ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
فرقه رجوی روح سرگردان و پدیده متناقض
از زمان تاسیس سازمان مجاهدین تا به امروز این سازمان آبستن حوادث متعددی بوده است از جریان مارکسیستی که در درون سازمان مجاهدین شکل گرفت تا کشتن نزدیک ترین یاران درون این سازمان همچون مجید شریف واقفی و صمدیه لباف و… همینطور پس از پیروزی انقلاب ایران ظهور رهبری ناشایستی همچون مسعود رجوی بعنوان راهنما وضعیت این سازمان را پیچیده تر کرد و ضربات جبران ناپذیری به چند نسل از مردم ایران زد .
با ظهور مسعود رجوی بعنوان رهبر سقوط تشکیلاتی سیاسی عقیدتی و استراتژیکی این سازمان شتاب گرفت چرا که مسعود رجوی تشنه قدرت بود و سودای قدرت او را مست و دیوانه کرده بود که سرانجام با تصمیم ضد ملی ضد میهنی و ضد مردمی ۳۰ خرداد جامعه ایران را به خونریزی کشاند و مردم ایران از هر طرف بهای سنگینی از بابت ان پرداخت کردند .
سقوط سازمان از آن پس شتابان گشت و مسعود رجوی که شیفته قدرت و حکومت بود بقول خودش سازمان را از بالای آبشار به پائین پرتاب کرد. آنچنان پرتابی که حتی امروز اثری از او هم نیست و گم شده است. کجا ؟ خدا میداند.
اما امروز سازمان مجاهدین کجاست ؟ سازمان مجاهدین امروز همچون روح سرگردانیست که خودش هم نمی داند چه میکند و چه میگوید . بطور خاص پس از سقوط صدام حسین بعنوان پشتیبان تمام عیار فرقه اینها معلوم نیست چه میکنند روزی شعار چو اشرف نباشد تن من مباد میدهند و روز دیگر با فرمان هیلاری کیلینتون به لیبرتی میروند و روز دیگر به پدر و مادر و خواهر و برادر همان نفرات سنگ پرتاب میکنند فحاشی میکنند ایضا همانها که میگفتند عراق سنگر پایداری و مقاومت است امروز زودتر از دیگران گریخته اند ایا نمیتوان گفت که اینها دیگر فقط یک روح سرگردان هستند که خودشان هم نمی دانند چه میکنند .انها حتی از دیروزشان یعنی از پروسه طی شده شان با صدام حسین عبرت نگرفته اند و بدنبال جانشین صدام به سراغ سعودی ها رفته اند تا کاسه ای بشکند تغاری بریزد و جهان گردد از ان کاسه لیسان .اگر چه کار این فرقه از عبرت گذشته است و خودشان هم میدانند که اب رفته به جوی باز نمی گردد .
البته از انجا که ساختار فرقه رجوی بگونه ای است که خط و خطوط مسعود رجوی را پیش میبرند بهمین خاطر نمیتوانند چشمشان را باز کنند و جهان را انگونه که هست ببینند نه انگونه که دوست دارند اینها طبق اموخته هائی که از رجوی گرفته اند رفتار میکنند و مثل انسانهائی که در درون غار زندگی کرده اند نمی فهمند که دوران دروغ گفتن تمام شده است دیگر نمیتوانند قربانیان و اسیران در دست خود را از نگاه کردن به اینترنت منع کنند نمیتوانند مانع نفرات اسیر شوند که میخواهند تلفن همراه داشته باشند و صد البته که همان اسیران نگونبخت روزی خواهند فهمید که رجوی فقط یک کلاهبردار شیفته قدرت بوده که برای رسیدن به قدرت با جان و مالشان بازی کرده است و امروز هم بی پاسخ رفته است .
در حقیقت فرقه رجوی عبرت روزگار است درس تاریخ است مشقی است که باید با خط درشت بنویسیم تا مبادا کسی بدامش بیافتد .