ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
سکوت و بی عملی جامعه مدنی و فرهیختگان و اپوزیسیون در قبال کشتار ایرانیان خارج از کشور و نقض شدید و آشکار حقوق آنها
فراخوان برای نجات جان مجاهدین در بند فرقه رجوی از کمپ لیبرتی
داود ب ارشد
” آنها (عراقیها ) خواهند آمد تا اشرف را از ما بگیرند. و تک تک شما را از ما جدا کنند. تک تک مجاهدین باید بایستند و شهید شوند تا در انتها نوبت مسئول اول (مژگان پارسایی) برسد. ولی هر هزار نفر از شما که شهید شود رژیم یکبار سرنگون میشود، سه هزار نفر که شهید شود یعنی سه بار رژیم سرنگون خواهد شد.“
روزگار غریبی است،
هفته گذشته عملیات تروریستی علیه مردم بیگناه در پاریس صدها کشته بر جای گذاشت و مردم سراسر دنیا کوشیدند با دولت و مردم فرانسه همدردی کرده و بگویند که در هنگامه عملیات تروریستی در کنار آنان هستند.
بدون هیچ تردیدی حادثه تروریستی پاریس محکوم است؛ اما این تنها پاریس نیست که این روزها در خون است. این روزها مردم مالی، سوریه و لبنان کشتار میشوند، در یمن رژیم سعوی، روزانه مردم را با بمباران بی منطق و از سر توحش به قتل می رساند. در فلسطین نیز اسرائیل بی حدو مرز کشتار میکند. کشتارهای وسیع شیعیان در پاکستان هم بر همین سیاق است و در افغانستان هم، وضع بهتر از کشورهای مذکور نیست.
در عراق هم وضع به همین گونه است بخصوص ایرانیان (شاید بهترینهایشان) گرفتار در عراق در کمپ لیبرتی در مقیاسی وسیع کشته می شوند. بنابر گزارش خبرگزاری فارس 94/08/23 حتی شورای عالی علمای عربستان حوادث تروریستی پاریس را محکوم کرد و اعلام کردند که این اقدامات در تضاد با ارزشهای اسلامی است مریم رجوی و حتی اسرائیل نیز جنایات انجام شده در پاریس را همزمان که خود دست در جنایت دارند محکوم کرده و میکند.
بنابراین تا اینجا بنظر میرسد که مرگ مردم بیگناه فرانسه از مرد و زن و کودک و… وسیله ای شده است برای اینکه عده ای از قبال خونهای ریخته شده برای خود نان و آبی از نوع حقوق بشر و احترام و پشتیبانی از آن بسازند. و یا مانند عربستان و اسرائیل و مریم رجوی با استفاده از فرصت بدست آمده و خون ریخته شده دست خود را از جنایاتشان بشویند.
چرا این میزان بی تفاوتی نسبت به قتلعامهای در شرق و بطور خاص آنچه مد نظر این نوشته است در عراق نسبت به مجاهدین اسیر در باتلاق رجوی ساخته لیبرتی وجود دارد؟ قتلعام جدیدی که از طریق موشک باران لیبرتی صورت گرفت که حداقل 23 کشته و به گزارش رسیده چند صد زخمی برجای گذاشت.
البته نباید از حق گذشت که بسیاری از فعالان و ارگانهای سیاسی و حقوق بشری و … این جنایت را محکوم کردند.
آقای عبدالکریم لاهیجی در مصاحبه با رادیو زمانه:
ببینید متاسفانه وضعیت بسیار پیجیده و خطرناکی است، در گذشته هم متاسفانه اتفاقاتی صورت گرفته حملاتی گرفته که به قیمت جان عده ای تمام شده. سالهاست، یعنی پیش از اینکه موضوع کمپ لیبرتی مطرح شود و اون زمانی مجاهدین در کمپ اشرف بودند بارها و بارها ما نوشتیم و گفتیم، به سه طرف قضیه یعنی هم کمیساریای عال پناهندگی سازمان ملل و بطور کلی سازمان ملل، هم به دولت عراق و هم به سازمان مجاهدین خلق که با توجه به اینکه دولت عراق با ارتباطاتیکه از نظر سیاسی و ایدئولژیکی با دولت جمهوری اسلامی دارد اصولا نه تمایلی دارد و شاید اصولا قادر نباشد که امنیت مجاهدین را در خاک خودش تامین بکند.
