ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
خلیج عرب خواندن “خلیج همیشه فارس” توسط نیروی دریایی آمریکا دست همه وطن فروشان همچون مسعود رجوی را رو کرد.
بقلم داود باقروند ارشد
سالهاست که تلاش کرده ایم که تفاوتی قائل شویم بین خواسته های ما ایرانیان از خلیج فارس گرفته تا رود ارس و چهار گوشه آن در درون کشور و آنچه به ایرانیان برمیگردد، با خواستار نابودی ایران و ایرانی شدن و یا چشم بستن به نابودی آن. یعنی ایرانیان خواستار تغییر در ایران هستند ولی نه به قیمت تجزیه و یا نابودی آن. مشکلات داخلی ایرانیان باید بدست خود ایرانیان و بدون دخالت هیچ نیروی خارجی صورت بگیرد تا پایدار بماند.
تلاشهای ایرانیان از صدر تاریخ آن تا به امروز جهت دست یابی به پیشرف و ترقی و استقرار یک نظامی که آن پیشرفت و ترقی را ببار آورده و حفظ و ادامه دهد، همواره به دلیل دو عامل عمده با شکست روبرو شده است.
عامل اصلی
عامل اصلی شکست آنگونه که همه مطلع هستند جایگزین شدن یک حکومت نالایق از نظر مردم زمانه خود با حکومتی نالایق دیگر بوده است. در واقع تا آنجا که به مردم ایران برمیگشته همواره میدانسته اند که چه نمیخواهند (محو شدن ظلم و ستم و بیعدالتی) ولی هیچگاه نمدانستند که آنچه بدنبالش هستند چگونه و در چه قالبی بدست آمدنی است.
بدلیل ماهیت حکومتهای جبار گذشته ویژگی ایرانیان در این خلاصه می شده است که ضد حکومت وقت بودند. ولی نمیدانستند که چگونه از تکرار چنین حکومتی که سرنگونش میکنند اجتناب کنند. هیچگاه در سرنگونی حکومتها خواسته ها تغییر قوانین نبوده است. بلکه تغییر حکومت و عمدتا حاکم بوده است. چون قانونی وجود نداشته و قانون معادل پادشاه بوده که جای خدا نشتسته بوده است. برای اولین بار در مشروطه این اتفاق افتاد. که مردم مشروطه خواه کم و بیش در حد 5درصد جمعیت میدانستند که در کلیت با اقتباس صوری از اروپا چه چیزی میخواهند. ولی هیچ چیز در مورد محتوای آن حکومت پارلمانی نمیدانستند. (بجز چند استثناء در میان روشنفکران فکری مشروطه که صدایشان بجایی نرسید) و دیدیم که دوباره رضا خان استبداد بعدی را بر خرابه های حکومت پارلمانی مشروطه خواهان بنیان گذاشت.
عامل دوم
عامل دوم شکست تلاشهای مردم ایران، نیروهای خارجی بوده اند. از اعراب 1400 سال قبل که از نارضایتی گسترده ساسانیان بهره برده و ایران را در موارد بسیاری با کمک فرماندهان و فرمانداران ایرانی اشغال کردند، گرفته تا استعمار انگلیس و روس و آمریکا و…. که اسناد آشکاری از جلوگیری از پیشرفت ایران، از نابودی ایران تا بخدمت گرفتن وطن فروشان ایرانی و… امروزه در دسترس کسانیکه بخواهند بخوانند و بدانند وجود دارد.
یعنی در کنار مشکل آگاهی توده های ایرانی (قطع از پیشرفتهای صنعتی روز جهان، خرافه پرستی و خود بزرگ بینی کاذب) زمانیکه روشنفکران، رهبران و مبارزینی نیز تلاش کرده اند که کشتی ایران را به ساحل نجات برسانند، دستهای نهان و آشکار استعماری با شدت و حدت هرچه تمام جلوی آنرا گرفته اند.[1] به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف روس، کودتای 1299، کودتای 1332 علیه مصدق،… اینکار البته با کمک و بدست و عاملیت ایرانیان وطن فروش (بدون استثناء از تامی طیف های اجتماعی) و مزدوران داخلی اش که منافع حقیر خود را با فروش وطن به استعمار تامین میکردند صورت گرفته است.
