قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری مشاور عالی مریم رجوی در مورد فرقه رجوی

 

ناسیونالیست های چپ نما

تبریزی

چکیده این نوشتار: همچنان که ما چیزی به نام (راست های چپ گرا) و یا (چپ های راست گرا) نداریم ما چیزی هم به نام (چپ های ناسیونالیست) و یا (ناسیونالیست های چپ) نداریم چون ناسیونالیست ها راست گراترین راست گراهای جهان هستند و ناسیونالیست هائی که برای مردم فریبی ادای سوسیالیست ها را درآورده و در گفته ها و نوشته هایشان واژه ها و نمادهای فرهنگ سوسیالیستی را به کار می برند ناسیونالیست چپ نما نامیده می شوند و چنین کسانی هرگز سوسیالیست و چپ گرا به شمار نرفته و این کسان در گروه راست گراها جای دارند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
ناسیونالیست های چپ نما / تبریزی
بوم گرائی (ناسیونالیسم) پنداری پلید و پلشت و دوزخی و اهریمنی و زهر کشنده ای است که شش هزار سال پیش در زمان برده داری پیدا شد و با آن که هم اکنون در بسیاری از بخش های جهان از میان رفته است اما صد درصد ریشه کن نشده است، هرچند ویژگی های ناسیونالیسم در زمان برده داری و ویژگی های ناسیونالیسم در زمان دهداری و ویژگی های ناسیونالیسم در زمان سرمایه داری یکی نیستند و ناسیونالیسم در هر زمان ویژگی هائی دارد که با ویژگی های ناسیونالیسم در زمان های دیگر یکسان نیستند اما به هر روی سودبر ناسیونالیسم در زمان برده داری برده داران، سودبر ناسیونالیسم در زمان دهداری دهداران و سودبر ناسیونالیسم در زمان سرمایه داری سرمایه داران بوده اند و هرگز در هیچ کجای جهان و در هیچ کجای تاریخ برده ها و دهقانان و کارگران از ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و کهنه پرستی و مرده پرستی سود نبرده اند! بزرگترین جنگ های تاریخ نیز ریشه در ناسیونالیسم داشته اند، مانند جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته و جنگ جهانی دوم با پنجاه و پنج میلیون کشته!
با آن که همه جهانیان کارنامه زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم را در میدان کردار دیده اند اما در جهان کنونی ناسیونالیست هائی را می توان یافت که اندیشه هایشان از چهاردیواری سرزمینی که می خواهند گرداگرد آن دیوارکشی کنند فراتر نمی رود! بی آن که دریابند جهان دگرگون شده است و آنها در زمان برده داری نیستند و در سده بیست و یکم سخن گفتن از نژاد و تبار و رنگ پوست و نیاکان برابر است با یخ زدن ذهن و پندار در شش هزار سال پیش که زمان برده داری و زمان پیدایش ناسیونالیسم است! جهان کنونی رو به سوی ارج نهادن به انسان ها و دور ریختن پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی می رود نه رو به سوی نژادپرستی و مرزپرستی و جنگ افروزی که همگی از ویژگی های ناسیونالیسمند! ناسیونالیست های انسان ستیز گاهی در میان مردم یک سرزمین با نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی نمایان می شوند و گاهی نیز به نام سوسیالیسم و با سخنانی که گوهر آنها ناسیونالیستی است اما روکشی خوش رنگ و زیبا از سوسیالیسم و واژگان فرهنگ سوسیالیستی به روی آنها کشیده شده است!
