قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

شاهدین چه میگویند: فروردین 90، رجوی به عمد می خواست نفرات را به کشتن بدهد.

منتشرشده در مه 15, 2015 بدست
دکتر های عراقی آمده بودند بیمارستان مشخص می کردند که چه کسانی باید اعزام بشوند به بیمارستان های بعقوبه اما سازمان مانع می شد. تشکیلات بهانه تراشی می کرد که مجروحین را بیمارستان نفرستد .بعد از 3 روز هم به عمد سنگ اندازی می کرد مثلا می گفت هر مجروح باید 3 نفر نفر همراه داشته باشد . باید مترجم باشد . به دلیل سنگ اندازی ها خیلی ها بیهوده جانشان را از دست دادند
هموطنان عزیز : گرازش مختصری ازگفتار شاهدین صحنه کشتار 19 فروردین را به اطلاع شما می رسانم ، چگونه به دستور مسعود رجوی و مریم رجوی ، اعضای اسیر در کمپ اشرف سابق را به کشتن دادند. از آنجائی که فاکت و موارد زیاد است، تعدادی از این موارد را به اطلاع هموطنان عزیز می رسانم تا فرقه رجوی و شخص سران جنایت کار آن را بهتر بشناسند .که برای چند صباحی حیات ننگین خود به چه جنایت های دست می زنند .
شاهد اول )عراقی ها دو روز قبل از فاجعه 19 فروردین التیماتوم داده بودند، در کل 3 بار التیماتوم داد ند ، همینطور زد و خورد های پراکنده ای بر اثر سنگ پرانی مجاهدین قبلا پیش آمده بود . اما مجاهدین به هیچ وجه به التیماتوم ها توجه نکردند و جبهه خودشان را می چیدند که چگونه درگیر شوند. در یک نشستی هم مسعود رجوی این طور بیان کرد : ما تماما در مقابل نیروهای عراقی می ایستیم . چیدن صحنه به این شکل بود که تمامی فرماندهان را به پشت صحنه بردند ، تمام نفرات جدید ، چه زن وچه مرد را در جلو صحنه چیدند. یکان زنان را جلو فرستادند . توجیح شان این بود این گلوله ها پلاستیکی است . سربازان عراقی زنان را نمی زنند ، زنان را بسیج کردند که با سنگ وچوب عراقی ها را بزنند . حمله به عراقی ها شروع شد آنها هم با گاز اشگ اور و گلوله جواب دادند . سازمان قصد کشته سازی داشت . من خودم در بیمارستان زخمی بودم که بهروز ثابت به پایش گلوله خورده بود با من حرف می زد ، گفت پایم را ببند تا خون ریزی نکند. داشتم پای بهروز را می بستم که زهره بنی جمالی دید ، گفت کسی حق ندارد به مجروحین دست بزند . من که دستم مجروح بود داشتند عکس می گرفتند یک ربع بعدش اعلام کردند که بهروز فوت کرد.این درحالی بود که بهروز از من سرحال تر بود اما به خاطر عدم رسیدگی فوت کرد. برای همه ما روشن شده بود که سازمان قصد آن را دارد تا آنجا که می تواند تعداد کشته ها را بالا ببرد .در رابطه زنان هم همین طور بود می گفتند چون از مردان زیاد کشته شده، بگذارید از زنان هم کشته شوند . به همین دلیل به کسی رسیدگی نمی کردند . در حالی که همیشه در همه جا زنان در الویت قرار می دادند اما به عمد رسیدگی نمی کردند همان روز اول یعنی 19 فروردین نیروهای عراق آمدند گفتند که می خواهند مجروحین را ببرند بیمارستان یعنی دکتر های عراقی آمده بودند بیمارستان مشخص می کردند که چه کسانی باید اعزام بشوند به بیمارستان های بعقوبه اما سازمان مانع می شد. تشکیلات بهانه تراشی می کرد که مجروحین را بیمارستان نفرستد .بعد از 3 روز هم به عمد سنگ اندازی می کرد مثلا می گفت هر مجروح باید 3 نفر نفر همراه داشته باشد . باید مترجم باشد . به دلیل سنگ اندازی ها خیلی ها بیهوده جانشان را از دست دادند .بخاطر خون ریزی های الکی، در حالی که می توانستند الان زنده باشند .تمامی این طرح و توطئه های سازمان برای این بود که با این کشتارهای که می شود، عاملی باشد که سازمان اشرف را ترک نکند . سازمان به عمد می خواست امار کشته ها را بالا ببرد اگر اگر رسیدگی می کردند تعداد کشته شده ها 6 الی 7 نفر بیشتر نمی شد اما خط این نبود که رسیدگی کنند . نکته مهم این بود که اکثر کشته شده ها هم افراد مسله دار و معترض و مخالفین تشکیلات بودند که با دورغ و کلک وکله پزی آنها را مصاف ارتش فرستادند ، آنها هم بی خبر از همه جا و التیماتوم های ارتش عراق با انها در گیر شدند و کشته شدند .