بنابراین مصلهت سه طرف در این است که ترتیبی داده شود که این گروه چند هزار نفری به خارج از عراق منتقل شوند. یعنی در چارچوب مسائل پناهندگی، و خوب دیدید که این تذکارها و توصیه ها در بیشتر مواقع متاسفانه به جایی نرسیده و از زمانیکه اینه به کمپ لیبرتی منتقل شدند باز در اثر فشارهای ما نزدیک به دویست تن آنها که بویژه مشکلات سلامتی و معالجه داشتند ترتیبی داده شد که بتونند آنها به آلبانی بروند. ولی از آن زمان تا بحال که نزدیک یک سال میگذرد و تا آنجا که من خبر دارم با وجود اخطارهای مکرر ما متاسفانه بطور دقیق نمیدانم ولی بیشتر از دو هزار نفر کماکان در آنجا هستند.
انقلاب اسلامی:
۱۳۹۴/۰۸/۰۸انقلاب اسلامی در هجرت : سایت انقلاب اسلامی هرگونه حمله تروریستی و کشتار را انهم با موشک که امکان دفاع را از مورد حمله واقع شده سلب میکند محکوم می نماید . رجاء واثق داریم که رژیم ولایت فقیه همچون سالهای گذشته در این گونه کشتارها دست داشته است .
حتی محمد نوری زاد از تهران
من فاجعه ی تروریستی ای را که در فرانسه رخ داد و گروه داعش مسئولیتش را پذیرفت، بحساب غمزه های خونین ملاهای ایران در تمامی سالهای پس از انقلاب می گذارم. پیش از انقلاب مگر خبری از جیش العدل و بوکوحرام و طالبان و القاعده و داعش و النصرة و جیش المختار بود؟ همه ی اینها خروجی بدیهی رفتار ملایان در داخل ایران و در بیرون مرزها و در کل منطقه اند. مگر مردم بدبخت یمن برای چه بمباران می شوند؟ جز بخاطر همین غمزه های خونین ملایان حاکم بر ایران؟ و یا بحرین و عراق و سوریه؟ ای خدا، این چه مالیخولیایی بود که از دامانِ ایرانیان برجهاندی؟
مریم رجوی:
“راستی که از این بهتر چطور میتوانستید باز هم پیام شکست دشمن را به همه برسانید. آنشب در میان آتش و دود و موج و انفجار توانستید عظمت کارزار سرنگونی را در ارادههای سترگتان و در یقینتان به مقاومت و نبرد و پیروزی نشان دهید … بهطور رسمی و حقوقی، دولت عراق و سازمان ملل باید پاسخگو باشند زیرا آنها با امضای یک یاداشت تفاهم از دی ماه 1390 لیبرتی را تحت عنوان «محل موقت برای انتقال» اعلام کردهاند. اما…، مانند 6حمام خون قبلی در اشرف و لیبرتی، عوامل رژیم ایران در حکومت عراق مسئولیت حمله را برعهده دارند… بهخصوص که بهرغم هشدارهای بیشمار، کمپ لیبرتی کماکان تحت کنترل قاتلان اشرفیها و عوامل وابسته به رژیم است و در عینحال جریان انتقال آنها به کشورهای خارج که وعده خیانت شده مللمتحد و آمریکا بود با مخالفت و کارشکنی روبهروست.”
نیازهای مبرم لیبرتی
بنابراین، در شرایط اضطراری کنونی در لیبرتی، بر این اقدامها تأکید میکنم:
اول، رسیدگی فوری به وضعیت مجروحان و مستقر شدن یک تیم تخصصی پزشکی در لیبرتی
دوم، تأمین ابزارها و وسائل و مصالح مورد نیاز برای ترمیم مناطق ویران شده
سوم، تأمین الزامهای امنیتی و حفاظتی از جمله برگرداندن تیوالها، کلاهها و جلیقههای حفاظتی و تجهیزات پزشکی و تأمین وسایل مورد نیاز افراد که آسیب دیده است.