چون زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم با کارنامه ای که در سرتاسر جهان و سرتاسر تاریخ داشته است آن چنان پندار بی آبروئی است که جهانیان با بیزاری از آن یاد می کنند بسیاری از ناسیونالیست ها از گذاشته شدن نام ناسیونالیست بر روی خودشان در هراس هستند و بسیار دیده شده است که ناسیونالیست ها خود را ناسیونالیست نمی نامند و با واژگانی مانند (فعال مدنی) و (هویت طلب) از خود نام می برند! همچنان که به فراوانی دیده شده است که ناسیونالیست ها خودشان را (سوسیالیست) می نامند تا از برچسب هائی مانند نژادپرست و کهنه پرست و جنگ افروز آسوده بمانند! چنین کسانی برای مردم فریبی ادای سوسیالیست ها را درمی آورند و در گفته ها و نوشته هایشان واژگانی مانند کارگر، دهقان، سرمایه دار، رنجبر، برابری، بهره کشی، زرسالار و ….. را به کار می برند و سپس چند گفتاورد از کسانی مانند مارکس و لنین را با گفته ها و نوشته هایشان درمی آمیزند تا وانمود کنند که سوسیالیست هستند اما هرگز ناسیونالیسم با ویژگی هائی که دارد با سوسیالیسم سازگار نیست و نمی تواند باشد!
زیرا اگر ما سوسیالیست ها را چپ گرا بنامیم ناسیونالیست ها راست گراترین راست گراهای جهان هستند! نمونه ای از راست گراترین راست گراهای جهان چه کسانی هستند؟ نمونه ای از راست گراترین راست گراهای جهان کسانی مانند ناپلئون بناپارت راست گرا، کایزر ویلهلم راست گرا، آدولف هیتلر راست گرا، بنیتو موسولینی راست گرا، اسلوبودان میلوشوویچ راست گرا، صدام حسین راست گرا، محمدرضا پهلوی راست گرا هستند وهمه این راست گراها نیز ناسیونالیست هستند! همچنان که همه مردم جهان به روشنی دیده اند که راست گراترین راست گراهای جهان ناسیونالیست ها هستند همگان نیز دیده اند که دیدگاه های کسانی مانند ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، آدولف هیتلر نازی، بنیتو موسولینی فاشیست، اسلوبودان میلوشوویچ پان سرب، صدام حسین پان عرب و محمدرضا پهلوی پان آریا که همگی ناسیونالیست و همگی هم راست گرا هستند هرگز با سوسیالیسم و اندیشه ها و آرمان های سوسیالیستی سازگار نیستند و نمی توانند باشند!
سوسیالیست ها باورمند به تک میهنی (اینترناسیونالیسم) هستند و چنین کسانی خواهان برپائی یک کشور در جهان به نام کره زمین برای همه انسان ها هستند اما بوم گرایان (ناسیونالیست ها) نخستین کاری که در همه جهان و همه تاریخ انجام داده اند دیوارکشی با بهانه تراشی های گوناگونی مانند نژاد و زبان و رنگ پوست و نیاکان میان خودشان و دیگرانی است که آنها را خودی نمی دانند! اما مرزهای به جا مانده از زمان برده داری میان سرزمین های گوناگون اگر برای ناسیونالیست ها سپنتا هستند برای سوسیالیست ها دیوارکشی میان انسان ها کاری پلید است و سوسیالیست ها خواستار از میان رفتن مرز میان انسان ها هستند! از سوی دیگر نژادپرستی از اندام های جدا نشدنی ناسیونالیسم است و در همه جهان و همه تاریخ حتی یک ناسیونالیست را نمی توان پیدا کرد که نژادپرست نباشد و ناسیونالیسم بدون نژادپرستی در هیچ کجای جهان یافت نمی شود اما سوسیالیست ها همه نژادها را برابر دانسته و هیچ نژادی را برتر از نژادهای دیگر نمی دانند، پس ناسیونالیسم نژادپرست چگونه می تواند با سوسیالیسم سازگار باشد؟