شاهد دوم ) وقتی که سوال کردم که ایا فرماندهان در صحنه بودند یا از پشت صحنه با بلندگو فقط تشویق می کردند ؟ جواب داد که تعداد زیادی از فرماندهان بالا و فرماندهان ستادی در کنار ایستگاه مشروح اب بودند ، وقتی درگیری شروع شد تماما رفتند پشت صحنه هیچ کسی باقی نماند . جوهره جمع بندی نشست مسعود رجوی این بوده که ما در این جنگ پیروز شدیم و بردیم اگر اگر حتی 500 نفر هم کشته می دادیم باز به سود ما بود و برد با ما بود و ارزش آن را داشت . الان در تمام دنیا اشرف به رسمیت شناخته شده ودیگر کسی نمی تواند به اشرف چپ نگاه کند و این بیمه نامه ما شده است. این خون های که ریخته شده دولت عراق پاسخگو است و باید جواب گو باشد به جوامع بین المللی مسئول این خونریزی دولت عراق است .
شاهد سوم ) . عراقی ها قبلش التیماتوم دادند .عصری پلیس عراق با بلند گو اعلام کرد ما با شما درگیر نمی شویم ، هرکس هم جلو ما ایستادگی کند دستگیر می کنیم . سران سازمان گفتند اینها خط رژیم را پیش می برند ما تسلیم نمی شویم . درست قبل از داستان نوزده فروردین بود ، یعنی دی ماه بود که داستان درگیریها با خانواده ها به اوج خودش رسیده بود . مسعود همه را زیر فشار گذاشته بود باید توهین کنیم، با مقاومت اکثریت مواجه شده بود اخر برای چی، اینها خانواده های ما هستند . مسعود وقتی دید ازاین داستان بهر ه نمی برد، تیمهای تشکیل داد که آنها کارشان فحش و ناسزا بود. اما این داستان به یک نشست انجامید که مسعود گفت دولت عراق به ما ازطریق کمیساریا و دولت امریکا اعلام کرده که قصد دارد زمینهای شمال قرارگاه را پس بگیرند . داستان این نیست، داستان طراحی یک حمله میباشد و میخواهند بیایند اشرف را بگیرند و ما یک وجب عقب نیشینی نمیکنیم
شاهد چهارم ) مسعود اعلام کرد که دستگاه میرود تو اماده باش و امسال عید خبری نیست و همه باید آماده برن تو پستهای ضلغ و آماده باشن و خبری از عید نوروز نیست و خود مسعود خوب میدونست داستان از چه قرار بوده
تو این مدت به سرعت تغییر سازماندهی صورت گرفت و مسولین بالای سازمان کار خودشان را به مسولین پائین تر دادن و شوری رهبری جیم شدن تو مناطق امن ، حتی از اف ها گرفته تا اف ام ها هر سه اف ام یک اف داشتند
از مراکز ارتش یه سری نفرات غیب می شدن که بعد فهمیدیم دارند آموزش تخریب و آموزشهای خاص خودشان را میبیند . تشکلیل یگانهای ضربت و فدایی صورت گرفت و بدتر از آن تشکیل ارتشهاو یگانهای تصویه شده
یعنی کسانی که موی دماغ سازمان بودن بسته به شرایط درگیری احتمال آن میرفت باید از بین میرفتن یا خودشان آنها را تعیین تکلیف میکردند .