چهارم، انجام تحقیقات توسط مللمتحد درباره این حمله وحشیانه و محاکمه عاملان آن
آیا شکی برای خواننده باقی است که تمامی خواسته مریم رجوی بر استقرار و ماندن است؟ و بطور مطلق حرفی از انتقال، سرعت بخشیدن به آن، تلاش مستقل فرقه رجوی، بکارانداختن اهرمهای کلان مالی، حقوقی، سیاسی، ... نیست. بلکه با نمایش های بیمار گونه ای که با دستور رجویها صورت میگیرد بلافاصله بعد از حمله و کشتار مجاهدین ارکستر راه میاندازند و به همان قاتلان و کشتار کنندگان بیا بیا میزنند؟!!!!!!!!!!! یعنی بالاترین خواست مریم و مسعود رجوی که دست افشان و پای کوبان خواستار آن هستند کشتار ساکنان لیبرتی است!!!
ولی همگان بخوبی میدانیم که اعلام محکومیت این جنایت هرچند بدون تاثیر نیست ولی بطور مطلق هیچ تاثیری بر سرنوشت کسانیکه در لیبرتی اسیر هستند نداشته و ندارد.
سوال این است آیا خانم رجوی در قبال این تعداد کشته و مجروح حمله موشکی لیبرتی فقط باید به همین اطلاعیه اکتفا کند؟ چرا هزینه یک گردهمآیی مجلل خود را صرف خروج آنها نمیکند؟ زمانیکه میتواند یک دانشگاه را در آلبانی بخرد تا آنرا به زندانی برای نگهداری مجاهدین خارج شده از لیبرتی در قطع کامل از جهان نگهدارد.
همگان را به مواضع خانم رجوی که در کشتارهای مجاهدین در عراق شریک جرم و همدست و متحد آشکار جانیانی هستند که عمل حمله و جنایت را انجام میدهند جلب میکنم.
اولا خانم رجوی خود بخوبی اعلام میکند که “. بهخصوص که بهرغم هشدارهای بیشمار، کمپ لیبرتی کماکان تحت کنترل قاتلان اشرفیها و عوامل وابسته به رژیم است” وی ادامه میدهد:
“آنشب در میان آتش و دود و موج و انفجار توانستید عظمت کارزار سرنگونی را در ارادههای سترگتان و در یقینتان به مقاومت و نبرد و پیروزی نشان دهید“
آیا واضح تر از این میشود اقرار نمود که نزدیک به 2000 مجاهد باقی مانده در لیبرتی و حتی قبل از آن تعداد بیشترشان بدون هیج وسیله دفاعی با انبوه بیمار و افراد سالخورده … زیر موشکباران و گلوله باران عوامل رژیم هستند؟ و دجالگرانه تر از این میشود ادعای پیروزی و کارزار نمود و نعل وارونه زد؟
سپس ایشان اینگونه شکوه و شکایت میکنند از اینکه آمریکا به تعهداتش عمل نکرده است.
” در عینحال جریان انتقال آنها به کشورهای خارج که وعده خیانت شده مللمتحد و آمریکا بود با مخالفت و کارشکنی روبهروست.”
ایشان در یک دو دوزه بازی که حتی کودکان را نیز نمیفریبد میگوید: “ما خواهان انتقال به خارج از عراق هستیم، اما دیگران “کارشکنی” می کنند.”
این دیگران دروغین غیر از خودش و مسعود رجوی نیست؟ دورغ و دجالگری بی حد و حصر خانم رجوی دست همه آخوندهای حاکم را از پشت بسته است. آنجا که وقتی نوبت به طرح نیاز های مبرم برای لیبرتی میرسد هیچ نشانی از اقدام برای خروج مجاهدین از قتلگاه لیبرتی که آشکارا مجبور شده است اقرار کند که تحت کنترل قتلعام کنندگان است، در میان نیست.
