اینروزها با فرارسیدن پایان چهارمین دهه حاکمیت رژیم چپاولگر کنونی که بسیاری از سینه چاکان میهن!! را در خستگی از بی عملی ناشی از رویکردهای، خودخواهانه، انحصارطلبانه، خودمحورانه، خود شیفته، و البته مفتخورانه خسته کرده است، با کمال تاسف در بازار وطن فروشی به قدرتهای بزرگ فعال نموده که در یک سخنرانی (اینجا از دقایق 5:20 به بعد) در سال 2017 پیش بینی و یادآوری کرده بودم. یاد آوری و خواندن کتاب “تراژدی تنهایی” در مورد رهبر و سردار استقلال و آزادی و میهن پرستی ایران دکتر محمد مصدق، شاید نهیبی باشد به این آزدایخواهانِ مستبد! و از پای در آمده که پرچم ننگ تسلیم میهن را در مقابل نئوکانهای آمریکا در دافعه استبداد حاکم بلند کرده اند و تبلیغ سلطنت را میکنند باشد.
تبلیغ سلطنت، توسط سلطنت طلبانی که “دکان چپاول کشور” آنها تحت حمایت آمریکا و غرب توسط رژیم کنونی در 22بهمن 1357 تخته و از آنها گرفته شده و سرشان را بدون کلاه گذاشته، بویژه که میبینند این یکی بسیار بیشتر در ابعاد میلیاردی چپاول میکند، حسابی به طمع افتاده اند، امری طبیعی است، که حاضرند به هر ننگی از جمله وطن فروشی در قالب کفتارهایی که به دریافت پس مانده ای از سهم شیرِ چپاول کشور توسط آمریکا برای خودشان تن بدهند تا آمریکا برایشان کاری بکند. و یا همچون تشکیلات رجوی که چندین دهه است که دستشان بخون بهترین جوانان ایرانی چه در درون کشور، چه در مرزهای کشور و چه در تشکیلاتش با مزدبگیری از صدام و عربستان و اسرائیل آغشته است با انداختن پرچم دروغین آزادی و دمکراسی، پرچم ننگین وطن فروشی را به نئوکانهای آمریکایی برافراشته کرده اند نیز قابل درک است.
ولی آویختن به درگاه از ما بهتران توسط کسانیکه چنین سابقه ننگینی ندارند حکایت از فاجعه ای در میان بعضی ایرانیان برون مرزی دارد که تا به ابد ننگ آن بر پیشانی آپوزیسیون خارج کشور باقی خواهد ماند.
کتاب تراژدی تنهایی
میراث اصلی مصدق خودِ مصدق است
«میهنپرست ایرانی» چندی پیش در بریتانیا منتشر شد، کتابی که نویسندهاش عطای میهنپرستی خودش را به لقایش بخشیده و درباره دکتر مصدقی نوشته است که اتفاقاً اصلیترین دشمنش، بریتانیا، بود. کریستوفر دوبلگِ بریتانیایی یکی از سرآمدان سنت تاریخنگاری مدرن است. در یک دههی اخیر تمرکز اصلی او نوشتن دربارهی ایران است، دو کتاب «در گلستان شهدا» و «میهنپرست ایرانی» نام او را بهعنوان یک تاریخنگار و ایرانشناس سرزبانها انداخت، اما دوبلگ بیش از ایران به خاورمیانه و هرآنچه به این سمت از جهان وصل میشود، علاقه دارد. مقالههای روشنگرانهی او دربارهی مناسک حج یا مسألهی فلسطین توجه بسیاری را در دنیای انگلیسیزبان به خود جلب کرد. حالا آوازهی او به تهران هم رسیده است، سه ترجمهی کموبیش همزمان از کتابی که دربارهی زندگی و زمانهی دکتر محمد مصدق نوشته، در ایران منتشر شد. دوبلگ برخلاف همتایان غربیاش از این مساله هم خوشحال است و میگوید همین که خوانندهی ایرانی بخواند و راضی باشد، کفایت میکند. یکی از این ترجمهها «تراژدی تنهایی» است که نشر چشمه آن را با ترجمهی بهرنگ رجبی منتشر کرده است.
مصدق به روایت دوبلگ انسانی است تمامعیار، او دریچههای تازهای را برای مخاطب ایرانی گشوده است. مصدق در این کتاب نه آن اسطورهی دستنیافتنی است و نه آن مستبدِ دمدمیمزاجی که تنها از سر نفرت از غربیها سیاستهایش را پیش میبرد، مصدقِ او میهنپرست است، شیفتهی مردمش، به غایت درستکار، گاهی عاشق و شیدا و گاهی مردی که بیماری فرزند او را از پا میاندازد و بعد چند قدم آنسوتر پای میز مذاکره با ایادی هری ترومن چنان باصلابت ظاهر میشود که تاریخ ایران دیگر نمونهاش را به خود ندیده است.
نویسندهی جدیدترین زندگینامهی دکتر مصدق سال ۱۹۷۱ در لندن به دنیا آمده است، برآمده از سنت تاریخنگاری دانشگاه کمبریج است، تهران را میشناسد و شیفتهی زبان فارسی است. مقالههایش نشان می دهد پسکوچهای در تهران و شهرهای بزرگ نمانده که سری به آن نزده باشد، از زورخانههای مولوی تا بازار چاقوی زنجان و سنگنبشتههای تخت سلیمان.
نه به تروریسم و فرقه ها