روزها به ماها تبدل شد تا اینکه عید آمد و یادم میاد شبی نبود که آماده باش نباشیم و کا ر با ایفا و حمله و ضد حمله تمرین میشد و بیدار باشهای کشکی
شاهد اول ) شب قبل حمله و قبل ان سازمان گفت باید وصیت نامه بنویسید. همه نگران و اینکه کی زنده میماند و چرا این دیونه دارد این بازی را میکند و از تغییر سازماندهی مشخص بود باید باز خون از پایین باشد یعنی همون داستان تناقض 6و7 مرداد که چرا از بالا سازمان خون نداده بود و چرا شوری رهبری دستگیر نشده بودن همه نگران که کی ساعت 5 صبح بود که صدای شلیک و گاز اشکاور و نارنجکهای صودتی می امد دود لاستیکهایی که به اتش کشیده میشد و ما صدای الله اکیبر و اینا را میشنیدیم. خود سیامک مشکل داشت با سازمان و با من خیلی صحبت میکرد
شاهد دوم ) گفتم سیامک روز بدی، گفت خدا بخیر کند هیچکس نمیدونه چی میشه، اعصاب همه خورد که چی میشود و سریع خبرا میپیچید این کتک خورد و ان زخمی ، همه نگران تا اینکه صدای شلیک نزدیک تر میشد و جالب اینکه اصلا تو جنوب ، شرق و غرب خبری از نیرو نبود. ساعت شش بود که یک خودرو ایفا به طرف اخرین برج یعنی ب 3 که ما مستقر بودیم به فرماندهی شیدا و یوسف آمدند که گفت اقا فلانی فلانی بپرید بالا باید برید شما و من دیدم چند نفرن گفتن ما نمیریم و خوب نیامدن و من سوار شدم و خود سیامک با تاخیر اومد دیدم شیدا دارد صحبت میکنه مشخص بود که علاوه بر کنترل صحنه گفته بود که اخر صحنه باشد . یک برادر که خودسوزی کرده بود علیرضا فکر کنم اسمش بود که فیلمبردار ما بود سوار شدیم و من یه نگاهی به نفرات کردم گفتم داستان از چه قراره و یه سری نفرات از همان دسته بودند. گفتند باید تصویه حساب میشد به فیلمبردار گفتم فلانی فیلم بگیر گفت چرا گفتم مگه خبر نداری قراره برنگردیم و همه را ببین مخالف سازمان هستن درسته یا نه گفت اره و فیلمبرداری کرد و گفتیم و خندیدم زنده می ماند و کی میرود. شاهد سوم ) من رسیده بودم میدان لاله یک بنگال به اتش کشیده بودند ، دیدم فرزانه سوار با ماشین دارد میرد و پشت سر او هم جهانگیر داشت می رفت . من جدا شدم رفتم پیش دوستانم گفتم چی شده گفت فرزانه فلان فلان شده گفت گلوله ها مشقی هستن و صبح مژگان اینجا بود همه را تهدید و فحش و ناسزا که باید خون بدهید و نزارید عراقی ها بیاند جلو و می خواهند اشرف را ببندند به همه گفت بی غیرت هستید و رفت
گویا نیروهای عراقی در خیابان صد، نفراتی که سنگ مینداختن یا تیرکمان داشتند از کمر به پاییین میزد تا صحنه خلوت شود و مخصوصا کسانی که بیسیم داشتند، را میزد بدون شوخی میزد . خوب من شاهد کشته شدن دوتا زن بودم که یکی از انها تودستای من مرد .
