ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
شعری از شاعری آزاده
در ماه کسی نیست
کمال رفعت صفایی
مقدمه
شعر بلند در «ماه کسی نیست» سروده زنده یاد کمال رفعت صفایی، شاعری آزاده که روح بلندش مانند سرو در مقابل دجال توتالیتر با زرورق چپ ایستاد. شعر او شعری است لبریز از خشم و اندوه و اعتراض شاعر، نسبت به کودتای ایدئولوژیک مسعود رجوی و پیامدهای وحشتناک ضد انسانی آن، خشم به خاطر خیانت به اعتمادش و اندوه به خاطر آنچه در این راه به غارت رفته و پایمال شده است. او این شعر را در تیر ماه ۶۸ سروده است، چهار سال و چند ماه بعد از انقلاب ایدئولوژیک و یکسال بعد از فروغ جاویدان. کمال قبل از فروغ جاویدان از سازمان مجاهدین جدا شده بود. او به این نتیجه رسیده بود که بر خلاف آن که قرار بود هدف مبارزه به آتش کشیدن «چتر کهنه» یی باشد که بالای سر مردم افراشته شده(استبداد دینی)، «چتری کهن، روی چتر کهنه» گشوده شده است و پیمان شکنی، مبارزه برای «اقتدار مشترک» را به تلاشی برای «اقتدار مجرد» خود تبدیل کرده است.
“عمق آزادگی کمال رفعت را در تک تک کلماتی که در وصف خیانتهای رجوی به شعر آنگونه که بنظر میرسد امروز بعد از 28 سال و با دیدن همه این روزهای سیاه مجاهدین نوشته شده باشد، میتوان بخوبی دید و لمس کرد. (نه به تروریسم و فرقه ها)”
او رویداد انقلاب ایدئولوژیک و آنچه را که در پی آن از سر گذرانده از جمله این گونه توصیف می کند:
آه
در سال ابتذال
با پاره سنگی به کف
به سنگسار رویای زیبای خود رفتیم
! چه اندوهی
تا عبور از تنگنا ممکن شود
آرمان سبز و تناور خود را
لایه به لایه
تراشیدیم
می دانم
…
از واژگونگی هاست
که من خود را انکار می کنم
تا
تو اثبات شوی
از واژگونگی هاست
که من فانوس خود را دفن می کنم
تا
تو تنها روشنا باشی
از واژگونگی هاست
که من خود را دشنام می گویم
تا
تو خوشنام تر آیی
از واژگونگی هاست
که ما از میوه ی صداقت خویش
پوست می کنیم
تا
تو عریانی دروغ های خویش را بپوشانی
او خشم خود را نسبت به «امامت» نو پدیدار شده، و روشهایی که طی جلساتی در درون سازمان بکار گرفته می شد و زوایای روح و ضمیر اعضا و هوادران طی آن کاویده می شده و افراد را وادار به بازگو کردن نهان ترین جزئیات زندگی گذشته و«گناهان و انحرافات» خود می کردند، چنین بیان می کند:
تو آن مفتشی
که حتی
رویای دوستان خود را
در جستجوی معصیت
می کاود
تا امامتی بی تهدید را
نصیب برد
روشن بینی شاعر در مورد آنچه بر سر راه معماران آن تغییر روش و انحراف از هدف و آرمان قرار داشت چنین بیان شده است:
در این گردباد گرم
با جهاز جنگی من
قمقمه ای نیست
من می روم که تشنه بمیرم
اما تو
پیش از رهایی دریا
رخسار و
نام خود را
بر سکه های آینده
نقش می زنی
راهنما!
نامی که از سکه ها طلوع کند
درمشت تاجران
غروب می کند
کسی که از اقتدار مشترک گریزانی
بنگر که باد
آرام آرام
ارتفاع پلکان ها را می جود
و طوفان
– به ناگهان –
حیاتِ اقتدارِ مجرد را
(آنجا که ترکی الفیصل مرگت را اعلام میکند- نه به تروریسم وفرقه ها)
کمال رفعت صفایی شجاعانه بر سر باور و آرمان خود ایستاد و بی باکانه به استقبال شرایطی رفت که خود آن را «تشنه مردن» توصیف کرده بود و این به مبالغه نیست.
کمال در همین شعر گفته است که «مرگ شاعر را نمی کشد، شاعر را انتشار می دهد». او درست گفته است. من با تایپ تمام شعر «در ماه کسی نیست»(کتابی در ۶۸صفحه) و انتشار آن در اینترنت، خواستم در آستانه بهار و با نزدیک شدن سالگرد خاموشی او، این گفته او در عمل، دامنه گسترده تری بیابد. یادش گرامی باد.
کپی و نقل این شعر با یا بدون ذکر مأخذ آزاد است
*:
ایرج شکری- ۱۱ مارس۲۰۱۳
با اجازه استاد ایرج شکری و زنده یاد کمال رفعت صفا بدلیل عمق و ارزش شعر و نوشته آقای شکری همرزم سابقمان دخل و تصرفهایی نه در محتوا که در توضیح در این مقاله صورت گرفته است.
تحریریه نه به تروریسم و فرقه ها