مرزبندی میان سوسیالیسم و ناسیونالیسم روشن و آشکار و همیشگی است! سوسیالیست ها بر آنند که یکی از پیامدهای سوسیالیزه شدن جهان از میان رفتن مرزهای به جا مانده از زمان برده داری میان سرزمین های گوناگون و رسیدن به تک میهنی خواهد بود، با نگاهی به تاریخ جهان نیز دیده می شود که در جهان کنونی مرزهای به جا مانده از زمان برده داری میان سرزمین های گوناگون تنها مرزهای نمادینی هستند که بر روی نقشه جغرافیا دیده می شوند و این مرزها مانند تکه یخی که در دیگی پر از آب داغ افتاده باشد دارند از میان می روند و در فرجام تاریخ تنها کشوری که در جهان به جای خواهد ماند کشوری به نام کره زمین خواهد بود! پس روشن است که ناسیونالیسم با ویژگی هائی که دارد و از چند تای آنها یاد شد با سوسیالیسم نمی تواند سازگار باشد و آن چنان که گفته شد سوسیالیست ها باورمند به تک میهنی بوده و خواهان از میان رفتن مرزها هستند اما ناسیونالیست ها با بهانه تراشی های گوناگون خواهان دیوارکشی میان انسان ها هستند و سوسیالیست ها همه نژادها را برابر می دانند اما ناسیونالیست ها نژادپرست هستند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
پس از روشن شدن ناسازگاری بی چون و چرای ناسیونالیسم و سوسیالیسم بپردازیم به این نکته که در فرهنگ سیاسی کسی یا باید چپ گرا باشد و یا راست گرا و نمی شود که کسی هم راست گرا باشد و هم چپ گرا و همچنان که ما چیزی به نام (راست های چپ گرا) و یا (چپ های راست گرا) نداریم، ما چیزی هم به نام (ناسیونالیست های چپ گرا) و یا (چپ های ناسیونالیست) نداریم! و اگر با آوردن نمونه ای بخواهیم چگونگی ناسازگاری سوسیالیسم و ناسیونالیسم را نشان دهیم ناسازگار بودن اسلام و بت پرستی است! همچنان که مسلمان بودن و بت پرست بودن باهم سازگار نیستند و یا باید کسی مسلمان باشد و یا بت پرست، ناسیونالیسم و سوسیالیسم نیز باهم سازگار نیستند و از میان ناسیونالیسم و سوسیالیسم یکی را باید برگزید و نمی شود که هم کسی ناسیونالیست باشد و هم خودش را سوسیالیست بنامد! اگر کسی بگوید من مسلمان هستم و یکی از برنامه های من برای پیشرفت دین اسلام ساختن بتخانه و پرستش بت هاست آیا چنین کسی را می توان مسلمان نامید؟ همچنان که بت پرستی با اسلام سازگار نیست و ما چیزی به نام (مسلمان بت پرست) نداریم سوسیالیسم نیز با ناسیونالیسم سازگار نیست!
از این روی در فرهنگ سیاسی، ناسیونالیست هائی که برای مردم فریبی نمادها و واژگان سوسیالیستی را به کار می برند (ناسیونالیست چپ نما) نامیده می شوند و چنین کسانی هرگز در گروه سوسیالیست ها و چپ گراها گنجانده نشده و این کسان در گروه راست گراها جای می گیرند! نمونه حزب سوسیالیست بعث عراق به رهبری صدام حسین دیکتاتور پیشین عراق است که با چسباندن واژه سوسیالیست به واژه بعث این حزب یک حزب سوسیالیست نمی شود و همه جهانیان حزب بعث عراق را یک حزب پان عرب و ناسیونالیست می دانند نه یک حزب سوسیالیست! و یا حزب ناسیونال – سوسیالیست کارگران آلمان یا N.S.D.A.P یا حزب نازی به رهبری آدولف هیتلر با به کارگیری واژه های سوسیالیست و کارگر یک حزب باورمند به سوسیالیسم نمی شود و همه جهانیان هیتلر و نازیسم را وابسته به ناسیونالیسم می دانند نه وابسته به سوسیالیسم و هرگز نمی توان نازی های آلمان هیتلری را ناسیونالیست های چپ گرا و یا چپ های ناسیونالیست نامید و چنین کسانی در گروه راست گراها و ناسیونالیست ها جای می گیرند نه چپ گراها و سوسیالیست ها !