ما تحقیقا میدانیم که استراتژی ما در فرقه مرگ این بوده و هست که تحت هیج شرایطی از عراق خارج نشویم. اگر مجبورمان کردند میگوئیم که همه با هم میرویم. تا با این خواسته جلو اینکار را سد کنیم. علت این استراتژی در یک کلام این است که:
اولا: رجوی و همگی ما در فرقه مرگ او میدانستیم که بطور مطلق مقوله ای بنام پناهندگی جمعی وجود ندارد و طرح آن همانقدر مضحک است که بگوئیم میخواهیم جهت پناهندگی ما را به ماه بفرستند. بنابراین رجوی از همان روز اول همه را در سطوح بالا توجیه نمود که اگر خواستند ما را از عراق خارج کنند میگوئیم که همه باهم والا نمیرویم. تمامی تشکیلات نیز کوک این شد که تک تک بچه ها را در تمام مغزشوئی ها بر این مسئله کوک کنند.
ثانیا: رجوی میداند به محض خروج قانونی تک تک (هر کس بعنوان فرد مستقل و به محل مستقل) مجاهدین ، از چنگالهای تشکیلات یعنی تبدیل شدن تک تک آنها به مراکز افشای جنایاتش در درون تشکیلات و عراق و جنایاتی که در همکاری با صدام و … انجام داده، افشای جنایاتی که در حق زنان و همبستر شدن با آنها و درحق فرزندان آنها، کرد کشی، عملیات تروریستی در داخل و… مرتکب شده است. بنابراین مجاهدین یا باید در عراق بمیرند و یا نتوانند علیه او حرفی بزنند و او را افشا کنند.
خانم رجوی در اوج وقاحت و فریبکاری خواسته ضد انسانی و جنایتکارانه رجوی به نگهداشتن مجاهدین در لیبرتی را به هر قیمت حتی به قیمت کشته شدن تک تک آنها را که هزاران بار حتی در جلسات سطوح بالا و مواردی در سطوح پائین مطرح نیز کرده را لاپوشانی میکند. خود آقای رجوی در جریان تحویلدهی حفاظت اشرف توسط آمریکا به عراق بزبان خودشان در حضور تمامی مجاهدین گفتند که:
” آنها (عراقیها ) خواهند آمد تا اشرف را از ما بگیرند. و تک تک شما را از ما جدا کنند. تک تک مجاهدین باید بایستند و شهید شوند تا در انتها نوبت مسئول اول (مژگان پارسایی) برسد. ولی هر هزار نفر از شما که شهید شود رژیم یکبار سرنگون میشود، سه هزار نفر که شهید شود یعنی سه بار رژیم سرنگون خواهد شد.“
و از آن روز به بعد هر روز مانور نظامی در درون اشرف برای آماده شده جهت مقابله و ساختن سلاح سرد و سنگر کنی و خاکریز زنی بود و انواع طرحهای نظامی تمرین میشد. که اولین محصول این استراتژی کشتار رجوی، کشتار فروردین سال 1390 بود و اینگونه بود که مجاهدین اسیر در فرقه مرگ رجوی مغزشویی میشوند که بکام مرگ بروند تا بدین گونه رجوی آنها را در آنجا به کشتن بدهد و به خیال مجاهدین رژیم سرنگون شود؟!!!!
خانم رجوی و فرقه مرگ او که حیات خود را مستلزم ارتزاق از خون مجاهدین در لیبرتی میدانند. طبق خبرهای رسیده از داخل فرقه رجوی حکایت از تضاد شدید بدنه پائین با شخص مسعود رجوی دارد ولی ساکنین لیبرتی اطلاعی از وضعیت بیرون ندارند. چون بطور مطلق آنها را بی خبر از جهان خارج نگهمیدارند.
بر همین اساس مریم رجوئی مجبور شد که نگهداشتن اجباری و برنامه ریزی شده مجاهدین را طبق استراتژی عراق آقای رجوی در لیبرتی را فرا فکنانه به خانواده های مجاهدین و منتقدین نسبت دهد. و یا دجالگری اینگونه ادامه دهد:
“در ماههای اخیر دیدید که چطور زمینهسازی برای این حمله را شروع کردند. ابتدا اکیپهای وزرات اطلاعات را تحت عنوان خانواده به ورودی لیبرتی فرستادند.”… “آشکارا یک تقسیم کار شناعتبار در کار است. رژیم ولایتفقیه بخش نظامی حمله را برعهده دارد و موشکها را شلیک میکند و سرانگشتانش در خارج ایران ، بخش سیاسی حمله را برعهده دارند و هم وزن همان حمله موشکی، افترا و هتاکی را به بالاترین حد میرسانند.”
