ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
—دلایل توسل مریم رجوی و سازمان مجاهدین به عاشورا و امام حسین—
ط ح الف: تیرانا آلبانی
پنجمین کنگره موفق سالانه سکولار دمکراتهای ایران با گرد هم آوری عمده ترین دیدگاههای سیاسی، فرهنگی موجود در جامعه آپوزیسیون خارج کشور در نوع خود منحصر بفرد بود، اعضای قدیمی جدا شده سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت و مجاهدین جدا شده در اینجا (آلبانی) نیز با همبستگی و اعلان حمایت حضور فعالی در آن داشتند.
آنگونه که ما از پخش مستقیم این کنگره در آلبانی شاهد بودیم، در روز اول این کنگره در تشریح شکست سیاست سکتاریستی سازمان مجاهدین عدم حضور حتی یک ایرانی در شوهای سالیانه بسیار پرهزینه آن، از مریم رجوی سوال شد که چرا در طی سی سال گذشته در جمع ایرانیان حضور ندارد و ترجیح میدهد که صندلیهای شوهایش را با جمعیت کرایه ای از کمپهای پناهندگی سوریها و آفریقایی ها و…پر کند. در واکنش به این مسئله، خانم رجوی در روز بعد یکی از مهره هایش را با دستور پیوستن کنگره سکولار دمکراتهای ایران به شورای ملی مقاومت جهت برقراری جمهوری دمکراتیک اسلامی به کنگره فرستاد. که البته جدای از اینکه خنده همه سیاسیون را برانگیخت پاسخ روشنی بود به این سوال که چرا مریم رجوی و سازمان مجاهدین حمایت مردم ایران را به جمعیت کرایه ای ترجیح میدهند.
چون مردم ایران نزدیک به چهار دهه است که هرآنچه بوی جمهوری اسلامی چه نوع جاریش و چه با برچسب دمکراتیک ولایت مطلقا توتالیتریستی مسعود رجویش باشد تعین تکلیف کرده اند. مشکل سازمان مجاهدین این است که آن اسلام بغایت ارتجاعی که خواستار برقراری آن هستند دجالگرانه تلاش میکنند با چسباندن نام دمکراتیک وحشت مردم را از حکومت آرمانی خودشان کاهش دهند که سالیان است مردم ایران آنرا پشت سر گذاشته اند. اما متاسفانه به بیان مسعود رجوی انقلاب 22 بهمن 1357 اسلامی بوده و در ثانی رهبریش مال او بوده است که توسط خمینی از او ربوده شده است!!!! و چهل سال بدنبال باز پس گیری و استقرار آن بود، هرچند این خواسته را با خود به گور برد ولی مریم رجوی چرا کماکان آنرا ادامه میدهد؟
در همین رابطه نیز بود که در قالب جمهوری دمکراتیک اسلامی خود، مسعود رجوی خود را امام زمان نامید و اعلام کرد که به خدا وصل است (بخش اسلامی اش) و جز به خدا به کس دیگری پاسخگو نیست(بخش دمکراتیکش)!!! ، بالاتر از حنیف نژاد است و دست کمی از محمد پیامبر اسلام ندارد و در بعضی زمینه های مشکوک مانند تصاحب همسران دیگران خود را به سنت پیغمبر و الگو برداری از او متصل نمود و تمامی احکام نوع داعش را (مانند کشتن خانواده اگر خواستار جدایی فرزندان خود از رجوی شوند : “ر ک کتاب خانواده ها نوشته مسعود روی ص 22) نیز زمانیکه در عراق تحت حمایت دیکتاتور عراق صدام حسین قرار داشت در اشرف و بعد در لیبرتی آرمان شهر خودش به تمام و کمال از نماز اجباری البته برای توده سازمانی و فریب و دجالگری و مسلمان نمایی، روزه اجباری، سینه زنی اجباری، قرآن بسر گذاشن و احیاء و مسجد سازی و حتی دجالگرانه بعد از سی سال لباس آخوندی پوشاندن به مجید معینی (با نام مستعار آقا از زندانیان زمان شاه) ….به اجرا گذاشت. که هنوز هم در تیرانا-آلبانی نیز تلاش میکند آنرا ادامه دهد.
براستی چرا سازمان مجاهدین و مریم رجوی و مرحوم مسعود رجوی که از سی خرداد 60 هر روز خودش را به رنگی در آورده است، طوریکه دست مایکیاول را در پراگماتیسم و بی پرنسیپی جهت به قدرت رسیدن از پشت بسته است طوری که از منتها علیه طیف بظاهر چپِ شعار”تنها راه رهایی جنگ مسلحانه” با امپریالیسم است و “جمهور اسلامی باید بدلیل اینکه جاده صاف کن امپریالیسم بودن سرنگون شود” تا منتها الیه راستِ در آمیختن به جنگ افروزترین جناحهای آمریکا و عربستان و البته صدام طوریکه امروزه ترررررامپ شده قبله آمال و آرزوهایشان، چرا نمیتواند انعطاف دجالگرانه دیگری را نشان دهد و آنچه مردم ایران بویژه جوانان کشور به گواهی همه جهان بشدت از آن متنفر و منزجرند واز آن فاصله گرفته اند تا جائیکه حتی سران نظام جمهوری اسلامی هم از اجبار رژیم به اسلام و مناسبات اسلامی فریادشان در انتخابات 96 برهوا بود، و یا خوانندگانی که به رژیم منتصب هستند از اینکه “دین که اجبار نمیشود”… ترانه سر میدهند، ولی مریم رجوی حتی در آلبانی نیز نمیتواند دست از دجالگری بردارد؟
جواب اما در این است که رجویها سالیان است که بدنبال فروپاشی سیاسی-نظامی در داخل، و سپس در خارج و فرار سران آن به اروپا، تنها گذاشتن نیروها در عراق و نهایتا تبعید شدن به آلبانی، عملا فقط روی کاغذ ودرشوهای بسیارگران به مدد امدادهای غیبی عربستان و عراق سابق بعلاوه کرایه حمایت بین المللی وکرایه حمایت توده ای وجود دارد.
شیوهایی که سازمان مجاهدین جهت در اسارت نگهداشتن نیروهایش و یا تهیج آنها بکار میبرد تفاوت چندانی با نوحه خوانی های آهنگران ندارد. ، تا جائیکه تمامی آبروی خود را نزد مردم ایران و البته ایرانیان خارجه نشین نیز هزینه میکند که آنها را از جهان قطع نگهدارد تنها و تنها به این شیوه دجالگرانه است که تلاش میکند با نگهداشتن آنها در فضای سال 1360 والقا کردن اینکه ایران همان ایران است … در چنگال خود نگهدارد.
تشکلی که خود را شیر معرفی میکرد حالا که این شیر نه دندان دارد و نه چنگال و تمامی یال و کوپالش نیز ریخته است و بلکه در قفسی در 5000کیلومتری کشور، مانند خود مسعود رجوی که کف سرش را رنگ میکرد که کچلی او مخفی شود خود را رنگ میکند. ببنیددر کلیپ ز یر همین شیر بی یال و دم، بدون هیچ جنگ افزاری چگونه با مردم فریبی مانند یک روزه خوان دو ریالی از نام حسین و از عواطف باز مانده در مجاهدین قطع از جهان سوء استفاده میکند. و در دقیقه 14:25 به بعد چگونه خود را درجای حسین (امام سوم شیعیان) جازده و مجاهدین را خطاب قرار میدهد. که:
“مجاهدانی که میخروشند، ای حسین چگونه ممکن است که ما ترا که در محاصر اینهمه دشمن تنها رها کنیم، نه هرگز، بخدا سوگند حتی اگر هیچ جنگ افزاری نداشته باشیم همراه با تو میجنگیم و همراه با تو میمیریم” فریاد هیهات من الذله جمعیت!!!! ..و سپس به داستانی تحت نام زُهَیر بن قَین بَجَلی که زنش را برای پیوستن به حسین (مسعود و مریم رجوی) طلاق میدهد اشاره میکند تا دردهای مردان مجاهدین را در این زمینه نیز کمی التیام بخشد. و خطاب به زنان نیز از نمونه زینب کبری است که قبل از جنگ از همسرش طلاق میگیرد…تا از این طریق فرار مجاهدین را از اسارتگاههای رجوی بتاخیر اندازد.
ط ح الف تیرانا آلبانی