در ایران نیز گروهی ناسیونالیست پان آریا با پیروی خنده دار از آدولف هیتلر و حزب نازی آلمان حزبی به نام حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران یا (سومکا) را برپا کردند! گردانندگان این حزب از یک سو واژه های سوسیالیسم و کارگر را در گفته ها و نوشته هایشان به کار می بردند و از سوی دیگر پان آریا و نژادپرست بودند! آن چه از همه خنده دارتر است این است که بنیانگزار و رهبر حزب سومکا یک ترک آذربایجانی به نام داود منشی زاده بود که تبار و نژاد خودش و پدرانش از نژاد ترک های قفقاز بود نه از نژاد اهورائی آریائی! هیچکس نیز حزب سومکا را برای به کارگیری واژه های سوسیالیسم و کارگر یک حزب چپ گرا نمی دانست و این حزب الکی و پوشالی ناسیونالیست و راست گرا که جز آریاپرستی و یهودستیزی و عرب ستیزی و دیوانه بازی های دیگر آن هم با الگوبرداری خنده دار از آدولف هیتلر کاری نکرد هرگز در گروه سازمان های سیاسی سوسیالیست جای نگرفت! حزب سومکا سرانجام پس از دیوانه بازی های فراوان، هوادارانش را از دست داد و از میان رفت!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
آن چه که نشان می دهد چه کسی سوسیالیست است کردار است نه گفتار اما ناسیونالیست های چپ نما کسانی هستند که کردارشان ناسیونالیستی و گفتارشان سوسیالیستی است! به کارنامه سوسیالیست های دروغین و ناسیونالیست های چپ نما اگر کسی نگاه کند خواهد دید که در این کارنامه چیزی به نام سوسیالیسم دیده نمی شود! برای نمونه به کارنامه حزب کارگران کردستان ترکیه یا P.K.K که در گروه ناسیونالیست های چپ نما جای دارد نگاه کنید، کدام یک از کردارهای P.K.K سوسیالیستی است؟ حزب کارگران کردستان ترکیه یا P.K.K با آن که مانند ریگ بیابان در نوشته ها و گفته هایش واژه هائی مانند کارگر و دهقان و رنجبر و سوسیالیسم را به کار می گیرد اما هیچکس در هیچ کجای جهان این حزب را یک حزب سوسیالیست نمی داند و همگان حزب کارگران کردستان ترکیه یا P.K.K را یک حزب ناسیونالیست پان کرد که در گروه راست گراها جای می گیرد می شناسند و با به کارگیری واژه کارگر این حزب یک سازمان سیاسی باورمند به سوسیالیسم نمی شود!
اگر P.K.K به راستی باورمند به سوسیالیسم بود باید خواستار از میان رفتن مرزهای ناسیونالیستی میان کردها و دیگران می بود نه دیوارکشی ناسیونالیستی میان کردها و دیگران اما P.K.K چه کرد؟ مانند همه ناسیونالیست ها در همه جهان و همه تاریخ نخستین خواسته P.K.K دیوارکشی میان خودی ها و دیگران با بهانه تراشی های گوناگون بود! اگر P.K.K باورمند به سوسیالیسم بود خواستار دیوارکشی میان کردهای ترکیه و دیگران با دستاویزهائی مانند زبان مادری و فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت نمی شد و اگر P.K.K سوسیالیست بود ترک ستیزی را جایگزین ستم ستیزی نمی کرد! آیا کشته و زخمی شدن هزاران ترک بی گناه و بی دفاع که نه جنگجو بودند و نه وابسته به زرسالاران و سرمایه داران به دست P.K.K برابر با سوسیالیسم است؟ با آن که P.K.K پیاپی از کارگران و رنجبران می گوید و می نویسد بسیاری از ترک هائی که به دست P.K.K کشته شدند کارگران و دهقانان و سربازان رنجدیده و نداری بودند که تنها یک گناه داشتند و آن این بود که ترک بودند!