اصلا فرض کنیم که خانم رجوی راست میگوید. همه مادران و پدران و منتقدین او و سازمان های حقوق بشری و .. تقسیم کار دارند و … هستند.
سوال از خانم رجوی این است، شما چرا اعضای خودت را خارج نمیکنی؟ چرا دستور ماندن به هر قیمت را داده ای؟ . اگر راست میگویی این توطئه را با خارج کردن مجاهدین از قتلگاه لیبرتی خنثی کن. مگر نمیگویی در آنجا زیر خمپاره و موشک رژیم هستند.
رجوی در راستای سوء استفاده از خون مجاهدین کشته شده در لیبرتی با نسبت دادن این جنایت به خانواده ها و یا منتقدین خودش با طرف حسابهای خودش تصفیه حساب میکند. و این یکی از کاربردهای عمده نگهداری مجاهدین در لیبرتی است. مجاهدین لیبرتی باید بمیرند تا رجوی باروت تهاجم و افترا زدن و فرافکنی را بجای پاسخگویی به سوالات مشخص و انتقادات و خیاناتهای مشخص را بیابد. فرقه رجوی صد بار بهتر از امثال آقای لاهیجی قوانین پناهندگی را میدانند، هزاران نفر را بدون پاسپورت از عراق به اروپا، و آمریکا میفرستادند و برمیگرداندند. هزاران نفر را در اروپا و آمریکا پناهنده کرده اند. بعضا هر نفر را در چند کشور و حقوقش را به جیب زده اند. شاهدان حاضرند در دادگاههای رسیدگی شهادت بدهند.
این است آنچه ما بعنوان نه تحلیلگر مسائل بلکه با نزدیک به چهل سال کار در تشکیلات مرگ رجوی در بالاترن سطوح و نزدیک به دو دهه عضویت در شورا و کسانیکه بطور دقیق و تحقیقا میدانیم که رجوی چه میکند، میگوئیم که :
خواهشمندیم به این مطالب پیام رجوی در عاشورای 1393 خوب توجه کنید:
رجوی در شب عاشورا بعد از انبوه شیون و زاری و ساختن فضای از خود بیخود شدن در سخنان خود نقش خلیفه گی اش را در قالب امام حسین ظاهر میکند و اعلام میکند«امشب من آماده ام تا ابلاغیه چراغ خاموش بدهم». واقعیتی که ساختار دیکتاتوری مذهبی فرقه اش را نشان می دهد. همچنین می توان دید که چگونه “حق آزادی انتخاب” به تمسخر گرفته می شود؛ یک نفر خلیفه و یا به گفته خودش امام زمان و آن شب امام حسین ، فراتر از هر فرد و نهاد دیگری در آن بالا بالا ها تصمیمی می گیرد و بعد می آید و “ابلاغ” می کند. اما به نیروهایش لطف کرده -آنهم در یک فضای هیستریک و به شدت احساسی و مذهبی که چند روز است در “ایام عاشورای حسینی” ادامه داشته- و آنها را در ماندن یا رفتن در معرض “انتخاب آزاد” قرار می دهد! سیستمی به غایت بسته و بر پایه جهل و فریب مغزشویی، در اوج تحریک احساس مذهبی افراد و در حالی که آنها را از عواقب سرنوشت هرگونه جدا شدن ترسانده و “داغ لعنت” را بر پیشانی افراد جدا شده ی
سابق کوبانده، در چنین فضائی، رهبر عقیدتی خود را جای امام حسین قرار داده و فریاد “یا حسین، یا مظلوم” سر می دهد، و از روز انتقام “مظلوم از ظالم” سخن می گوید، از “آزادی انتخاب” پیروانش پس از خاموش کردن چراغ ها سخن می گوید! و آن را منتهای جوانمردی با تمسک به سُنت حسین می خواند تا هر کس که نمی تواند به مبارزه ادامه دهد، به پی کارش برود؛ «این بار اما من حرفی از تصفیه و اخراج ندارم. حرف من خاموش کردن چراغ ها با سنت امام حسین است تا اگر کسی در شرایط محاصره و تنگنا یارای ایستادگی و مقاومت ندارد پی کارش برود. چراغ ها را خاموش می کنم تا هر کس می خواهد برود و تنها کسی بماند که که هر چقدر هم جنگ ادامه یابد بماند، استوار و تزلزل ناپذیر. امشب من آماده ام تا ابلاغیه چراغ خاموش بدهم، تا هرکس اهل جنگ نیست برود.»
