام خودش با هذیان گویی فرمان و دستور حرکت به ارتش آزادی و هسته های داخل! و یکانهای فدائی! و خیزش به مردم می دهد!! فکر کرده که اینهمه سالیان حتی در قیام 88 هم مردم منتظر فرمان او مانده بودند!!…
رجوی در این پیام هچل هفت و قار و قاطی و پر از تکرار مکرراتش باز هم برای صدمین بار به خاطراتش با آخوندها از جمله رفسنجانی پرداخته و از زمان کانداتوریش در انتخابات ریاست جمهوری و حمایت رفسنجانی از او صحبت کرده است. موقعی که ما اشرف بودیم هیچ نشستی نبود که با ذلت و زبونی صحبت از خاطراتش با رفسنجانی و خامنه ای و دیگر آخوندها نکند و آخر هم برایشان توبه نامه نوشت و خودش را برای آنها در نهایت خفت و حقارت و ذلت «حقیر» توصیف کرد و خواستار امان دادن قبل از همه به خودش شد که برود زیر عبای همین آخوندها فعالیت سیاسی بکند؟!… بعد که جوابی از آخوندها نشنید و اهمیتی به نامه و التماس درخواستهایش ندادند اینگونه شعر و شعارهای تکراری و توخالی سرنگونی سر می دهد… اما صدام بیچاره چون دیگر در قدرت نیست و اعدام شده یک کلمه هم از خاطراتش با او نمی گوید که چگونه روزانه صد هزار بشکه نفت یعنی ماهی سه میلیون بشکه از او تیغ می زد به علاوه تانک و سلاح و مهمات و قرارگاه و… که آخرش هم همه را دو دستی تقدیم دشمن شماره یک او و اشغالگر وطن او یعنی آمریکا کرد که من از نزدیک در جریان تمام جزئیات این پول گرفتنها و خیانتهای رجوی در همان موقع بودم. به ما هم در اشرف می گفت بروید این نیروهای عراقی را خلع سلاح کنید و بیاورید سلاحهایشان را بدهیم به آمریکایی ها تا ما را از لیست تروریستی بیرون بیاورند!!