بیائید باهم به پیامد کارهای P.K.K در ترکیه برای کردهای ترکیه هم نگاه کنیم، در سایه جنگ افروزی های ناسیونالیستی P.K.K هزاران تن از کردهای ترکیه که بیشترشان نیز با جنگ سر و کاری نداشتند کشته و زخمی شدند و هزاران کرد نیز ناچار از کوچ ناخواسته شدند! هزاران روستای کردنشین ویران شدند و هزاران کشتزار نیز سوختند! قتل های ناموسی و خانوادگی در میان کردهای ترکیه آن هم در جمهوری از یک صد سال پیش لائیک ترکیه، گستردگی بازار تن فروشی دختران و زنان کرد در ترکیه برای نداری و یا زورگوئی و تهدید و همچنین کار کودکان کرد نیمه جان و گرسنه و بی سواد در ترکیه را هیچکس نمی تواند نادیده بگیرد! بیشتر مردم کرد ترکیه یا در زاغه های شهری زندگی‌ می کنند و یا در خانه های روستائی با ساخت و سازی نیمه ویران! کدام یک از این تیره روزی ها که مردم کرد در ترکیه گرفتار آنها هستند کوچکترین پیوندی با سوسیالیسم دارند؟ و آیا این بدبختی ها و تیره روزی ها برای مردم کرد ترکیه در سایه زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم و پان کردیسم به بار آمده اند یا سوسیالیسمی که P.K.K  به دروغ خود را باورمند به آن می نامد؟
سنجش پیشرفت و خوشبختی مردم یک سرزمین در جهان کنونی با چیزهائی مانند برابری حقوقی زن و مرد، میانگین درآمد سرانه، باسواد بودن، بهداشت و دسترسی همگانی به دارو و درمان، کاهش مرگ و میر نوزادان، آموزش دانشگاهی، امنیت، بیمه، کاهش بزهکاری و ….. انجام می شود، کردهای ترکیه پس از سال ها جنگ و کشتار خانمانسوز ناسیونالیستی که P.K.K به راه انداخت و پس از کشته و زخمی و آواره شدن هزاران تن در کدام یک از این زمینه ها پیشرفت کردند؟ هم اکنون هیچ کرد خردمندی در ترکیه از P.K.K پیروی نمی کند و این حزب به بن بست رسیده و هوادارانش را از دست داده است! از اینها گذشته رهبر P.K.K (عبدالله اوجالان) نیز پس از زندانی شدن توبه نامه نوشته و از جنگ افروزی ابراز پشیمانی کرده است! با این روال چگونه می توان P.K.K را وابسته به سوسیالیسم دانست و کارهای P.K.K را که همگی ریشه در پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی دارند به پای سوسیالیسم نوشت؟ در میدان کردار همگان به روشنی دیدند که باورمندی P.K.K به سوسیالیسم تنها در شعر و شعار و برای به دست آوردن هوادار بوده است و باورداشت این سازمان سیاسی شکست خورده ناسیونالیسم است نه سوسیالیسم!