تا اینکه یک نفر عراقی با مترجم امد تو صحنه و یک بیانه ای را خواند گفت ما گفته بودم که چه نقطه میخواهیم بیایم . و ما به مقصد خودمان رسیدیم ما به مسولین شما گفته بودیم خواهشا خون و خون ریزی کنید ، درگیر نشوید
که فرماندهان شما از قبل پیش بیینی این را کرده بودند . زود شعار دادن که نفرات خودی گفتن بشین مگه نمیبنی چی داره میگه کی ا ز گرفتن اشرف داره حرف میزنه…….. نفر عراقی گفت خواهش میکنم بکشید عقب و برید پشت اسفالت تا ما بتونیم سیم خاردار بزنیم
شاهد پنجم ) علیرضا امام جمه دستور حمله به عراقیا را با تیروکمان داد ، در جا شش نفر کشته شدند بر اثر شلیک عراقی ها
یه درگیری مختصری تو خیابان 100 صورت گرفت که نفرات ازقبل مشخص شده شروع کرده بودن به شانتاژ که نیروهای عراقی شروع کردن به تیراندازی هوایی و کمر به پایین شلیک میکردن و از انجاییکه من جلوی صحبنه بودم . دوستان گفتن بیا عقب در این درگیری خون نمیخواد بدهی . گفتم اگه قراره اتفاقی بیافته بزار بیافته تا اون پوفیوز بدونه ما ترسو نیستیم که بماند من گلوله خوردم
مسولین بالای سازمان تو بیمارستان بودن خدای من کی تو صحنه است و بارها بچه ها میگفتن شورای رهبری صحنه را خالی کرده بودند باورم نمی شد. هیچ کس نبود فقط لایه ما بود ، هیح مسول بالای نبود، شاهد بودم همه عقب صحبنه بود
من شاهد زخمی شدن بهروز ثابت بودم ، از دوستم پرسیدم چی شد گفتن کشته شد و نفر همراش که از بچه ها ی خودمان بود یعنی کاملا میشناختم تو بغلم گریه کرد گفت انداخته بودنش اخر یه گوشه بدون رسیدکی گذاشتن بمیره که بهروز گفت میخواهند منو بکشند یک گلوله خورده بود پشت پاش به رگ اصلی و ترکش داشت در صورتیکه میتونستن تور کینت کنند. زنده بمانند که ازقصد رسیدگی نمیکردند به نفراتی که ا ز شرشان خلاص شوند .
کنار یکی نشتستم و سر صحبت باز شد گفتم کجا بودی اه و ناله و به سخن امد گفت من تو یگان ضربت بودم و از ان مجاهدین دو اتیشه بود منم گفتم من فلان جا بودم دمت گرم داستان چیه خوب مقاومت کردیم
اون گفت با چوپ و چماق افتاده بودیم به جون عراقیا ومی زدیم . درگیری بالا گرفت و ما خسته شدیم انها امدن داخل اشرف ، گفتم کجا گلوله خوردی گفت گلوله نخوردم حیف شد شهید نشدم من چماق خوردم . داشت کماکان از جمیزباند بازی هایش تعریف میکرد
همانطور که بیان کردم این خاطراتی بود که تعدادی از دوستان از واقعه 19 فروردین تعریف می کردند البته خاطره زیاد بود که نزدیک 2 ساعت این دوستان که از شاهدین ان درگیری بود، انچه شاهد بودن بیان می کردم که من هم گوشه ای از ان را به نوشتار تبدیل کردم که هموطنان در جریان باشند که سران سازمان مجاهدین بخصوص مریم قجر عضدانلو چه جنایت های که در حق فرزندان اسیر ایران نکردند . باشد که روزی در دادگاهی به این جنایت هایشان پاسخ بدهند
oyanyoldash@yahoo.com محمد کرمی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes