ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
هن هن ها و«لنگش کنهای» فرقۀ رجوی برای قیام و رنج و شکنج مردم!
نوشتۀ قربانعلی حسین نژاد مترجم ارشد سابق رهبری مجاهدین در عراق
روزي شخصي داشت با تبر هيزم می شکست و زحمت مي كشيد و عرق مي ريخت زماني كه كارش تمام شد هيزم ها را فروخت در آن هنگام كسي آمد پيشش و گفت: من هم شريك هستم! هيزم شكن گفت: شريك چي هستي؟ مگر تو چه کمکی به من کرده ای؟ گفت: زماني كه تو تبر ميزدي هن هايش را من گفتم!! درگيري بين آنها پيش آمد و آنها نزد قاضي رفتند و ماجرا را تعريف كردند قاضي هم آدم رندي بود پرسید هيزم ها را به چقدر فروختي؟ هيزم شكن تمام سكه ها را به قاضي داد قاضي به فرد ديگر گفت بيا جلو و سكه ها را كنار گوشش صدا داد و پرسید : صداي سكه ها را شنيدي؟ گفت: بله گفت كه اين مزد تو است!! حالا مسعود رجوی هم بعد از هر تحولی در داخل ایران و این بار بعد از هر قیامی و اعتراضی از سوی مردم پیامی آنهم با صدای سعید حسینی گویندۀ تلویزیونش می دهد که آقا من هم شریک!! چون انواع هن هن ها و شعر و شعارها داده ام و جلسات آواز خوانی و سخنرانی ها برای مقامات سابق و اسبق سی آی ای و ارتش آمریکا و جشن و جشنواره های میلیونها دلاری برگزار کرده ام!!!
تا حالا سعید حسینی بدل مسعود رجوی 5 پیام به اسم این مفقود الاثر خوانده است که به قول آقای مصداقی فقط می تواند ساختۀ ذهن یک بیمار روانی و شخص به غایت روان پریش باشد که به تعدادی اسیر بین پنجاه تا 80 سالۀ غالبا مریض و بیمار و معلول بدون هیچ وسیلۀ حتی دفاعی (تا چه رسد به تهاجمی) می گوید: «ارتش آزادیبخش»!! و موهوماتی مانند «یکانهای فدایی و هسته های ارتش»!! در داخل ایران!! بهم می بافد تا چند صباحی دیگر به این اسیران وامانده و از همه جا بی خبر گذاشته شده روحیه الکی خوشی بدهد و باز با فریبکاری و نیرنگ همیشگی به یاوه هایی مانند «رهبر مقاومت ایران» و«رهبر انقلاب نوین مردم ایران»!! ادامه دهد. اگر کار و مبارزه و مقاومت و رهبری و انقلاب و… با شعر و شعار و حرف زدن و کال کنفرانس و جشنواره و طبل و شیپور و تلویزیون و تار و تنبور و رقص و آواز واقعیت پیدا می کرد همۀ سخنرانان و شعار دهندگان و اهل موسیقی و خوانندگی و رقص و آواز رهبران انقلاب و مقاومت نامیده می شدند و هر فرصت و موج سوار و مفت خور و انگل هم که برای هیزم شکنان و طلسم شکنان فضای اختناق و مبارزان و مقاومان واقعی در داخل میهن هن هن می کند و از کنار گود در ساحل عافیت و راحتی فرنگ یا کاخهای سعودی (اگر مرحوم نشده باشد) آه و ناله و شعر و شعار و «لنگش کن» سر می دهد، به سکه ها و دستمزدهای رهبری قیام و اعتراضات دست پیدا کردند و آن همانا بردن اسم این مدعی وقیح و اکنون دیوانه و روان پریش قرن سر از گور برآورده، ولو یک بار هم که شده، در میان فریادهای مردم بیش از صد شهر ایران می باشد که دیده و شنیده نشد که نشد و گفته ها و نوشته های ما جداشدگان و مخالفان فرقۀ رجوی را مبنی بر بی پایگاهی و ایزوله شدن مطلق این فرقه در میان ایرانیان داخل و خارج را به وضوح ثابت کرد.