کسانی از ناسیونالیست های پان کرد ایرانی نیز با الگوبرداری خنده دار از P.K.K یک سازمان سیاسی دیگر را به نام پژاک برپا کرده و عبدالله اوجالان رهبر زندانی و توبه نامه نویس P.K.K را رهبر خود دانسته اند! پژاک که نمونه ای دیگر از ناسیونالیست های چپ نماست پس از به کارگیری واژگانی مانند سرمایه دار و کارگر و دهقان و رنجبر و پس از فلسفه بافی ها و داستان سازی های فراوان مانند همه ناسیونالیست ها در همه جهان که نخستین خواسته شان دیوارکشی میان انسان هاست خواستار دیوارکشی میان کردها و دیگران با دستاویزهائی مانند زبان مادری و حق تعیین سرنوشت شده است! در کارنامه این سازمان راست گرای ناسیونالیست که خواسته است ادای سوسیالیست ها و چپ گراها را درآورد چیزی به نام سوسیالیسم دیده نمی شود و درخشان ترین کار پژاک که یک سازمان سیاسی ناسیونالیست چپ نماست تازش به چند پاسگاه و کشتن چند سرباز و مرزبان گرسنه ایرانی است که بسیاری از آنها فرزندان کارگران و دهقانان و رنجبران دردمند و ندار هستند و بزرگترین گناهشان نیز این است که کرد نیستند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
همانند P.K.K در ترکیه حزب کومله در ایران نیز از یک سو یک حزب ناسیونالیست و پان کرد است و از سوی دیگر گردانندگان حزب کومله پی در پی واژه هائی مانند سوسیالیسم، کارگر، رنجبر، دهقان و ….. را در گفته ها و نوشته هایشان به کار می برند اما با این کارها نمی توان حزب کومله را باورمند به سوسیالیسم دانست زیرا چنان که گفته شد آن چه که به روشنی نشان می دهد که چه کسی سوسیالیست است کردار است نه گفتار و بزرگترین خواسته حزب کومله که دیوارکشی میان کردهای ایرانی و دیگران با دستاویزهائی مانند فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت است خواسته ای صد درصد ناسیونالیستی است نه سوسیالیستی! چرا که سوسیالیست ها در همه جهان خواهان از میان رفتن مرزبندی میان انسان ها و به جا ماندن یک کشور در جهان به نام کره زمین و رسیدن به تک میهنی هستند نه دیوارکشی میان کرد و فارس و ترک و عرب با دستاویزهائی مانند زبان مادری و فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت!
البته کومله در آغاز پیدایشش یک سازمان سیاسی چپ گرا بود اما بدبختانه برای گرفتار شدن در گرداب پوپولیسم به مردابی به نام ناسیونالیسم درغلتید و سرانجام بخش بزرگی از آن به یک سازمان سیاسی ناسیونالیست به نام حزب کومله دگرش کرد! حزبی به نام حزب کمونیست ایران نیز که از به هم پیوستن کومله و چند سازمان سوسیالیست دیگر برپا شده بود برای گیر افتادن در گرداب پوپولیسم ناسیونالیستی سخنان ناسیونالیست ها را بازگو کرد و بازتاب داد و سرانجام بخشی از کومله از این حزب جدا شد و راه ناسیونالیسم و پان کردیسم را در پیش گرفت و بخشی دیگر همراه حزب کمونیست که زمینگیر شده بود ماند! در این میان کسانی مانند زنده یاد ژوبین رازانی (منصور حکمت) که در حزب کمونیست ایران بودند با دیدن ناسازگاری کمونیسم و ناسیونالیسم از حزب کمونیست ایران جدا شده و حزب کمونیست کارگری را بنیانگزاری کردند، بنیانگزاران حزب کمونیست کارگری بسیاری از دیدگاه های ناسیونالیستی ریشه دار در پوپولیسم را دور ریختند و به بازسازی اندیشه های سوسیالیستی پرداختند، دریغا که پس از درگذشت زنده یاد ژوبین رازانی (منصور حکمت) این کوشش ها نیمه کاره ماندند.
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
پان ترک های چپ نمای ایرانی نیز نمونه ای دیگر از ناسیونالیست های چپ نما هستند! اگر کسی به زیستنامه پان ترک های چپ نمای ایرانی نگاه کند خواهد دید که اینان وابسته به زرسالاری و زرسالاران هستند و گفته ها و نوشته های چنین کسانی هرگز با خواسته ها و آرمان های کارگران و دهقانانی که بیل و کلنگ و داس و چکش به دست گرفته و از بام تا شام کار می کنند یکی نیستند! پان ترک های چپ نما در پان نامه هائی که بر روی آنها روکشی از سوسیالیسم دروغین کشیده شده اند پس از آن که برای مردم فریبی واژه هائی مانند کارگر و دهقان و رنجبر و سرمایه دار و بهره کشی و نابرابری را با چند گفتاورد از مارکس و لنین می آمیزند می خواهند به همگان بباوراند که بزرگترین بدبختی و تیره روزی ترک های ایرانی نبودن دبستان به زبان مادری است! و چیزهائی مانند شکنجه و کشتار هزاران تن در زندان های رژیم آخوندی، تورم تازنده، گرانی های جهشی، به زنجیر کشیده شدن زنان ایرانی با حجاب سیاهی و تباهی، تاراج های میلیاردی گردانندگان رژیم و ….. جائی در گفته ها و نوشته های چنین کسانی ندارند!