میبینید کسی که میخواهد برود با القاب توهین آمیز مبارزاتی از جمله مبارزه را نمیکشد، یارای مبارزه را ندارد، یارای ایستادگی را ندارد … مواجهه است و باید پی کارش برود. میدانیم که این واژه “پی کارت برو” در فرهنگ ما ایرانیان تا چه حد تحقیر و توهین آمیز است. و از طرفی نیز آشکارا ماندن در عراق و لیبرتی و … را ادامه مبارزه و جنگ قلمداد میکند. بنابراین بروشنی برای هر کودک دنیای سیاست و کسی که فارسی را متوجه میشود رجوی به هیچ عنوان قصد خارج کردن مجاهدین اسیر در لیبرتی را ندارد بلکه آنها باید تا آخرین نفر بدست قاتلان اشرفیها و عوامل وابسته به رژیم کشته شوند تا در ظاهر به ازاء هر هزار نفر کشته رژیم یکبار سرنگون شود. وی ماندن در لیبرتی و زیر آتش موشک و خمپاره تکه تکه شدن را مبارزه وجنگ تا به آخر میداند. البته تا آخرین نفر مجاهدین. راستی چرا خود آقا و خانم رجوی در این صحنه جنگ و مبارزه و سرنگونی نیستند و از همان اول پا به فرار گذاشتند را نباید از آنها سوال نمود؟
آقایان و خانم های مخاطب این نوشته. سروران گرامی همچون جناب آقای دکتر بنی صدر، آقای دکتر لاهیجی، شیرن عبادی، … دیگر کسانیکه در شمار ایرانیانی هستند که نشان ملی لژیون دونور فرانسه را دریافت کرده اند حتی اگر در داخل ایران هستند. البته میدانیم که این جایزه به پاس قدردانی از زحماتی است که شمایان در چند دهه گذشته در دفاع از حقوق بشر چه … در ایران و چه در سطح جهان متحمل شده است.
فرهیختگان کشور و اندیشمندان، سیاسیون، هنرمندان والا، حقوق دانانی همچون آقای محمد رضا روحانی … و بسیاری دیگر که این نوشته اجازه بردن نامشان را نمیدهد تا همه کسانیکه برای بشریت و انسان ارزشی قائل هستند و از جنایات هفته گذشته پاریس براستی جگرشان سوخت، از همگی میخواهیم که در توان خود و در پاسخ به ندای وجدانی خود در هر زمینه که میتوانند این جنایت برنامه ریزی شده توسط فرقه مرگ رجوی از یکطرف و جنایتکارانی که خود را وابسته و یا مقلد حاکمان ایران میدانند از طرف دیگررا افشا کرده و کمک کنند که خاتمه دهیم.
این اقدامات در زمینه سیاسی، با فشار آوردن به سازمان های بین اللملی و حقوق بشری جهت فشار به فرقه رجوی، جهت خارج کردن مجاهدین اسیر در لیبرتی و جاهای دیگر از زیر سلطه این فرقه، فشار به دولت عراق جهت کمک به حفاظت آنها تا زمان خروج از عراق، فشارهای حقوقی و طرح دعوا با فر قه رجوی نسبت به جلوگیری از خروج مجاهدین، … برگزاری جلسات گفت و شنود و بحث در مورد راه حلهای موجود برای نجات جان این عزیزان در لیبرتی. و … بصورت عملی اقدام کنند. ما نیز در حد توان خود میتوانیم در زمینه اطلاعاتی که داریم که کمکی بکند به تسهیل امر و یا پاسخ به سوالات و روشنگری و … یاری بکنیم.