بعد از پیروزی انقلاب 22 بهمن و بعد از چهل سال تجربه مردم ایران در صحنه سیاسی کشور، با وجود شبکه جهانی اطلاع رسانی اینترنت … کم وبیش نقیصه و عامل اول رفع شده است. هرچند که راه طولانی در پیش روست.
اما عامل و سد راه دوم یعنی استعمار(قدرتهای خارجی و دشمنان ایران) در همدستی با وطن فروشان ایرانی مانند مسعودرجوی نه تنها از بین نرفته است بلکه عطف به آگاهی اینکه، مردم ایران امروز خود میدانند چه میخواهند و چه نمیخواهند با تمام قوا بمیدان آمده اند تا بار دیگر نگذارند که مردم ایران به خواسته هایشان برسند.
سالها استعمار با عطف به عدم آگاهی ایرانیان، اهداف خود در به بردگی بردن ایران و ایرانیان را در حفظ یک پارچگی ایران وانمود میکردند، بویژه در دوره ای که جهان چند قطبی بود. اما به تدریج که مردم ایران از سرداران مشروطه گرفته تا مصدق کبیر و دیگرانی که در بدنبال آمدند بویژه بعد از بر سرکار آمدن حکومت حاضر که بر خلاف روال گذشته مطیع اوامرشان نبود، و نشان دادند که دوره نا آگاهی استعماری بسر آمده با کینه ای صد چندان در تلاش هستند که این مرز و بوم و این سرزمین چندین هزار ساله را هر طور شده به اضمحلال بکشانند. از همینجاستکه طرح تجزیه ایران را در دستور کار خود قرار داده اند. که یکی از مهمترین طرحهای مربوطه طرح برنارد لوئیس [2]وجهه مشترک شورای مدیریت گذار (شمر) و برناردلوئیس- بی حسی مردم ! است. از همین رو سرمایه گذاری بسیار کلانی روی وطن فروشانی کرده اند که رله کننده سیاستهای استعماری آنها باشند.
از جمله سیاست تحریم اقتصادی، سیاست حمله نظامی، به کشور. گذشته از مزدوران آشکاری که خود را سالهاست و یا اخیرا به دشمنان خارجی ایران فروخته اند و به همراهی با آن افتخار میکنند مانند مسعود رجوی، مسیح علینژاد و حسن شریعتمداری در شورای مدیریت گذار، و بسیاری از سلطنت طلبان، بعضی از این وطن فروشان چهره خود راپشت پرده مبارزه با رژیم پنهان میکنند و آنرا سرمایه همدستی با استعمار در ضدیتشان با مردم ایران با فراخوان دادن به دولت آمریکا و حمایت از تحریمها، حضور نظامی در خلیج فارس و حمله بنظامی به کشور قرار داده اند.
وقتی این وطن فروشی امثال مسعودرجوی و.. مورد انتقاد مبارزین میهن پرست ایرانی قرار میگیرد بهانه میگیرند که خیر تجزیه ای در کار نیست و آمریکا اگر به ایران حمله کند مانند عراق یکپارچگی را حفظ خواهد کرد و حتما کشور را به ما خواهد سپرد.
اما با شدت یافتن تضادهای این مراکز قدرت اسعتماری با حکومت ایران دم خروس ادعای فریبکارانه آنها در عدم تجزیه ایران بروشنی بیرون زده و همه مزدورانشان را رسوا میکند. در تازه ترین دم خروس عدم تجزیه ایران آنجاست که ارتش آمریکا در خبری از مسائل در خلیج فارس از آن با نام خلیج عربی نام میبرد.
فی الواقع این وطن فروشان چه نوع موجوداتی هستند. وقتی شاهدیم که انسان و انسانیت حتی وقتی آمریکایی است و ایرانی نیز نیست اینگونه رفتار میکند:
عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت
30 فروردین 1399
18 آوریل 2020
References
1. | ↑ | به توپ بستن مجلس توسط لیاخوف روس، کودتای 1299، کودتای 1332 علیه مصدق،… |
2. | ↑ | وجهه مشترک شورای مدیریت گذار (شمر) و برناردلوئیس- بی حسی مردم ! |