پان ترک های چپ نما فارس ستیزی را جایگزین ستم ستیزی کرده اند و اگر ما از سخنان این سوسیالیست های دروغین واژه هائی مانند کارگر و دهقان و سرمایه دار و رنجبر را برداریم آن چه بر جای می ماند همان سخنانی است که ناسیونالیست های ترک در پان نامه هایشان می نویسند! در میدان کردار نیز به آسانی می توان دید که سخنان پان ترک های چپ نما با خواسته های کارگران و رنجبران پیوندی ندارند! برای نمونه کشورداری در سایه آخوندیسم تورم تازنده و گرانی های جهشی را در پی داشته و پول ایرانی روز به روز بی ارزش تر شده و مزدها پاسخگوی نیازها نیستند و کارگران و رنجبران با رژیم آخوندی برای افزایش دستمزد پی در پی درگیر می شوند اما هنگام این درگیری ها پان ترک های چپ نما در پان نامه هایشان می نویسند که ریشه بدبختی کارگران ترک فارس ها هستند و فارس ها در انبارهای پر از پول دارند پول پارو می کنند و ترک ها از گرسنگی دارند می میرند! و با نوشتن این پان نامه ها که در آنها فارس ها جای رژیم ولایت فقیه را گرفته اند و با جایگزین کردن فارس ستیزی به جای رژیم ستیزی به رژیم آخوندی سود می رسانند!
همگان آشکارا می توانند ببینند که خواسته های سوسیالیست های دروغین و پان ترک های چپ نما که در نوشته هایشان واژه های کارگر و رنجبر و دهقان را با چند گفتاورد از مارکس و لنین به کار می برند با خواسته های مردم دردمند و درمانده و گرسنه از بنیاد بیگانه هستند! این سوسیالیست های دروغین دردها و رنج های مردم ندار و بی پول را نمایندگی نمی کنند اما می خواهند خود را نماینده کارگران و رنجبران ترک جا بزنند! کسانی که از بس خورده و نوشیده اند که از سیری دارند می ترکند و برای مردم فریبی ادای سوسیالیست ها را درمی آورند سخنانی می گویند و می نویسند که هیچ پیوندی با دردها و رنج ها و تیره روزی های دردمندان و گرسنگان ترک ایرانی ندارند! زیرا کلنجار ذهنی کارگر و رنجبر و دهقان ترک ایرانی ساخته شدن دبستان به زبان مادری یا فارس ستیزی نیست! و دیوارکشی های هیتلری میان ترک ها و دیگران با فلسفه بافی و داستان سازی و تاریخ تراشی های ناسیونالیستی آن هم با روکشی از سوسیالیسم من درآوردی پیوندی با خواسته های کارگران و رنجبران و دهقانان ترک ایرانی ندارند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
ناسیونالیسم و سوسیالیسم باهم ناسازگارند و سوسیالیسم مانند یک دیگ پر از آش خوشمزه است که اگر حتی یک مشت لجن به نام ناسیونالیسم به آن ریخته شود ما دیگر یک دیگ پر از آش خوشمزه نخواهیم داشت و آن چه خواهیم داشت یک دیگ پر از لجن است! از سوی دیگر ناسیونالیست های چپ نما کسانی هستند که یک دیگ پر از لجن را می خواهند به نام یک دیگ پر از آش خوشمزه به خورد مردم بدهند! کسانی که سخنانی انباشته از نژادپرستی، زبان پرستی، جنگ افروزی، تاریخ تراشی، دروغ بافی، کهنه پرستی، مرده پرستی، خاک پرستی، مرزپرستی و در یک واژه پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی را می گویند و می نویسند و سپس برای مردم فریبی واژه هائی مانند کارگر و رنجبر و دهقان را با پان نامه هایشان می آمیزند و در پایان می گویند: (زنده باد سوسیالیسم!) ناسیونالیست چپ نما هستند نه سوسیالیست زیرا با گفتن و نوشتن (زنده باد سوسیالیسم) کسی سوسیالیست نمی شود!