نوشته های بالا تلاشی هرچند ناقص بود برای اینکه روشن کنیم که تنها و تنها علت ماندن مجاهدین در لیبرتی به ادعای خود مریم رجوی زیر تیر مستقیم رژیم، آقا و خانم رجوی است، البته با هدف به کشتن دادن همه آنها تحت نام مبارزه و جنگ تمام عیار البته با دست خالی و بعضا حداکثر با ویلن و ارگ. میدانیم که همه ساکنین اسیر وطن پرستانی هستند که بیش از سی سال است که تحت مغزشویی قرار دارند و بنابراین نیاز به کمک. چه بخاطر جانشان و چه بخاطر حقوق اولیه هر انسان برای انتخاب آزاد باید به آنها کمک نمود.
ضمنا از دشمن ضد بشری “که رجوی در امن خودش از جان و خون مجاهدین مایه میگذارد و با دست خالی علیه آن هل من مبارز میطلبد” انتظاری نیست.
همانگونه که شما بزرگواران عالم حقوق بحق هیچ اقراری در زندانهای رژیم را قانونی نمیدانید، نمیتوانید ادعاهای مجاهدین در بند در لیبرتی را نیز دارای اعتبار قانونی بدانید. اراده آزاد باید در شرایط آزاد و طبق شرایطی قانونی که شما بهتر از بنده میدانید تحقق یابد. نه آنگونه شرایطی که رجوی برای مجاهدین در بند در قطع کامل از جهان برای بیش از سه دهه فراهم کرده. آنهم نه در یک جلسه بلکه طی سالیان، بنابراین بنابر وظیفه انسانی و حرفه ای بپا خیزید و علیه فرقه مرگ رجوی تنها عامل ماندن مجاهدین در لیبرتی جهت قتلعام شدن بشورید و با هر آنچه در توان دارید بخواهید که آنها را از آنجا خارج کنند
البته راه حلهای مختلف وجود دارد. رجوی میلیارد ها دلار از گذشته ذخیره دارد. از بانک زدنهای دوران انقلاب، از سرکیسه کردن تجار ایرانی، و خانواده های مجاهدین، از جیره و مواجبی که از صدام بصورت سهمیه نفتی و فروش اطلاعات داخل کشور و جبهه ها و یا زدن خمپاره به شهرها و یا شرکت در کرد کشی دریافت میکرد (که بنده و بسیاری از دوستانم شاهدان زنده آن هستیم) تا از پول گرفتن از اردن و قزافی و عربستان و حتی اسرائیل تا فریب افکار عمومی تحت نام کمک به کودکان بی سرپرست و… جمع آوری کرده بیکران امکانات حقوقی و سیاسی خود میتواند براحتی اینکار را بکند. شاهدان عینی میتوانند در تمامی محاکم قانونی شهادت بدهند.
اگر همانگونه که پیش بینی میشود به مقابله برخواست بنابر حقوق پایه ای و اولیه انسانها همانگونه که زندانی را باید از زیر تیغ دژخیمان خارج نمود تا عدالت آنگونه که هست و باید، اجرا شود، ارگانهای بین اللملی وارد شوند و این انسانهای مسخ شده با مغز شویی را از زیر یوغ رجوی خارج کنند تا بتوانند مستقلا و آگاهانه و آزادنه تصمیم بگیرند. تا زمانیکه این انسانها در زندان هستند و بازجو بالای سرشان نمیتوان انتظار داشت که زندانی به شما حرف دلش را بزند چون به محض عدم حضور شما وی با بازجوی شکنجه گر مواجهه است. زندانی باید اطمینان حاصل کند که شکنجه گر بسراغش نمیرود.
. فراموش نکنید که رجوی طراح قتل مجاهدین خود را وکیل مدافع آنها جازده است.
داود ب ارشد
26نوامبر 2015
5 آذر 1394