اما شاید کسانی بپرسند که اگر ناسیونالیسم و سوسیالیسم باهم ناسازگارند چرا سوسیالیست هائی مانند لنین در گفته ها و نوشته هایشان از برخی کسان با واژه هائی مانند (ناسیونال – سوسیالیست) و یا (سوسیال – شوونیست) نام برده اند؟ پاسخ این است که کسانی مانند لنین برای ریشخند کردن ناسیونالیست های چپ نما آنها را ناسیونال – سوسیالیست و یا سوسیال – شوونیست نامیده اند! مانند آن که یک سرمایه دار و زرسالار برای فریب کارگران و رنجبران سخنانی آتشین درباره حقوق کارگران و دهقانان بگوید و ادای سوسیالیست ها را درآورد و کسانی هم برای ریشخند کردن وی او را سوسیال – کاپیتالیست بنامند! و یا مانند کسی که بت پرست هست اما وانمود می کند که مسلمان هست و کسانی برای ریشخند کردن آن بت پرست وی را مسلمان بت پرست بنامند! همچنان که ما مسلمان بت پرست نداریم سوسیالیست بودن نیز با ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی سازگار نیست و واژگانی مانند سوسیال – شوونیست برای ریشخند کردن ناسیونالیست های چپ نما به کار می روند!
نکته ای هم که نباید نادیده گرفته شود این است که کسانی که درباره سوسیالیسم و کمونیسم آگاهی چندانی ندارند هنگام شنیدن و خواندن سخنان ناسیونالیست های چپ نما و سوسیالیست های دروغین با این پندار نادرست که سوسیالیسم برابر با نژادپرستی و جنگ افروزی و تکه پاره کردن یک کشور با دستاویزهائی مانند فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت و زبان مادری است به سوسیالیسم و کمونیسم تاخته و با وندآورد به سخنان ناسیونالیست های چپ نما سخنانی را در پادش با سوسیالیسم و کمونیسم می گویند و می نویسند! اینان می گویند: “ای مردم، کمونیست ها نژادپرست و کهنه پرست و مرده پرست هستند و خواهان جدا شدن بخش های گوناگون یک سرزمین و افتادن مردم یک کشور به جان هم و به راه افتادن جنگ های خانمانسوز هستند!” بی آن که دریابند سخنان ناسیونالیست های چپ نما و سوسیالیست های دروغین هیچ پیوندی با باورداشت هائی به نام سوسیالیسم و کمونیسم نداشته و سوسیالیست های حقیقی باورمند به تک میهنی هستند نه ناسیونالیسم و پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
واژگان پارسی که به جای واژگان ناپارسی در این نوشتار به کار گرفته شده اند:
باورداشت = ایدئولوژی ***** بوم گرا = ناسیونالیست ***** بوم گرائی = ناسیونالیسم ***** پادش = ضدیت، مخالفت ***** تازش = حمله ***** تک میهن = اینترناسیونالیست ***** تک میهنی = اینترناسیونالیسم ***** دگرش = تغییر ***** زرسالار = بورژوا ***** زرسالاری = بورژوازی ***** زیستنامه = بیوگرافی ***** سپنتا = مقدس (واژه های سپند و اسپند نیز با واژه سپنتا هم خانواده هستند) ***** کاپیتالیست = سرمایه دار ***** کاپیتالیسم = سرمایه داری ***** گفتاورد = نقل قول ***** گوهر = جوهر، ذات ***** وند = دلیل، سند، مدرک ***** وندآورد، وندآوری = استدلال، استناد *****

منبع:پژواک ایران

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes